پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850813440
نفرت
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : نفرت elada9th February 2008, 07:16 PMمعلم يك كودكستان ، به بچه هاي كلاس گفت كه مي خواهد با آنان بازي كند. او به آنان گفت كه فردا هر كدام ، يك كيسه ي پلاستيكي بردارند و درون آن به تعداد آدمهايي كه از آنان بدشان مياد سيب زميني بريزند و با خود به كودكستان بياورند. فردا بچه ها با كيسه هاي پلاستيكي به كودكستان آمدند. در كيسه ي برخي 2 برخي 3 و برخي تا 5 سيب زميني بود. معلم به بچه ها گفت تا يك هفته هركجا مي روند كيسه ي پلاستيكي خود را ببرند. روزها به همين ترتيب گذشت و كم كم بچه ها شروع به شكايت از بوي نا خوش سيب زميني گنديده كردند. به علاوه آناني كه سيب زميني بيشتري در كيسه ي خود داشتند از حمل اين بار سنگين خسته دشه بودند. پس از گذشت يك هفته بازي سرانجام تمام شد و بچه ها راحت شدند. معلم از بچه ها پرسيد : از اين كه سيب زميني ها را يك هفته با خود حمل مي كرديد چه احساسي داشتيد؟ بچه ها از اينكه مجبور بودند سيب زميني بد بو و سنگين را همه جا با خود ببرند شكايت داشتند. آن گاه معلم منظور اصلي خود را از اين بازي چنين توضيح داد: اين درست شبيه وضعيتي است كه شما كينه ي آدمهائي كه دوست شان نداريد را در دل خود نگاه مي داريد و همه جا با خود مي بريد .بوي بد كينه و نفرت قلب شما را فاسد ميكند و شما آن را همه جا همراه خود حمل مي كنيد. حالا شما بوي بد سيب زميني ها را فقط براي يك هفته نتوانستيد تحمل كنيد پس چطور مي خواهيد بوي بد نفرت را براي تمام عمر در دل خود تحمل كنيد؟ cinderella 2210th February 2008, 12:11 AMنفرت ... می گن فاصله عشق و نفرت به اندازه یک چشم به هم زدنه!!!نمی دونم درسته یا نه ولی اگه اینطور باشه با یه چشم به هم زدن می شه نفرت و تبدیل کرد به عشق! کلا به نظر من نفرت یه جور افراطه...هر افراط و تفریطی اول برای خود آدم ضرر داره بعد برای اطرافیان آدم! گلوریا10th February 2008, 10:32 AMمن روانشناس نیستم و از این بُعد هم نمی تونم نظری بدم، ولی چیزی که برای خودم بوده رو می تونم بگم و اون اینه که زمانی از کسی متنفر می شی که حتما آسیبی از اون به تو رسیده باشه و تو نتونی آثار اون رو از توی زندگیت و روح و روانت پاک کنی. اگر کسی این قدرت پاک کنندگی رو داشته باشه ، موهبتی است که خدا بهش ارزانی داشته و باید قدر اونو بدونه، چرا که در این حالت بیشتر از هر کسی خود شخصه که آسیب می بینه. بهرحال نفرت هم مثل تمام زخمها به مرور ( اگر که در برخورد تداومی نباشه) کم کم خوب می شه و بیشتر به صورت یه دلتنگی یا غصه تو دل می مونه که شاید رجوع به اون و چنگ زدن به اون زخم اونو به همون شدت یا حتی بدتر ، تازه کنه. توی زندگیم از 2-3 نفر متنفر بودم، شاید خندتون بگیره که با شنیدن صدای یکیشون حالت تهوع بهم دست می داد، گذشت زمان و کمی عاقل شدن :d(البته) این رو بهم یاد داد که تنفرم نسبت به اون شخص بیشتر یه جور لج بازی بچه گانه بوده . اما 2 نفر بقیه بخاطر ذات بدی که داشتند نه تنها در ارتباط با من بلکه پست فطرتیشون و کوته نظریشون نسبت به افراد دور و برشون و آدمای ضعیف زیر دستشون هرگز نمی تونم فراموش کنم، اون زمان اونقدر از دستشون ناراحت ومتنفر بودم که گاهی فکرای بد بد به سرم می زدمکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند که خوشبختانه باز هم خدا به دادم رسید و قبل از اینکه کار دست خودم بدم من رو از اون محیط دور کرد. هنوز که هنوزه اون 2 نفر رو به خاطر نوع رفتارشون و کارهایی که می کردند هرگز نبخشیدم و فراموش نکردم. در واقع آتیشی هست که زیر خاکستر پنهان شده و من سعی می کنم به شدت از اون دوری کنم. تنفر اصلا چیزی خوبی نیست، بعد از اون قضایا سعی کردم ارتباطم با آدما طوری باشه که مجبور نشم از کسی متنفر بشم. ولی هرگز اون چیزی رو که شده رو نمی تونم پاک کنم فقط می تونم ندیده اش بگیرم. و با عرض معذرت از سیندرلای عزیزم باید بگم من اصلا با این که می شه نفرت رو به عشق تبدیل کرد موافق نیستم. cinderella 2210th February 2008, 12:28 PMمنم خودم نمی دونم گلوریا جان...این و شنیدم فقط تجربه اش نکرده ام elada10th February 2008, 07:57 PMخوب معلومه كه سخته كه نفرت را به قول سيندرلا به عشق تبديل كنيم مخصوصا اگر اولين بار باشه كه بخواهيم اين كارو بكنيم اما اون پست ابتدائي مي خواهد به ما بگه فكر نكنيم اگر اون نفرت را با خودمون داشته باشيم كار سختي نيست! پس هر دو سخته بهتره انسان كدوم را انتخاب كنه؟؟ به راستي كه نفرت و انزجار ، خانه ها را ويران كرده و بيش از جنگ ها ، جان آدميان را بر باد داده. kozaz10th February 2008, 08:56 PMجدی میگی سحر ؟!:d من که نمیدونستم میشه نفرت رو به عشق تبدیل کرد اما بنظرم خیلی از عشق ها آن هم به مرور زمان ممکن هستش که به نفرت و کینه تبدیل شوند ! ولی خب در مورد خودم خیلی طول میکشه که از کسی متنفر بشم ولی راستش رو بگم باور کنید خیلی خوش قلب تر از اون هستم که از کسی کینه ای به دل بگیرم . آخه این دنیای زودگذر ارزشش رو نداره که ... راستی تاحالا از چند نفر متنفر شدیم ؟ تاحالا چندتاشون رو بخشیدیم (به معنای واقعی) ؟ من ممکنه ببخشم ولی فراموش نمیکنم . خیلی ها در حقم بدی کردند اما چون اصولا" فرصت فکر کردن به مشکلات و افکار منفی رو ندارم و همینه که خیلی کم پیش میاد از کسی متنفر بشم .:) cinderella 2211th February 2008, 12:21 AMمی گن می شه امیر;) نمی دونم منم دقیقا...یکی از دوستانم می گه فاصله بین عشق و نفرت قد یه مو باریکه..قصه عشقش و که تعریف میکنه به نظرم میاد درست می گه.به هر حال هیچ چیز مطلق نیست ولی کلا آدمی که تنفر و تو قلبش حس کنه اول خودش صدمه می بینه و این و مطمئنم که لذتی که در بخشش هست و لذتی که در گذشت هست در هیچ جایی پیدا نمی شه.این و بارها و بارها تجربه کردم. Kamil11th February 2008, 12:58 AMسلام خوب شد این تاپیک زده شد خوب بستگی داره کی چی تو رو متنفر کرده باشه از بچگی تو گوشم خوندند که ببخش تا بخشیده شی اما یه جاهایی نمیشه چون الان این وضعیت رو دارم همتون میدونید و دیگه لازم به گفتن نداره من قبول دارم تو عفو لذتیه که تو انتقام نیست اما بچه ها چی میشه که اون عشق تبدیل میشه به اصطلاح تنفر ما گاهی وقتها از خودمون هم متنفر میشیم اما بعد خودمون رو میبخشیم با اصلاح کردن خودمون درست فکر کردند این خودمونیم اما دیگران باور کنید خیلیها بهم بد کردند اما بخشیدم از یاد بردم اما درباره کسی مثل عیسی نمیتونم واسه این با تمام وجود ازش متنفرم حاضرم نیستم ببخشمش با همه علاقه ای که بهش داشتم sharoen11th February 2008, 11:03 AMعشق , نفرت هر چند وجود دارند ولی انسان زمانی که مسیر تکامل رو طی میکنه باید از سطح واژه ها فراتر بره و یادمون باشه که این ما انسانها هستیم که این واژه ها رو ساختیم و طبیعتی که خداوند افریده ورای این واژه های مصنوع بشریست . الدا داستان زیبایی نقل کرد , اگر در طبیعت نظر کنیم هر چیزی که فاسد میشه مدفون میشه و تبدیل به عناصر ارزندهء اولیه اش میشه که به دور از هر گونه فسادیست . قلب انسان هم عاری از هر نوع احساسی , حالا بهتره بگم احساسات منفی خلق میشه و پا به این دنیا میذاره . این ما هستیم که در اثر محیط و اموزه ها اکثر لغات روطوطی وار به صورت مفاهیم ذهنی در میاریم . در تاپیک بخشش در این مورد بحث شد ولی برخی دوستان محکم به این باورهای غلط چسبیده بودند و قبول نمیکردند که اغلب احساسات منفی ساخته و پرداختهء نگرش اونها به دنیاست . باز هم تکرار میکنم , ذهن رو در عین انعطاف پذیری باید کنترل کرد تا بتونه بد رو از خوب جدا کنه , غربالگری کنه و مفاهیم خوب و بد رو در خودش انالیز کنه و به همون نتیجه ای برسه که کودکان پاک قصهء الادا به اون رسیدند . مشکل اینجاست که ما یا به فلسفهء خلقت فکر نمیکنیم یا در اون گیج میزنیم , در صورتی که خداوند نشانه ها و امکانات رو در همین دنیا برای رسیدن به کمال و معرفت درست جلوی چشمهای ما قرار داده . اشکال از چشمان ماست . کدام چشمها ؟؟؟ گلوریا12th February 2008, 10:08 AMعشق , نفرت هر چند وجود دارند ولی انسان زمانی که مسیر تکامل رو طی میکنه باید از سطح واژه ها فراتر بره و یادمون باشه که این ما انسانها هستیم که این واژه ها رو ساختیم و طبیعتی که خداوند افریده ورای این واژه های مصنوع بشریست . الدا داستان زیبایی نقل کرد , اگر در طبیعت نظر کنیم هر چیزی که فاسد میشه مدفون میشه و تبدیل به عناصر ارزندهء اولیه اش میشه که به دور از هر گونه فسادیست . قلب انسان هم عاری از هر نوع احساسی , حالا بهتره بگم احساسات منفی خلق میشه و پا به این دنیا میذاره . این ما هستیم که در اثر محیط و اموزه ها اکثر لغات روطوطی وار به صورت مفاهیم ذهنی در میاریم . در تاپیک بخشش در این مورد بحث شد ولی برخی دوستان محکم به این باورهای غلط چسبیده بودند و قبول نمیکردند که اغلب احساسات منفی ساخته و پرداختهء نگرش اونها به دنیاست . باز هم تکرار میکنم , ذهن رو در عین انعطاف پذیری باید کنترل کرد تا بتونه بد رو از خوب جدا کنه , غربالگری کنه و مفاهیم خوب و بد رو در خودش انالیز کنه و به همون نتیجه ای برسه که کودکان پاک قصهء الادا به اون رسیدند . مشکل اینجاست که ما یا به فلسفهء خلقت فکر نمیکنیم یا در اون گیج میزنیم , در صورتی که خداوند نشانه ها و امکانات رو در همین دنیا برای رسیدن به کمال و معرفت درست جلوی چشمهای ما قرار داده . اشکال از چشمان ماست . کدام چشمها ؟؟؟ شارون عزیز در رابطه خودم به جرات می تونم بگم که ذاتاً آدمی نیستم که بخوام با دیگران خودمو درگیر کنم و به قول کزاز و بخصوص الان فرصت پرورش احساست منفی در خودم رو واقعا ندارم. نمی دونم شاید تا حالا براتون پیش نیومده ( که انشاءالله پیش هم نیاد) یه وقتایی تو زندگی به پُست یه آدمایی می خورید که حتی شاید مستقیماً بهت ضربه ای نزنند ولی ذات بدشون، ذهن مسمومشون و اینکه می بینی چطور به راحتی با زندگی زیردستاشون بازی می کنند حالت رو بهم می زنه، به نظر شما می شه بی تفاوت بود؟ اگه قرار باشه هر ظالمی بیاد و هر کاری دلش می خواد بکنه و همه هم به به و چه چه راه بندازند و یا بی تفاوت از کنارش بگذرند فکر می کنی چی می شه؟ گرچه احساس تنفر منهم کاری رو مستقیما نمی کنه ولی اون تنفر همیشه مثل یه زنگ خطری بیخ گوشم به من اخطار می ده که احتیاط کنم.یا شاید خیلی ایده آلیست فکر می کنم که اگه اون آدم بد از طرف همه طرد بشه شاید به خودش بیاد. کاریش نمی تونم بکنم، بگم می بخشمش!!!!!!!!!! نمی تونم بگم آره یا نه ، بگم فراموشش می کنم!!!!!!!!!، باز هم نمی تونم جواب بدم، فقط سعی می کنم اصلا بهش فکر نکنم. البته تمام این های و هوی های من به خاطر 2-3 مورد هست که شاید یه علت اینکه نمی تونم فراموششون کنم این باشه که در سنین پایین تر باهاش برخورد کردم، الان که ( معمولا خانمها نمی گن ولی باید واقعیت رو پذیرفت ) سنم بالاتر رفته و به میان سالی دارم نزدیک می شم سعی می کنم خودم رو درگیر مسائل نکنم و سریع از مسائلی که حدس می زنم مشکل ساز باشه می گذرم و صد البته سعی می کنم از چشمام خوب استفاده کنم.;) sharoen12th February 2008, 12:12 PMگلوریای عزیزم بحث ظالم و مظلوم بحثیست جدا و به عقیدهء من اگر مظلومی در جهان وجود نداشته باشه ظالم ها هر چند باز هم وجود دارند ولی به مقصودشون نمیرسند . اتفاقا" یکی از حربه های افراد ظالم اینه که افراد دیگه رو وارد جنگ روانی میکنند . حالا اگر بخوای به این جنگ روانی تن بدی پس باید تا پیروزی مبارزه کنی و با فکر کردن به داشتن پون های مثبتت قدرت بیشتری در خودت ایجاد کنی . این بحث رو بیشتر از این ادامه نمیدم چون خارج از محتوای تاپیک هستش . مگه من تافتهء جدا بافته ام که با ادم های بد ذات و منفی برخورد نداشته باشم ؟! اتفاقا" اطراف من پر از ادم های بد و منفیه . راهکار من اینه که بعد از هر ضربه یا اتفاق بدی درس میگیرم و خودمو قوی تر و مجهز تر میکنم . من به تکامل روح در این دنیا به عنوان پیش درامدی برای سفر بعدی معتقدم . میدونم که انسانهای منفی و بد ذات هنگام عمل به نیات پلیدشون چه اسیبی به روحشون وارد میکنند و از یک طرف دلم براشون میسوزه از طرف دیگه خوشحال میشم که خودم الوده نشدم و این فکر به من قدرت و نیروی مثبت و توان بیشتر برای رویایی با اینگونه مسائل میده . هر چند تا حدودی موافقم که باید از انسانهای بد ذات تا حدی که لازمه دوری کرد و بعضی جاها روبروشون قرار گرفت و شکستشون داد . پس دیگه جایی برای نفرت نمیمونه . گلوریا من هم طعم نفرت رو در دو مورد از بدترین و شاید فجیع ترین اتفاق های زندگیم تجربه کردم و درک میکنم چی میگی . تو خودت رو بساز چون خباثت هر کس به خودش بر میگرده . میدونم وقتی در تاپیک بخشش و نفرت پست میزنی داری همین کارو انجام میدی . پس ادامه بده . از چشم ها گفتی , گلوریا ... با چشمهات چی میبینی ؟ گلوریا12th February 2008, 01:58 PMگفتم از چشمام استفاده می کنم یعنی همین، دارم سعی می کنم با چشم حقیقت به مسائل نگاه کنم، با چشم واقعی نه از روی احساس، فهمیدم که هرکاری که بکنم ، آدم بد وجود داره و من نمی تونم کاریش بکنم، در هر مقطع از زندگیم ، بخصوص در محیط کاری به آدمایی برخورد کردم که تحملشون برام مشکل بود، همونطور که گفتم اوایل احساسم به این آدما تنفر بود و بس ولی کم کم سعی کردم خودمو عوض کنم، وقتی وارد یه محیطی می شم که آدمی ناشناس وجود داره خیلی با احتیاط جلو می رم و وقتی می بینم که از اون دسته آدماست که نمی شه باهاش کنار اومد سریع ازش دور می شم، حالا اون هی می خواد جفتک بندازه ولی من ازش دورم، اون می خواد که عصبانیم کنه ، ولی من رویم رو ازش بر می گردونم ، چون با دیدم و دلم احساس خطر کردم. دیگه سعی کردم یاد بگیرم که سرم تو لاک خودم باشه، دلم می سوزه ولی وقتی به قول تو نمی شه کاری کرد، چه باید کرد. شاید برات جالب باشه که بدونی همیشه فکر می کنم آدم بد وجود نداره ، بلکه این طرز فکر آدماست که اونها رو به هم نزدیک یا دور می کنه. شارون عزیز حرف زدن در این مورد برام خیلی سخته ولی نهایت اینکه تلاش کردم و می کنم که خودمو عوض کنم . space12th February 2008, 08:50 PMنفرت ... می گن فاصله عشق و نفرت به اندازه یک چشم به هم زدنه!!!نمی دونم درسته یا نه ولی اگه اینطور باشه با یه چشم به هم زدن می شه نفرت و تبدیل کرد به عشق! کلا به نظر من نفرت یه جور افراطه...هر افراط و تفریطی اول برای خود آدم ضرر داره بعد برای اطرافیان آدم! من شنیدم عشق به نفرت تبدیل میشه اما نفرت به عشق....!!!!!!!! یه کمی غیر منطقیه! خوبه که آدم همیشه مثبت باشه و از کسی بدش نیاد. اما یه جاهایی لازمه! مخصوصا در تبدیل عشق به نفرت!:D cinderella 2214th February 2008, 12:26 PMمن شنیدم عشق به نفرت تبدیل میشه اما نفرت به عشق....!!!!!!!! یه کمی غیر منطقیه! خوبه که آدم همیشه مثبت باشه و از کسی بدش نیاد. اما یه جاهایی لازمه! مخصوصا در تبدیل عشق به نفرت!:D خوب البته عزیز عشق مقوله منطقی نیست که بتونی با منطق روش حساب باز کنی...به نظر من که هر دوش ممکنه...یعنی با چیزهایی که دیدم و شنیدم هر دوش امکان پذیره. elada14th February 2008, 01:11 PMدر كل بايد يك نكته را در مورد نفرت در نظر داشت نفرت داشتن از هر چيزي و هر حالتي باعث مي شود ضمير ناخودآگاهتان تصوير آن حادثه ، فرد و .. را به صورت روشن و نمايان در خود ببينه و دوباره آن را در عرصه ي عيني زندگي تان آشكار كند. شايد الان مثل معروف مار از پونه بدش مياد در لونه اش سبز ميشه در ذهن تداعي بشه!! مي خواهد همين نكته را به ما گوشزد كنه. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
نفرت-وبلاگ > زمانیان، علی - جامعه ی بدون نزاع و پیکار، زیبا و خواستنی، اما دست نایافتنی است. گرچه گسست ها و پیکارها را نمی توان حذف کرد، اما می توان نزاع ها را ...
4 مه 2012 – نفرت انگیز ترین خوراک گوشت جهان در گرینلند-کیویاق - این عنوان به نظر کمی مرموز می رسد اما کمی صبر کنید تا بدانید این خوراک چطور آماده می شود ...
چهره زشت نفرتمعلم مدرسه به بچه های کلاس گفت که می خواهد با آنها بازی کند. او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدم هایی که از ...
راه درمان کینه و نفرت-راه درمان نفرت و تنفر چیست؟نفرت از دیگران ناشی از یک سری خشم های فرو خورده و یا حسادت ها کینه توزی هاست. که بسیار آزار دهنده است . و واقعا ...
قالب زیبای عشق و نفرت (هیدر فلش) --قالب زیبای عشق و نفرت (هیدر فلش) yastheme 15 فروردين 1388, 21:01قالب عشق و نفرت ()با هیدر فلش: () () () [/URL] [URL=""] ()
sms: فاصله ها : از نفرت تا علاقه فاصله ها : از نفرت تا علاقه يك محبت . از دشمني تا دوستي يك لبخند . از جدايي تا پيوند يك قدم . از دوري تا صميميت يك اس ام اس ...
نفرت-معلّم یک کودکستان به بچههاى کلاس گفت که میخواهد با آنها بازى کند. او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکى بردارند و درون آن، به تعداد آدمهایى که از ...
ترس علم از نفرت مردم-ترس اعلم از نفرت مردم موضوع: ترس امیر اسداله علم از نفرت مردم مرجع صدور: ساواك تاریخ:تاریخ: 28 آذر 1342 توضیحات: امیر اسداله علم نخست ...
پدر نفرت انگیز اگه عَر نزنی ، وَق نـزنی گـــــــــــاه و بیـــــــــــگاه پســــــــــرم تــاج ســــــــــــرم ، دوس ِ ت دارم! اگه شــــــــیر بخــــــوری بی قــــــــار و قـــــــور عــزیزم ...
sms : فاصله ها از نفرت تا علاقه فاصله ها از نفرت تا علاقه (یک محبت ) ، از دشمنی تا دوستی (یک لبخند ) ، از جدایی تا پیوند (یک قدم ) ، از دوری تا صمیمیت ( یک اس ام اس )
-