تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهشت را درى است كه ريّان ناميده مى شود از آن در، جز روزه داران وارد نشوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826060262




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتگو با استفان روزويتسكي ، كارگردان اتريشي و سازنده فيلم خائنان‌ نابودي اخلاق در دنياي سياست‌


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گفتگو با استفان روزويتسكي ، كارگردان اتريشي و سازنده فيلم خائنان‌ نابودي اخلاق در دنياي سياست‌
جام جم آنلاين: استفان روزويتسكي با فيلم «خائنان» (جعل‌كنندگان)‌ خود، اولين اسكار بهترين فيلم خارجي را براي كشورش اتريش به ارمغان آورد. اين درام جنگي جنايتكارانه براساس قصه كتاب پرخواننده آدولف برگر ساخته شده است. اين فيلمساز سال 1961 در شهر وين به دنيا آمده و در همين محل بزرگ شده و كار كرده است. او در اوايل شروع كار هنري‌اش تعدادي آگهي تبليغاتي تلويزيوني و ويدئوكليپ كارگرداني كرد.


اولين فيلم سينمايي‌اش «تمپو» نام دارد كه سال 1996 ساخته شد. تا امروز 7 فيلم سينمايي را كارگرداني كرده كه نمايش‌هاي موفقيت‌آميزي در داخل كشورش داشته‌اند. از جمله فيلم‌هايش مي‌توان به «آناتومي 1 و2» و «همه مردان ملكه» اشاره كرد.

روزويتسكي كه در حال حاضر سرشناس‌ترين فيلمساز كشورش است، در تدارك كارگرداني فيلم تازه‌اي به نام هكس ليلي است. فيلم خائنان او سال قبل يكي از پرفروش‌ترين محصولات سينماي اتريش بود و نمايش بين‌المللي آن تازه شروع شده است.

اين فيلمساز سخت تحت تاثير همكار آلماني خود، فلورين فون دانرسمارك است كه فيلم موفق و مطرح «زندگي ديگران» را كارگرداني كرده است.

قبل از هر چيز، شنيده‌ايم شما براي بار دوم بود كه نامزد اسكار شديد؟

خير، اين اولين بار بود. قرار بود فيلم «وارث‌»هاي من هم در سال 1998 به آكادمي اسكار معرفي شود، ولي اين اتفاق نيفتاد. مي‌دانيد، سال 1998 سال خيلي سختي بود. همه مي‌دانستند «زندگي زيباست» روبرتو بنيني بيشترين شانس را براي دريافت اسكار بهترين فيلم خارجي سال دارد.

در عين حال خوشحال بودم كه فيلمم با «بدو لولا بدو»ي آلماني رقابت نمي‌كند. آن سال خيلي فيلم‌هاي خارجي خوب و با كيفيتي بودند كه از سوي آكادمي مورد قبول قرار نگرفتند.

وقتي نام فيلم شما به عنوان يكي از 5 رقيب اصلي دريافت اسكار خارجي سال اعلام شد، چه احساسي داشتيد؟

خيلي هيجان‌زده شدم. جشنواره‌هاي بين‌المللي يك هيات داوري 6 5 نفره دارند كه رقم بالايي نيست. حال و هواي فيلم‌هايي كه در جشنواره‌ها شركت مي‌كنند هم كمابيش شبيه هم است. اگر فيلمي در اين جشنواره جايزه نگيرد، راهي جشنواره ديگري مي‌شود؛ اما جايزه اسكار را تعداد زيادي از اهالي سينما و دوستداران جدي فيلم‌هاي سينمايي اهدا مي‌كنند.

اگر اين گروه عظيم هنردوست مهر تاييد روي يك فيلم سينمايي بزنند، معني‌اش اين است كه آن فيلم حقيقتا اثر خوبي بوده است. حداقل اين‌كه من اين طور فكر مي‌كنم.

واقعيت اين است كه بسياري از منتقدان سينمايي و تماشاگران، خائنان را يكي از بهترين‌هاي فيلم‌هاي سال مي‌دانند.

برخي از منتقدان هم گفتند شايد تماشاگران به دليل نوع سوژه فيلم به ديدن آن نروند؛ اما تحليل آنها غلط از آب درآمد. اكثر تماشاگران از ديدن فيلم لذت بردند. فكر مي‌كنيد چرا اين طوري شد؟ چرا مضمون جنگ و قتل‌عام‌هاي آن هنوز هم اينقدر مورد پسند مردم است؟

برايم خيلي جالب است كه در امريكا و انگليس هم فيلم با استقبال روبه‌رو شد. من در اين فيلم با يك مضمون بسيار حساس و سخت سر و كار داشتم و تلاش كردم فيلمي واقع‌بينانه ارائه كنم. خوشحالم كه تماشاگران آن را دوست دارند. هنگام ساخت آن سعي داشتم كاري پرتعليق و احساسي بسازم و همزمان در دل آن يك نظريه سياسي را هم بگنجانم.

اين شيوه فيلمسازي چيزي است كه بيشتر تماشاگران در همه جاي دنيا آن را دوست دارند؛ اما در داخل اتريش (و حتي آلمان)‌ به همين دليل خيلي مورد انتقاد قرار گرفتم. در اينجا به من گفتند تو نبايد سراغ چنين موضوع حساسي بروي و آن را در قالبي سرگرم‌كننده ارائه كني.

درباره كيفيت دروني فيلم صحبت كنيد. در اروپا همه با موضوع جنگ ارتباط نزديكي دارند. فيلم شما نگاه تازه‌اي به وقايع جنگ دارد و جنايات ديگري مثل غارت،‌ دزدي و جعل اسناد را به جاي موضوع كشتارها مطرح مي‌كند.

اگر شما با آدولف برگر (كمونيست جوان قصه فيلم كه هنوز هم زنده است و 91 سال دارد و براي تبليغ فيلم به همه جا سفر مي‌كند)‌ صحبت كنيد، متوجه مي‌شويد اين مسائل براي او از جمله مهمترين مسائل دوران جنگ هستند. وي در قصه كتابش چنين اظهارنظر مي‌كند كه نازي‌ها در تمام محدوده‌ها جنايتكار بودند و جنايت‌هاي آنان فقط به كشت و كشتار مردم محدود نمي‌شد. اگر كمي تحقيق كنيد، مي‌بينيد كه دزدي‌ها و غارت‌هاي زيادي در دوران جنگ صورت گرفت.

در آن دوران شما اگر قصد جنايت داشتيد، مي‌توانستيد سراغ گشتاپو برويد و بگوييد يك ضد هيتلري در فلان محل زندگي مي‌كند؛ نه‌تنها آن آدم دستگير و زنداني مي‌شد، بلكه اموالش هم به غارت مي‌رفت.

اعضاي حزب نازي در كنار كشتار مردم دست به دزدي و غارت مي‌زدند، حق‌السكوت مي‌گرفتند، تجاوز مي‌كردند و جعل اسناد و اسكناس مي‌كردند، خلاصه هر كاري كه از دستشان برمي‌آمد، انجام مي‌دادند و محدوديتي براي خود قائل نبودند. خيلي جالب توجه است كه نگاهي تازه به آن كساني داشته باشيم كه ماوراي قانون عمل مي‌كردند و خودشان را برتر و بالاتر از هر كس و چيزي مي‌دانستند.

اين نوعي تضاد است كه ضمن ادعاي قانون‌مدار بودن، ضد قانون عمل مي‌كردند.

بله. اين روزها سياستمداران دست راستي در آلمان و اتريش موافق اين نكته‌اند كه قتل‌عام‌هاي دوران جنگ يك جنايت وحشتناك بوده، اما برخي مي‌گويند اين نوعي خسارت جانبي است. وقتي جنگ مي‌شود، اين‌جور چيزها اجتناب‌ناپذير است، نازي‌ها با شعارهاي جذاب و فريبنده‌اي آمدند و اين، نوع ‌ايدئولوژي‌شان بود كه بر پايه دروغ بنا شده بود.

هم بودنشان و هم قتل‌عام‌هايي كه انجام مي‌دادند حس و حال اصلي ‌ايدئولوژي نازي را مي‌رساند. يادم مي‌آيد وقتي بچه بودم، عمه‌ام مي‌گفت كه يكبار در تاريخ اتريش رسوايي سياسي رخ داده و اعتقاد داشت از سال 1945 به اين طرف در دنياي سياست ديگر اخلاقيات وجود ندارد، من هم فكر مي‌كنم اين ديدگاه خيلي هم نادرست نيست، اما در آن دوران به قدر كافي آگاه نبودم تا با او در اين رابطه بحث كنم. آدم‌هاي قديمي طور خاصي فكر مي‌كنند و ما بايد زمينه بحث را فراهم كنيم.

واقعيت دردناك تاريخ اين است كه وقتي هيتلر وارد وين شد و شهر را اشغال كرد با استقبال برخي از اهالي شهر روبه‌رو شد كه برايش هورا مي‌كشيدند.

پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هايم تحت تاثير حزب نازي بودند و تقريبا هيچ وقت از آن رو برنگرداندند. آنها ايثار زيادي براي اين ايدئولوژي كردند، به جنگ رفتند، دارايي خود را در طول جنگ از دست دادند و سرانجام فهميدند كه در جناح غلطي قرار گرفته بودند.

در هر كشوري (يا حكومتي)‌ وقتي حقوق اوليه آدم‌ها پايمال مي‌شود، خيلي سخت است كه كسي بتواند خودش را از مشكلات آن مصون نگه دارد. آدولف برگر احساس مي‌كند نياز دارد به همه جا سفر كند و عليه ظهور نئونازي‌ها صحبت و سخنراني كند. شما قبل از فيلمساز شدن، فيلمنامه‌نويس بوديد. كار كردن با برگر روي فيلمنامه كاري مثل «خائنان» چگونه بود؟

در آغاز كار نگارش كمي مي‌ترسيدم، زيرا نگران بودم كل كار به صورت يك فاجعه درآيد. اولين چيزي كه فكر كردم اين بود كه كل زندگي‌اش را به صورت فيلمنامه بنويسم يا بخشي از آن را. او گفت: اين چيزي است كه خودت بايد درباره‌اش تصميم بگيري، اما من هميشه در كنار تو خواهم بود. او يك همكار همراه بود و تمام چيزهايي را كه مي‌توانست برايم مهم باشد و به درد قصه فيلم بخورد در اختيارم گذاشت.

نظر او هم اين بود كه قصه بايد طوري تعريف شود كه همه مردم ميل شنيدنش را داشته باشند. ما بايد به وقايع تاريخي وفادار مي‌مانديم و برگر آمادگي آن را داشت كه اقتباس‌هاي متعدد و متنوعي از قصه كتابش را بخواند و بپذيرد. در اين رابطه ما مجموعه‌اي از وقايع و اتفاقات را گرفتيم و مثلا 3 يا 4 كاراكتر را به صورت يك شخصيت واحد درآورديم. در عين حال، برگر نسبت به برخي چيزهاي مشخص سختگير بود و مي‌گفت: «اين غلط است يا اين يكي را داري زياده‌روي مي‌كني».

يكي دو تا كاراكتر هم خيالي هستند. در كل، كار نگارش فيلمنامه يك تجربه خوب و جديد بود. من به جاي بحث و جدل با يك سري تاريخ‌شناس با كسي سر و كار داشتم كه خودش در آن تاريخ حضور داشت و آن را از نزديك ديده بود.

يكي از چيزهايي كه در فيلم خيلي خوب جواب داده اين است كه طرح مسائل اخلاقي شعارگونه نيست. شما در فيلم نه از يك كاراكتر، بلكه از مجموعه آدم‌‌هاي حاضر در اردوگاه اين سوال را مي‌پرسيد كه در حال انجام دادن چه كاري هستند.

همين مساله به آن بعد انساني بيشتري مي‌دهد. اگر آنها قربانياني بي‌عيب هستند وسوسه‌اي است كه آدم‌ها خيال مي‌كنند مي‌خواهند براي مردم بيچاره كاري كنند ما مي‌توانيم نشان دهيم كه مرگ در يك اردوگاه كار اجباري حقشان نيست.

براي من خيلي مهم بود كه اين مساله را در دل قصه فيلم مطرح كنم. سعي داشتم تعادل اين موضوع را تا حد امكان حفظ كنم. هدفم اين نبود كه دقيقا بگويم راه درست يا غلط كدام است. كاراكتري مثل برگر را كه يك آرمانگرا است در كنار يك كاراكتر پراگماتيست قرار مي‌دهم و راه و روش هر دو را به تصوير مي‌كشم تا ثابت كنم هر آدمي مي‌تواند هم راه درست را برود و هم راه غلط را. كاراكتر آرمانگراي فيلم آماده است تا جايش را فداي آرمان‌هايش كند و در عين حال اين آمادگي را دارد كه ديگران را هم براي آرمان‌هايش در دام مرگ بيندازد و اين نكته‌اي است كه مي‌تواند مشكل ايجاد كند.

هنگام نمايش فيلم در نيويورك، زوج سالخورده‌اي كه مهاجران كوبايي بودند، گفتند: ما در همان دقايق اوليه فيلم كاراكتر او را تشخيص داديم. روش او نشان مي‌داد كه يك كمونيست است. پس تلاش من اين بود كه تعادل بين كاراكترها را حفظ كنم.

علتش هم اين است كه من فكر نمي‌كنم در آن شرايط ويژه و دشواري كه كاراكترهاي فيلم قرار دارند، بتوان يك روش كاملا درست رفتاري پيدا كرد. اين نكته را از تحقيقات زياد و كتاب‌هاي شرح حال متعددي كه خواندم، متوجه شدم. اكثر آنها موافق اين نكته بودند كه در آن اردوگاه‌ها، انجام كار درست خيلي سخت بود و اگر شما مي‌خواستيد چنين كاري انجام دهيد، نتيجه‌اش يك مصيبت و فاجعه بود. علتش هم مرتد و گمراه بودن كل آن سيستم بود. بسياري از چهره‌هاي مطرح حزب نازي از جمله هيتلر گفته بودند كه ماموران نازي كاملا مراقب نوع رفتار و كارهاي اسيران بودند و حتي بعضي وقت‌ها آنها را مجبور مي‌كردند يكديگر را شكنجه كنند.

آيا چيزي از آن اسكناس‌هاي تقلبي هنوز هم موجود است؟

بله. هم در موزه و هم در دست مردم عادي.

كاراكتر برگر حداقل تا پرده سوم فيلمنامه از خود واكنش خاصي نشان نمي‌دهد. اين واقعيت دارد؟

خير. اين يك پروسه طبيعي بود كه طي شد. اگر شما با موضوعي موثق و قابل اعتماد كار مي‌كنيد، پرده اول هميشه نزديك و وفادار به مجموعه‌اي از اتفاقات واقعي است. پس از آن شما بحث با بازنويسان فيلمنامه و شخصيت‌هاي فيلمنامه‌اي را شروع مي‌كنيد، در اين حالت شما بايد فيلمنامه را از يك سري رويداد خشك واقعي تبديل به يك كار داستاني پركشش كنيد كه تماشاچي علاقه‌مند پيگيري آن باشد. به همين دليل، برگر هميشه آن پرده اول را بيشتر از بقيه فيلم دوست داشت، زيرا مبتني بر يك سري واقعيت بودند. هميشه مي‌پرسيد چرا بايد قصه را تغيير دهيم و من مجبور بودم برايش توضيح دهم فيلم ما يك كار مستند نيست. ما به اصل واقعيت‌ها وفادار بوديم، ولي به آنها شكلي نمايشي داديم.

مترجم: كيكاووس زياري/ منبع : آسوشيتدپرس‌
 يکشنبه 5 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 255]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن