تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهدرسید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850029612




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

god of wardیک داستان باستانی


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : god of wardیک داستان باستانی altaier10th May 2008, 09:33 PMکریتوس: کراتوس و برادرش در یکی از دهکده‌های کوچک یونان (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) قدیم به نام اسپارتا به دنیا آمدند. به خاطر ناشناس بودن پدر کریتوس خانواده کوچک او همیشه مورد توهین و اذیت سایر مردم قرار می‌گرفت. وقتی دو برادر کمی بزرگ‌تر شدند کریتوس به علت توانایی‌هایش در جنگیدن به خدمت ارتش اسپارتان درآمد ولی برعکس او برادرش به علت مریض‌حالی و ناتوانی به کوه‌های اسپارتا برای گذران باقی عمرش فرستاده شد. برادر کریتوس در همانجا مرد و به دنیای مردگان رفت. کریتوس بعد از مدت کوتاهی فرماندهی یک لشگر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) 50 نفره را به عهده گرفت که بعدها این تعداد به چند هزار نفر افزایش یافت و همه برای فتخار اسپارتان می‌جنگیدند. تا اینکه روز جنگ با لشگر عظیم بارباریان فرا رسید. جنگ اسپارتان و بارباریان: این جنگ شروع ماجراهای پرفراز و نشیب کریتوس و اسپارتان بود. جنگی که سرنوشت اسپارتانی‌ها و کریتوس را تغییر داد. کریتوس در میدان نبرد دریافت که لشگر بارباریان چندین برابر عظیم‌تر از اسپارتانی‌هاست ولی راه برگشتی وجود نداشت. کریتوس عازم جنگ (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) شد ولی قدرت بسیار لشگر مقابل باعث از پای درآمدن کریتوس شد. لشکریان باربارها خیلی زود تمام اسپارتانی ها را تار و مار کردند. سرنوشت کریتوس تا بدینجا این بود که شاه (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) باربارها روی سینه او بایستد و پتک عظیم خود را برای فرود آوردن روی کراتوس بالا ببرد ولی ... ورود خدای جنگ به سرنوشت کریتوس: کریتوس وقتی خود را مقابل قدرت دشمن (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) ناتوان و عاجز دید از خدای جنگ کمک خواست. او نام خدای جنگ "آریس" را صدا زد تا به او کمک کند. او به آریس سجده کرد و در مقابل کمک آریس و شکست دادن دشمن پیمان بست که از این به بعد بنده او خواهد بود و به فرمان او هرکجا را که بخواهد به آتش خواهد کشید. آریس هدیه‌ای به او داد و این هدیه یک شمشیر دوتایی با قدرت خدای جنگ به نام "Blade of chaos" بود. این شمشیر به دست‌های او زنجیر شد تا فقط آریس بتواند آنها را از دست او رها کند. روح اسپارتا: کریتوس قبل از اینکه بنده خدای جنگ شود ازدواج کرده بود صاحب یک دختر بود. زن او دقیقا نقطه مخالف کریتوس بود و با اعمال او به شدت مخالف بود. به این علت که حتی کریتوس فراموش کرده‌بود که خانواده‌ای دارد و فقط به فکر شکوه اسپارتا بود. کریتوس به قدری جاه طلب بود که حتی به درخواست آریس مبنی بر حمله به دهکده اسپارتان هم تن داد. دهکده‌ای که در آن متولد شده بود. او وارد دهکده شد و دستور تخریب و کشتن همه افراد دهکده را صادر کرد. بعد از تخریب کامل دهکده کریتوس به جلوی معبد اسپارتان رسید. در جلوی معبد پیرزنی پیشگو جلوی او را گرفت و به او اخطار کرد که در داخل معبد سرنوشت شومی در انتظار اوست و او را منع کرد.ولی کریتوس پیشگو را کنار زد و داخل شد.شروع به قتل و پاره پاره کردن مردم داخل معبد کرد و وقتی دست از کشتنشان کشید که بدن بیجان زن و دخترش را زیر پاهایش مشاهده کرد. آریس به او گفت ناراحت نباشد چون او بزودی جنگجوی بزرگی خواهد شد.وقتی کریتوس از معبد خارج شد پیشگو نزد او آمد و او را به این صورت سحر کرد که خاکستر زن و فرزندانش همیشه بروی بدن او بماند تا وقتی هرکس او را ببیند متوجه جنایات و اعمال زشت او شود.و از آن به بعد رنگ او سفید شد.بعد از این ماجرا بود که روح اسپارتا بوجود آمد و هر کسی که او را میدید از او فرار می‌کرد. کشتن خدای جنگ و جانشینی او به عنوان خدای جنگ: بعد از آن واقعه افسردگی به سراغش آمد و پیش آتنا رفت.آتنا دختر زئوس و خواهر آریس بود که آریس به شهر او یعنی آتن حمله کرده بود.کریتوس از آتنا خواست تا عذاب را از وجود او پاک کند.آتنا به او گفت اگر شهر او را از دست آریس نجات دهد و آریس را نابود کند خدایان گناهان او را خواهند بخشید.کراتوس به آتن رفت و آریس را دید که مشغول تخریب شهر بود.آتنا به او گفت که تنها راه شکست یک خدا به دست یک انسان استفاده از جعبه پاندورا است.جعبه پاندورا جعبه ای در معبد پاندوراست که هر یک از خدایان قدرتی از قدرتهای خود را در آن قرار داده و آن را در معبد پاندورا قرار داده اند.(در مورد معبد پاندورا بعد مفصل صحبت میکنم).معبد پاندورا در دشت ارواح گمشده و توسط زئوس به پشت کرونوس پدر زئوس زنجیر شده.آتنا به او گفت که فقط معجزه آتن که یک زن است میتواند درب دشت ارواح گمشده را باز کند.او به معبد معجزه رفت و معجزه آتن را نجات داد و او درب صحرای ارواح گمشده را برای کریتوس باز کرد درمعبد معجزه پیرمردی را دید که مشغول کندن قبری بود... کراتوس به آنجا رفت.آتنا به او گفت که برای ورود به عمیقترین جاهای صحرا از موانعی بگذرد و اولین آنها از بین بردن سه عدد سایرن (siren) است(زن شبح مانندی که راه پیدا کردن او گوش دادن به آواز اوست).کریتوس به راهش در دشت ادامه داد تا به صوری رسید.بر آن دمید و کرونوس به سمت او آمد.کرونوس به حدی بزرگ بود که کراتوس به زحمت نصف یکی از دندانهای او میشد(البته نیشش رو که باز نکرده بود! این مثاله). 3 روز طول کشید تا کریتوس به معبد رسید.حالا باید به بالاترین مکان معبد میرفت.وقتی جلوی دروازه معبد رسید نگهبان دروازه را دید او به کراتوس گفت که تا بحال هیچکس زنده از آنجا برنگشته. نگهبان دروازه را برای او باز کرد و کراتوس وارد شد.لوحی را مشاهده کرد که نام معمار خدایان و سازنده معبد را نوشته بود.پاتروس وردس سوم.بلاخره کریتوس بعد از پشت سرگذاشتن موانع و معماهای معبد به جعبه پاندورا دست یافت.جعبه ای که سه قدرت از سه خدای اصلی یونان را در خود داشت. زئوس - پوزیدون و هیدس.کراتوس بعد از 1000 سال رنگ خورشید را بر جعبه پاندورا تاباند.ولی آریس که متوجه قضیه شد چوبی را از آتن به سمت او پرتاب کرد و دست کریتوس از جعبه جدا شد و مرد.کریتوس به دنیای مردگان رفت. در آنجا ناخدای کشتی که هیدرا به آن حمله کرده بود جان کراتوس را نجات داد.خود کراتوس باعث مرگ او شده بود ولی اینبار توسط او نجات یافت و برای بار دوم ناخدا را به اعماق دنیای زیر زمین فرستاد.کراتوس با خوش شناسی تمام نجات یافته بود.او به بالاترین مکان دنیای زیر زمین رفت.طنابی از بالا به پایین افتاد و کراتوس از آن بالا رفت.او از همان قبری که پیرمرد در معبد معجزه می‌کند بیرون آمد...خدای خدایان و پدر کریتوس به شکل پیرمردی جان او را نجات داده بود ولی کریتوس هنوز نمیدانست که حتی زئوس پدر اوست.او به داخل شهر رفت و آریس را دید... آریس جعبه را در دست داشت و رو به زئوس میگفت: "میبینی پدر.تو خواستی آتن رو نجات بدی ولی حال هم آتن در چنگ من است و هم جعبه پاندورا..." کریتوس با صاعقه زئوس جعبه را از دست او جدا کرد و بعد از گذشت هزار سال برای اولین بار قدرت خدایان نمایان شد.کراتوس صاحب این قدرت شد و به حدی بزرگ شد که به اندازه آریس رسید.انسانی با قدرت خدایی... جنگ آخر آغاز شد و کراتوس در راند اول! توانست آریس را شکست دهد ولی شمشیرها افسونی شده بود که نمیتوانست آریس را نابود کند.آریس کراتوس را به عالم توهم برد تا با نشان دادن کشته شدن دختر و همسر به دست خودش او را عذاب دهد.چندین موجود به شکل کراتوس به دختر و همسرش حمله کردند ولی کراتوس جانانه در مقابل آنها ایستاد و خانواده اش را نجات داد.رو به آریس کرد و گفت من خانواده ام را نجات دادم ولی آریس شمشیرها را از او گرفت و دختر و فرزندش را کشت.کریتوس به عالم واقعیت برگشت بدون شمشیرهای دگرگونی.این یعنی اینکه آریس اشتباه بزرگی کرده بود و به دست خودش زنجیرهای اسارت را از دست کریتوس باز کرده بود. و بعد خدایان آخرین هدیه خود را به کراتوس اهدا کردند.Blade of The Gods. شمشیر خدایان - کراتوس با تمام وجود شمشیر را در سینه آریس فرو کرد و خدای جنگ نابود شد... بعد از آن واقعه کراتوس نزد آتنا آمد و از او خواهش کرد این عذاب را از وجود او پاک کند ولی آتنا به او گفت نه انسان نه خدا هیچ کس نمیتواند خاطره اعمال را از ذهن او پاک کند.کراتوس به بالاترین صخره کوه المپ رفت و خود را از آن به پایین پرتاب کرد...ولی خدایان او را بالا آوردند و آتنا به او گفت یک تخت در عرش المپ خالی است.تاج و تخت خدای جنگ.آتنا شمشیر Blade of Athena را به او داد و او را به عنوان خدای جنگ معرفی کرد... منبع:کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند دیوید بکهام14th May 2008, 01:59 AMمیشه فرق Ps2 با Ps3 رو بگی مرسی دیوید بکهام14th May 2008, 02:01 AM>:) سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 499]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن