واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بلکه در مدح رسول الله به توقيع رضاششاعر : خاقاني بر جهان منشور ملک جاودان آوردهامبلکه در مدح رسول الله به توقيع رضاشکاندر اعجاز سخن سحر بيان آوردهاممصطفي گويد که سحر است از بيان من ساحرممن ز جيب مه قوارهي پرنيان آوردهامساحري را گر قواره بهر سحر آيد به کارنزد عقل از بيم چرخ جانستان آوردهاميک خدنگ از ترکش آن، شحنهي درياي عشقتير شحنه از پي امن شبان آوردهامحاسدانم چون هدف بين کاغذين جامه که منپس به نام شاه شرعش داغران آوردهامبخت من شبرنگ بوده نقره خنگش کردهامايتکيني برده و الب ارسلان آودرهامعقل را در بندگيش افسر خدائي دادهامزانچنان ريم آهني تيغ يمان آوردهامجان زنگ آلوده در صدرش به صيقل دادهامچون جهان پيرانه سر طبع جوان آوردهامگرچه همچون زال زرپيري به طفلي ديدهامآتش نيسان نه بل کاب خزان آوردهامگرچه نيسانم خزان آرد من اندر ذهن و طبعروز نور آيين ترنج مهرگان آوردهاممن سپهرم کز بهار باغ شب گم کردهامکاهل دانش را ز هر لفظ امتحان آوردهامپادشاه نظم و نثرم در خراسان و عراقشيوهي تازه نه رسم باستان آوردهاممنصفان استاد دانندم که از معني و لفظتير عيسي نطق را در خر کمان آوردهامز امتحان طبع مريم زاد بر چرخ دوممن به شهرستان عزلت خان و مان آوردهامتا غز بخل آمده گر نشابور کردمدر بيابان خموشي کاروان آوردهامتا نشسته بر ره دانش رصد داران جهلز آتش خاطر به آبان ضميران آوردهامگرچه در غربت ز بيآبان شکسته خاطرماز شکستن تيزي خاطر عيان آوردهامسنگ آتش چون شکستي، تيز گردد لاجرمپشت در غربت کنون بر خاندان آوردهامخانه دار فضل و روي خانداني بودهامخاک شروان بلکه آب خيروان آوردهامتا به هر شهري بنگزايد مرا هيچ آب و خاکحضرت خاقان اکبر اخستان آوردهاماز همه شروان به وجه آرزو دل را به يادکاين گلاب و گل همه زان گلستان آوردهامهر چه دارم خشک و تر از همت و انعام اوستزنده ماناد او کز او اين داستان آوردهاماو سليمان است و من موري به يادش زندهامآفتابم کز دم عيسي نشان آوردهامصبح وارم کفتابي در نهان آوردهامخورده قوت وزله اخوان را ز خوان آوردهامعيسيم از بيت معمور آمده وز خوان خلدهر دو قرص گرم و سرد آسمان آوردهامهين صلاي خشک اي پيران تر دامن که منبهر پيران ز افتاب و مه دو نان آوردهامطفل زي مکتب برد نان من ز مکتب آمدهگنج قارون بين کز آنجا سو زيان آوردهامگر چه عيسيوار ازينجا بار سوزن بردهامکابلق گيتي جنيبت زير ران آوردهامرفته زينسو لاشهاي در زير و ز آنس بين کنونطوطي گوياست کز هندوستان آوردهاماز نظاره موي را جاني که هر مويي مراپيل بالا طوطي شکرفشان آوردهاممن نه پيل آوردهام بسبس نظاره کز سفرماه را بسته ميان خرگان سان آوردهامدر گشاده ديدهام خرگاه ترکان فلکاينت صيدي چرب پهلو کارمغان آوردهاماز سفر ميآيم و در راه صيد افکندهاممن کمند افکنده و شير ژيان آوردهامگر سواران خنگ توسن در کمند افکندهاندرهروان را سرمهي چشم روان آوردهامچشم بد دور از من و راهم که راه آورد عشقتا در آن شست سبک صيد گران آوردهامبس که در بحر طلب چون صبح شست افکندهامگرچه در نقب افکني چل شب کران آوردهامنقد شش روز از خزانهي هفت گردون بردهامکردهام سود ار بهين عمري زيان آوردهامخاک پاي خاک بيزان بودهام تا گنج زرتا ز خاک اين مايه گنج شايگان آوردهامخاک بيزي کن که من هم خاک بيزي کردهامآن همه چون سبحه در يک ريسمان آوردهامديدهام عشاق ريزان اشک داود از طربمن دريده خرقهي صبر و فغان آوردهاماشک من در رقص و دل در حال و ناله در سماعسکهي رخ را زر شاديرسان آوردهامزردي زر شادي دلهاست من دلشاد از آنکزرد روئي نز نهيب سر نشان آوردهامشمع زرد است از نهيب سر منم هم زرد ليککاين سر از بهر بريدن در ميان آوردهامبل کز آن زردم که ترسم سر نبرندم چو شمعکز دل و چهره زگال و زعفران آوردهامهان رفيقا نشره آبي يا زگالابي بسازخوش نمک در طبع و شکر در زبان آوردهامشو نمک بر آتش افکن کز سر خوان بهشتدل چو عود سوخته دندان کنان آوردهاموز پي دندان سپيدي همرهان از تف آهاز نسيم وصل مهر تب نشان آوردهامگرچه شبها از سموم آه تبها بردهامليک طغراي نجات آن جهان آوردهامزان چهان ميآيم از رنجي که ديدم زين جهانخورده پس جرعه ريزي در دهان آوردهامديدهام سرچشمهي خضر و کبوتروار آببسته زر تحفه و خط امان آوردهامچون کبوتر رفته بالا و آمده بر پاي خويشآنقدر زري که سوي آشيان آوردهاممن کبوتر قيمتم بر پاي دارم سربهاگوئي از شعري شعار فرقدان آوردهامزيوري آوردهام بهر عروسان بصرهم مشاطه هم حلي هم دايگان آوردهاملعبتان ديده را کايشان دو طفل هندواندمن نصيبه شانه داني بيگمان آوردهامپير عشق آنجا به عرسي پاره ميکرد آسمانمن زجيب آسمان يک شانهدان آوردهاماين فراويزي و آن باز افکني خواهد ز منتن طفيل و شاهد دل ميهمان آوردهامديدهام خلوت سراي دوست در مهمانسراشمن دل و جان پيش خوان ميزبان آوردهامميزبان در حجرهي خاص و برون افکنده خوانجان پريوار است خوردش استخوان آوردهامدل ملک طبع است قوت او ز بويي دادهامکاين چه ميوه است از کدامين بوستان آوردهامنقل خاص آوردهام زانجا و ياران بيخبردوستان را جلهاي در جرعهدان آوردهامتا خط بغداد ساغر دوستکاني خوردهامگرچه جرعهي خاص بهر دوستان آوردهامدشمنان را نيز هم بيبهره نگذارم چو خاکمن به چشم و سر سجود پاسبان آوردهامدوست خفته در شبستان است و دولت پاسبانکان زر داريد و من جان نورهان آوردهامپاسبان گفتا چه داري نورها گفتم شمامن سگ کهفم نشان از آستان آوردهامشير مردان از شبستان گر نشان آوردهاندتا پي تشريف سر تاج کيان آوردهامبر در او چون درش حلقه بگوشي رفتهامبا دل سوزان و چشم سيلران آوردهاماز نسيم يار گندمگون يکي جو سنگ مشکآب و آتش را رقيبي مهربان آوردهامآب و آتش دشمن مشکند و من بر مشک دوستصد شتربار تبت از بيع جان آوردهامجز به بياع جهان ندهم کزان جو سنگ مشکهمچو موسيزنده در تابوت از آن، آوردهامدل به خدمت ساده چون گور غريبان بردهامشب زريري برده و روز ارغوان آوردهامرفته لرزان همچو خورشيد فروزان آمدهکان کليد هشت در در بادبان آوردهامهشت باغ خلد را دربسته بيني بر خسانکز سعود چرخ بخت کامران آوردهامبس طربناکم ندانيد اين طربناکي ز چيستيا به باغ جان نهالي از جنان آوردهامگوئي اندر جوي دل آبي ز کوثر راندهاماز دژ روئين به سعي هفتخوان آوردهاميا مگر اسفنديارم کان عروسان را همهکاين نهان گنج از کدامين دودمان آوردهامبا شما گويم نيارم گفت با بيگانگانمن به فرخ فال گنجي در نهان آوردهامآشکارا برگرفتن گنج فرخ فال نيستتاج ترکستان به باج ترکمان آوردهاماز چنين گوهر زکاتي داد نتوان بهر آنکور دو عالم دادهام هم رايگان آوردهامدادهام صد جان بهاي گوهري در من يزيدچون بهاي جان صد خاقان و خان آوردهامکيست خاقاني که گويم خون بهاي جان اوستتا چه گنج است و چه گوهر وز چه کان آوردهاماين همه ميگويمت کوردهام باري بپرسدر فلان مدت ز درگاه فلان آوردهامبازپرسي شرط باشد تا بگويم کاين فتوحکز در شاهنشهي گنج روان آوردهامتو نپرسي من بگويم نز کسي دزديدهامخاک مشک آلود بهر حرز جان آوردهاميعني امسال از سر بالين پاک مصطفيگرچه ز اول نام دادن بر زبان آوردهاموقف بازوي من است اين حرز و نفروشم به کسحرز شافي بهر جان ناتوان آوردهامخاک بالين رسول الله همه حرز شفاستگوهر اندر کلک و دريا در بنان آوردهامگوهر درياي کاف و نون محمد کز ثناشدر سر دستار منشور زبان آوردهامچون زبان ملک سخن دارد من از صدر رسول
#سرگرمی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]