واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: به نظر شما روابط دختر و پسر در دوران نامزدي چگونه بايد باشد؟ اصل مهم در دوران نامزدي، شناخت دو طرف از يکديگر است. اين شناخت شامل آگاهي لازم از تمام اجزاي شخصيت طرف مقابل است؛ به گونهاي که جنبههاي مختلف فرهنگي، اجتماعي و حتي طبقات اجتماعي دختر و پسر نزديک به هم باشد. دختر و پسري که با هم آشنا ميشوند و دوران نامزدي را شروع ميکنند، بايد شناخت از يکديگر را مقدم بر هر مساله ديگري بدانند و روابطشان بر مبناي همين اصل شکل بگيرد. : يعني روابط دختر و پسر در دوران نامزدي بايد کنترلشده باشد؟ البته! درست است که دختر و پسري که جوان هستند با وضعيت هورموني و هيجانياي که دارند به سمت همديگر تمايل زيادي دارند و بسيار سخت است که احساسات و غرايزشان را کنترل کنند اما آنها بايد به آيندهاي که در پيش خواهند داشت، بينديشند. در دوران نامزدي اصل موضوع، شناخت است. حتي اگر دوره نامزدي ثبت قانوني شده باشد و صيغه محرميت جاري شده باشد، باز هم دختر و پسر بايد روابط كنترلشده و سنجيدهاي داشته باشند؛ چراكه ممکن است که اين نامزدي به هم بخورد يا دختر باردار شود که در هر دو صورت، مشکلات بسياري براي آنها به وجود ميآيد و البته اين مسايل در فرهنگ ما بسيار پررنگتر و مشکلسازتر خواهد بود. : بهترين مدت براي دوران نامزدي را چقدر ميدانيد؟ دوره نامزدي بايد نه کوتاهمدت باشد و نه آنقدر طولاني باشد که مثل سريال «جراحت» مشکلات و تبعات زيادي را به همراه داشته باشد. مناسبترين زمان به نظر من 6 ماه است و در اين زمان دختر و پسر بايد به صورت معقول و معمول، با شرط شناخت از هم، با يکديگر رابطه داشته باشند. اين کار بسيار سختي است اما اگر دختر و پسر جوان به اصل واقعيتگرايي معتقد باشند، براي داشتن آيندهاي بهتر سعي خواهند كرد روابط خود را سنجيده و محدود کنند. : حالا اگر به هر دليلي، مثلا شبيه به همين چيزي كه در «جراحت» ميبينيم، اين اتفاق بيفتد و دختر در دوران نامزدي باردار شود، بايد چه کار کرد؟ قطعا تحت چنين شرايطي بايد خانواده را در جريان گذاشت اما برخي از خانوادهها به دليل تعصباتي که دارند، نميتوانند چنين موضوعي را پذيرا باشند و سريع واکنش نشان ميدهند. بنابراين لازم است که دختر و پسر اين موضوع را با يک روانپزشک يا مشاور مطرح کنند و آن مشاور با شيوه مناسب خانواده را در جريان بگذارد و به آنها آموزشهاي لازم را بدهد. : به نظر شما ازدواجهاي فاميلي ازدواجهاي موفقي هستند؟ به اعتقاد من اصل ازدواج بايد بر مبناي شناخت طرفين از يکديگر باشد و چنين موضوعي صحت ندارد که ازدواجهاي فاميلي موفقتر هستند. بسياري از خانوادهها به صرف اينکه دختر و پسرشان با هم بزرگ شدهاند و سالهاست همديگر را ميشناسند با ازدواج آنها موافقت ميکنند و وقتي که آنها وارد زندگي ميشوند تازه متوجه تفاوتها و اختلافنظراتشان ميشوند و اينجا نقطه شروع اختلافات خانوادگي است. معمولا اين ازدواجها، چشموگوش بسته است و افراد فقط شناخت ظاهري از هم دارند اما نکته مهم اين است که آنها تصور ميکنند همديگر را ميشناسند. چنين تصورهاي غلطي، جوانان را از مسير شناخت دور ميکند و زماني که وارد زندگي ميشوند، تازه متوجه تفاوتهايشان ميشوند و اختلافهايشان شروع ميشود. مشکلي که در ازدواجهاي فاميلي زياد ديده ميشود، اين است که مشکلات زن و شوهر سريع به خانوادهها کشيده ميشود و مشکلات را دوچندان ميکنند. از سوي ديگر، بسياري از اختلافهاي خانوادگي نيز در روابط زن و مرد تاثيرگذار است و ممکن است روابط آنها را تيره کند. همچنين بسياري از مسايلي که در ازدواجهاي فاميلي به وجود ميآيد به دليل آنکه سبب برهم خوردن روابط فاميلي نشود، مسکوت ميماند و چه بسا افرادي ساليان سال با مشکلي زندگي ميکنند و از آن رنج ميبرند اما از ترس فاميل آن را به زبان نميآورند. مساله ديگر در ازدواج فاميلي، مشاوره ژنتيک است. به اعتقاد من، حتيالمقدور بايد ازدواج فاميلي صورت نگيرد مگر اينکه بر مبناي شناخت صحيح باشد و بعد از آن حتما بايد زوجين از خدمات مشاوره استفاده کنند و علاوه بر آن مشاوره و آزمايشهاي ژنتيک نيز اهميت دارد. سلامت پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 463]