واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش روز جمعه خبرنگار فرهنگي ايرنا،قصه پريا ساخته فريدون جيراني يكي از تازه ترين ساخته هاي سينماي ايران در رابطه با موضوع ياد شده است كه توجه خاصي به تاثير ويرانگر مواد مخدر روي انسانها نشان داده و به از هم پاشيدگي خانواده مي پردازد. موضوعي بسيار پيچيده و در عين حال وسوسه كننده براي هر فيلمسازي كه دغدغه جامعه خود را داشته و به انتقال پيام از زبان سينما اعتقادي عميق دارد. جيراني هم كه سابقه در پرداختن به موضوع هاي اينچنيني دارد در اينجا به سراغ داستاني آشنا رفته و روايتي نه چندان تازه از آن ارايه كرده كه ضعف ها و كاستي هاي بسيار دارد.در واقع در سال هايي كه اعتياد و مواد مخدر از شكل سنتي خود خارج شده و به تركيب هاي پيچيده شيميايي رسيده، سينماي ايران همچنان نگاه سنتي خود را به اين مقوله حفظ كرده كه سازنده قصه پريا نيز از اين قاعده خارج نيست!. جيراني در اين فيلم نيز به سياق كارهاي پيشينش عشقي جنون آميز را در مركز داستان قرار داده و داستان خود را اين چنين پيش برده است. در فيلمي مثل قرمز اين ايده به دليل پرداخت درست شخصيت ها جواب داده و تماشاگر را تا پايان به دنبال خود مي كشاند اما در قصه پريا سياوش مسرور و سروين فروزش هيچ كدام چنين پس زمينه اي را نداشته و رابطه عاطفي شكل گرفته ميانشان آنقدر خوب از كار درنيامده كه معتاد شدن سياوش به خاطر علاقه اش به سروين را باورپذير كند!.هرچند كه شروع شكل گيري اين رابطه فوق العاده بوده -حضور سروين در ماشين سياوش و گوش دادن به ترانه اي با صداي فرهاد-،اما ادامه نيافته و به دام كليشه هاي هميشگي افتاده است. شخصيت هاي اصلي داستان -سياوش،سروين و حديث مسرور -در بسياري از لحظات به تيپ نزديك شده و فاصله اي عميق با شخصيت پيدا مي كنند.براي مثال مي توان از سياوش ياد كرد كه روي جنبه روزنامه نگار بودنش تاكيد بسيار شده اما چيزي از خصوصيات يك روزنامه نگار واقعي را در او نمي بينيم. در واقع چيزي به اسم منطق در اين شخصيت وجود نداشته كه ازدواجش با سروين معتاد و در نهايت معتاد شدنش،اين عدم منطق را به اوج مي رساند!. جالب اينجاست كه سياوش مسرور به عنوان قهرمان داستان مي بايست قصه را پيش برده و تاثيرگذار عمل كند كه در نهايت اين اتفاق رخ نداده است.اما شخصيت هاي زن داستان پرداخت بهتري داشته و تا حدود زيادي ضعف هاي ديگر فيلم را پوشانده اند.سروين به عنوان يك قرباني مواد مخدر، پرداخت متقاعدكننده اي داشته و در پيشبرد داستان نقش مهمي را ايفا مي كند. هادي مسرور به عنوان قطب منفي فيلم،شباهت بسياري به شخصيت هاي رياكار سينماي ايران در سال هاي اخير دارد كه به واسطه برخي مميزي ها،بسيار گنگ و پادرهوا شده و ضعف هايش را پررنگ تر كرده است. مشكل ديگر فيلم داستانك هاي متعددي است كه به داستان اصلي الصاق شده و رمق آن را گرفته است به گونه اي كه خط اصلي قصه لابلاي خطوط فرعي تر گم شده و تماشاگر را دچار سردرگمي كرده است!.در واقع جيراني مي خواهد در يك ظرف زماني محدود،ماجراهاي متعددي را روايت كند كه اين امر به دليل محدوديت زماني قابل اجرا نبوده و موجبات تشتت اثر را فراهم مي سازد.اما اين كارگردان با سابقه كه سالها در مطبوعات به عنوان نويسنده و سردبير فعاليت كرده و برنامه تلويزيوني هفت را نيز روي آنتن دارد، در مقام كارگردان موفق تر بوده و بسياري از خامي هاي فيلم هاي پيشينش را در اين فيلم به همراه ندارد. ظرافت هاي موجود در برخي پلان ها نشان از حضور كارگرداني مسلط بر قواعد سينما پشت دوربين دارد كه متاسفانه ضعف در فيلمنامه،اين نقاط قوت را پوشانده است!.وي در انتخاب بازيگران هم نسبتا موفق عمل كرده كه برگزيدن مهناز افشار براي نقش سروين فروزش در راس آنها قرار دارد.افشار هم به خوبي در قالب نقش رفته و روند رو به رشد اين سال هايش در عرصه بازيگري را ادامه داده است.اما در نقطه مقابل شاهد بازي ضعيف و بي رمقي از مصطفي زماني در نقشي پر جنب و جوش هستيم كه به باور تماشاگر ننشسته و حس همذات پنداري شان را بر نمي انگيزاند. توليد فيلمي همچون قصه پريا كه با همكاري ستاد مبارزه با مواد مخدر ساخته شده،به خودي خود اقدام شايسته و قابل تقديري است كه مي تواند با همكاري تهيه كنندگان بخش خصوصي به جرياني تاثيرگذار تبديل شده و هشدارهاي لازم را به خانواده ها در باب اين بلاي خانمانسوز بدهد.مشروط بر آنكه روي فيلمنامه ها دقت بيشتري شده و ضعف هايي از جنس ضعف هاي فيلمنامه فيلم قصه پريا برطرف شود. فراهنگ**1983**م.ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]