واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
10 نكته غافلگير كننده براي تازه پدرها نويسنده: مدتي پس از تولد كودك، تقريبا هر پدري با شوك واقعيت مواجه خواهد شد: او پدر شده است، با مسووليتها، فشارها و انتظارات جديدي كه بايد با آنها كنار بيايد. اين واقعيت هاي ساده، خيلي زود براي برخي از ما بروز مي كنند، حتي پيش از آن كه همسر و نوزادمان پس از زايمان از بيمارستان مرخص شوند. براي برخي ديگر، اين شوكها چند روز پس از تولد نوزاد آغاز مي شوند. به هر حال، دير يا زود، ما خواهيم فهميد كه زندگي مان با تغييري ابدي مواجه شده است. گاهي اوقات اين تغييرات ظريف و كوچك هستند و گاهي اوقات نه؛ اما معمولا براي ما غافلگير كننده خواهند بود. برخي از اين احساسات از قرار زيرخواهند بود: 1. گيجي در ماههاي اول پس از تولد نوزاد، بروز احساسات متضاد در پدر، امر مهمي است كه اين چند ماه را از همه سالهاي بعدي متمايز مي سازد. پدر از يك سو با احساس مردانگي، قدرت و افتخار (بواسطه حيات بخشيدن به يك موجود جديد) مواجه است و از سوي ديگر، هنگامي كه نمي تواند نيازهاي كودكش را برآورده سازد يا حتي گاهي اوقات از درك اين نيازها نيز عاجز مي شود، احساس درماندگي به او فشار مي آورد. 2. يك عشق جديد و متفاوت عشق همه جانبه شما به كودكتان با عشق شما به هيچ شخص ديگري قابل مقايسه نيست. 3. دوگانگي احساسي ممكن است يك روز به نوزاد خود نگاه كنيد و متوجه شويد كه از آن علاقه تند و تيز روز قبل، خبري نيست؛ آن شور و عشق، جاي خود را به يك احساس معمولي داده است. نمي دانيد كه آيا اصلا اين كودك را مي شناسيد يا خير؟ اصلا برايتان اهميت دارد يا خير؟ احساس مي كنيد كه دوست داريد همه اين احساسات پدرانه را به گوشه اي بيندازيد و يك زندگي جديد را آغاز كنيد. احتمال زيادي وجود دارد كه اولين چيزي كه حس كنيد، احساس گناه باشد: فكر مي كنيد كه چون احساس شما نسبت به اين نوزاد بيگناه متغير است و نمي توانيد همواره او را با تمام وجود دوست داشته باشيد، پس پدر خوبي نيستيد. اين دمدمي مزاج بودن، بخشي از احساس پدر شدن است، و اين حالتها بارها و بارها در سالهاي آينده (حتي تا 50 سال بعد) تكرار خواهند شد؛ پس بهتر است به آن عادت كرده و با آن كنار بياييد. 4. افسردگي هرچند برخي فكر مي كنند كه افسردگي پس از زايمان متعلق به زنان است، اما واقعيت اين است كه تعداد زيادي از مردان نيز پس از تولد نوزاد خود دچار افسردگي مي شوند. برخلاف همسرتان، افسردگي شما ناشي از تغييرات هورموني در بدن شما نيست، بلكه بيشتر ناشي از واقعيتهاست. هنگامي كه شما در انتظار به دنيا آمدن كودك خود بوديد يا در روزهاي اول پس از تولد او، اطرافيان بيشتر به شما توجه مي كردند و چندان به شما سخت نمي گرفتند. اما پس از چند هفته، دوباره به كار و فشارهاي آن برمي گرديد؛ بعلاوه بايد با هزينه هاي جديدي كه بر زندگي شما تحميل شده، به هم ريختن برنامه خوابتان و حتي موارد جزئيتري مانند افزايش شستشو در منزل، كنار بياييد. همين موارد براي افسرده كردن يك نفر كافي است. 5. ترس اولين ماههاي پس از تولد نوزاد، براي پدر، آغشته به ترس ها و دلهره ها است: نگران هستيد كه شايد نتوانيد انتظاراتي را كه از شما به عنوان يك پدر مي رود، برآورده كنيد؛ دلهره داريد كه شايد نتوانيد از كودك يا خانواده خود در برابر مشكلات يا خطرها حفاظت كنيد؛ از اينكه نمي دانيد چگونه بايد با كودك خود برخورد كنيد نگرانيد؛ اينكه ممكن است بيش از حد به پدر خود شبيه باشيد، يا از سوي ديگر اينكه نمي توانيد به اندازه كافي مانند او خوب باشيد، شما را آزار مي دهد و اينكه احتمال مي دهيد شايد اشتباه خطرناكي مرتكب شويد، بيش از هرچيز ديگر براي شما دغدغه ايجاد مي كند. اين دغدغه ها و موارد ديگر، مرحله اي طبيعي از تبديل شدن از يك مرد يا شوهر به يك پدر است. 6. ارتباط شما با همسرتان پيش از آنكه شما و همسرتان صاحب فرزند شويد، زمان زيادي را به يكديگر اختصاص مي داديد، نيازهاي يكديگر را برآورده كرده و رابطه تان را هر روز محكم تر مي كرديد. اما پس از آنكه كودك پا به زندگي شما گذاشت، همه چيز تغيير كرد: اكنون نوزاد به محور همه توجهات، فعاليتها و كارهاي شما تبديل شده است. كارهايي كه مي تواند شما و همسرتان را به يكديگر نزديكتر كند به كنار؛ شما حتي به ندرت زمان كافي براي خواب مناسب پيدا خواهيد كرد. اگر امكان داشت، مدتي از وقت خود را، حتي اگر شده، فقط چند دقيقه در روز، خالي كنيد تا با همسر خود صحبت كنيد: درباره هر موضوعي غير از نوزاد! 7. ارتباط متقابل با كودك در شش تا هشت هفته اول پس از تولد نوزاد، احتمالا كودك شما نمي تواند نظرش را در مورد رفتار شما به عنوان يك پدر، به شما انتقال دهد: شايد چند لبخند، بدون خنده و قهقهه، و تقريبا هيچ پاسخ ديگري. او تقريبا كار ديگري غير از گريه كردن بلد نيست. شايد بتوانيد برخي از رفتارهاي ساده او را جدي گرفته، تفسير كرده و سعي كنيد نظرات او را درك كنيد: مثلا اگر به شما توجه نشان نداد، به اين نتيجه برسيد كه او شما را يك "پدر خوب" نمي داند. اما بهتر است اين كار را نكنيد. اگر شما از او دور شويد، او هم از شما دور خواهد شد. پس بهتر است صبر كنيد تا او بتواند بهتر قضاوت كرده و نظراتش را دقيق تر انتقال دهد؛ صبوري در اين مرحله، خيلي ارزشمند است. 8. موضوعات صحبت اگر يك سال پيش يك نفر به شما گفته بود كه شما پس از تولد كودك مشتاقانه در بحثهاي طولاني راجع به استفراغ كودك و آروغ گرفتن از او، پس دادن شير پستان و رنگ و شكل پوشكهاي مصرف شده صحبت خواهيد كرد، شايد او را احمق فرض مي كرديد؛ اما احتمالا الان او را تصديق مي كنيد! و شايد حتي اين بحثها را دوست هم داريد! 9. ضرورتهاي ايفاي نقش پدري پيش از آنكه بچه دار شويد، اگر مي خواستيد از خانه خارج شويد، كافي بود كيف پول و سوييچ ماشين را برداشته و اجاق گاز را خاموش كنيد. اما اكنون اگر بخواهيد به همراه كودك خود تا سر خيابان برويد و برگرديد، بايد به اندازه رفتن به كوه اورست تجهيزات ببريد! بعلاوه، زماني كه فكر مي كنيد همه كارهاي لازم را انجام داده و همه وسايل ضروري را برداشته ايد، به محض خروج از خانه، متوجه مي شويد كه بايد پوشك كودك را عوض كنيد! 10. درس عشق شما به تدريج ياد مي گيريد كه واكنشها و پيامهاي كودك خود را فهميده و نيازهاي او را برطرف كنيد؛ در همين حين، تواناييهاي فيزيكي كودك شما نيز رشد كرده و او خواهد توانست علاقه اش به شما را به نحوي زيبا و جذاب، نشان دهد. هنگامي كه كودك براي اولين بار براي شما صدايي از خودش در بياورد، شما را بغل كند، يا در آغوش شما به خواب رود و ضرباتي با دستهاي كوچكش بر شانه هاي شما بزند، شما معناي واقعي زندگي و عشق را خواهيد فهميد! منبع: www.ninisite.com /م
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 342]