واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: سارا شريعتي از «سنت فراموشي» گفت
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - حكمت و فلسفه
سارا شريعتي در همايش «سنت در گذر زمان» دربارهي «سنت فراموشي» سخن گفت.
به گزارش خبرنگار بخش حكمت و فلسفهي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عضو هيأت علمي گروه جامعهشناسي دانشگاه تهران با وجود اينكه موضوع سخنرانياش، «آيندهي آيين» اعلام شده بود، ترجيح داد به دليل علاقهاش به «سنت فراموشي» كه عنوان دومين روز همايش بود، دربارهي اين موضوع سخن بگويد.
شريعتي روز گذشته (يكشنبه) در سخناني در اين زمينه در پرديس هنرهاي زيباي دانشگاه تهران اظهار كرد: سنت فراموشي همواره برايم جالب بوده است. عنوان برنامه را كه به دستم دادند، سه چهار صفحه دربارهي «سنت فراموشي» نوشته و آورده بودند كه ما مردمي بيتاريخ هستيم و فراموشي در ما يك سنت شده است و به همين دليل كه از تاريخ تجربه نميگيريم، بين سنت و مدرنيته ماندهايم؛ در حاليكه من با اين بحث موافق نيستم. سعي دارم در ادامه، اين بحث را به چالش بكشم و اين را مطرح كنم كه اگر فراموشكاريم، چرا فراموشكار هستيم؟ چرا جامعهي ما وقايع تاريخي 1400 سال پيش را يادآوري ميكند، وفاداري ميكند و براي آنها مراسم ميگيرد و ما در بسياري مواقع، عليرغم شواهد تاريخي به چهرههايي وفادار ماندهايم و حفظشان كردهايم. اين نشان ميدهد فراموشكار نيستيم و درواقع لازم است بدانيم چه چيزي را فراموش ميكنيم؟
او در ادامهي سخنانش با استناد به مطالب برخاسته از جامعهشناسي حافظه و ديدگاههاي آلواكس - جامعهشناس فرانسوي -، يادآور شد: جامعهشناسي حافظه در سنت جامعهشناسي دوركيم شكل گرفته است. اين جامعهشناسي از سالهاي دهههاي 70 و 80 به بعد مطرح شد كه روي حافظه و فراموشي كار ميكند. اين گرايش بعد از آنچيزي كه ميگويند صفحات سياه تاريخ و بعد از دوران سركوب و استعمار تشديد شد.
شريعتي با اشاره به زندگياش در فرانسه كه در آنزمان وسواس عجيبي پيش آمده بود و بسياري از مردم به سراغ حافظهي تاريخي ميرفتند، اظهار كرد: گرايش به شجرهنامه خيلي متداول بود و زنده نگه داشتن حافظهي اجتماعي به يك وسواس تبديل شده بود كه كسي مثل پل ريكور نسبت به آن هشدار ميدهد و تأكيد دارد اگر هيچگاه فراموش نكنيم، چگونه زندگي كنيم؟ با آن وضعيت در جامعهي آن زمان فرانسه، اكنون وضع براي ما برعكس است و براي اولينبار به نقل از كسي شنيدم كه احمد شاملو ميگفت ما از تاريخ بريدهايم.
استاد جامعهشناسي دانشگاه تهران با تأكيد بر اينكه اين رويكرد رجوع به حافظهي اجتماعي در سالهاي دهههاي 70 و 80 در اروپا رواج يافت، در ادامهي بحث به استناد به آراي سه نفر از انديشمندان و جامعهشناسان فرانسوي پرداخت و از موريس آلواكس به عنوان جامعهشناسي مطرح در دورهي جامعهشناسي حافظه ياد كرد كه با نظرياتش، بنيان جامعهشناسي حافظه را تغيير داد.
اين پژوهشگر افزود: بحثي در جامعه مطرح است كه ما فراموشكاريم و ما جامعهي بيتاريخ هستيم و گذشته را اغماض ميكنيم. در برخي موارد، اين را قبول دارم؛ اما شما كه داريد اين وضعيت را توصيف ميكنيد، اينكه ذاتگرايانه نيست و ما هنوز خيلي چيزها را فراموش نكردهايم. برخي چيزها را به راحتي فراموش كردهايم؛ از اينرو ضرورت دارد بهجاي توصيف، تحليل كنيم كه چه چيزي را فراموش كردهايم و چه چيزي را نميخواهيم فراموش كنيم. در خيلي از جوامع كه تحولات سريع سياسي - اجتماعي داشته و همچنين دچار استبداد تاريخي بودهاند و عرصهي عمومي - خصوصي جامعه خيلي فاصله دارد، اين سؤال مطرح ميشود كه چرا فراموش ميكنيم؟ چرا يك ايراني كه به غرب ميرود، ميخواهد ايراني بودنش را فراموش كند؟ چرا من كه ايرانيام، وقتي به عراق ميروم، فراموش ميكنم كه روزي آنها عليه ما جنگ كردند؟ يك دليل اين فراموشي، فايدهگرايي انسان است؛ زيرا به نفعم است اين كار را بكنم؛ از اينرو منفعتطلبي ما يك دليل فراموشي است. ديگر به دليل اخلاقي است؛ فراموشي براي بخشش، براي دست به دست هم دادن. دليل ديگر فراموشي نيز روانشناختي است. ما فروخوردگي موضوعي را به فراموشي سپردهايم. روانشناسي ميگويد فراموشي هميشه ريشههاي عاطفي دارد؛ از اين منظر، فراموشي كاركرد مشخص اجتماعي است.
سارا شريعتي تأكيد كرد: همچنان كه حافظهي اجتماعي داريم، فراموشي اجتماعي هم داريم؛ زيرا گذر زمان تنها در كتابها نيست و تأثير خودش را در ما ميگذارد.
او علت ديگر فراموشي را توصيه و تجويز قدرت دانست و افزود: دليل ديگر فراموشي، شرايط جديد است، شرايط جديد، فرآيند عرفي شدن است، اينكه انسان بخواهد خودش سنتش را بنياد كند.
شريعتي جهاني شدن را نيز از ديگر دلايل فراموشي جامعهي ايراني دانست و در پايان، دليل حافظههاي متكثر را ناشي از وجود قرائت رسمي از تاريخ ذكر كرد كه ميخواهد تنها يك روايت به دست دهد كه بر ديگر روايتها غلبه يابد و از همينروست كه دستهايي از پايين جامعه ميآيند تا با ارائهي قرائت خود، روايت جامعي به دست دهند تا اگر بتوانند، شهادت دهند، و اگر نه، فراموش كنند.
انتهاي پيام
دوشنبه 6 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 389]