محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1803884779
درخواست موضوع برای دانستنی های فلسفی
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: morghe_eshgh29th October 2007, 03:56 PMسلام فيلسوفان گرامي خواهش مي كنم كمكم كنيد يه تحقيق براي درس فلسفه دارم موضوعش رو فلسفه ي فلسفه چيست؟ انتخاب كردم اگه اين نشد فلسفه ي عشق هم فكر كنم خوب باشه اما مشكل اينجاست كه بايد 7 تا منبع معرفي كنم :( ميشه اگه مطلبي داريد با ذكر منبع بهم بديد ممنون مي شم :) s_mary2nd November 2007, 09:50 AMسلام دوست عزیز من عذر میخوام که تاخیر داشتم منابع رو معرفی میکنم : کلیات فلسفه - دکتر جلال الدین مجتبوی درآمدی به فلسفه - دکتر میر عبدالحسین نقیب زاده علم چیست فلسفه چیست - دکتر عبدالحسین سروش معمای زندگی - فرناندو ساواتر ترجمه مینا اعظامی بقیه اشم بهتو ن میگم . power1110th November 2007, 08:33 PMعلي القاعده در اين تاپيك جاي درخواست موضوع نيست اما چون مكان ديگه اي تعبيه نشده و روا هم نيست كه براي درخواست يك موضوع تاپيك بسازيم ! اينجا پست مي زنم و مدير محترم بخش هم لطف جواب دادن در تاپيك جداگانه و زحمت پاك كردن اين پست رو توامان متقبل بشند . به هر حال من ميخواستم كه راجع به هرمنوتيك يه مقداري مطلب بذاريد و چون من نه تحقيقي دارم و نه امتحاني لذا خواهشمندم كه كوتاه و مختصر و در عين حال پخته به تشخيص خودتون ، كه در فهم ما هم باشه رو بذاريد . ممنونم . morghe_eshgh14th November 2007, 05:24 PMدوستان عوضش كردم اگه فلسفه زيبا شناسي داريد لطف كنيد كمك كنيد ميگماااااااااا فلسفه اينجا خيلي كند پيش ميره نه؟ :( s_mary23rd November 2007, 09:03 AMمن همون ابتدا به شما گفتم که موضوع فسفه فلسفه چیست خیلی بهتره این موضوع هایی که انتخاب میکنی باید دنبال منبع بگردی . البته میل خودته . ول یمن فکر میکنم در ابتدای امر اون موضوع خیلی بهتر باشه . بازهم خود دانی power1126th November 2007, 08:41 PMمدیر محترم بخش : منطقا سپاس شما به منزله اینه که پست من رو دیدید و عدم جواب شما به منزله اینه که اون چیزایی رو که من میخوام رو ندارید اما میخواستم بر خلاف روش فلاسفه که حرف غیر ضروری نمیزنند در این مورد استثنا قایل بشید و به این امر تصریح کنید ! در ضمن در چنین تاپیک هایی که اسم اون تغییر پیدا میکنه بهتره که در پستی که در اون می زنید به این امر اشاره کنید که وقتی یه نفر تازه این پستها رو میخونه بعضی مسایل براش عجیب نباشه !! morghe_eshgh27th November 2007, 08:40 PMمن همون ابتدا به شما گفتم که موضوع فسفه فلسفه چیست خیلی بهتره این موضوع هایی که انتخاب میکنی باید دنبال منبع بگردی . البته میل خودته . ول یمن فکر میکنم در ابتدای امر اون موضوع خیلی بهتر باشه . بازهم خود دانی خب آخه من e-book مي خوام و اين كتاب هايي كه شما معرفي كرديد رو نتونستم پيدا كنم e-book اونا رو ميگماااااااا :( s_mary30th November 2007, 03:18 AMمدیر محترم بخش : منطقا سپاس شما به منزله اینه که پست من رو دیدید و عدم جواب شما به منزله اینه که اون چیزایی رو که من میخوام رو ندارید اما میخواستم بر خلاف روش فلاسفه که حرف غیر ضروری نمیزنند در این مورد استثنا قایل بشید و به این امر تصریح کنید ! در ضمن در چنین تاپیک هایی که اسم اون تغییر پیدا میکنه بهتره که در پستی که در اون می زنید به این امر اشاره کنید که وقتی یه نفر تازه این پستها رو میخونه بعضی مسایل براش عجیب نباشه !! سلام . احوالتون خوبه ؟ من شرمندم که نتوستم زودتر بیام و جواباتون اینقدر دیر میشه . آقای پاور عزیز من پست شما رو خوندم و وقتی سپاس زدم یعنی اینکه با شما موافقم . اما اینکه جواب ندادم به خاطر این بود که خیلی عجله ای اومدم و رفتم فرصت نشد . باز هم شرمنده . ببخشید . اما راجع به هرمنوتیک ، کتاب میخواهید یا مقاله ؟ اتفاقا موضوع خیلی جالبیه من خودم به شخصه خیلی علاقمند به این موضوع هستم . حتما چند تا مقاله و کتاب راجع بهش میذارم . باز هم معذرت میخوام که اینقدر دیر میشه . دیگه به فیلسوف بودن خودتون ببخشید :) خب آخه من e-book مي خوام و اين كتاب هايي كه شما معرفي كرديد رو نتونستم پيدا كنم e-book اونا رو ميگماااااااا :( مرغ عشق جان . من چند تا مقاله براتون سرچ کردم دیدم خوبه . البته میدونم خودت اینکار رو میکنی ولی گفتم بد نیست این مقاله ها رو بهتون معرفی کنم . امید وارم خیلی دیر نشده باشه :(. ببخش توروخدا . موفق باشی:) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند******.com/post-39.aspx کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند******.com/post-189.aspx راستی دوستان این مقاله هم درباره ((هرمنوتیک و زیبایی‌شناسی جدید )) گفتم تلفیقی از این دو موضوع چیز خوبیه باید جالب باشه : . کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند*******.com/?Cat=4 (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند*******.com/?Cat=4) kimia_sadra31st December 2007, 06:36 PMسلام. میشه لطفا برای من مطالبی در مورد تناسخ و اینکه این نظریه در اسلام رد شده یا مورد تاییده بذارید. ممنون میشم:) sara-l31st December 2007, 09:56 PMكتاب: آشنايي با اديان بزرگ، ص 31 نويسنده: حسين توفيقي ظريه تناسخ و تصور كارما بر اساس قانون كارما (Karman) به معناى كردار، آدمى نتيجه اعمال خود را در دوره هاى بازگشت مجدد خود در اين جهان مى بيند. كسانى كه كار نيك انجام داده اند، در مرحله بعد زندگى مرفه و خوشى دارند و آنان كه كار بد مى كنند، در بازگشت با بينوايى و بدبختى دست به گريبان خواهند بود و چه بسا به شكل حيوان بازگشت كنند. به عقيده برخى تناسخيان ، بازگشت انسانها ممكن است به يكى از چهار صورت زير باشد كه تصادفا به ترتيب الفبا از جمادات تا انسانها را شامل مى شود: 1. رسخ ، يعنى حلول شخص متوفى در جمادات ؛ 2. فسخ ، يعنى حلول شخص متوفى در نباتات ؛ 3. مسخ ، يعنى حلول شخص متوفى در حيوانات ؛ 4. نسخ ، يعنى حلول شخص متوفى در انسانها (تناسخ ). سمسارا (Samsara) به معناى تناسخ در بسيارى از اديان و مذاهب جهان (حتى نزد برخى فرقه هاى انحرافى جهان اسلام ) با عناوين گوناگون وجود داشته و دارد،(4) اما اين عقيده در آيين هندو از اهميت بيشترى برخوردار است . هندوان معتقدند آدمى همواره در گردونه تناسخ و تولدهاى مكرر در جهان پر رنج گرفتار است . تنها راه رهايى انسان از گردونه تناسخ و تولدهاى مكرر در جهان پر درد و بلا پيوستن به نيروانا (Nirvana) است . اين كلمه در لغت به خاموشى و آرامش و در اصطلاح به ((فناى فى الله )) دلالت مى كند. نيروانا مورد توجه بوداييان واقع شده است . اياتي در اين باره حالا اسلام با اين مساله مخالف است و لبته همه اديان الهي نيز با اين عقيده مخالفند.اديان الهي مي گويند،اين دنيا محل پس دادن حساب و كتاب نيست.فقط محلي ست كه انسان در آن آزمايش مي شود.به اصطلاح امروزي انسان بايد خودش را در اين دنيا نشان دهد.اصلا اين دنيا محل زندگي نيست.بلكه دنياي اصلي و حقيقي،دنياي آخرت است و انسان نوع زندگي سعادت مندانه و يا شقاوت مندانه در آن دنيا را با توجه به آزمايش خود در اين دنيا،معلوم مي كند.جزاي نيكي در اين دنيا،نيكي بزرگتر در آخرت است و جزاي بدي،بدي در دنياي آخرت.حساب و كتاب همه در آن دنيا صاف مي شود.به اين ترتيب بازگشتي به اين دنيا و صاف كردن حساب در يك زندگي دوباره در كار نيست. آيات قرآن را در اين مورد .شكر خدا من آن آيات را در يك صفحه ذخيره كردم و راحت دم دستم بود.اما يك نكته عرض مي كنم و آن اينكه آياتي كه در اين باره هستند از اين ها كه بنده مي گذارم بيشتر است و آيات زيادي از قرآن مي گويند كه انسان پس از مرگ به سوي خداوند باز مي گردد.حتي يك آيه هم نداريم كه بگويد پس از مرگ دوباره به دنيا باز مي گرديم. به هر حال من 16 آيه در اين رابطه پيدا كردم. وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ( بقره281) هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (يونس56) كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ (الانبيا35) قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (زمر44) أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ (مومنون115) وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآَخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (قصص70) وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آَخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (قصص88) إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (عنكبوت17) كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ (عنكبوت57) اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (11) قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ (سجده11) وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (يس22) فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (يس83) وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (فصلت21) وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (زخذف85) مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ (جاثيه15) دلايل قرآني در رد تناسخ امروزه دنياي غرب كمبود شديد معنويت را در جوامع خود حس مي كند و اين باعث شده كه انديشمندان آن ها به فكر برطرف كردن اين مشكل بيافتند. حتي مردم عادي نيز اين كمبود را احساس مي كنند و به دنبال راه حل هايي در جهت رفع اين مشكل هستند. اما منظور از كمبود معنويت چيست و اين چه گوهري است كه دنياي غرب به دنبال آن است؟ به نظر من معنويت، كه در لغت يعني معنا و مفهوم، هدف غايي از انجام هر كار چه كوچك و چه بزرگ است. به عنوان مثال هدف از خوردن چيست؟ آيا رفع نياز گرسنگي است؟ همين طور هدف از تحصيل، كار ، در آمد و مسافرت و غيره چه مي باشد؟ آيا هدف از تحصيل كسب مقام و منزلت است و به دنبال آن مغرور شدن و احساس برتري نسبت به ديگران مي باشد؟ آيا هدف از درآمد داشتن رفاه بيشتر و فخر فروشي است؟ انسان اگر خداوند را محور فعاليت و زندگي خود قرار دهد، تمامي جنبه هاي زندگي او معنا پيدا مي كنند و حتي نفس كشيدن او هم عبادت به حساب مي آيد و روايتي در اين زمينه هست كه فرموده اند خوابيدن مومن هم عبادت است. اگر زندگي انسان خدا محور باشد، بزرگ ترين لذت او خدمت به بندگان خداوند به خصوص نيازمندان واقعي مانند يتيمان و اسيران و گرسنگان و ... مي باشد. شايد در نگاه اوليه اين مقدمه ربطي به قضيه تناسخ نداشته باشد ولي به اين مطلب اشاره كردم كه بگويم چرا امروزه اين قدر دنياي غرب به طرف افكار بوداييان و هندوها رفته است. يكي از موضوعاتي كه بوداييان و هندوها شديدا به آن اعتقاد دارند مساله تناسخ است. تناسخ به معناي حلول دوباره روح در جسم انساني است. در كنار تناسخ مفاهيمي مانند مسخ ( حلول روح در حيوانات)، فسخ ( حلول روح در نباتات)، و رسخ ( حلول روح در جمادات) مطرح مي شوند. بوداييان اعتقاد دارند كه انسان ها بعد از مرگ با توجه به اعمالي كه داشته اند دچار نسخ، مسخ، فسخ يا مسخ مي شوند. مثلا اگر كسي در اين دنيا حيوانات را بسيار اذيت مي كرده، بعد از مرگ روح او در جسم يك حيوان حلول مي كند ( مسخ) و دچار زحمات و سختي هاي حيوان بودن مي شود. در مورد تناسخ هم مي گويند اگر انسان خوبي باشيم بعد از مرگ در جسم انساني مي آييم و در پي تحقق آرزوهاي زندگي هاي قبلي خود مي رويم. مثلا بودا مي گفت كه من هشتاد و يك مليون با دچار تناسخ شده ام. بوداييان با اين تفكر بعضي از سوالات از جمله اينكه چرا بعضي از افراد استعداد هاي زيادي در زمينه تحصيلي ، كاري و غيره دارند يا اينكه چرا عده اي با بيماري هاي خطرناك به دنيا مي آيند يا در طول زندگي دچار بيماري هاي لاعلاج مي شوند و در اثر آن هم مي ميرند، پاسخ مي دهند. به عنوان مثال مي گويند بعضي از كساني كه در جنگ جهاني انسان ها را كشتار مي كردند در زندگي هاي بعدي خود دچار سرطان شده اند و به طرز بدي از دنيا رفته اند. البته خوشبختانه عارفان ايراني نيز در پر كردن گوشه اي از اين كمبود معنويت نقش داشته اند و از آن ميان مولانا جلال الدين است كه يونسكو سال 2007 را به نام او گذاشت و همچنين كتاب مثنوي معنوي او در يكي از همين سال ها پرفروش ترين كتاب سال امريكا شد. در كنار آن نام محمد نيز در انگلستان دومين نام پراستفاده است. البته من منكر وجود نكات مثبت در آموزه هاي آن ها نيستم از جمله احترام به هم نوع، اذيت نكردن حيوانات و دوستي با طبيعت و غيره ولي ما پيغمبري داريم كه فرموده اند شكستن شاخه درخت مانند شكستن بال فرشتگان است. حال مقايسه كنيد ارزش اين گفته و تاثير آن در روان انسان با آموزه هاي بوداييان كه مثلا مي گويند اگر درختان را نابود كنيد، در زندگي بعدي خود ، درخت مي شوي ( فسخ) و تو را قطع مي كنند. نوشته : احسان اشرفی بطلان تناسخ در قرآن از جمله آياتي كه در قرآن كريم با تناسخ در تضاد مي باشد آيه هاي 100-99 سوره مومنون است كه مي فرمايد:{حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ} [المؤمنون : 99-100] « آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مي دهند) تا زماني كه مرگ يكي از آن ها فرا مي رسد مي گويد: پروردگارا مرا بازگردان(99) باشد كه در آنچه ترك كرده ام عمل صالح انجام دهم. حاشا كه بازگردد، همانا سخني كه او مي گويد و هيچ فايده اي ندارد. از پس سرشان برزخ است تا روزي كه برانگيخته شوند.»(100) در آيات 53-51 سوره يس هم داريم:{وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ* قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ*ِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ}[یس : 51- 53] «و در صور دميده شود، ناگهان آن ها از قبرها ، شتابان به سوي پروردگارشان مي روند(51) مي گويند اي واي بر ما چه كسي ما را از خوابگاهمان بر انگيخت؟ (آري) اين همان است كه خداوند رحمان وعده داده است و فرستادگان او راست گفتند.(52) صيحه واحدي بيش نيست، ناگهان همگي نزد ما حاظر مي شوند.»(53) در كنار اين ها وجود عالم برزخ در تضاد كامل با تناسخ است. همچنين در ميان روايات حديثي از امام رضا (عليه السلام) است كه مي فرمايند: هركس قايل به تناسخ باشد نسبت به خدا كافر شده و بهشت و جهنم را تكذيب نموده است. امروزه دنيا كم كم دارد بودا را مي شناسد، اگر محمد صلى الله عليه وسلم را بشناسد چه مي گويد؟ كه خداوند محمد را نفرستاد مگر آنكه رحمتي باشد براي انسان ها. power113rd January 2008, 02:02 PM[QUOTE=s_mary;261833][ [QUOTE=s_mary;261833][B]سلام . احوالتون خوبه ؟ من شرمندم که نتوستم زودتر بیام و جواباتون اینقدر دیر میشه . آقای پاور عزیز من پست شما رو خوندم و وقتی سپاس زدم یعنی اینکه با شما موافقم . اما اینکه جواب ندادم به خاطر این بود که خیلی عجله ای اومدم و رفتم فرصت نشد . باز هم شرمنده . ببخشید . اما راجع به هرمنوتیک ، کتاب میخواهید یا مقاله ؟ اتفاقا موضوع خیلی جالبیه من خودم به شخصه خیلی علاقمند به این موضوع هستم . حتما چند تا مقاله و کتاب راجع بهش میذارم . باز هم معذرت میخوام که اینقدر دیر میشه . دیگه به فیلسوف بودن خودتون ببخشید :) -------------- سلام دوست گرامی من چندین وقت بود که نمی تونستم مستمر بیام لذا صبرکردم تا این مشکل مرتفع بشه و بعد خدمت برسم برای ایجاد مزاحمت . تشکر میکنم که جواب من رو دادید . من کتاب نمیخوام چون حجم زیادی داره و از حوصله و مهم تر از اون از ادراک من هم خارج هست(مثلا من اگه قرار باشه نظر نیچه ، فوکو ،هیدگر و... رو در این زمینه بخونم باید کار و زندگی تعطیل بشه ) لذا مقاله خوب اگر دارین لطف بکنید . در ضمن من بعهده شما گذاشتم چون از توان خودم خارج هست که تاپیکی در این زمینه باز کنم و بتونم اداره کنم . لذا از شما خواهش می کنم هر زمانی که فرصت یافتید این موضوع رو مطرح کنید تا ما هم سوالاتی که در ذهنمون ایجاد میشه رو بپرسیم . خانوم مدیر گرامی چون تاپیک انتقادات و پیشنهادات نداریم . همین جا عنوان می کنم . به نظر من میرسه که یه سری از این مباحث مثل هرمنوتیک یا تفکر انتولوژیک (درست تلفظ کردم که ) و یا پیرامون پست مدرنیسم و بحران جنسیت و ... این جور موضوعات که بنده فقط در همین حد شنیدن اسم شان اطلاعات دارم ، مطرح بشه هم به رشد علمی و فکری کاربران کمک میشه و هم باعث جذابیت تالار فلسفه میشه . فی الواقع صحبت از ارسطو و افلاطون و ... درسته که بسیار در فلسفه مهمه اما در صورتی لزومش احساس میشه که قصد بر این داشته باشیم که فلسفه را پایه ای یاد بگیریم و این موضوعات جسارتا از دید یه کاربر معمولی مثل من جذابیتی لازم رو نداره . خانوم سارای گرامی اگر صلاح می دونید این تاپیک فقط درخواست موضوع باشه و موضوعات خواسته شده در تاپیک مجزا مطرح بشه . sara-l4th January 2008, 07:24 PMباسلام وخسته نباشيد: جناب power محترم هر طور خودتون صلاح ميدونين چون ديدم كه درخواستي بوده كه مي تونستم براشون بزارم كوتاهي نكردم و اگه تايپيك جداگونه تشكيل شد ميتونين انتقال بدين. در هر دو صورت موافقم. s_mary22nd January 2008, 02:44 AMسلام دوستان خیلی ممنون که نظراتتون رو مطرح میکنید آقای پاور من هم حتما مطالبی راجع به علاقمندی های شما میذارم . ولی بی انصافی نکنید اینجا فقط درمورد افلاطون و ارسطو سقراط نبوده ها ..موضوعات خیلی خیلی خوبی هم وجود داره که نمیدونم مطالعه کردید یا نه ! به هر حال به هر چیزی که فکر شما رو به خودش مشغول میکنه احترام قائلم ...امیدوارم یه ذره بیشتر فرصت کنم سارای عزیز بنده هم با آقای پاور موافقم ترجیحا اینجا معرفی لینک و یا کتاب و مقاله باشه مورد پسند تره . ممنونم . power1124th January 2008, 02:39 PMسلام دوست گرامی خانوم ماری این حرف من مبتنی بر غلبه موضوعات فلسفه قدیم بر جدید بود نه این که موضوعات این تالار منحصر به افلاطون و سقراط باشه !! من از این نظر عرض کردم که موضوعات روز فلسفه اگر در تالار مطرح بشه بهتره بدین علت که فرضا ما هر روزه این مسائل رو در تلویزیون و روزنامه و ... کم و بیش می شنویم پس چه بهتر که راجع به اون اطلاعاتی از مجاری قابل اطمینان ! دریافت کنیم . طرح این موضوعات اگر به طور صحیح صورت بگیره باعث میشه دوستان دیگه هم در اون بحث شرکت کنند و این امر هم باعث رونق تالار فلسفه و هم باعث رشد ذهنی و علمی کاربران میشه . به هر حال شما مختارید که هر طور که صلاح می دونید عمل بکنید . -چون نمی خوام این دفعه سوءبرداشتی بشه از مطالب من لذا با زبان آشنای خودتون این مطلب رو بیان می کنم : ... پس سروران فیلسوف ام ، ازین پس خود را بهتر بپاییم در برابر آن افسانه ی خطرناک مفهومی دیرینه که یک (سوژه ی شناسنده ی ناب بی خواست بی درد بی زمان ) فرا می نهد ؛بپرهیزیم از دام های مفهوم های ناهمسازی همچون (خرد ناب) ، (روحیت مطلق) ،(دانش در ذات خویش) . این ها همواره از ما انتظار اندیشیدن به چشمی را دارند که اندیشیدنی نیست ؛چشمی که نگاهش به هیچ سو نگراید و از نیروهای کوشا و تفسیرگر در آن نشانی نباشد ؛ یعنی نیروهایی که از راه آنها دیدن همواره چیزی – دیدن می شود – که این چشمداشتی ست پوچ و بی معنا از چشم . دیدن یعنی از چشم انداز دیدن و بس ، (دانستن ) یعنی از چشم انداز دانستن و بس . و هر چه گذاریم عاطفه های بیشتری در باب یک چیز با ما سخن گویند ،چشمان بیشتر ، چشمان گوناگون تر ، بر آن گماشته ایم و (دریافت )ما از آن و (عینی نگری) ما بدان کاملتر خواهد بود. اما یکسره از میان برداشتن خواست و آونگاندن عاطفه ها یکایک ، گیرم که در توان ما نیز باشد ، اما این جز اخته کردن عقل چه معنا دارد ؟ تبار شناسی اخلاق – رساله سوم – قطعه 12 HessaMouS6th May 2008, 01:26 AMسلام دوستان من اولین باری هست که وارد این تاپیک میشم. معرفی می کنم حسام هستم. من چند روز پیش یه فیلمی دیدم(من بیشتر توی تالارهای سینمایی فعالیت دارم گذرتون خورد ما خوشحال میشیم در خدمت شما باشیم) داشتم عرض می کردم یه فیلم دیدم به اسم جوانی بدون جوانی از یک کارگردان بسیار بزرگ که اتفاقا بر اساس یک کتاب اون رو ساخته بود. کتاب رمانی هست به همین نام از یه فیلسوف رومانیایی به اسم میرکه الیاد. من توی دوره نوجوانی یه مدت رو به فلسفه چسبیده بودم ولی دیگه پی شو نگرفتم و همون ابتدا که 3-4 تا کتاب خوندم ولش کردم و البته الان تاسف می خورم (نه زیاد). به هر حال فیلم خیلی سنگینی بود من به سختی می تونستم بفهمم که فیلم چی می خواد بگه در واقع اصلا نفهمیدم چی می خواد بگه! چیزی که میخواستم بگم اینه که من تو طول فیلم به فلسفه شرقی علاقه پیدا کردم یا شاید هم به خاطر کنجکاوی باشه!؟ � سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3297]
-
گوناگون
پربازدیدترینها