تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى خواهد دعايش مستجاب شود و غمش از بين برود بايد گره از كار گرفتارى باز كند....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828044165




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فقيهي کهن جامه‌اي تنگدست


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فقيهي کهن جامه‌اي تنگدست
فقيهي کهن جامه‌اي تنگدستشاعر : سعدي در ايوان قاضي به صف برنشستفقيهي کهن جامه‌اي تنگدستمعرف گرفت آستينش که خيزنگه کرد قاضي در او تيز تيزفروتر نشين، يا برو، يا بايستنداني که برتر مقام تو نيستکرامت به فضل است و رتبت به قدرنه هرکس سزاوار باشد به صدرهمين شرمساري عقوبت بستدگر ره چه حاجت به پند کست؟به خواري نيفتد ز بالا به پستبه عزت هر آن کو فروتر نشستچو سر پنجه‌ات نيست شيري مکنبه جاي بزرگان دليري مکنکه بنشست و برخاست بختش به جنگچو ديد آن خردمند درويش رنگفروتر نشست از مقامي که بودچو آتش برآورد بيچاره دودلم و لا اسلم درانداختندفقيهان طريق جدل ساختندبه لا و نعم کرده گردن درازگشادند بر هم در فتنه بازفتادند در هم به منقار و چنگتو گفتي خروسان شاطر به جنگيکي بر زمين مي‌زند هر دو دستيکي بي خود از خشمناکي چو مستکه در حل آن ره نبردند هيچفتادند در عقده‌اي پيچ پيچبه غرش درآمد چو شير عرينکهن جامه در صف آخرترينبه ابلاغ تنزيل و فقه و اصولبگفت اي صنا ديد شرع رسولنه رگهاي گردن به حجت قويدلايل قوي بايد و معنويبگفتند اگر نيک داني بگويمرا نيز چوگان لعب است و گويبه دلها چو نقش نگين برنگاشتبه کلک فصاحت بياني که داشتقلم در سر حرف دعوي کشيدسر از کوي صورت به معني کشيدکه بر عقل و طبعت هزار آفرينبگفتندش از هر کنار آفرينکه قاضي چو خر در وحل بازماندسمند سخن تا به جايي براندبه اکرام و لطفش فرستاد پيشبرون آمد از طاق و دستار خويشبه شکر قدومت نپرداختيمکه هيهات قدر تو نشناختيمکه بينم تو را در چنين پايه‌ايدريغ آيدم با چنين مايه‌ايکه دستار قاضي نهد بر سرشمعرف به دلداري آمد برشمنه بر سرم پاي بند غروربه دست و زبان منع کردش که دوربه دستار پنجه گزم سرگرانکه فردا شود بر کهن ميزراننمايند مردم به چشمم حقيرچو مولام خوانند و صدر کبيرگرش کوزه زرين بود يا سفال؟تفاوت کند هرگز آب زلالنبايد مرا چون تو دستار نغزخرد بايد اندر سر مرد و مغزکدو سر بزرگ است و بي مغز نيزکس از سر بزرگي نباشد به چيزکه دستار پنبه‌ست و سبلت حشيشميفراز گردن به دستار و ريشچو صورت همان به که دم درکشندبه صورت کساني که مردم وشندبلندي و نحسي مکن چون زحلبه قدر هنر جست بايد محلکه خاصيت نيشکر خود در اوستني بوريا را بلندي نکوستوگر مي‌رود صد غلام از پستبدين عقل و همت نخوانم کستچو بر داشتش پر طمع جاهليچه خوش گفت خر مهره‌اي در گليبه ديوانگي در حريرم مپيچمرا کس نخواهد خريدن به هيچوگر در ميان شقايق نشستخبزدو همان قدر دارد که هستخر ار جل اطلس بپوشد خرستنه منعم به مال از کسي بهترستبه آب سخن کينه از دل بشستبدين شيوه مرد سخنگوي چستچو خصمت بيفتاد سستي مکندل آزرده را سخت باشد سخنکه فرصت فرو شويد از دل غبارچو دستت رسد مغز دشمن برآرکه گفت ان هذا ليوم عسيرچنان ماند قاضي به جورش اسيربماندش در او ديده چون فرقدينبه دندان گزيد از تعجب يدينبرون رفت و بازش نشان کس نيافتوزان جا جوان روي همت بتافتکه گويي چنين شوخ چشم از کجاست؟غريو از بزرگان مجلس بخاستکه مردي بدين نعت و صورت که ديد؟نقيب از پيش رفت و هر سو دويددر اين شهر سعدي شناسيم و بسيکي گفت از اين نوع شيرين نفسحق تلخ بين تا چه شيرين بگفتبر آن صد هزار آفرين کاين بگفت
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 926]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن