تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آگاه باشيد كه دانش آينده، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظم ميان شما در قرآن است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821048223




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقد كتاب« ارسنجاني از نگاه برادر» (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقد كتاب« ارسنجاني از نگاه برادر» (2)
نقد كتاب« ارسنجاني از نگاه برادر» (2)     ادوار زندگي   مهم‌ترين نكته‌اي كه بايد درباره زندگينامه ارسنجاني مورد توجه قرار داد لزوم رسيدگي جزء به جزء به ادوار و تحولات اين زندگي است. انتظار مي‌رود در زندگينامه دكتر ارسنجاني، بيشتر جزئيات مهم و مؤثر در حيات فردي و اجتماعي او، مورد اشاره و بررسي لازم قرار گرفته باشد، در حالي كه چنين نشده و چه بسا از قلم افتادن برخي جزئيات حساس، شائبه ارزيابي جانبدارانه از سوي مؤلف را تقويت مي‌نمايد. حال به بررسي برخي از نكات مهم زندگي ارسنجاني كه متأسفانه در بخش مربوطه نيامده است پرداخته، و توضيحات لازم را به اختصار ارائه مي‌نماييم. 1ـ قضيه استخدام ارسنجاني در بانك كشاورزي كه ارائه طرح شركت‌هاي تعاوني روستايي در خلال آن پيش آمد، به گونه‌اي ناقص و كم‌اهميت در كتاب آمده است (ص 36). 2ـ فعاليت‌هاي آغازين ارسنجاني در عرصة مطبوعات كه با قلم زدن در روزنامه تجدد ايران، نيرو، ايران ما و غيره شروع شد، به صورت درست و مرتب مورد بحث قرار نگرفته است بلكه در ساير بخشهاي كتاب به اطلاعات پراكنده‌اي در اين خصوص برخورد مي‌كنيم. 3ـ درباره فعاليت ارسنجاني در «حزب پيكار» و همكاري سياسي با خسرو اقبال و جهانگير تفضلي، كه در مرامنامه حزبشان اصولي چون تحديد مالكيت اراضي كشاورزي و غيره وجود داشت، نيز آگاهي درخور توجهي ارائه نمي‌شود. (جهت اطلاع در اين باره ر.ك مجله خوشه 22/11/40، ص 1 و 8) بررسي مرامنامه و مشي سياسي حزب پيكار كه ظاهراً در حدود سال 1321 منحل شد، در تبيين تحول و تغييرات مواضع سياسي و فكري ارسنجاني مي‌توانست سودمند واقع شود. 4ـ به همين ترتيب به نحوة مشاركت ارسنجاني در فعاليتهاي «حزب ميهن‌پرستان» كه يك سال به طول كشيد نيز اشاره‌‌اي نمي‌شود. 5ـ ارسنجاني مقارن تأسيس روزنامه داريا در سال 1323 به عنوان وكيل دادگستري نيز مشغول كار شد (بهزادي، شبه خاطرات، ص 19) مسئله وكالت و پرونده‌هايي كه ارسنجاني دفاع از آنها را بر عهده گرفت، از جمله نكاتي است كه مؤلف محترم به ندرت و آن هم به صورت اتفاقي به آن اشاره كرده است. به اين موضوع باز هم اشاراتي خواهيم داشت. 6ـ از جمله نكات مغفول درباره فعاليت‌هاي مطبوعاتي اين ايام ارسنجاني، مقالات تحريك‌كننده‌اي است كه گفته مي‌شود وي عليه اقليت‌هاي مذهبي منتشر كرد و اتخاذ رويه‌‌هاي نزديك به حزب توده (مجله بامداد، ش 12، 30/2/52، ص 5) و الحاق روزنامه داريا به ائتلاف جبهه آزادي با همكاري حزب توده (آبراهاميان، ص 369). 7ـ به سفر ارسنجاني به نمايندگي از سوي دولت ايران ـ دوره احمد قوام ـ به كنفرانس كار در ژنو (ظاهراً 1324ش) در جاي خود اشاره نشده و در ارزيابي از اين سفر و عملكردهاي ايشان و نتايجي كه احياناً دربرداشته است، مطلبي نيامده است. 8ـ بنا به گزارش شهرباني كل كشور، ارسنجاني در تاريخ 6/3/1325 در محل كلوپ آزادي در باب مسائل سياست‌هاي روز سخنان تندي ايراد كرد و از دولت خواست لايحة قانوني تقسيم اراضي را به مجلس ببرد، تا امكان افزايش محصول كشاورزي و كاهش فقر رعايا مهيا شود، هم‌چنين دولت را به دخالت و كنترل در امور كارخانه‌ها جهت احقاق حق كارگران فراخواند. در سياست خارجي نيز از سياست موازنه مثبت دفاع كرد. (بنگريد به بخشي از اسناد شهرباني كل كشور در آرشيو فرهنگ ناموران فرهنگ معاصر ايران، مدخل ارسنجاني) در كتاب حاضر از اين‌گونه فعاليت‌هاي ارسنجاني آگاهي در دست نيست. 9ـ با سقوط دولت احمد قوام، ارسنجاني و دوستانش توسط هيأت سري تصفيه، از رهبري حزب دموكرات كنار نهاده شدند. (آباديان، زندگي سياسي مظفر بقايي، ص 81) به اين واقعه مهم در كتاب اشاره‌اي نشده است. 10ـ پس از كناره‌گيري از امور سياسي، ارسنجاني مجدداً به روزنامه‌نگاري و مشاغل وكالتي روي آورد. وي در اين زمان توانست با استفاده از نفوذ قبلي به وكالت بانك ملي ايران انتخاب شده و مدت‌ها در اين سمت مشغول كار بود. 11ـ با آغاز قدرت‌گيري سرلشكر رزم‌آرا، ارسنجاني به همراه برخي ديگر از هواداران احمد قوام به صورت محرمانه به او نزديك شدند (عظيمي، بحران دموكراسي در ايران، ص 330)، و ظاهراً روزنامه داريا نيز به عنوان ارگان گروه رزم آرا درآمده و رزم‌آرا گاه مقالاتي به نفع اهداف سياسي خود در داريا مي‌نوشت. (مهدي نيا، زندگي سياسي رزم‌آرا، ص 229). صحت و سقم اين بخش از فعاليت‌هاي ارسنجاني، مورد اشاره مؤلف قرار نگرفته است. اما پس از نخست‌وزيري رزم‌آرا، همكاري دكتر ارسنجاني آشكار شده و وي سمت مشاور خصوصي نخست‌وزير را يافت. هر چند روزنامه داريا به دليل سرمقاله «يك مقايسه» براي هميشه در محاق توقيف افتاده بود (1329). ارسنجاني بعدها در مصاحبه‌اي در اين خصوص به اين تجربه اشاره مي‌‌كند كه مؤلف كتاب آن را به صورتي محدود آورده است. در واقع توضيحات ارسنجاني زواياي مسئله مورد بحث را به خوبي روشن مي‌كند. وي بعدها گفته بود: «... در دورة رزم آرا شروع فعاليت اصل 4 در ايران و بر اساس تجربيات قبلي طي 6 ماه مطالعه قوانين و مقررات كشورهاي مختلف دنيا، پروژه‌اي جهت تقسيم مالكيت‌هاي بزرگ تهيه و در كميسيون حقوقي جهت تطبيق كليه قوانين شرعي ـ عرفي مملكت بررسي و عدم مغايرت آن با قوانين مزبور و بي‌نيازي اجراي اين طرح از تصويب قوانين جديد ثابت شد.» (مصاحبه با دكتر ارسنجاني، ستارة تهران، ش 117، 20/2/40، ص 4) ظاهراً در اين جا منظور از مالكيت‌‌هاي بزرگ، بايد املاك خالصه و دولتي بوده باشد، چرا كه از نامة ارسنجاني مندرج در كتاب حاضر نيز همين برمي‌آيد. توجه به تذكري كه ارسنجاني به ارتباط طرح با قضيه اصل 4 مي‌دهد، درخور توجه است. ترور رزم‌آرا سرنوشت اين طرح را در محاق فرو برد. 12ـ در اسناد شهرباني از سلسله فعاليت‌هاي ارسنجاني عليه دكتر مصدق آگاهي‌هايي به دست مي‌آيد ظاهراً در پي نطقي كه وي در «جمعيت رفقا» عليه دكتر مصدق ايراد كرد، دولت تصميم به انحلال جمعيت مزبور گرفت (پرونده دكتر ارسنجاني در شهرباني، اسناد شماره 7ـ61) در تداوم همين گزارش‌ها آمده است ارسنجاني به وساطت دكتر سيدحسين فاطمي چند ماهي همكاري محرمانه با دكتر مصدق داشته، ولي به دلايلي بعداً از سوي مصدق طرد مي‌شود. گزارش‌هاي شهرباني ارسنجاني را به ايجاد تحريكاتي در بين كارگران تهران بر ضد مصدق و هواخواهي از احمد قوام متهم كرده است (همان، گزارشهاي مورخ 11/2/1330). 13ـ اين مقطع از زندگي ارسنجاني، در كتاب حاضر، با بي‌اعتنايي روبرو شده و لذا همچنان روابط احتمالي او با جبهه متحدين دكتر مصدق و نيز شخص وي در پردة ابهام باقي است. همكاري ارسنجاني با گروهي از وكلاي هوادار نهضت ملي شدن نفت چون حسين مكي، حائري‌زاده و ديگران (ص 74) با حمايت‌هاي مطبوعاتي ارسنجاني از روند ملي شدن نفت (ر.ك) صص 66 الي 74) به معناي جهت‌گيري ثابت و مشخص ايشان تا روي كار آمدن حكومت احمد قوام در اواخر تير 1330 نيست. طبيعي است وقتي كه ارسنجاني را در پست بسيار مهم معاونت سياسي احمد قوام در حكومت چهار روزه وي ببينيم، بايد درباره ماه‌ها و روزهاي نزديك به ايام صدارت چهار روزه، با دقت بيشتري به فعاليت‌هاي جبهه هوادار قوام‌السلطنه و به ويژه ارسنجاني نگاه شود. 14ـ در اين كتاب از تلاش‌هاي ارسنجاني در خلال انتخابات دوره هفده مجلس شوراي ملي آگاهي در دست نيست. وي در اين انتخابات از حوزه ساوجبلاغ كانديدا شده، ولي از رقيب متنفذ خود ـ كهبد ـ شكست خورد. (سپيد و سياه، ش 37، 24/1/42، ص 12) 15ـ فعاليت‌هاي ارسنجاني در دولت زاهدي نيز از جمله مواردي است كه اين كتاب درباره آن خاموش است. به گفتة جيمز بيل، ارسنجاني كه از مدتي قبل همكاري خود را با اميني شروع كرده بود، در زمان وزارت دارايي او در دولت سپهبد فضل‌الله زاهدي در جريان انعقاد قرارداد كنسرسيوم با دولت ايران، با علي اميني به گونه‌اي غيررسمي همكاري مي‌كرد. (بيل، شير و عقاب، ص 203) به گزارش اسناد شهرباني كل كشور، ارسنجاني مقالاتي عليه دكتر مصدق و به نفع كنسرسيوم در جرايد نوشته و به تهيه گفتارهايي در راديوي دولتي ايران پرداخت. (پرونده شهرباني، سند 5ـ61) در تداوم اين همكاري دكتر اميني سه حكميت بزرگ بين شركت‌هاي خصوصي با وزارت دارايي (مانند خريد 100 دستگاه ماشين‌هاي ديزل ماك توسط اداره قند و شكر) را به وي احاله داد كه مبالغ هنگفتي حق‌الوكاله عايد وي نمود. (اسناد شهرباني، س. ش 7ـ61). 16ـ در بخش زندگينامه ارسنجاني توجه زيادي به تحصيلات ايشان نشده است. شايسته بود حداقل عنوان رساله تحصيلي مقطع ليسانس ايشان از كتابخانة گروه حقوق دانشگاه تهران جستجو و ارائه مي‌شد. همين‌گونه شروع و ختم تحصيلات مقطع دكتري حقوق ايشان نيز به صورت مناسب طرح و بررسي نشده است. فقط در مطلبي به صورت غيرمستقيم و از قول افراد ديگري اطلاعات ناقصي در اين باره ارائه شده است. (ص 115 و ص 209) لازم به تذكر است ارسنجاني در سال 1333 به عنوان اولين گروه پذيرفته‌شدگان دوره دكتري حقوق در دانشگاه تهران به تكميل تحصيلات پرداخت و در 30 آذر 1338 به دفاع از رساله دكترايش تحت عنوان «حاكميت دولت‌ها در سازمان‌هاي بين‌المللي» پرداخت و اعضاي هيأت رسيدگي‌ كننده مركب از دكتر متين دفتري، دكتر كيهان، دكتر سرداري، به وي درجه «بسيار خوب» اعطا كردند. (كريميان، مقاله ارسنجاني، گنجينة اسناد، ش 3 و 4، 1374، ص 87). 17ـ در خصوص تشكيل «جمعيت آزادي ايران» توسط ارسنجاني توضيحات درخور توجهي ارائه نشده است. ظاهراً در مذاكرات اسدالله علم با ارسنجاني طرح راه‌اندازي يك «حزب سوم» كه خصلت غيردولتي و روشنفكرمآبانه داشته باشد، آغاز گرديده و ارسنجاني پيشنهادهاي كمك مالي دربار را جهت ممانعت از شايعات بعدي رد كرده است. شروط ارسنجاني جهت شروع كار مجدد سياسي و تشكيل «جمعيت آزادي ايران»، آزادي عمل در تحرير مقالات، نطق و ابراز عقيده و نگارش اصول مرامنامه و تماس با گروه‌هاي چپ و حتي مخالفان دولت مانند جبهه ملي و غيره بود كه مورد قبول اسدالله علم واقع شد. لذا ارسنجاني به اتفاق دكتر محمد شاهكار، شهاب فردوس و مهندس كاظم جفرودي و ديگران «جمعيت آزادي ايران» را با مرامنامه مترقي ـ سوسيال دمكراتيك ـ كه پي‌گيري برنامه تغييرات بنيادي در ساختار سياسي، اجتماعي و اقتصادي كشور را دنبال مي‌كرد. در پاييز 1336 تحت رهبري خود، تشكيل داد. اين ايام مقارن با آغاز مجدد انتشار مقالاتي توسط ارسنجاني بود كه در مجله بامشاد توأم شد كه در ضمن آن در دفاع از دكترين آيزنهاور، دفاع از حزب ايران و اعلاميه اللهيار صالح مطالبي آمده بود. (اسناد شهرباني، سند شماره 34). 18ـ ماجراي دستگيري ارسنجاني و انحلال «جمعيت آزادي ايران» (اسفند 1336) نيز از جمله مواردي است كه مي‌بايست بيش از اين مورد توجه قرار مي‌گرفت. مطالبي به صورت موجز دربارة كودتاي تيمسار قرني در صفحات 206 و 208 در خلال خاطرات دكتر علي اميني در بخش انتهايي كتاب (ص 548) آمده است، كه البته دكتر اميني با زيركي خاصي مطلب را سربسته باقي مي‌گذارد. در حالي كه اين مقطع از زندگي ارسنجاني نيز شايسته توجه ويژه‌اي است. چون در انتهاي اين دوره است كه وي در سمت وزارت كشاورزي در دولت دكتر اميني ظاهر مي‌شود. لذا مي‌توان فرض كرد كه در خلال سال‌هاي مزبور 1340ـ1336 روابط دكتر اميني ـ ارسنجاني تداوم داشته و مسائل مختلفي كه در خصوص روابط دكتر اميني با سياست خارجي آمريكا در ايران مطرح است، بر حلقة دوستان ايشان نيز قابل تسري مي‌باشد. 19ـ از جمله فعاليت‌هاي درخور توجه ارسنجاني در خلال سال‌هاي 1340ـ1336، تصدي وكالت بانك رهني (به نقل از روزنامه كرمانشاه، ش 38885، خرداد 1341، ص 4) و نيز تقبل وكالت پروندة معروف ورثة عباس اسكندري است ‌(دكتر ارسنجاني، ص 213). ارسنجاني به توصيه اسدالله علم وكالت احترام‌الملك ذوالقدر شيرازي، همسر دوم عباس ميرزا اسكندري را پذيرفت و توانست با احياي حساب سري وي در بانك سوئيس، حق‌الوكالة هنگفتي دريافت دارد. (بهزادي، همان، ص 42) 20ـ ارسنجاني در ابتداي دورة وزارت، سفري رسمي تحت عنوان وزير كشاورزي به اروپا انجام داد كه در خلال آن مسائل مربوط به اصلاحات ارضي را بررسي و مذاكراتي در خصوص صدور كالاهاي زراعي ايران به آلمان غربي انجام داد. (روزنامه ستاره تهران،ش 157، 18/4/40، ص 8 و 1) قضيه اين سفر و مطالعات و مذاكراتي كه در اين زمينه جريان داشت نيز مي‌توانست در اين كتاب مورد توجه قرار گيرد. به همين ترتيب نيز ملاقات مهم وي با چستر باولز فرستاده پرزيدنت كندي در بهمن ماه 1341 كه در خلال اين ديدار، ارسنجاني گزارشي از پيشرفت امور اصلاحات ارضي در ايران به وي ارائه كرد. (بيل، همان، ص 195) 21ـ به طوري كه در جاي ديگر متذكر شديم، تلگراف تبريك ارسنجاني در آستانه عيد فطر، به آيت‌الله سيدمحمد گلپايگاني در قم كه در آن از حمايت مراجع از برنامه اصلاحات ارضي تشكر شده بود (سفري، قلم و سياست، ج 2، ص 457)، با واكنش تند ايشان عليه وزير و برنامه اصلاحات ارضي مواجه شد. 22ـ در جريان استعفاي دكتر علي اميني از پست نخست‌وزيري، برخي انگشت تحريكات وي را نيز خاطرنشان ساخته‌اند. شايسته بود مؤلف به اختصار نظرات مختلف را طرح و بررسي مي‌كردند. به هر حال تداوم حضور ارسنجاني در كابينه بعدي، از نظر تاريخي جاي تفحص بيشتر دارد. (براي آگاهي بيشتر بنگريد به اسدالله علم، گفتگوهاي من با شاه، ج 1، صص 9 ـ8) 23ـ در مدت سفارت كبيري ايشان در ايتاليا، حساب هزينة نامحدودي از سوي محمدرضا پهلوي در اختيار وي نهاده شده بود. (اسناد لانه جاسوسي، ج 7) اما از عملكرد مختلف ارسنجاني در سفارت رم اطلاعات زيادي در دست نيست. مسئله مهم در اين ايام روابط نزديك وي با محافل سوسيال دموكراسي ايتاليا بوده است. و ظاهراً از اين طريق موفق شد تدارك و زمينه‌هاي سفر رياست جمهور سوسياليست ايتاليا، كه از دوستان سابق وي بود، را به ايران مهيا كند (بهزادي، همان، ص 44) از مسائل ديگري كه در طول مدت سفارت ارسنجاني در رم قابل ذكر است، اما در زندگينامه وي نيامده است، آشنايي ايشان با خانم مريم دفتري و ازدواج با ايشان است. 24ـ قضاياي منتج به بركناري ارسنجاني از سفارت ايتاليا نيز به طرز شايسته‌اي در زندگي‌نامه ايشان طرح و بررسي نشده است. قضيه استعفاي وي از سفارت ايتاليا كه ظاهراً به اجبار صورت گرفته است به عوامل و علل مختلفي نسبت داده مي‌شود كه برخي از آنها را آقاي بهزادي (همان، ص 45ـ44) مورد اشاره قرار داده است. بعداً مسئله بي‌اعتنايي حكومت به ارسنجاني كه تا ايام مرگ او تداوم داشت، داراي آن درجه از اهميت بود كه مؤلف زندگينامه تلاشي جدي در بررسي قضيه مزبور صورت مي‌دادند. 25ـ در فاصله سالهاي بين 1343 تا 1348 ارسنجاني به امور مختلفي رسيدگي كرد كه در اين يادداشت فقط به مواردي كه مؤلف زندگي‌نامه بدان‌ها اشاره‌اي نكرده است، اكتفا مي‌شود. ـ متاركه ارسنجاني با همسرش (ظاهراً 1344). به علاوه وي در اين سالها مسافرتهاي متعددي به خارج از كشور انجام مي‌داده است كه متأسفانه توضيحي كافي در اين باره داده نشده است كه سفرهاي وي كاري و حرفه‌اي بوده است يا جهت امور ديگري صورت مي‌گرفته و به هر حال نتايج آن چه بوده است. ـ ظاهراً وكالت ارسنجاني در پروندة خرم، مقاطعه‌كار معروف عليه شهرداري تهران در اين زمان صورت گرفته است. (بهزادي، همان، ص 41) و همين طور ارسنجاني به توصيه اسدالله علم وكالت همسر دوم حسنعلي منصور در خصوص دعوي مربوط به ميراث و ماترك وي را به عهده گرفت و موفق شد نصف دارايي و ارثيه نخست‌وزير متوفي را براي موكل خود از علي منصور پس بگيرد و نيز وكالتي كه در پروندة مقاطعه‌كاري عليه سازمان برنامه كشور بر عهده گرفته بود سبب محكوميت اوليه سازمان مربوطه و تعلق مبالغ هنگفتي به وي شد، شايع بود اين ثروت‌ها را در جهت تأسيس حزب جديدي به مصرف خواهد رساند. لذا با دخالت وزير اقتصاد وقت نتيجة دادرسي تغيير يافت و اين امر سبب شد ارسنجاني به درج مقالات انتقادي تندي در روزنامه بامشاد عليه وزير اقتصاد بپردازد. (پرونده شهرباني، سند 81) ـ مؤلف زندگينامه در خصوص وصيتنامه ارسنجاني مسئله را يك جانبه طرح كرده‌اند. چرا كه وكيل همسر سابق ارسنجاني موفق شد با توجه به ايرادات حقوقي وصيتنامه حكم ابطال آن را بگيرد. مسئله مهم در خصوص اين دعواي خانوادگي در نتايج آن بود. افشاگري‌هاي دو طرف عليه همديگر سبب جلب توجه مطبوعات به قضيه شده و برخي از اسرار زندگي خصوصي ارسنجاني حساسيت‌هايي را در جامعه ايجاد كردند. از جمل ثروت بسيار زياد وي و حساب بانكي وي در بانك تجارت خارجي اسرائيل ابهاماتي را پديد آورد. به نظر ريچارد كاتم محقق آمريكايي نقش ارسنجاني در دورة وزارتش در قبولاندن و ترغيب محمدرضا پهلوي به پذيرش «دوفاكتو»ي رژيم اسرائيل در اين ايام، بسيار مؤثر بوده است. (كاتم، ناسيوناليسم در ايران، ص 452). منبع: www.dowran.ir  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 461]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن