محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845649471
گيلگمش يا حضرت نوح ؟
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: pareparvaz5110th November 2008, 01:37 PMنقد گيلگمش-1 (Gilgamesh) گيلگمش افسانه و تاريخ تعداد بسیاری از آثار ادبی سومری و بابلی هزاره دومو سوم در عصر ما شناخته شده است موضوع این آثار عموما بنحوی با مذهب ارتباط می یابد . غالب آنها عبارت از متونی است که به آئین مذهبی و یا سحر و جادو مرتبط است . آثارنادری یافت می شوند که هر چند با امر عبادت ارتباط ندارند معهذا به موضوعات مذهبیمخصوصا اساطیر می پردازند . آثار ادبی که به مسائل دیگر اختصاص داشته باشند بسیارکمیاب است . اساطیر مذهب رسمی از اساطیر توده مردم که خود یکی از عناصر مهمافسانه ها و روایات کهن traditionsorale یا فرهنگ عوام folklore است منشا گرفته است . باین جهت است که ما در آثار سومر و اکد با عناصر فولکلوریک برخورد می کنیم . اینعناصر فولکلوریک در افسانه های مربوط به منشا جهان , انسان ها , کشاورزی و زندگییکجا نشینی خود نمائی می کنند و با قصه های عامیانه ای , که دارای مضمون واحدیهستند شباهت دارند . شاعران بابل برای ایجاد شاهکارهای عالی خویش از اینافسانه های سومری استفاده کرده اند . یکی از جالب ترین این آثار قصیده ای است کهبموجب نخستین کلمات آن « زمانی در آسمان ها » عنوان یافته است . این قصیده ازاساطیر سومری در باب آفرینش جهان الهام می گیرد و قهرمان آن انلیل می باشد ؛ بعدکاهنان بابلی مردوک را جانشین انلیل ساختند . زیباترین اثر ادبی بابلیمنظومه حماسی « گیل گمش »(Gilgamesh) است . کهن ترین آثاری که از پیروزی های درخشاناین قهرمان سخن می گویند بزبان سومری نوشته شده است ؛ نویسندگان بابلی که احتمالااز طبقه روحانیان بوده اند , در شکل و مضمون آن تغییراتی دادند و باین ترتیب منظومهحماسی بابل « گیل گمش » بوجود آمد . این منظومه بر دوازده لوح بزرگ نقش یافته که هریک از آنها خود سرودی جداگانه بشمار می رود . اندیشه و کیفیات شعری این قصیده آنرادر ردیف شاه کارهای ادبیات جهان قرار داده است . این قصیده از شمار آثارمذهبی liturgigue نیست . همچنین به اساطیر معین و یا سرود مذهبی خاص ارتباط ندارد ؛بلکه مولف آن تنها افسانه ها و روایات توده ای عوامانه را برای ابداع شاهکار هایمستقل درباره مسئله زندگی و مرگ مورد استفاده قرار داده است . مسئله « مرگ وزندگی » از دیر باز جامعه سومر و بابل را بخود مشغول می داشت . برخی از اساطیر میکوشند تا توضیح دهند که چرا خدایان باقی و انسان ها فانی هستند . یکی از این اساطیرفانی بودن انسان را ناشی لز بیخردی آداپا (adapa), نخستین آدم , می داند . وی پسرمحبوب رب النوع ا آ بود که او را خرد بسیار داد , ولی از زندگانی جاویدان بی بهرهاش ساخت . روزی برای آداپا فرصتی دست داد تا عمر جاویدان را بدست آورد , ولی او از این کار خودداری کرد : آداپا را بسبب شکستن بالهای « باد جنوب » به درگاهخدای آنوم احضار کرده بودند , و اآ او رابا خبر ساخت که در آنجا باو خوراک و آب مرگعرضه خواهند داشت و مبادا از آن بچشد و یا لب بزند .هنگام دادرسی , خدایان دیگر , بدفاع از آپادا برخاستند و آنوم که بر سر لطف آمده بود دستور داد که برای وی خوراکو آب زندگی بیاورند , ولی آپادا از خوردن و آشامیدن همچنان سر باز زد . آنوم درشگفت شد و سبب پرسید , پاسخ داد سرور من اآ گفته است « نخوری و نیاشامی » . آنگاهامر کرد که او را دوباره بزمین دراندازند . هدف این افسانه که احتمالا ازجانب کاهنان ابداع شده اینست که انسانها را با سرنوشتشان سازش دهد و آنان را بهناتوانیشان در پیشگاه خدایان متقاعد سازد . چنین توجهی درباره فانی بودن آدمیاننمیتوانست انسانهای متفکر جامعه بابلی را اقناع سازد . منظومه گیل گمش مسئله را ازنو مطرح می کند و با اینهمه , خود نمیتواند پاسخی تسکین بخش برای آن بیابد . گیل گمش پادشاه افسانه ای اوروک , شهر بسیار کهن سومر , است که پس از مرگبمقام الوهیت رسید و به افتخار او در شهر اوروک مراسم مذهبی خاص ایجاد شد .اینمنظومه او را بصورت قهرمانی بزرگ , زیبا و خردمند تصویر می کند که دو سوم وجود اوخدائی بود و تنها یک سوم وی به انسان میماند . با انکیدو(enkidou) دوست و همرزم خودپیروزیهای شگرفی بدست می آورد و عشق الهه ایشتار(عشتار) را بخود بر میانگیزد , ولیگیل گمش این عشق را نمی پذیرد . ایشتار از بی اعتنایی او بر آشفته می شود و ازاینرو , گاومیش آسمانی را بزمین می فرستد تا او را از پای در آورد و گشتزار ها رالگد کوب کند . ولی گیل گمش وانکیدو گاومیش را می کشند . آنگاه خدایان بدر خواستایشتار بیماری مرگباری برانکیدو نازل می کنند . گیل گمش از مرگ دوست خود از پایدرآمده خود از مرگ در هراس می شود : گیل گمش بر دوست خود ,انکیدو , بتلخی می گرید و سر بصحرا می نهد : « آیا من خود نیز بسان اآ بانی( eabani نام دیگر انکیدو ) نخواهم مرد ؟» اندوه در قلبم رخنه کرده است از مرگ می هراسم , سر به صحرا می نهم » گیل گمش بر آن می شود که ازراز زندگی و مرگ پرده برگیرد . او از افسانه های کهن در می یابد که کسانی مانند اوتنا پیش تیم(outnapishtime) و زوجه اش وجود داشته اند که به آنان زندگی جاوید بخشودهشده است . از اینرو راه دیار خدایان را پیش می گیرد و بسفری خطرناک دست می زند تااوت نا پیش تیم را بیابد و از او بپرسد که چگونه زندگی جاوید یافته است . پس ازسفرهای دور و دراز از موانعی هراس انگیز می گذرد و به کرانه دریای آسمانی می رسد . در آنجا اله نگهبان درخت زندگی saleeme وی را متوقف می سازد و باو می گوید کهبیهوده در طلب هدفی واهی است , زندگی جاوید خاص خدایان است . وی را اندرز می دهد کهباز گردد و از زندگانی خود بهره برگیرد . ولی این پند اخلاقی , که آشکارا در محافلعالی اشرافیت بابلی بشدت رواج دارد , هرگز گیل گمش را ارضا نمیکند . از اینرو براهخود ادامه می دهد و سرانجام به اوت نا پیش تیم دست می یابد . او نیز چیزی برایتسکین گیل گمش ندارد . اوت نا پیش تیم حکایت می کند که در زمان سلطنت او درشوروپاک( shouroupak) خدایان , که ار آدمیان در خشم شده بودند , طوفان نوح را بزمیننازل کردند . همه چیز نابود شد مگر او و خانواده او , زیرا رب النوع اآ کهدوستدارشان بود انان را قبلا از مصیبت با خبر ساخته بود و خود او را بر آن داشتهبود که یک کشتی بسازد . هنگامی که طوفان فرو نسشت خدایان اوت نا پیش تیم وزوجه اش را نزد خود پذیره شدند و زندگی جاودان بانان بخشودند . وی سپس از گیل گمشپرسید : « و اینک کدامیک از خدایان ترا در محفل زندگان جاوید راه می دهد؟» هیچیک ازخدایان انجام چنین خدمتی را بعهده نمی گیرد . از اینرو گیل گمش به اندرز اوت نا پیشتیم در صدد بر می آید که با یک رشته عملیات جادوئی بر مرگ چیره شود . ولی در اینجانیز شکست می خورد خسته و نا امید بسرزمین پدری باز می گردد و انکیدو را از قلمرومردگان فرا می خواند تا « قانون زمین » را بشناسد و بسرنوشت غم انگیز اتباع نرگال ( nergal خدای سرزمین مردگان ) و ارش کیگال ( ereshkigal الهه سرزمین مردگان و زوجهنرگال ) پی ببرد . پایان منظومه از میان رفته است . گمان می رود که گیل گمشمی میرد . منظومه گیل گمش بدون انکه مسئله مرگ و زندگی را حل کند , از انجا کهنخستین مساعی انسان در انتقاد از مذهب در آن بجشم می خورد , اثری جالب توجه است . گیل گمش آن جسارت را دارد که خدایان را بمبارزه بطلبد و حتی بر آنان چیره شودخدایان ناگزیر می شوند عصیان او را چشم پوشی کنند . این منظومه در ادبیات سایراقوام دنیای باستان تاثیری عظیم بجای گذاشته است . «...غمنامهی گیل گمش، در اصل، تذکاری عمیق ازسرگذشت آدمی و گذار وی از خرافات مطلق به واقعیات نسبیتر است. لوح یازدهم توفانفراگیر نوح را روایت میکند که در آن تبار انسان از انهدام مقدر میگریزد. جوانیانکیدو یادآور نخستین دورههای زندگانی انسان است که در اعتماد کامل میانجانوران دیگر در کنار طبیعت زندگی میکرده است و رویکرد او به زندگی متمدنانه نشانمراحلی است که گروههای انسانی از قبیله نشینی به واحدهای شهری کوچ میکنند؛ وبیفایده نیست که در این حرکت تکاملی، از یک سو به جای گاهی توجه کنیم که حماسه بهجنس مونث انسان میدهد که تعلیم کنندهی فرهنگ است که از سوی دیگر به آن شکارچییکجانشین که موجودی وحشی و انگل طبیعت است. از همه گستردهتر حماسه به گوناگونیفضای پیرامون انسانها، به جنگل و کوه و بیابان و دشت و جهان متمدن انگشت میگذارداما شرح و وصف اوروک زمان گیلگمش را میتوان توصیف شهرهای ابتدایی دانست با شورایریشسفیدان و کاست جنگ جویان و حکومت جابرانهی ستمگر تنها و منفردش: انسان یاخدایی که در قلمروهای خود بر مردان یا زنان تیول خویش خشونتی مهار ناپذیر اعمال میکند. دامه دارد .... pareparvaz5111th November 2008, 10:05 AMگیلگمش واَگَّ منظومۀ سومری" گیلگمش واَگَّ" یکی از کوتاهترین داستانهای حماسی است که تنها 115 سطر است.اما با وجود کوتاهی، از دیدگاههای گوناگون اهمیتیویژه دارد.در وهلۀ نخست، موضوع اصلی آن تنها دربارۀ انسانهاست و به عکس دیگرداستانهای حماسی سومری ، هیچ موضوع د مورد خدایان را مطرح نمی سازد.در درجۀ دوم،ازاهمیت تاریخی فراوانی برخوردار است.این متن شماری از حقایق نا شناختۀ مربوط بهدرگیریهای قدیم دولت-شهرهای سومری را به دست می دهد، وسرانجام برای تاریخ تفکر وعملکرد سیاسی اهمیت بسیار ویژه ای دارد،وکهنترین مجلس سیاسی تاکنون شناخته شده رابه ثبت می رساند.به طور یقین تاریخ نگارش هیچ یک از این الواح از نیمۀ نخست هزارۀاول ق.م فراتر نمیرود، اما رویدادهای ثبت شده بر آنها به روزهای گیلگمش و اَگَّ،یعنی به احتمال به اوایل نیمۀ نخست هزارۀ سوم ق.م باز می گردد. گیلگمش وسرزمین زندگی منظومۀ"گیلگمش وسرزمین زندگی"یکی از داستانهای حماسی سومریاست که به احتماال نویسندگان سامی از آن در نگارش حماسۀ بابلی گیلگمش استفادهکردند.متأسفانه تنها 175 سطر از این حماسه بازسازی شده است.با این حال این منظومهبه عنوان آفرینشی ادبی شناخته می شود که می بایست برای مستمعین بسیار ساده دل وزودباور باستان شور و هیجانی عمیق وجذابیتی خاص داشته یاشد.موضوع هیجان انگیز آن،اشتیاق انسان در بارۀ مرگ و توجه آن به عالم بالا در تصور فنا ناپذیر،اهمیتی جهانیدارد که به آن ارزش شعری بالایی را می دهد.ساختار موضوع آن گزینش دقیق و تخیلیجزییاتی را آشکار می سازد که برای خلق وخوی تند و تلخ و قهرمانانۀ غالب آن اساسیاست.از لحاظ سبک نیز شاعر توانسته است تأثیر موزون و منایب را از طریق کاربردماهرانۀ مجموعه های گوناگون و غیر معمول الگوهای تکرار و ترادف عبارات به دست آورد. مرگ گیلگمش "مرگ گیلگمش" بخش کوچکی از منظومۀ طولانی ناشناخته ایاست.با وجود شکستگی لوح، محتوی آن به دلیل اطلاعاتی که دربارۀ عقاید سومریها درمورد جهان زیرین به دست می دهد، اهمیت ویژه ای دارد.متن به دو بخش "الف"و"ب" تقسیمشده است، که آنها را یک شکستگی با تعداد سطرهای نا معلوم از هم جدا می سازد. متن بخشالف را شاید بتوان این گونه خلاصه کرد: پس از قطعه ای که کاملاًنا مفهوم است،گیلگمش مطلع می شود که نباید هیچ امیدی برای زندگی جاودان داشته باشد، پدر همۀخدایان، زندگی جاودان رابرای او مقدر نساخته است. اما او نباید از آن تصمیم دلگیرشود، زیرا انلیل پادشاهی، سروری،وپهلوانی در جنگ رابه وی ارزانی داشته است.به دنبالآن مرگ گیلگمش فرا می رسد که در قطعه ای، که شاخص شکل شعری سومری است، توصیف شدهاست.این قطعه دست کم شامل ده سطر است و هر سطر آن با قافۀ "آرمیده است،بر نمیخیزد"به پایان می رسد.هشت سطر اول از این ده سطر بخش نخست به توصیف ویژگیهای گیلگمشاختصاص دارد وسپس با شرحی از سوگواری متعاقب پایان می پذیرد. بخش "ب" که چهل و دوسطر پایانی منظومه را در بر می گیرد،با فهرستی ازاعضای خانواده وملتزمین(زنان وفرزندان او، نوازندگان، رئیس پیشخدمتان، وملازمان) آغاز می شود وبا ارائه هدایا وپیشکشهای آنان به دست گیلگمش به خدایان متعدد جهان زیرین ادامه می یابد.به اینترتیب تفسیری قابل پذیرش بر اساس اسناد موجود این است که گیلگمش در گذشته و به جهانزیرین فرود آمده است تا پادشاه آنجا بشود.افزون بر آن ،باید این احتمال را در نظرداسته باشیم که خدم و حشم کاخی بزرگ همراه با گیلگمش به خاک سپرده می شود.و اینکهگیلگمش در آنجا مراسم نیایش تسکین را اجرا می کند که برای اقامت راحت آنان در جهانزیرین امری اساسی است.بقیۀ منظومه به شدت آسیب دیده است، و به احتمال با ستایش ویژهای در وصف شکوه و جلال و خاطرۀ گیلگمش پایان می پذیرد اندیشیدن به این موضوع که ما تنها یک بار به این هستی وارد می گردیم ، بسیاری از ما را وادار می نماید که پیش از آنکه از هستی گذر کنیم ، حقیقت را بیابیم . pareparvaz5112th November 2008, 01:22 PMنگاهي به باز آفريني حماسه گيل گمش زماني كه «اوستن هنري ليارد »عزم سفر از لندن به سيلان را كرد، نمي دانست كه در مسيرش در بين النهرين متوقف خواهد شد. توقفي كه به كاوشها ي تپه هاي باستاني آشور ختم خواهد شد و ويرانه هاي«نينوا» و «نيمروز» از دل خاك سر بر خواهد آورد . در ميانه ويرانه هاي نينوا بود كه تنديس ها و خشت نبشته هاي بيشماري كشف شد . شمارگان آن از بيست و هشت هزار افزون تر و در ادامه همين كاوشها بود كه « هرمز درسام » همكار و جانشين ليارد در سال 1853 كتابخانه نينوا را كه نبشته هاي پهلوان نامه «گيل گمش» هم در آن بود ، بيرون آورد. در دسامبر 1872 «جورج اسميت» از خوانندگان الواح در موزه بريتانيا « انجمن باستان شناسي مذهبي » ، به همگان اطلاع داد كه در ميان خشت هاي آشوري ،به نوشته هايي در مورد طوفان بزرگ برخورده اند. با چاپ چكيده اي از گيل گمش و مطالبي در مورد طوفان بزرگ مجله «ديلي تلگراف» مبلغ يكهزار و يكصد ليره انگليسي را در دسترس جورج اسميت گذاشت تا او به نينوا رفته وادامه كار را از سر بگيرد ، تا آنجا كه سروده هاي گمشده ي طوفان بزرگ و قسمتهايي از پهلوان نامه گيل گمش را كشف كند. در سال 1876 او چار چوب اصلي پهلوان نامه را آماده كرد و در همين سال هم بر اثر خستگي و گرسنگي و بيماري در سي و شش سالگي در نزديك «حَلب» جان سپرد . با اين كه جورج اسميت به پايان راه رسيد اما راه جديدي را براي كشف دنياي باستان و مرام و مسلك آنان و همچنين تفكرات و انديشه هاي زميني و فرا زميني آنان پيش رو ي بشريت قرار داد . بعدها تحقيق در مورد اين حماسه افزايش يافت و باستان شناسان در سراسر دنيا از آمريكا ،آلمان، انگليس، فرانسه، تركيه، عراق و ... شروع به تحقيق در مورد اين حماسه كامل ترين نسخه متن حماسه از قرن هفتم پيش از ميلاد به دست ما رسيده . لوح ها و قطعات گلي كه از بقاياي كتابخانه ي «آشور باني پال»، شاه سومري، كشف شده داراي دوازده لوح است كه هر كدام داراي سه ستون مكتوب و دويست تا سيصد سطر منقوش است،به غير از لوح دوازدهم كه يكصد و پنجاه سطر دارد . اين لوح با ديگر قسمتهاي حماسه چندان مرتبط نيست . هر لوح با يك مقدمه آغاز شده و اولين عبارت « او كه همه چيز را مي ديد » را درعنوان تكرار مي كند و به مهر كتابخانه ممهور است. در سه هزار و دويست پيش از ميلاد خط در سومر آفريده شد و اين درست يك قرن قبل از پيدايي خط در مصر است و از آنجا كه در دنياي باستان نام نويسندگان عموما ذكر نمي شد ، به درستي نمي توان از نويسنده اصلي پهلوان نامه نام برد . ولي شواهدي در دست است كه آن را به منابع سومري نسبت مي دهد .همچنين نمي توان ازبابلي بودن آن نيزغافل ماند. بسياري از صاحبنظران معتقدند كه ماجراهاي داستان در ابتداي هزاره دوم در دوران بابل باستان بين پنج هزار تا دو هزار قبل از ميلاد تنظيم گرديده و به رشته ي تحرير در آمده است . مشخصات اين دوره پيشرفت داستان در شهر «اورك» كه در كتاب آفرينش از آن به نام «ارخ» و امروزه آنرا«ورقا» مي نامند، اتفاق مي افتد. گيل گمش، كه مشتق از «گيل- گا- مش» است در فرهنگ بابلي به معناي « پيرمرد ،مردي جوان سال است» و در فرهنگ سومري « رهبر جنگجوي » يا « مردي كه درخت تازه مي نشاند»، ديوار اورك را بنا مي نهد . او پنجمين پادشاه در اولين دوره حكومتي اورك است . يكصد و بيست و شش سال حكومت مي كند . مادرش « الهه نين سان» همسر «ايزد لوگال باندا» است . اما پدرش لوگال باندا نبود، َبل « ليلو » نامي بود كه ديوش خوانده اند. گيل گمش دو بعد خدايي و تك بعد انساني است. در عين پهلواني و زور مداري و سلحشوري،زيبا و پر جذبه است. مورد حمايت «شامش» ايزد خورشيد، كه مهربان است و داد گر . «انكيدو»پسر وحشي حماسه گيل گمش، تولدش از خاك ُرس است و زاده ي طبيعت . با حيوانات مي زيد و چون آنان در طبيعت خويش سرگرم . تا آنكه با ترفند و دام اندازي زني روسپي با وي در مي آميزد . زندگي اش را در دل طبيعت از دست مي دهد و پس از مراحل مختلف چون ياد گيري پوشش تن، خوردن خوراك انسانها ،چوپاني گله ها و ستيز با گرگ و شير سرانجام به فرهنگ شهر او رك در مي آيد . او ديگر به زندگي آزاد باز نمي گردد، مگر در بستر مرگ . اين سير تحول انكيدو را به جرأت مي توان سير تكامل انسان از غار نشيني و بدويت تا دامداري و سر انجام شهر نشيني و مدنيت ناميد . براي همين است كه سومري ها را پايه گذاران دانشهاي جامعه شناسي و مردم شناسي ناميده اند . انكيدو در اورك با گيل گمش پنجه در پنجه مي اندازد . مغلوب نيمه خدا مي شود و در حلقه يارانش در مي آيد .همنفس و هم قسم با هم به رشادت ها و دلاوري ها مي پردازند . گاو خدايان را سر مي برند و ايزد بانو« ايشتار»، الهه عشق را به خشم مي آورند . او شكايت به آسمان ، در درگاه ايزدان مي برد . مقدر مي شود يكي از دو مرد جنگي قرباني شود . قرعه به نام انكيدو،مي افتد ومرگ ، اين همنفسي را در دم قطع مي كند و گيل گمش را پريشان حال و متحي٧ر بر جاي مي گذارد . پهلوان با خود مي انديشد: « اكنون كه انكيدو، او كه آنچنان والايش مي داشتم به خاك سپرده شده و من نيز سرانجام خواهم مرد و به ژرفاي خاك سپرده خواهم شد، پس ديگر چگونه مي توان آرام گرفت؟ » در دنياي باستان جهان را به سه مرتبه كيهاني :زيرين، زمين،آسمان تقسيم مي كردند . آسمان اريكه قدرت ايزدان، زمين محل زندگي آدميان و جهان زيرين ،جايي پاكيزه اما تاريك كه فرشتگان آن ديو رخساره اند و در ميان آنها ابوالهول، حيوانات نيمه شير و نيمه شاهين و موجوداتي عجيب كه فقط دست و پايشان انساني است وجود دارد . جهاني كه به خانه اي تشبيه شده تاريك و خوراك جماعتش خاك و گوشت تنشان از ِگل ،جامه اي همانند پر پرندگان و بر در و َبست آن خانه خاك، خاموشي و فراموشي آرميده است. جايي كه مأمن بزرگاني بي نام است كه به سبب لغزشهاي خود از آسمان رانده شده اند واكنون گروه داوران زيرين جهان را مي سازند. دنيايي ناشناخته مملو از انديشه هاي ترس آميز انسان، همچون جن وانس و پري. حماسه گيل گمش همشكل و همرنگ و همسنگ بسياري از متون ادبي بزرگ جهان است . هم تأثير گذاشته و هم تأثير گرفته . ماجراي سيل در حماسه گيل گمش با ماجراي سيل در تورات برابري مي كند .« نوح» پيامبر در فرهنگ بابل«اوته- نه- پيش تيم» مي شود كه جاودانه است و بر روي دريا ها مستقر . اما با وجود اين شباهتها اين دو داراي پاياني متفاوت هستند كه اين نيز بي شك از تفاوت پرستش ايزد يكتا و نيايش خداياني ساخته و پرداخته انگارش انساني هستند، سرچشمه مي گيرد. از تأثيرات اين اثر مي توان همسويي و همشكلي كساني چون :هركول، آشيل، اسكندر، اديسه و ... نام برد كه از جمله آنان هركول داراي وجه شباهتهاي بي شماري است . هر دو ريشه اي خدايي دارند، هر دو داراي دوست و ياور خوبي هستند (گيل گمش ياوري چون آنكيدو و هركول رفيقي مانند «يولاآ» ) ، الهگان بر هر دو بلا نازل مي كنند (بر گيل گمش ايشتار و بر هركول « دي يا نيرو هرا » )، هر دو قهرمان شير مي كشند و گاو مقدس آسماني را از بين مي برند، گياه سحر آميز جاودانگي را مي يابند،از جزيره مرگ ديدن مي كنند و .... تشابه حركت گيل گمش بر روي آب تا رسيدن به اوته - نه- پيش تيم همچون حركت«اديسوس» از روي اقيانوس تا رسيدن به« چيرچه » و يا حركت « دانته» با زورق و زورق بان در بخشي از دوزخ . اما تفاوت اينها در اين است كه گيل گمش در دنياي زندگان جايي كه خورشيد هر شب فرو مي رود و روز به در مي آيد، اتفاق مي افتد و او سعي در گذر از مرز بين ناشناخته ها با شناخت پذيري گيتي را دارد . اما در دانته و اديسه اين حركت در دنياي مردگان اتفاق مي افتد بسياري از منتقدان ادبي معاصر گيل گمش را قهرمان پسا مدرن مي دانند . از فرماليستهاي روسي تا بورخس و كالوينو همه بدين باورند كه ادبيات كليت بي نقص و تام و تمامي است كه« در آن هيچ چيز ناپديد نمي شود، هيچ چيز آفريده نمي شود، همه چيز دگرگون مي شود » بنابراين هرگز چيز نويي نمي نويسند، بلكه گفته ها و نوشته ها را تكرار مي كنند و دوره هايي را از سر مي گيرند و به شرح آنچه گذشته و نوشته شده مي پردازند . كليت اثر تراژيك است . سلوك آدمي است از بدويت تا رسيدن به كمال . آنجا كه چشمش به حقايق دنياي زيرين و زمين باز مي شود و از مرزهاي جهل مي گذرد و به آبادي علم مي رسد. حماسه گيل گمش نمونه كامل و بارز ادبيات باستان است و فلسفه انسانهاي باستان در مورد مرگ و زندگي . مرگ تكرار مكرر حقيقتي كه به زندگي آدمي سايه افكنده و راه گريزي نيست مگر جاودانه شدني از جنس جاودانگي گيل گمش كه پس از هزاران سال هنوز زنده و با طراوت از ميان هزاران خشت نبشته سر بر آورده و در ميان انواع فرهنگ ها و قوم ها و مليت ها به زبانهاي مختلف تفسير، تعريف و ترجمه شده است . در ايران نيز اولين برگردان گيل گمش متعلق است به « دكتر داوود منشي زاده» كه توسط انتشارات «فرهنگ سومكا» در سال 1333 چاپ شد . احمد شاملو بر اساس همين ترجمه ، متني به فارسي روز، سليس و روان، تسلسل وار و جدا از ترجمه خط به خط در شماره ي 16 كتاب هفته (اول بهمن 1340 خورشيدي) به چاپ رسانيد . « پهلوان نامه گيل گمش» هم برگردان وتأليف « دكتر حسن صفوي» در سال 1356 در انتشارات امير كبير به چاپ رسيده . اين كتاب داراي مقدمه بسيار ارزشمند و محكمي است كه شاملو هم در مقدمه چاپ جديد كتاب از آن بهره فراوان جُسته . از ديگر برگردانهاي اثر يكي توسط « دكتر مهدي مقصودي » در «نشر گل آفتاب مشهد» و ديگري «گيل گمش حماسه ي بشري» نوشته ي « زهرا چاره دار» منتشر شده توسط « نشر جهاد دانشگاهي هنر» در سال 1374 را مي توان نام برد . دو كتاب ارزشمند « پژوهشي درمرگ وناگزيري مرگ گيل گمش» نوشته ي«پا� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1522]
صفحات پیشنهادی
گيلگمش يا حضرت نوح ؟
گيلگمش يا حضرت نوح ؟-pareparvaz5110th November 2008, 01:37 PMنقد گيلگمش-1 (Gilgamesh) گيلگمش افسانه و تاريخ تعداد بسیاری از آثار ادبی سومری و ...
گيلگمش يا حضرت نوح ؟-pareparvaz5110th November 2008, 01:37 PMنقد گيلگمش-1 (Gilgamesh) گيلگمش افسانه و تاريخ تعداد بسیاری از آثار ادبی سومری و ...
عکس: بقایای کشتی حضرت نوح در ایران!
گيلگمش يا حضرت نوح ؟ ... را قبلا از مصیبت با خبر ساخته بود و خود او را بر آن داشتهبود که یک کشتی بسازد . ... در وهلۀ نخست، موضوع اصلی آن تنها دربارۀ انسانهاست ...
گيلگمش يا حضرت نوح ؟ ... را قبلا از مصیبت با خبر ساخته بود و خود او را بر آن داشتهبود که یک کشتی بسازد . ... در وهلۀ نخست، موضوع اصلی آن تنها دربارۀ انسانهاست ...
گیلگمش
گيلگمش يا حضرت نوح ؟ pareparvaz5110th November 2008, 01:37 PMنقد گيلگمش-1 (Gilgamesh) گيلگمش افسانه و تاريخ تعداد بسیاری از آثار ادبی سومری و ...
گيلگمش يا حضرت نوح ؟ pareparvaz5110th November 2008, 01:37 PMنقد گيلگمش-1 (Gilgamesh) گيلگمش افسانه و تاريخ تعداد بسیاری از آثار ادبی سومری و ...
تحقیقات بر روی علت مرگ پسر اسمیت متوقف می شود
گيلگمش يا حضرت نوح ؟ گیل گمش از مرگ دوست خود از پایدرآمده خود از مرگ در هراس می شود : گیل گمش بر دوست خود ... در آنجا اله نگهبان درخت زندگی saleeme وی را متوقف ...
گيلگمش يا حضرت نوح ؟ گیل گمش از مرگ دوست خود از پایدرآمده خود از مرگ در هراس می شود : گیل گمش بر دوست خود ... در آنجا اله نگهبان درخت زندگی saleeme وی را متوقف ...
پند اثر بخش به مصيبت ديده
دل میگریم، تا از سوزش این مصیبت و غصه رنج و محنت آن جانْ به جانبخش تسلیم کنم». گيلگمش يا حضرت نوح ؟ غالب آنها عبارت از متونی است که به آئین مذهبی و یا ...
دل میگریم، تا از سوزش این مصیبت و غصه رنج و محنت آن جانْ به جانبخش تسلیم کنم». گيلگمش يا حضرت نوح ؟ غالب آنها عبارت از متونی است که به آئین مذهبی و یا ...
هفته نامه گيل بانو
گيلگمش يا حضرت نوح ؟ زیباترین اثر ادبی بابلیمنظومه حماسی « گیل گمش »(Gilgamesh) است . .... تا آنجا كه سروده هاي گمشده ي طوفان بزرگ و قسمتهايي از پهلوان نامه ...
گيلگمش يا حضرت نوح ؟ زیباترین اثر ادبی بابلیمنظومه حماسی « گیل گمش »(Gilgamesh) است . .... تا آنجا كه سروده هاي گمشده ي طوفان بزرگ و قسمتهايي از پهلوان نامه ...
تاپيكهاي موجود در زير تالارهاي بخش تاريخ - واضح
... (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) نقطه حیرت انگیز زمین + عکس (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) گيلگمش يا حضرت نوح ؟
... (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) نقطه حیرت انگیز زمین + عکس (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) گيلگمش يا حضرت نوح ؟
Fun. کشف موجودی که هرگز نمی میرد! + عکس
گيلگمش يا حضرت نوح ؟ غالب آنها عبارت از متونی است که به آئین مذهبی و یا سحر و جادو مرتبط است . ... که آشکارا در محافلعالی اشرافیت بابلی بشدت رواج دارد , هرگز ...
گيلگمش يا حضرت نوح ؟ غالب آنها عبارت از متونی است که به آئین مذهبی و یا سحر و جادو مرتبط است . ... که آشکارا در محافلعالی اشرافیت بابلی بشدت رواج دارد , هرگز ...
در «بزرگ مرد كوچك» نقش متفاوتي به من سپرده شد
گيلگمش يا حضرت نوح ؟ این منظومه بر دوازده لوح بزرگ نقش یافته که هریک از آنها خود سرودی جداگانه بشمار می رود . .... مرگ گیلگمش quot;مرگ گیلگمش quot; بخش کوچکی از ...
گيلگمش يا حضرت نوح ؟ این منظومه بر دوازده لوح بزرگ نقش یافته که هریک از آنها خود سرودی جداگانه بشمار می رود . .... مرگ گیلگمش quot;مرگ گیلگمش quot; بخش کوچکی از ...
تصاویر زیبا از غار نشینی مدرن
گيلگمش يا حضرت نوح ؟ اینمنظومه او را بصورت قهرمانی بزرگ , زیبا و خردمند تصویر می کند که دو سوم وجود .... اين سير تحول انكيدو را به جرأت مي توان سير تكامل انسان ...
گيلگمش يا حضرت نوح ؟ اینمنظومه او را بصورت قهرمانی بزرگ , زیبا و خردمند تصویر می کند که دو سوم وجود .... اين سير تحول انكيدو را به جرأت مي توان سير تكامل انسان ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها