واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - جادوی کمپانی پیکسار در این است که چنان ما را در دنیای رویاهایش غرق میکند که با تمام وجود به شخصیتهای عجیب وغریب آن ایمان پیدا میکنیم. نزهت بادی: فیلم هفته پیش «داستان شگفتانگیز آملی پولن» ساخته ژان پییر ژونه بود که امیدوارم از مطلبی که دربارهاش نوشتم لذت برده باشید. نمیدانم کارتونباز هستید یا نه؟ ولی من عاشق انیمیشنهای کمپانی پیکسارم و اساسا فکر میکنم هر کسی نتواند از این انیمیشنهای بامزه و دوستداشتنی لذت ببرد، حتما از این آدمهای جدی، سختگیر و نچسب است که به هیچ چیزی جز واقعیتهای اطرافشان اعتقاد ندارد و رویاهایشان به چیزهایی مثل پیشرفت اقتصادی و موفقیت شغلی و تحصیلی و از این جور مزخرفات خلاصه شده است. در حالی که به نظر من آدمهایی که قصههای بیشتری بلدند و در بازیهای کودکان شرکت میکنند و از خیالپردازی لذت میبرند، افراد قابل اعتمادتر و مهربانتری هستند و دنیای بهتری هم برای خود و دیگران میسازند. بنابراین بازی امروزمان به یک انیمیشن فوقالعاده اختصاص دارد که میتواند به اندازه همه فیلمهای مهم و پیچیدهای که در زندگیتان دیدهاید، برداشت شما را از دنیا تغییر دهد. جادوی کمپانی پیکسار در این است که چنان ما را در دنیای رویاهایش غرق میکند که ما با تمام وجود به شخصیتهای عجیب وغریب آن ایمان پیدا میکنیم و آن قصههای خیالی را جدی میگیریم، تا جایی که دنیای واقعی جذابیتش را برایمان از دست میدهد و احساس میکنیم زندگی در دنیای انیمیشنها با هیجان و شور و انرژی بیشتری همراه است. من خودم بعد از تماشای این فیلم تا مدتها هر شب به در کمد اتاقم خیره می شدم تا شاید سر و کله یکی از آن لولوهای ترسناک ولی بامزه و خوش قلب پیدا شود و مرا بترساند و من مثل همان دختر بچه شیرین و دوستداشتنی فیلم دودستی او را بغل کنم و از ته دل بخندم. کاری که این روزها فقط از دست همان لولوهای بامرام برمی آید. ایده استفاده از در برای ورود به اتاق بچهها بهترین بهانه برای قدم گذاشتن به دنیای تخیل و بازی و خوابهای کودکانه است ولی این موضوع فقط برآمده از خلاقیت و نبوغ سازندگانش نیست، بلکه بیش از هر چیزی به این مربوط است که آنها به این دنیاهای خیالی اعتقاد دارند و از زندگی در آن لذت میبرند. راستش را بخواهید من هم دوستی با این عروسکهای چاق و پشمالو را به ارتباط با آدمهای واقعی اطرافم که فکر میکنند میتوانند زندگیشان را با رقابت و برنامهریزی و حساب و کتاب بهتر کنند، ترجیح میدهم. البته بد نیست بدانید خیلیهای دیگر نیز در دنیا با من هم سلیقهاند وگرنه فیلم نمی توانست به سومین فیلم پرفروش سال تبدیل شود. وقتی فکرش را می کنم که دنیا بدون این کارتونها و اسباببازیها چه جهنم غیر قابل تحملی میشد، از ته قلبم برای حفظ و بقای کمپانی پیکسار دعا میکنم. اگر کارتونباز باشید، حتما همان اول مطلب متوجه اسم فیلم شدید. پس در نظراتان درباره احساستان نسبت به فیلم بنویسید. در ضمن میتوانید از انیمیشنهای دیگری هم که دلتان را بردهاند اسم ببرید و دربارهشان حرف بزنید. 54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 484]