پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850094442
خاطرات انقلاب
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: raya6th November 2008, 12:13 AMمرگ برآمریكا ! 13 آبان 87 - 08:25 صدای دینگ دینگ زنگ مدرسه دبستان شهیدتمیمی هنوز توی گوشمه ! 13 آبان1362 همه بچه ها توی حیاط مدرسه می دوند و جیغ میكشند وخوشحالند ،همه حرفها درمورد شكل و قیافه عروسك آمریكاو اسرائیله ! نازنین میگه آمریكا قشنگتره ،افسانه میگه لبای اسرائیل چقدر قشنگه صورتیه و من میگم قد آمریكا بلندتره كلاهش هم بزرگتر و قشنگتره و خلاصه همه دوست دارن دست بزنن به عروسكا واز نزدیك دو استكبار جهانی رو لمس كنن از ته دل دوستشون داشتیم و دلمون نمی خواست شاهد سوختنشون باشیم . میگفتن اینا دشمنای ماهستند و ماباید آتیششون بزنیم ، ناظم مدرسه بافریاد وجیغ همه رو ازعروسكا دورمیكرد و یه ظرف نفت دستش بود برای سوزاندن استعمارگرا !آروم كردن وبه صف كشیدن اینهمه دختربچه كنجكاو و پرانرژی كارسختی بود اما مدیرو ناظم كارشون روخوب بلدبودن بلاخره به صف شدیم ! همه با تمام وجود شعارهایی روكه ناظم توی میكروفن میگفت فریادمیكردیم ! مرگ بر آمریكا ...مرگ بر اسرائیل ... اما اصلا معنی حرفمون رو نمی فهمیدیم!شاید هم من فقط نمی فهمیدم ! این تئاترپرهیجان هرسال تكرارمیشد هرسال آمریكاو اسرائیل رو آتیش میزدیم و دودش لایه ازن رو سوراخ كرد خودم دیدم ! بزرگتركه شدیم دیگه عروسكی دركارنبود برای آتش زدن،اماشعارهاهمون بود! یادمه 13 آبان 79 دم در دانشگاه ماهشهر پرچم آمریكارو روی زمین نقاشی كرده بودن كه دانشجوها پا بذارن روش و رد بشن ! اما تعدادخیلی كمی از دانشجوها پاگذاشتن ، بعضی خم میشدن و پرچمو میبوسیدن و به ریش كسانی كه این ابتكارو انجام داده بود می خندیدن ! اونموقع 23 سالم بود و درسم دیگه تموم شده بود تااازه اونموقع فهمیدم آمریكا یك نفرنیست یك ملته ! تا اونموقع فكرمیكردم آمریكا یه مرد بزرگ و قوی و ظالمه یه كسی شبیه یزید شمر معاویه یا هیتلر یا ... و اسم كشورشو از روی اسم خودش انتخاب كرده ! فردا روز 13 آبانه ، الان ساعت 12 شبه و چندثانیه دیگه تا فردا مونده ! امشب هم مثل شبهای پیش ازخواب پریدم امشب هم تا صبح باید توی رختخوابم بپیچم و هی وول بخورم تا صبح بشه و با چشم ها وصورت پف كرده برم سركار ! آره اینها كه دارم مینویسم هذیانهای امشب منه !پس جدی نگیرید نوشته هامو... امشب هم روحم رفته بود به خونه شماره 1610 ، امشب هم گریه كردم فقط یك ثانیه طول كشید كه بتونم حساب كنم چندشبه راحت نخوابیدم 14 روز و 7 روز میشه 21 روز ! 14 روزه اومدیم به خونه جدید و 21 روزه كه از اون روز می گذره ! از همون روزی كه همه میگن فراموش كنم . منم فراموش كردم ! برای من قیامت اون روز بود ! مگه میشه قیامت رو فراموش كرد؟! تمام بدنم درد میكنه ، كمرم پاهام دستام اما سرم خوبه !پس هنوز مغزم ازكار نیفتاده ،توی این حال خراب طیبه اومد توی خیالم ! بهش گفتم طیبه حالمو به هم زدی آخه حالاهم وقت نازكردنه؟! حس معتادی رو دارم كه داره دردمیكشه ودوره ترك اعتیادشو میگذرونه بهش میگن دوستت سرش دردمیكنه برو ببین چشه! آخه احمق من همه جسم و روحم دردمیكنه نمی فهمی ؟ فهمیدنش كارسختی نیست ببین دستاموببین دستام چقدر خشك و زبر شدن ببین پاهام ورم كرده وترك برداشته ببین دورچشمام سیاه شده ببین طیبه كمرم بریده دیگه نمیتونم زیادپشت میزبشینم اما میشینم! میدونی چرا؟ میترسم ! میترسم پاشم یه كمی قدم بزنم و استراحت كنم این نیروهای جدید سرگردان جامو بگیرن! طیبه یادته همیشه میگفتم تن به خفت نمی دم؟ یادته میگفتم اگه بهم بی احترامی كنن كارمو ول میكنم و میرم .یادته؟ طیبه معنی خردشدن وتحقیرشدنو چشیدم 21 روزه طعم تلخش همش توی دهانمه ! طیبه من اون فاطی شاداب و دل زنده و پرانرژی دیگه نیستم ، دیگه هیچی از غرورم نمونده تودیگه بیشتر خردم نكن! من به كارم به میزم به این دنیای لعنتی وابسته ام ! دوستشون دارم ! وقتی میرم دستشویی كارمو خلاصه میكنم و زود برمیگردم اتاق ! با ترس و نگرانی به پشت میزم نگاه میكنم كه مبادا كس دیگه نشسته باشه پشتش ! به میزتوكه اصلا نمیتونم نگاه كنم توی این مدت شاید 2-3 بار رفتم توی اتاقت وهربار 10-15 ثانیه ! دیروز كه اومدم پیامهامو چك كنم یه پیام ازطرف شیرین داشتم نوشته بود "لامصب زودبیا دیگه كارت دارم !" دیدم آن لاینه شروع كردم باهاش چت كردن! بااینكه رئیس التیماتوم داده بود چت كردن ممنوعه ! اما باشیرین چت كردم آخه خواهرمه اونسرایرانه كارم داره شارژ تلفنم هم تموم شده 13 روز از ماه گذشته وهنوز ازحقوق خبری نیست ! شیرین گفت چندروزه سردرد داره !چندروزه سرگیجه ولش نمیكنه !گفت رفته خون داده یه فرمهایی دیده مربوط به اهدا اعضای بدن به دیگران پس از مرگ !!! و پرشون كرده!!!گفت وصیتنامه نوشته می فهمی طیبه چی میگم؟ شیرین همش 21 سالشه ! به مرگ فكر میكنه !به این فكرمیكنه كه وقتی مرد با اعضای بدنش به دیگران زندگی بده ! بهش گفتم ...اصلا بذار متن چت رو برات بذارم بخونی : شیرین : man ba dostam ye kari kardim شهبانو : چكار؟! شیرین : raftim khodemono ehda kardim, vaghti mordim tike tikamon mikonan!!! شیرین : زمان: 12:46 شهبانو : شیرین : midan mardom شهبانو : نگووووووووو شیرین : ta estefadeye behine beshe azamon شیرین : شیرین : hame azamo ehda kardim شهبانو : شیرین : vasiyat name neveshtam, man ke inghadr bikhiyalam delam yejori shod شیرین : delam vase khodam kababa shod شهبانو : وووووووووووووی شهبانو : نگودیگه شهبانو : آل برده شهبانو : منم یه باریه فرم تو اینترنت پركردم شهبانو : بعد كه ایمیل و نامه برام اومد وآدرس منزل پاكشون میكردم شیرین : marge maghzi koliye o kabedo ghalabo hame chi شهبانو : براشون نوشتم گی خردم ! شیرین : vali age adi mordam chizi beheshon ziyad nemirese: daricheha ghalb o baftayenosoje badan شیرین : mesle gharniye cheshm زمان: 12:49 شهبانو : شهبانو : ماما بفهمه میكشت شیرین : neveshte bod to jasad hich tagheiri ijad nemishe شیرین : yani saleme azaa شیرین : behesh nago شهبانو : خل شدی دختر شیرین : baba pahlevanan nemimirand شهبانو : پول برات میفرستم دیوونه شیرین : man zir abi zadam شهبانو : شیرین : to oun donya khoda az chesham soal kard nesfe cheshmam nist ke javab bede شیرین : شیرین : شهبانو : خیلی باحالی شهبانو : دوستت دارم خواهر شهبانو : مراقب خودت باش شیرین : man niz dostat midaram شیرین : taze delam vase khone inghadr tang shode شیرین : nemidonam chera شهبانو : خونه كجا بود آبجی شهبانو : خونه جدید را عشق است شهبانو : بزرگ و... موقع خداحافظی شیرین گفت آجی راستی یه چیزدیگه .بهش گفتم جونم، آجی به قربونت بره گفت پولم داره تموم میشه فقط3000تومن دارم !گفتم آجی فعلا تو پولدارخونه ای ! یه كمی صبركن جاییتو نفروش برات پول میفرستم! طیبه به نظرتو این كه شیرین پول نداره تقصیرآمریكاست؟اینكه دلیل سرگیجه های چندروزش مسمومیت باگاز بوده چون گازخوابگاه نشتی داشته تقصیرآمریكاست اگه شیرین متوجه نمیشد همه خوابگاهشون میمردن تو خواب ! طیبه اینكه من با خیال راحت نمیتونم برم دستشویی تقصیرآمریكاست ؟اینكه اون بلا رو 21 روز پیش سرخانوادم اوردن تقصیرآمریكاست؟ اینكه بامن كاری كردن كه به این دنیا به این میز بچسبم تقصیرآمریكاست ؟ اینكه بعضی ها بی هیچ زحمتی مدرك میگیرن و مثل آب خوردن میان سركارو درودیوارونگاه میكنن و دوبرابر بقیه حقوق میگیرن بعد یه عده دیگه باسختی و هزارمشكل درس میخونن وآخرش میشینن تو خونه و هی آزمون استخدامی میدن و رد میشن و تا آخر عمرشون غصه میخورن تقصیرآمریكاست؟! طیبه اینكه من 21 روزه خواب آرام ندارم و همش كابوس می بینم تقصیرآمریكاست؟ طیبه 21 روزه باكسی حرف نزدم، درددل نگفتم بی انصااااف در بدترین شرایط تنهام گذاشتی آخه مگه من چندتا محرم دارم؟خیلی نامردی طیبه . طیبه یادته مامانم هرشب میرفت مسجد امام با پادرد و كمردردش پیاده میرفت و ما هی بهش غرمیزدیم كه لااقل یك شب درمیون برو میگفت بخاطرامام زمان میرم میگفت میرم كه اگه اومد مراقبش باشم كاری داشت براش انجام بدم . طیبه ماما21 روزه نرفته مسجد باورت میشه؟! ماما دیوونم كرده ازبس گفت بروپیش طیبه ومن گفتم نمیرم! شماره موبایلتو خواست بهش ندادم، میگفت ماما برو ببین چشه. طیبه قسط میده بیكاربشه كی خرجشونو میده چرا داره باخودش اینكارو میكنه ! اما من خودمو مشغول نشون میدادم و می گفتم باشه ماما حالا بذار كارامو انجام بدم بعدا میرم ! طیبه این كه ما نمیتونیم مثل دخترای دیگه خوش باشیم وبگیم و بخندیم و.. وای گفتم خنده چقدر دلم برای خنده هات تنگ شده نامرد. واااااااای خنده های خودمو بگو الان 21 روزه نخندیدم! باورت میشه؟ من! 21 رووووز نخندیدم ! منی كه ماما همیشه دعوام میكرد كه بلند نخند صدای خندتو نامحرم نشنوه ... من! میگم تو دلت برای خنده های من تنگ نشده؟!طیبه یعنی همه اینها تقصیرآمریكاست؟ طیبه یه خبربد دیگه! توی اسباب كشی كامپیوترم درب و داغون شد، نمیدونم چرا و چطورMB,Cpu سوخت ! key,Mouse هم دیگه كارنمیكنه بقیه قطعاتو تست نكردم هنوز !هرچی فكركردم كه بفهمم چرااینجوری شده نفهمیدم محمدهم كلی وقت گذاشت نفهمید ! انشالله پول دستم اومد قطعه میخرم براش اگه نمی سوخت لااقل درددلامو تایپ میكردم یه آهنگی گوش میدادم عكسای قدیمی مونو نگاه میكردم ، ای خدا ... ای خدا... همه دوستامو ازم گرفتی كامپیوترم سه تارم و... داره بارون میاد صدای دونه های بارون قبلا برام شادی آور بود اما دیگه حتی قطره های ریزریز بارون هم نمی تونن شادم كنن ،پیش از خواب شرح مثنوی گوش دادم اما آقاهه نمیدونم چی گفت عصبانیم كرد گوشیموخاموش كردم وخوابیدم ! یادش بخیر تا 21 روز پیش چقدر شرح مثنوی بهم آرامش میداد یادش بخیر تاصبح هندزفری توی گوشم بود و صبح هم گوش میدادم از خونه تا سرایستگاه و از اونجا تا اداره تا پشت میزم كه میرسیدم بعدخاموشش میكردم! مثنوی شده بود استامینوفن كدئین من! آرومم میكرد اما حالا فك كنم بایدچندتا دیازپام باهم بخورم كه كمی آروم بشم !وای وای مامان بیدارشد اشكامو پاك كنم نبینه ....! چندشب پیش باصدای ناله های بابام ازخواب پریدم توی خواب ناله میكرد نمیدونی چقدر ترسیدم گفتم دیگه بابا بی بابا! ازترس نفسم بابا نمی اومد نمیتونستم تكون بخورم بعدش شروع كرد به فریادكشیدن صدای مامانمو شنیدم كه بیدارش كرد و بهش آب داد میگفت خواب دیدی نترس هیچی نیست صلوات بفرست! یادم افتادبه بچگی هام وقتی خواب بدمیدیدم مامانم همینومیگفت و آرومم میكرد ! بابام آروم شد وخوابید اما من تاصبح گریه كردم .نمیدونی چی كشیدم .طیبه شنیدن صدای ناله پدر خیلی سخته دیدن چشمهای اشك آلود برادر خیلی سخته ... من هردوتاشو دیدم خوش بحالت طیبه ناله پدرتو نشنیدی تو! روزجمعه بابام واسه نمازرفته بودمسجد وقتی برگشت باخوشحالی به مامانم گفت كه تمثال حضرت ابوالفضلو دادن آبادان ساختن و فردا میارنش امیدیه و مامانم كلی خوشحال شد اومد تو اتاق خبرو به من داد بهش گفتم مامان اگه خود ابوالفضل روهم بیارن خوشحال نمیشم ! ماماهم بغض كرد و رفت ! حرف بدی زدم .نه؟! ماما تا دوساعت داشت غرمیزد و نصیحت میكرد! اما طیبه من فكركنم دیگه هیچی نتونه خوشحالم كنه هیچی ... روز شنبه فكركنم ساعت 8 تا 12 صدای بلندگوی مسجد توی اداره می اومد ،صدای ناله وگریه و عزاداری .. حتما تمثالو آورده بودن و مردم هم ... سال پیش ماه محرم یه مطلبی درد دلی نوشتم یادته ؟توی وب لاگم هست اگه یادت نیست بروبخون ... درمورد ظلم هایی كه درحق امام حسین(ع) و اینكه باورم نمیشه و... اما حالا كه برای خانواده خودم مشابه اون اتفاق افتاد خوب خوب باورم شد ! شاید خدا خواست ناباوری و ساده لوحی منو ازبین ببره ! حتما حكمتی داشته این ماجراها حتما! ساعت 2:30 صبحه ! رفتم توی حیاط كمی قدم زدم عجب هواییه روح آدم تازه میشه . خوشم میاد خدا چقدر قشنگ حال آدمو عوض میكنه ! ببین باچند قطره بارون گولم زد ! خداست دیگه ! حس میكنم دوباره انرژی گرفتم بازهم میتونم نامردی زمونه ور تاب بیارم ! یه جایی خوندم خداوقتی غم و دردبزرگ به آدم میده درپی اون پاداش بزرگی هم میده ! خدایا حالا نمیشه یه ذره ازاون پاداش خیلی خیلی خیلی خیلی بزرگو همین دنیابهم بدی؟ خدایا آخه اونهمه نعمت وچیزهای خوب رو یكجا بهم بدی نمیدونم ازكدومشون لذت ببرم مثل یه بچه كوچیك كه اتاقشو پراز عروسك و اسباب بازی كنن و تا آخر عمرش هم هی باهاشون بازی كنه، بازهم اسباب بازی دست نخورده و نو داره! خدایا من سیب خیلی دوست دارم میدونی كه ! همه نوعشو دوست دارم سبز سرخ زرد كوچیك بزرگ ! خدایا یه باغ پراز درخت سیب می خوام كه چهارفصل میوه بده! خدایا یه خونه كوچیك می خوام كه مال خودخودم باشه كه وقتی از سیب خوردن خسته میشم زیرسقفش استراحت كنم ،كسی هم نتونه از اون خونه بیرونم كنه . خدایا یه چیزدیگه ... بگم؟خدایا به مردها وعده حوری بهشتی دادی واسه زنها هم چندتا فرشته مرد ؟ استغفرالله خدایا من فقط یكی می خوام ! نه نه همون یكی از سرم زیاده بیشتر نمی خوام ! تواین دنیا كه بهم ندادی یه خوبشو واسه اون دنیام آماده كن !اگه هم دلت سوخت برام همین الان بفرستش واسم ! جاش بدجورخالیه! خواسته هام خیلی كمن آره ؟ همشون مادی ان میدونم ! خدایا خودت منو اینجوری ساختی اینها نیازهای منه خودت دروجودم این نیازهارو گذاشتی . ازهمون بچگی یادمه نقاشی هم كه میكشیدم همینها توش بود یه خونه یه درخت سیب آسمون ابری و دود دودكش و چندتا مرغ وخروس وجوجه و .... اصلا فردا نقاشیشو برات میكشم به یاد بچگی هام ! شاید عكس آمریكاو اسرائیلوهم كشیدم اما سخته قول نمیدم ! خدایا من می خوام كمی بخوابم مراقب بابام ومامانم و برادرام وخواهركم باش !خدایا دوستت دارم توهم منو دوست داشته باش ! خدایا منو ببخش دارم هذیون میگم ! البته فك كنم خوشت بیاد این موقع روز بنده هات بیان باهات درد دل كنن ! خدایا تنهام نذار خدایا به طیبه هم كمك كن بتونه مشكلاتشو حل كنه نمیدونم چه مرگشه ! این شعر زیبا و نقاشی رو هدیه میكنم به همه دانش آموزان گذشته حال وآینده! روزتون مباركکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند*****.com/public//public/images/smiles/16.gif کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) باز باران، با ترانه، با گهرهای فراوان می خورد بر بام خانه. شاد و خرم یک دو سه گنجشک پر گو، باز هر دم می پرند، این سو و آن سو. می خورد بر شیشه و در مشت و سیلی، آسمان امروز دیگر نیست نیلی. یادم آرد روز باران: گردش یک روز دیرین، خوب و شیرین توی جنگل های گیلان. کودکی ده ساله بودم، شاد و خرم نرم و نازک، چست و چابک. آسمان آبی، چو دریا، یک دو ابر، اینجا و آنجا چون دل من، روز روشن. رودخانه، با دو صد زیبا ترانه، زیر پاهای درختان چرخ میزد، چرخ میزد، همچو مستان. با دو پای کودکانه، می دویدم همچو آهو، می پریدم از لب جو، دور میگشتم ز خانه. می کشانیدم به پایین، شاخه های بید مشکی دست من می گشت رنگین، از تمشک سرخ و مشکی. می شندیم از پرنده، داستانهای نهانی، از لب باد وزنده، رازهای زندگانی. هرچه میدیدم درآنجا،بوددلکش،بود زیبا، شادبودم،می سرودم اندک اندک،رفته رفته،ابرها گشتندچیره.آسمان گردید تیره، جنگل از باد گریزان، چرخ ها می زد چو دریا، دانه ها ی گرد باران، پهن میگشتند هر جا. برق چون شمشیر بران، پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران، مشت میزد ابرها را. سبزه در زیر درختان، رفته رفته گشت دریا توی این دریای جوشان، جنگل وارونه پیدا. بس دلارا بود جنگل، به، چه زیبا بود جنگل! بس فسانه، بس ترانه، بس ترانه، بس فسانه. بس گوارا بود باران، به، چه زیبا بود باران! میشنیدم اندراین گوهرفشانی،رازهای جاودانی،پند های آسمانی "بشنو از من، کودک من، پیش چشم مرد فردا، زندگانی، خواه تیره، خواه روشن، هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا." شعر از مجد الدین میرفخرایی ملقب به گلچین گیلانی کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند gha 3dak6th November 2008, 03:06 PMمن متن هاي طولاني رو نمي خونم... يكي برام خلاصه بگه...:d ولي به نظر مياد جالب باشه... arbabmostafa8th November 2008, 09:12 AMمنم ولي اين اسم تاپيك خيلي تند اصلا جالب نبود. raya8th November 2008, 10:18 PMاز مدیر محترم این بخش کال تشکر دارم که این تاپیک رو تایید کردن حالا دوستان مطالب مشابه اینو بزارن تا استفاده کنیم ممنون میشم :o 397515th November 2008, 04:30 PMهدف این تاپیک چیه ؟؟؟ سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
رهبر انقلاب اسلامي چگونه خاطرات انقلاب را ورق زدند ؟- پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، همزمان با دهه فجر دفترچه خاطرات انقلاب را در معرض ...
خاطرات انقلاب؛ بيانات و اشارات پرداخت رشوه هاي كلان و بي حساب دربار و شخص شاه به مجلات و روزنامه ها و رسانه هاي صوتي و تصويري و مراكز خبري دنيا همچون ديگر سوء ...
اختصاصي ايرنا مرور خاطرات انقلاب 57 از زبان مدير گروه معارف شبكه قرآني سيما مدير گروه معارف و علوم قرآني شبكه قرآني سيما، از خاطرات خود در روزهاي پر فراز و ...
معرفي بهترين خاطرات انقلاب به گزارش واحد مركزي خبر، اشعري ، رئيس سازمان اسناد و كتابخانه ملي درباره اين جشنواره گفت: يكي از اقداماتي كه ضامن بقاي انقلاب ...
معرفي برگزيدگان جشنواره بهترين خاطرات انقلاب برگزيدگان بهترين خاطرات انقلاب در جشنواره ملي خاطره معرفي شدند. به گزارش خبرنگار صدا و سيما، محسن ...
خاطرات انقلاب از زبان آیتالله طاهری امام (ره) هم دیدند مردم زمینه قبول رهبری ایشان را دارند و لذا در مقام هدایت مردم برآمدند. آیتالله طاهری، بی مهری با مردم ، دخالت ندادن آنان در ...
بهترين خاطرات انقلاب معرفي شدند تهران / واحد مركزي خبر / فرهنگي 1387/11/12 بهترين خاطرات انقلاب عصرامروز در جشنواره ملي خاطره معرفي شدند . اشعري رئيس سازمان ...
خاطرات انقلاب با حضور عكاسان انقلاب زنده شد انجمن صنفي عكاسان مطبوعات با حضور راويان تصويري روزهاي پرشكوه انقلاب خاطرات آن دوران را زنده كرد. به گزارش ...
خاطرات انقلاب-raya6th November 2008, 12:13 AMمرگ برآمریكا ! 13 آبان 87 - 08:25 صدای دینگ دینگ زنگ مدرسه دبستان شهیدتمیمی هنوز توی گوشمه ! 13 آبان1362 همه ...
نواهايي براي يادآوري خاطرات انقلاب كنسرت - اركستر- اركستر سمفونيك تهران به مناسبت رحلت امام خميني، براي بار دوم در سال جديد روي صحنه رفت. اين كنسرت با ...
-