تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812541023




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

احساس گناه


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : احساس گناه roksana_200610th September 2006, 02:44 PMاحساس گناه ورنجش احساس گناه و رنجش حالت هايي رواني هستند كه عشق و محبت را تخريب كرده و درد و رنج به بار مي آورند. در ظاهر امر آنها توسط رخدادها ايجاد مي شوند ولي در واقع اينطور نيست. رنجش و گناه حاصل شيوه ارتباط شما با رخدادهاست (يعني چگونگي ارتباط دادن حوادث با خود). خوشبختانه چون خودتان آنها را ايجاد كرده ايد، خودتان نيز قادر به ترك آنهاهستيد. اين نوشته به شما ياد مي دهد كه چگونه خود را از دست‌ آنها خلاص كنيد. احساس گناه: وقتي احساس گناه مي كنيد، در واقع تائيد نكردن خود را تقويت مي كنيد. شما اعتماد به نفس و احترام به خود را از دست مي دهيد. احساس ناشايستگي كرده و خود را گيرمي اندازيد. نكته كليدي براي رهايي از احساس گناه، بازشناسي اين واقعيت است كه ما همه در زندگي مي كوشيم تا كارها را با بهترين وجه انجام دهيم، اما ممكن است در هر زمان آگاهي ها ي محدودي داشته باشيم. متاسفانه، آگاهي هاي ما بندرت كافي است. در نتيجه ما اشتباه مي كنيم. بعضي مواقع ممكن است اشتباهات بزرگي داشته باشيم. اشتباه كردن بخشي از ماهيت انسان است. اشتباه به ما مي آموزد كه چگونه (شيوه درست را) ياد بگيريم. هرگاه كه اشتباه مي كنيد، چيزي در مورد زندگي ياد مي گيريد. بنابراين با هر اشتباه عاقل تر و آگاه تر مي گرديد. پنج سال بعد نسبت به امروز داناتر خواهيد بود اما دانايي پنج سال بعد شما به درد امروزتان نمي خورد. زيرا همين الان شما آن را نداريد. همين طور دانايي كه امروز از آن برخورداريد را نمي توانيد به گذشته، يعني زماني كه اشتباهي را انجام داده ايد ببريد. زيرا شما آنچه را كه امروز مي دانيد در آن زمان نمي دانستيد. شما در آن زمان فقط آنچه را كه مي دانستيد، از آن آگاه بوديد. براي لمس اين واقعيت در زندگي خودتان، به زماني برگرديد كه در آن اشتباهي را مرتكب شده ايد. توجه كنيد كه در آن دوران شما حالت رواني خاصي داشته و به شيوه اي خاص به زندگي نگاه مي كرديد. توجه كنيد كه شما در آن لحظه متناسب با آنچه كه در آن قرار داشتيد عمل كرده ايد. اگر شما از آنچه كه امروز مي دانيد با خبر بوديد، احتمالا به شيوه اي ديگرعمل مي كرديد، اما با خبر نبوديد. حتي اگر فكر مي كنيد كه بهتر مي دانستيد، باز هم قادر نبوديد به مانند امروز نتايج را پيش بيني كنيد. بنابراين، در اينجا سؤالي بزرگ مطرح مي شود: آيا حاضريد خود را به خاطر آنچه كه نمي دانستيد، ببخشيد؟ آيا حاضريد خود را به خاطر اينكه داناتر و آگاه تر نبوديد ببخشيد؟ شما قادر به انجام اين كارهستيد. اگر دقت كنيد، ‌مي بينيد كه در هر لحظه از زمان و در هر جايي از مكان مي توانيد بهترين كار را انجام دهيد. به خود اجازه انسان بودن بدهيد! رنجش: وقتي از كسي مي رنجيد، خود را در بن بست قرار مي دهيد. زبانتان تند و طعنه آميز شده و قادر به ابرازعشق و علاقه نمي گرديد. سرزنده بودن و لذت را از دست مي دهيد. مثل اينكه در اطراف خود ديواركشيده و زندگي را براي خود مشكل ترمي سازيد. ترك و رها كردن رنجش براي ديگران سودي ندارد. سود رها كردن رنجش ما ل خود شماست. زماني كه از كسي مي رنجيد با قدرت مي گوئيد كه اشكال از فلان كس است نه از شما و شما با قدرت ديگران را سرزنش كرده و فرصت پرداختن به خود را از دست مي دهيد. اگربه خودتان نگاه كنيد، تمام آسيب ناشي از اتفاق رخ داده را تجربه خواهيد كرد. شما در اين صورت تمامي آسيب و ناراحتي ناشي از به اندازه كافي خوب نبودن، ارزش محبت نداشتن يا ساير اشكال تائيد نكردن خود را، ‌احساس خواهيد كرد. براي اجتناب از اين آسيب و ناراحتي، شما مي رنجيد. اولين قدم در كاهش رنجش اين است كه حاضر به احساس اين آسيب و ناراحتي باشيد. احساس رنجش را بررسي كرده و آسيب و ناراحتي را پيدا كنيد. احساس خوب نبودن يا ارزش محبت نداشتن را كه تا به حال از آن اجتناب مي كرديد، پيدا نمائيد. سپس به ابراز آن بپردازيد. اگر مي توانيد گريه كنيد. اگر قادر به احساس اين ناراحتي باشيد، نيازي به رنجش نخواهيد داشت. با شناسايي و التيام مسائل دروني كه زندگي شما را در برگرفته، دلتان را شفا دهيد. گام بعدي توجه به اين نكته است كه كسي كه شما از او رنجيده ايد، حالت روان شناختي خاص خود را داشته و دنيا و زندگي را به شيوه اي خاص مي بيند. توجه كنيد كه آن شخص آگاهي هاي محدودي داشته و متناسب با توانايي ها و مهارتهاي محدود خود عمل مي كند. اكنون به اين موضوع دقت كنيد كه اگر اين شخص عاقل تر و آگاه تر بود، شايد طور ديگري عمل مي كرد. اما او دانا تر و آگاه تر نيست. اين شخص فقط آگاهي هاي محدودي از آنچه كه هست، دارد. توجه كنيد كه او براساس توانايي محدودش به بهترين وجه (از ديدگاه خودش) رفتار مي كند. به اين نكته توجه كنيد كه چقدر او به دليل محدوديت در توانايي هايش رنج مي كشد. اكنون از خود بپرسيد، آيا حاضريد او را به خاطر آن كه داناتر و آگاه تر نيست ببخشيد؟ آيا حاضريد او را به خاطر اين كه متناسب با توانايي هاي محدودش رفتار كرده، ببخشيد؟ آيا حاضريد او را به خاطر آسيبي كه باعث شده است، ببخشيد؟ فراموش نكنيد كه (سود) بخشيدن براي شماست نه براي ديگران. بخشش يك انتخاب است. رنجش را به كنار گذاشته و به زندگي بپردازيد. ترجمه: مجید محمود علیلو کارشناس دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم elada25th September 2006, 10:25 PMبا عرض پوزش از کاربر گرامی رکسانا جهت تاخیر در فعال شدن و تشکر از مطلب سودمند شما اكنون به اين موضوع دقت كنيد كه اگر اين شخص عاقل تر و آگاه تر بود، شايد طور ديگري عمل مي كرد. اما او دانا تر و آگاه تر نيست. اين شخص فقط آگاهي هاي محدودي از آنچه كه هست، دارد. roksana_200626th September 2006, 12:55 PMدوستان نظر خاصی نداشتند اكنون از خود بپرسيد، آيا حاضريد او را به خاطر آن كه داناتر و آگاه تر نيست ببخشيد؟ آيا حاضريد او را به خاطر اين كه متناسب با توانايي هاي محدودش رفتار كرده، ببخشيد؟ آيا حاضريد او را به خاطر آسيبي كه باعث شده است، ببخشيد؟ اگه واقعا اینطور باشه من خودم حتما می بخشمش sadeghi26th September 2006, 02:54 PMرکسانا جان ممنون .از اطلاعاتی که روی سایت گذاشتید خیلی استفاده کردم. ولی مشکل من ایت است که خیلی وقتها به خاطر اتفاقاتی که دست خودم هم نیست ،احساس گناه می کنم . مثل روزه نگرفتن بخاطر عذر شرعی و ....:( :( :( roksana_200626th September 2006, 04:09 PMدوست من به این جمله دقت کن نكته كليدي براي رهايي از احساس گناه، بازشناسي اين واقعيت است كه ما همه در زندگي مي كوشيم تا كارها را با بهترين وجه انجام دهيم، اما ممكن است در هر زمان آگاهي ها ي محدودي داشته باشيم. parisa_4006420th October 2006, 09:07 AMبه نظر من که هیچ کسی گناهکار به دنیا نمیاد، این شرایط اجتماع و فقر و ... آدمارو گناهکار میکنه. elada19th November 2006, 11:48 AMپريسا جان احساس گناه با گناهكار بودن متفاوت است ،زماني شخصي گناه ميكنه اصلا هم احساس گناه نداره كه حالا چراي اين هم خودش جاي بحث داره اما گاهي فردي گناهي مرتكب نشده يعني از لحاظ قانوني اين فرد گناهكار تلقي نميشه اما احساس گناه ميكنه اين مطلب براي آن دسته از افراد كاربردي هست. مهرنازm.o22nd November 2006, 10:02 PMگاهی آدم در اثر سو تفاهم یا سو برداشت یا سو تعبیر طرف مقابل از منظورش احساس گناه میکنه مخصوصا اگه طرف به هیچ صراطی مستقیم نباشه مثل فاطمه... sara-l3rd December 2006, 05:05 PMاحساس گناه و رنجش حالت هايي رواني هستند كه عشق و محبت را تخريب كرده و درد و رنج به بار مي آورند. در ظاهر امر آنها توسط رخدادها ايجاد مي شوند ولي در واقع اينطور نيست. رنجش و گناه حاصل شيوه ارتباط شما با رخدادهاست (يعني چگونگي ارتباط دادن حوادث با خود). خوشبختانه چون خودتان آنها را ايجاد كرده ايد، خودتان نيز قادر به ترك آنهاهستيد. وقتي احساس گناه مي كنيد، در واقع تائيد نكردن خود را تقويت مي كنيد. شما اعتماد به نفس و احترام به خود را از دست مي دهيد. احساس ناشايستگي كرده و خود را گيرمي اندازيد. نكته كليدي براي رهايي از احساس گناه، بازشناسي اين واقعيت است كه ما همه در زندگي مي كوشيم تا كارها را با بهترين وجه انجام دهيم، اما ممكن است در هر زمان آگاهي ها ي محدودي داشته باشيم. اشتباه كردن بخشي از ماهيت انسان است. اشتباه به ما مي آموزد كه چگونه (شيوه درست را) ياد بگيريم. هرگاه كه اشتباه مي كنيد، چيزي در مورد زندگي ياد مي گيريد. بنابراين با هر اشتباه عاقل تر و آگاه تر مي گرديد. پنج سال بعد نسبت به امروز داناتر خواهيد بود اما دانايي پنج سال بعد شما به درد امروزتان نمي خورد. زيرا همين الان شما آن را نداريد. همين طور دانايي كه امروز از آن برخورداريد را نمي توانيد به گذشته، يعني زماني كه اشتباهي را انجام داده ايد ببريد. زيرا شما آنچه را كه امروز مي دانيد در آن زمان نمي دانستيد. شما در آن زمان فقط آنچه را كه مي دانستيد، از آن آگاه بوديد. براي لمس اين واقعيت در زندگي خودتان، به زماني برگرديد كه در آن اشتباهي را مرتكب شده ايد. توجه كنيد كه در آن دوران شما حالت رواني خاصي داشته و به شيوه اي خاص به زندگي نگاه مي كرديد. توجه كنيد كه شما در آن لحظه متناسب با آنچه كه در آن قرار داشتيد عمل كرده ايد اگر شما از آنچه كه امروز مي دانيد با خبر بوديد، احتمالا به شيوه اي ديگرعمل مي كرديد، اما با خبر نبوديد. حتي اگر فكر مي كنيد كه بهتر مي دانستيد، باز هم قادر نبوديد به مانند امروز نتايج را پيش بيني كنيد. .sefid.17th April 2007, 08:12 AMبا تمرین وممارست، عشق، عفو و مهربانی را جانشین ترس و گناه کنید . اگر به خاطر رفتار گذشته تان احساس گناه می کنید، به خود خاطر نشان کنید که با این کار آشوب واغتشاش را به زندگیتان فرا می خوانید برای رهایی از احساس گناه، بر خطا هایتان قلم عفو بکشید و متعهد شوید که از انجام این گونه رفتار در آینده اجتناب خواهید کرد.( دکتر وین دایر) god_girl23rd June 2007, 11:07 AMگناه و خجالت در واقع دو نوع گناه و خجالت وجود دارد : یکی واقعی ، و یکی غیرواقعی . اولین نوع آن مستقیم از وجدان ما نشأت می گیرد و رشد می کند ، ما احساس گناه می کنیم چون کاری را برخلاف اصول مورد قبول خود انجام داده ایم ، یا به کسی صدمه زده ایم که از بابت آن خجالت می کشیم . اما نوع غیرواقعی آن ممکن است توسط شرایط گوناگونی به وجود آمده باشد که ما در آنها هیچ نقش یا تقصیری نداشته ایم . نیاز است تا ما به احساس گناه و خجالت خود نگاه کنیم تا بتوانیم اینگونه شرایط را جدا سازیم . لازم است ما فقط آن چیزی را که متعلق به ما است را تصاحب کنیم ، و از شر چیزهایی که مال ما نیستند رها شویم . ·درمورد چه کسی یا چه چیزی احساس گناه یا خجالت می کنم ؟ شرایطی که باعث به وجود آمدن این احساسات شد را توضیح دهید . ·کدامیک از این شرایط بدون آن که من در بوجود آمدنش نقشی داشته باشم ، باعث احساس خجالت در من شده ؟ ·در آن شرایطی که من در آن نقش داشته ام ، انگیزه هایم چه بودند ، و یا چه اعتقاد و باوری باعث شد که بدانگونه عمل کنم ؟ ·رفتار من چگونه به افزوده شدن احساس گناه و خجالت در من کمک میکند ؟ .sefid.23rd June 2007, 11:26 AMزيانبارترين احساس تقصير آن است كه توسط خود ما به خودمون تحميل بشه. اين احساس بد از يادآوري رفتارها – عقايد – افكار و احساسات گذشته نشات مي گيره. انسانها همواره در معرض تغيير قرار دارن و ممكنه كاري كه در گذشته انجام داديم (مانند دروغ – تقلب – حيله و ...)، امروز بر اساس افزايش آگاهي، نادرست بپنداريم و احساس تقصير كنيم.گاهي اين احساس بسيار زودگذر و جهت يادآوري استكه باعث محكم شدن پايه هاي ارزشي باورهاي ما مي شه، اما گير افتادن در دام "من چقدر بد بودم پس آدم بدي هستم" و پيدا شدن احساس گناه و ماندگاري اون در روان انسان بی تردید، فرد رو آزرده و بیمار میکنه. گلوریا9th September 2007, 02:27 PMاحساس گناه ، احساسیه که گاه و بیگاه سراغمون می آد . اونهم زمانی که کاری کردیم که از نظر اعتقاداتمون درست نبوده، دلی رو شکستیم، آزاری به کسی رسوندیم، حق کسی رو خوردیم و.... این حالت برای من پیش اومده، بگم خیلی، پر بیراه نگفتم:( چه بسا شبها و روزهایی که فکرم مشغول بوده و تا زمانی که به نوعی اون کار بد رو به نوعی جبران نکردم همیشه گوشه دلم یه چیزی قنبرک زده بوده. احساسی که دلم رو بدرد می آورد. البته این دلیل نمی شه که بگم آدم خوبیم ، نه ، چون باز با تمام سعی که می کنم کار بد باز هم تکرار می شه :( . این جا تالار روانشناسیه و من دوست دارم بدونم که این چه حالتیه با اینکه آدم این احساس بد رو داره ولی باز هم کار بد رو انجام می ده؟ نظر شما چیه؟ اصلا می خوام بدونم شما هم دچار این احساس شدید؟ اگه شدید چکار کردید؟ mahtabi9th September 2007, 06:56 PMگلوریا جان عجب موضوعی مطرح کردی. خداوکیلی تو راه امروز میومدم خونه میخواستم یه تاپیک در موردش بزنم که شما زحمتشو کشیدی. خیلی جالبه. میدونین البته درسته که شما این تاپیک رو توی تالار روانشناسی زدین ولی این موضوع یه جورایی با آمیزه های مذهبی هم گره خورده. برای کسائی که دیدگاه مذهبی ندارن باید دکتر و الادا نظر بدن که چجوری شکل می گیره. یه چیزی رو من با یه بررسی از محیط اطرافم درک کردم و اونم اینه که احساس گناه و شادی و غم هم یه جورایی با زمان دستخوش تغییر و تحول می شه. منظورم اینه که یه مفاهیمی مثلا 20 سال پیش گناه محسوب می شدن که دیگه از یه همچی قداستی برخوردار نیستن. برای مسائلی مردم خوشحال و یا ناراحت می شن که اونوقتا نمی شدن و کلا زمان روی اکوسیستم رفتاری جوامع هم از قرار تأثیر مستقیم می ذاره. یه موضوعی که هست برخوردهای اجتماعیه. ما در سن جوانهای الان که بودیم حتی همصحبتی با جنس مخالف واسمون تجلی گناه بود حتی اگر هیچ احساسی هم درش دخیل نباشه. یعنی اصولا اقدام به این هم صحبتی داخل شدن در گناه بود. اما الان این موضوع یه موضوع بسیار پیش پا افتاده است تا حدی که یه جاهایی اگه ارتباط با جنس مخالف نباشه دختر یا پسر بنوعی عقب افتاده و غیر اجتماعی محسوب میشه. و اما در مورد خودم. خوب من هم مثل تمام بندگان خدا هم گناه کردم، هم احساس گناه کردم، هم یه وقتایی دوباره تکرار کردم و در نهایت از خدای خودم عذرخواهی کردم و سعی کردم حسابمو با خودش صاف کنم. با تشکر فریبا darya 59th September 2007, 07:44 PMخدا در درون ما انسانها وجدان را قرار داده است كه وقتي كار اشتباهي انجام ميدهيم مي فهميم كارمان اشتباه بوده و احساس ناراحتي ميكنيم .خدا جهان را طوري خلق كرده كه در ان بعضي چيزها از نظر اخلاقي صحيح و بعضي اشتباهند.وقتي ما عملي را بر خلاف اصولي كه خدا براي زندگيمان مقرر كرده انجام ميدهيم احساس گناه ميكنيم چون قوانين او را شكسته ايم .اين يكي از مواردي هست كه انسان را از حيوانات متمايز ميكند. شايد شما بگوييد چرا خدا ما را طوري خلق كرده كه موقع نا اطاعتي كردن از او احساس گناه ميكنيم؟ يكي از دلايلش اين است كه ما نياز به خدا را درك كنيم. مثال:زماني كه دست خود را روي يك بخاري داغ ميگذاريد ناگهان احساس درد و سوختگي ميكنيد.خدا به اين دليل اجازه ميدهد درد را تجربه كنيد كه دستتان را عقب بكشيد تا به خودتان صدمه نزنيد. احساس تقصير و گناه هم چيزي شبيه به اين است.در واقع اين يك نوع احساس درد است كه با اجازه خدا در هنگام گناه به ما دست ميدهد تا بفهميم كاري كه داريم ميكنيم نه تنها اشتباه است بلكه براي خودمان هم ضرر دارد. هدف از احساس گناه كردن اينست كه ما متوجه بدي گناه خود شده و نيازمان را به خداي مهربان تشخيص دهيم. خانم گلوريا منم مثل همه انسانها اين احساس زياد برام پيش اومده و در همان لحظه سعي كردم كه كار اشتباهم را درست كنم به هر طريقي كه ميتونستم. darya 59th September 2007, 07:48 PMتوبه: توبه يكي از روشهاي مفيد و تقريبا بي نظير ، براي درمان احساس گناه است ، زيرا توبه ، سبب آمرزش گناهان و تقويت اميد انسان به جلب رضايت الهي است به همين دليل ، موجب كاهش اضطراب ناشي از اشتباهات گذشته فرد مي شود ، هم چنين توبه انسان را به اصلاح و خود سازي وا مي دارد و او را از مرتكب شدن مجدد به خطاها مصون مي دارد . ماه پيشوني10th September 2007, 10:55 AMاحساس وجدان درد يا همون حسي كه بعد از انجام گناه به سراغ آدم‌ها مياد رو هركسي درك نمي‌كنه. جايي خوندم كه خدا اين حس رو در وجود آدمي كه هنوز پاك هست و اميدي به بازگشت و توبه داره، قرار مي‌ده. البته در همه انسان‌ها از ابتدا وجود داشته ولي اگر حرمت گناه براي كسي كه بارها گناهي رو انجام بده بشكنه، ديگه بايد گفت كه با يك قلب سياه مواجه هستيم كه نمي‌تونه عذاب وجدان را درك كنه و اين يعني آخر فلاكت براي خلق خدا. پس بايد خوشحال باشيم كه هنوز بعد از انجام كار اشتباهي، غم به سراغمون مياد. .sefid.10th September 2007, 11:51 AMموضوع احساس گناه لغزش یا تخلف اخلاقی است. شما ممکن است گاهی به خاطر بعضی رفتارهایتان که فقط مربوط به شما می شوند احساس گناه کنید. مثلا: تخلف از دستورات مذهبی یا داشتن افکار پلید و گاهی ممکن است به خاطر تاثیراتی که اعمال شما روی دیگران دارند، مثلا: ضرر و زیانی که به آنها می رسانید احساس گناه کنید. اعمالی که از شما سر می زنند و روی دیگران تاثیر می گذارند معمولا به دو دسته تقسیم می شوند : 1- خطاها ( یعنی آنچه انجام داده اید ) 2- غفلت ها ( یعنی آنچه انجام نداده اید ) . این تقسیم بندی در مورد اعمالی هم که به دیگران مربوط نمی شوند صحیح است . مثلا: من غذا خوردم در حالی که می بایست روزه بگیرم و یا امروز فلان کار عبادی را نکردم! احساس گناه و خجالت اغلب مترادف هم فرض می شوند ولی دارای نقاط اشتراک و اختلاف هستند. احساس گناه و خجالت از یک نوع نگرش نشات می گیرند و تا جایی که می دانیم یک نوع انگیزش ایجاد می کنند. هر دو در بر گیرنده انجام کاری هستند که بد . احمقانه . یا غلط شمرده می شوند . تفاوت آنها در مرکز ارزشیابی است که در مورد خجالت بیرونی و در مورد احساس گناه درونی است . خجالت بر اثر مشاهده ی نارضایی دیگران و احساس گناه بر اثر درک نارضائی خود به وجود می آید و در هر دو مورد فرد به این نتیجه می رسد که من بدم . وقتی احساس گناه می کنید ممکن است سعی کنید بدی ها را جبران کنید و برای مثال از شخصی که فکر می کنید در حقش بدی کرده اید با عجز و لابه پوزش بخواهید و یا او را غرق هدایا و محبت کنید. شاید هم فکر کنید مستحق تنیبه شدن هستید و خود را تنبیه کنید . ممکن است بکوشید به نحوی آن گناه را فراموش کنید برای مثال : مصرف مواد مخدر و یا مشغول کردن بیش از حد خود به کار کردن . ممکن است خود را از هر گونه تفریحی منع کنید تا بدین ترتیب کفاره ی گناهانتان را بپردازید . الگوهای رفتاری در احساس گناه متضاد الگوهای رفتاری در خجالت هستند . الگو های رفتاری در خجالت شامل لاپوشانی . مخفی شدن . پنهان کاری و ...هستند . یکی از شیوه های موثر مبارزه با احساس گناه ارزیابی میزان مسئولیت خود در قبال واقعه ای است که به خاطر آن احساس گناه می کنید. شاید فکر می کنید فقط شما مسبب بروز آن واقعه هستید . اگر بطور دقیق آن واقعه را بررسی کنید می بینید شما بطور مستقل و تنها مسئول نبوده اید . ولی توزیع مسئولیت ها بدین معنا نیست که اگر مسئول اصلی یا تنها مسئول واقعه ای هستید مثلا: اگر در حین رانندگی به خاطر مستی با عابر پیاده ای تصادف کرده اید خود را از شر گرفتاری خلاص کنید بلکه این توزیع مسئولیت برای این هست که شما بیرون ماجرا بایستید و هر عاملی را متناسب با نقشش ارزیابی کنید . سرزنش کردن خود و زدن بر چسب هایی چون نادان . بی نزاکت . گناهکار و یا بد جنس به خود باعث می شود که از خود نپرسید اصلا چرا چنین شد و یا بعبارت دیگر طبق تعریفی که از خود در ذهن دارید عمل کنید. راه حل سودمند تر این است که به رفتار خود برچسب بد یا غلط بزنید( و دلایل آن را جستجو کنید و از خطاهای خود درس بگیرید ) ولی خود را ببخشید و محکوم نکنید. مثلا: می دانم که خیلی بد رفتار کردم و صادقانه از تو معذرت می خواهم . بدین ترتیب احتمال بیشتری دارد که بدون احساس گناه به خاطر رفتارتان افسوس بخورید زیرا از برچسب زدن به خود اجتناب کرده اید . اگر پای افراد دیگری هم در میان است می توانید به آنها توضیح دهید که چرا آن طور رفتار کردم . البته باید بدون عجز و لابه از آنها عذر خواهی کنید منظور این است که خود را کوچک و ضعیف نکنید و در عین اقتدار و شهامت عذر خواهی کنید و یا در صورت امکان برای جبران ضرری که بوجود آورده اید اقدام کنید. همچنین بایدها را در معیارهای اخلاقی خود بررسی کنید؛ آیا مبالغه آمیز و افراطی هستند؟ مثلا :من هرگز نباید لغزش اخلاقی داشته باشم و گرنه آدم بدی هستم. اگر از خود انتظار داشته باشید که هیچ زمان دچار اشتباه نشوید بطور حتم یک چیز غیر ممکن را در ذهن خود می پرورانید.البته این برای زمانی که شما بتوانید توجه لحظه به لحظه بر روی خود داشته باشید یک امر مفیدی است ولی اگر بطور افراطی به این مسئله بپردازید در مسیر کمال گرائی مطلق قدم برمی دارید و این زمانی برای شما دردناک هست که دچار اشتباه شوید، آنوقت شما احساس گناه می کنید و خود را در بن بستی گرفتار می کنید که خود راه را بر خود بسته اید . گلوریا10th September 2007, 12:04 PMگلوریا جان عجب موضوعی مطرح کردی. خداوکیلی تو راه امروز میومدم خونه میخواستم یه تاپیک در موردش بزنم که شما زحمتشو کشیدی. خیلی جالبه. میدونین البته درسته که شما این تاپیک رو توی تالار روانشناسی زدین ولی این موضوع یه جورایی با آمیزه های مذهبی هم گره خورده. برای کسائی که دیدگاه مذهبی ندارن باید دکتر و الادا نظر بدن که چجوری شک� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1047]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن