تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خود را از تمامى مردم با بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم و قل هو اللّه‏ احد حفظ كن. آن را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797843302




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انتظاراتی كه برآورده نشد


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اما با وجود همه اعتباری كه شاگردی و دستیاری مسعود كیمیایی برای او آورده بود، سیاوش هیچ نشانی از استعداد یا قریحه‎ای خاص نداشت. اما سامان مقدم گام به گام پیش رفت و كارهای بهتری هم ارائه كرد، مخصوصا اینكه...   «عصر روز دهم» و «صدسال به این سال‌ها» با وجود اینكه كنجكاوی‌های زیادی برای مخاطبان ایجاد كرده بودند، نتوانستند توقعاتی كه از سازندگانشان می‌رفت را برآورده سازند‌ سطح انتظاراتی كه برخی فیلم‌ها پیش از نمایش‌شان ایجاد می‌كنند، گرچه به دیده شدنشان یاری می‌رساند ولی اغلب در نهایت به ضررشان تمام می‌شود؛ اتفاقی كه در جشنواره امسال برای فیلم‌های زیادی رخ داد. «عصر روز دهم» به‌عنوان طرح ناكام و نیمه تمام ملاقلی‌پور كه اجل مهلت ساختنش را نداد، انتظاراتی را ایجاد كرده كه مجتبی‌راعی با وجود تلاشش موفق به برآورده ساختن آن نشد. صدسال به این سال‌ها نیز پس از 2سال توقیف، با انبوهی از حرف‌و حدیث و حاشیه به جشنواره آمد و در نهایت دستاورد قابل توجهی برای سازنده‌اش به همراه نیاورد. عصر روز دهمدستمایه‌ عصر روز دهم از پتانسیل بسیار زیادی برای ساخت یك ملودرام تلخ و در عین حال جذاب برخوردار است. مجتبی راعی نیز اگرچه كوشیده تا حد امكان از این پتانسیل، به لحاظ كار روی مایه‌‌های عاطفی فیلم استفاده كند، اما به‌نظر می‌رسد تعمدا از تلخی بسیاری كه مضمون فیلم می‌توانست ظرفیت آن را داشته باشد، پرهیز كرده است. این دقیقا یكی از نقاط اصلی تفاوت نوع نگاه راعی با رسول ملاقلی‌پور است كه اگر امروز در میان ما بود، می‌توانست سازنده این فیلم باشد.بی‌شك ملاقلی‌پور با تمركز روی بار عاطفی فیلم، اثری گرم و بسیار تلخ را پیش‌روی ما می‎گذاشت و عصر روز دهم را به شكل فعلی با آن سكانس‌ عروسی در پایان فیلم كه تا حد زیادی مایه‌‌های تأثیرگذار اثر را خنثی كرده، به پایان نمی‌رساند؛ كاری كه به‌نظر می‌رسد راعی برای كاستن از تلخی بالقوه عصر روز دهم انجام داده است، در حالی كه سكانس ماقبل آخر یعنی آن صحنه انفجار و نقش  برزمین شدن شخصیت‌ها می‌توانست سكانس فینال به‌مراتب بهتر و تأثیرگذارتری باشد به‌ویژه اینكه به‌عنوان پایانی معلق و باز می‌توانست ذهن مخاطب را به‌مراتب بیشتر درگیر خود كند.اما با این حال اگر شرایط سختی كه ساخت چنین فیلمی در عراق داشته را از نظر دور نداریم، راعی كار دشواری را به سرانجام رسانده است، هر چند كه این‌ مانع نمی‌شود كه پاره‌ای ضعف‌های فیلم كه باعث شده از حد كاری میان مایه فراتر نرود را نادیده گرفت. راعی در پاره‌ای فصل‌های عصر روزدهم، خود را كارگردانی مسلط نشان می‌دهد كه ‌توانایی ارائه كاری خوش‌ساخت و شسته رفته را دارد؛ مسئله‎ای كه در صحنه‌ ‌ انفجار در خانه و فروریختن آوار، بر سر مادر شاهد هستیم و راعی در این صحنه‎ها فراتر از حد استانداردهای متعارف سینمای ایران نشان می‌دهد. ای‎كاش چنین تسلطی شامل حال تمامی فصول فیلم می‌شد كه متأسفانه نشده است.راعی در تلاش بوده علاوه بر پرداختن به وجوه عاطفی فیلم، از جغرافیای مكان داستان نیز غافل نشده و تصویری از عراق امروز به‌ویژه به‌دلیل حضور نیروهای اشغالگر به نمایش بگذارد، اما او نمی‌تواند این دو رویكرد را درهم تنیده و پرداختی منسجم را پیش‌روی مخاطب بگذارد، به‌گونه‌ای كه هرگاه به یكی می‌پردازد، از دیگری دور می‌افتد. به این ترتیب بازتاب و تصویر عراق در این فیلم به‌جای آن‌كه در متن و زمینه درام باشد، گاه شكل ارائه اطلاعات به‌صورت مستقیم پیدا می‌كند. ریتم فیلم آشكارا در همان نیم ساعت اول دچار افت شده و به كندی پیش می‌رود. این در حالی است كه به لحاظ مضمونی، قصه اتفاقا با شتاب پیش می‌رود و مریم شیرازی خیلی زود مردی را كه در عراق جست‌وجو می‌كند، پیدا می‌كند.بر این اساس این كندی بیش از هر چیز ناشی از چگونگی پرداخت به موضوع است تا خود آن.در واقع راعی در عصر روز دهم از ظرفیت‌های بالای مضمون و جغرافیای وقوع آن، آن‌گونه كه باید و به درستی بهره‌برداری نمی‌كند و بنابراین مجالی هم برای به فعلیت رساندن آنها به‌وجود نمی‌آورد. به این سبب حاصل كار او صرفا در حد فیلمی میان‌مایه باقی می‌ماند، آن هم از كارگردانی كه توانایی‌هایی فراتر از این را می‌توان برایش متصور بود. صدسال به این سال‌هاسامان مقدم خیلی زود فیلمسازی را شروع كرد. هنوز بسیار جوان بود كه نخستین فیلمش، «سیاوش» را ساخت. اما با وجود همه اعتباری كه شاگردی و دستیاری مسعود كیمیایی برای او آورده بود، سیاوش هیچ نشانی از استعداد یا قریحه‎ای خاص نداشت. اما سامان مقدم گام به گام پیش رفت و كارهای بهتری  هم ارائه كرد، مخصوصا اینكه شانس همكاری با یكی از دفاتر حرفه‎ای تهیه فیلم در ایران را داشت كه به هرحال در این مسیركمك حال او بوده‎است. با «كافه‎ستاره» مقدم به جایی رسیده بود كه دیگر روی او به‌عنوان یكی از فیلمسازان جدی سینمای ایران، حساب باز می‌كردند؛ اما به‌نظر با همین فیلم مسیر رو به رشد سینمای او نیز متوقف شده چرا كه صد سال به این سال‌ها انتظاراتی كه كافه ستاره به‌وجود آورده را برآورده نمی‌كند.یكی از عمده جذابیت‌های این فیلم كستینگ آن است. حضور پرویز پرستویی، رضا كیانیان و فاطمه معتمد آریا برای هر فیلمی می‎تواند توجه مخاطب را به‌دنبال داشته‎باشد، حالا به آن اضافه كنید مضمون پرحاشیه فیلم و صد البته گرفتاری فیلم در ممیزی و رسانه‌ای شدن آن به‌عنوان كار تازه سازنده كافه ستاره و... . خب همه اینها دست به دست هم می‎دهند كه نام صد سال به این سال‌ها را سر زبان‌ها بیندازند كه انداخته‌اند. اما وقتی فیلمی این قدر سروصدا به پا می‌كند به تناسب همان هم انتظار به‌وجود می‌آورد كه بر آورده كردن آن كارچندان ساده‌ای نیست.  اگر بخواهیم منصفانه نگاه كنیم كاره تازه مقدم این انتظارات را بر آورده نمی‎كند. فیلم خوب شروع می‎شود اما هرچه پیش می‎رود افتی كه از همان نیم ساعت اول فیلم شروع شده رفته رفته فیلم را كاملا زمین می‌زند.فیلم در سه مقطع زمانی می‎گذرد كه فیلمساز كوشیده‎است با اتكاء به آن گوشه‎هایی از آنچه بر مردم این دیار گذشته را به تصویر در آورد. بنابراین در نقاط وصل این سه دوره و به‌ویژه در نقطه اتصال دوره اول به دوم شاهد یك تغییر لحن اساسی در فیلم هستیم كه افت فیلم نیز از همانجا به شكل محسوسی آغاز می‎شود و فیلم برای نمایش تلخی و ملال مورد نظر كارگردان خود، پرداختی ملال‌انگیز و كند به‌خود می‎گیرد و تا آخر نیز در این روال پیش می‎رود. صد سال به این سال‌ها قرار است نمایشگر تفاوت‌های این سه دوره و تأثیر آن برحیات مردم این سرزمین باشد اما این مسئله به چند پارگی و عدم‌انسجام فیلم ختم شده‎است. به‌ویژه اینكه كارگردان از عهده فضا‌سازی‌ موفق این دوره‌ها بر نمی‎آید و بیش از همه نیز به‌دلیل لحن شاعرانه خود و به‌كار‌گیری المان‌های گل درشت برای انتقال مفاهیم مورد نظر خود لطمه خورده است، نمونه‌اش انتخاب نام ایران برای شخصیتی است كه فاطمه معتمد آریا بازی می‎كند و كنایه‎ای رو از ایران است و نوع تأكید دیگر شخصیت‌ها هنگام صدا كردن او نیز بر این گل درشتی می‌افزاید. لحن شعاری فیلم در بخش سوم فیلم اوج گرفته و سرانجام در قالب دیالوگ‌هایی كه بین پرستویی و علی قربان‌زاده رد و بدل می‎شود توی ذوق می‌زند.صرف‌نظر از چیستی پیام مورد نظر فیلمساز هرچه این مفاهیم به لایه‎های درونی اثر فرستاده شود و توسط یك سری المان‎های واسطه از طریق ارجاعاتی توأم با ظرافت به مخاطب منتقل شود ارزش پیدا می‌كند اما سامان مقدم دم دستی‌ترین روش را انتخاب كرده كه شاید در انتقال این مفاهیم به تماشاگران بیشتری موفق باشد اما به لحاظ هنری توفیقی را برایش به همراه نخواهد آورد؛ همان‌گونه كه ارزش‎های فیلم نه به‌دلیل حرف‌ها كه به‌دلیل چگونه مطرح كردن این حرف‌هاست، در غیراین صورت بازگویی آنها درقالب یك بیانیه سیاسی می‎تواند مخاطبان انبوه‌تری را جذب خود كند.سامان مقدم فیلمسازی را در محضر كارگردانی آموخته كه به ساخت فیلم‌هایی گرم شهره ‎است اما ظاهرا او در آموختن این مسئله چندان موفق نبوده چرا كه حتی زمانی كه فیلم‌هایش همانند كافه ستاره ظرفیت‎های بالایی برای خلق صحنه‎هایی گرم داشته نیز توفیقی در این زمینه به دست نیاورده است. صد سال به این سال‌ها نیز اینگونه است. او حتی درفصل آغازین فیلم كه می‎خواهد با ریتمی تند و شاد لحظه‎های پرشوری را تصویر كند در از كار در آوردن مایه رفاقت در میان شخصیت‎هایی كه پای هم جانشان را می‎گذارند نیز توفیق چندانی پیدا نمی‎كند. متأسفانه با تماشای فیلم به‌نظر می‎رسد آنچه در طول این مدت درباره صدسال به این سال‌ها سرزبان‌ها افتاد بیشتر حاشیه بوده تا ارزش‌های خود متن.     




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 505]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن