واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: برنامه ريزي و مهندسي فرهنگي/ گونههاي مختلف برنامه ريزي فرهنگي
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: مسائل راهبردي ايران
اشاره:
مقالهاي كه پيش روي داريد به توضيح برخي از رويكردهاي برنامهريزي فرهنگي و مراحل آن ميپردازد. سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، به دنبال بررسي موضوع سياستگذاري، برنامه ريزي و مهندسي فرهنگي، متن كامل اين مقاله را به حضور خوانندگان گرامي تقديم ميكند.
اشاره:
كارايي سياست فرهنگي در گرو تبديل آن به زبان برنامه است. اصول سياست فرهنگي هنگامي در عمل تحقق مي يابد كه در قالب برنامه فرهنگي با اهداف مياني، كمي و خط مشي هاي اجرايي مورد توجه قرار گيرد. شايد برنامه ريزي در بخش فرهنگ نتواند دست نيافتني ها را دست يافتني كند، اما قطعأ فقدان آن مي تواند دست يافتني ها را دست نيافتني كند. برنامه ريزي فرهنگي مي تواند امكان بكارگيري دقيق تر مديريت سازمان ها و طراحي اقدام ها و فعاليت هاي فرهنگي متناسب با اهداف و اولويت ها را فراهم آورد. اصولأ برنامه ريزي براساس اين فرض انجام مي گيرد كه ما با محدوديت امكانات و منابع در ابعاد مالي، انساني و زماني مواجه هستيم .
گونه هاي مختلف برنامه ريزي فرهنگي
در يكي از تقسيم بنديها، برنامه ريزي فرهنگي به 4 گونهي زير تقسيم ميشود:
1.برنامه ريزي آرمان گرايانه:
اين نوع برنامه ريزي جامع نگر بوده و تلقي كلاني از مقوله ي فرهنگ دارد. از لحاظ روش شناختي، اين نوع برنامه ريزي اهداف بزرگ و بلند مدت را مورد توجه قرار مي دهد و به لحاظ برخورد اجتماعي - سياسي ، تكنوكراتيك است به طوري كه تمركز شديد قدرت را مد نظر قرار مي دهد.
3. برنامه ريزي راهبردي(استراتژيك):
مشخص كردن حدود و نحوه ي دخالت بخش هاي عمومي در برنامه ريزي، فرض اصلي اين نوع برنامه ريزي است و به مديريتي بستگي دارد كه برنامه را طراحي مي كند . ميدان عمل اين برنامه ريزي گزينشي است . در برنامه ريزي استراتژيك ، انتخاب ها براساس مطالعه و بررسي است، برخلاف برنامه ريزي واقع بينانه كه انتخاب ها مبتني بر تجربه است . تحليل سيستم ها، مبناي روش شناسي اين نوع برنامه ريزي است. در اين تحليل، نخست شرايط سيستم مورد بررسي قرار مي گيرد و سپس سعي مي شود كه ارزش ها و هدف هايي كه پشتيبان اقدام بخش هاي گوناگون هستند روشن شود. برخورد سياسي اجتماعي اين نوع برنامه ريزي معطوف به قدرت است.
4. برنامه ريزي توسعه گرا(دموكراتيك):
پايه اصلي اين برنامه ريزي به فرض اصلي برنامه ريزي آرمان گرايانه نزديك است. اين نوع برنامه ريزي نيازهاي اصلي مردم را مورد توجه قرار مي دهد و با مطالعه و شناخت نيازهاي مردم، برنامه مورد نظر به لحاظ قدرت، شيوه ي تحقق اهداف، ابزار و وسايل مورد نياز، به داوري افكار عمومي نهاده مي شود. برخورد سياسي – اجتماعي اين روش براساس مشاوره و سازگاري جمعي است.
تقسيم بندي ياد شده به زباني ديگري نيز مورد توجه دست اندركاران امور فرهنگي جامعه واقع شده است. دبيرخانه ي شوراي فرهنگ عمومي به عنوان يكي از مجامع تأثيرگذار در مقوله ي فرهنگ، سرمشق هاي برنامه ريزي را از يكديگر تفكيك ساخته است.
در ادامه به گونهي ديگري از برنامه ريزي فرهنگي كه مورد توجه صاحبنظران قرار گرفته است، اشاره ميكنيم
برنامه ريزي پيوسته و گسسته:
مي توان براساس ميزان فراگيري و پيوستگي برنامه ريزي هاي فرهنگي، به صورت بندي ديگري در زمينه ي طبقه بندي انواع برنامه ريزي فرهنگي دست يافت. برنامه ريزي گسسته و پيوسته از انواع برنامه ريزي برطبق ملاك ياد شده است. برنامه ريزي گسسته، به نوعي خاص از برنامه ريزي فرهنگي اطلاق مي شود كه حاصل تلاش برنامه ريزان در هر حوزه به طور مستقل و جداگانه است لذا بين بخش هاي مختلف، هيچ نوع ارتباط و همبستگي ارگانيكي(اندام واري) به چشم نمي خورد. از سوي ديگر در برنامه ريزي فرهنگي پيوسته، برنامه ريز با مد نظر قرار دادن الگويي كلي و نظمي اندام واره ، نسبت به برنامه ريزي مبادرت مي كند كه در نتيجه، حاصل كار، مجموعه اي همبسته از سلسله ي معضل بندي شده تصميمات و اقدامات خواهد بود.
جايگاه دولت در برنامه ريزي فرهنگي
دربارهي مرجع تصميم گيري و برنامه ريزي در حوزه ي فرهنگ، دو نظريه وجود دارد. پيروان نظريه نخست به عدم دخالت نهاد دولت در برنامه ريزي فرهنگي معتقدند. اين گروه بر اين باور هستند كه گسترش فرهنگ ها از طريق برنامه ريزي نبوده است زيرا برنامه ريزي زماني ضروري به نظر مي رسد كه ما با مقاومت مواجه شويم، بنابراين اگر همه كارها به صورت عادي انجام شود و امور به صرافت طبع جريان يابد، كسي سراغ برنامه ريزي نمي رود.
در ديدگاه دوم، دولت به عنوان بزرگ ترين نهاد در نظام موازنه ي اجتماعي، مسؤوليت سرپرستي و تكامل ساختارهاي اجتماعي را برعهده دارد، از اين رو نه تنها متولي تكميل فرهنگ بلكه سرپرست رشد و تكامل ابعاد اجتماعي حيات بشري نيز است.
مراحل برنامه ريزي فرهنگي
موفقيت در برنامه ريزي فرهنگي، مستلزم مراحلي است كه در پي به آن اشاره مي شود:
1.تجزيه و تحليل گذشته ي پديده فرهنگي (پديده اي كه مي خواهيم براي آن برنامه را طراحي كنيم).
2.طراحي ، تدوين و ترسيم دقيق اهداف فرهنگي.
3.بررسي علمي نيازها و نگرش هاي اجتماعي فرهنگي گروه مخاطب و شناسايي مناسبات حاكم بر آنها به منظور دستيابي به اولويت نيازها.
4.شناسايي قابليت ها، امكانات و توانمندي هاي ممكن در ابعاد نرم افزاري و سخت افزاري.
5.شناسايي موانع، مشكلات و محدوديت ها جهت اجراي برنامه در ابعاد نرم افزاري و سخت افزاري .
6.طراحي برنامه ها با توجه به اهداف ، سنجش نيازها، قابليت ها، و محدوديت ها.
7.ابلاغ برنامه به مجريان.
8.نظارت، ارزشيابي، رفع موانع احتمالي و در صورت نياز، تجديد نظر در برنامه وطراحي برنامه علمياتي.
براي تحقق هر برنامه فرهنگي، مقدمات و شرايطي لازم است. در سطح كلان، ثبات و اقتدار نظام اجتماعي از جمله شرايط اوليه برنامه ريزي است. همچنين تأمين حداقل نيازهاي اقتصادي گروههاي هدف، باعث افزايش اثربخشي و كارآيي برنامه ريزي فرهنگي خواهد شد. عدم خنثي سازي فعاليت هاي فرهنگي توسط نهادها و مؤسسات فرهنگي موجود در جامعه از جمله الزامات برنامه ريزي فرهنگي مؤثر مي باشد، در غير اين صورت، ماحصل برنامه ريزي فرهنگي، به حداقل ممكن خواهد رسيد.
نفيسه كوهستانينژاد
دانشجوي كارشناسي ارشد مطالعات فرهنگي دانشگاه الزهرا
منابع:
• فاضلي نعمت الله ،برنامه ريزي وسياست فرهنگي، ،دانشگاه علامه طباطبايي،1386
• پهلوان، چنگيز. برنامه ريزي فرهنگي ، انتشارات پژوهشكده ي علوم ارتباطي و توسعه ي ايران ، 1358
• داوري، رضا. در تفسير برنامه ريزي فرهنگي، مجله فرهنگ عمومي ، شماره ي 7، 1357.
• رضايي، عبدالعلي . جايگاه دولت در برنامه ريزي فرهنگي و الزامات برنامه اي آن، مجموعه مقاله هاي ساماندهي فرهنگي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1379 • اسماعيلي ،رضا ،سياست فرهنگي، هفته نامه فرهنگ و هنر شماره 33 بهمن ماه 1382
• اصول سياست فرهنگي جمهوري اسلامي ايران،مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي
• ميرزااميني،محمدرضا،استراتژي فرهنگي يا سياست فرهنگي،انديشگاه شريف،1385
انتهاي پيام
دوشنبه 6 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4292]