تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833866653
خانواده و پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: amirala17th February 2007, 11:16 AMامروزه آسيب هاي اجتماعي به عنوان يك تهديد جدي سلامت كودكان و نوجوانان را با خطر مواجه ساخته است. رشد شهرنشيني، پيدايش جامعه توده وار يا گسترده، برخورد و تضاد ميان هنجارها، از هم پاشيدگي روابط متقابل بين افراد، تأثير گروه همسال و... توجه به آسيب هاي اجتماعي را امري اجتناب ناپذير ساخته است. اگرچه آسيب هاي اجتماعي مي تواند بسيار گسترده باشد ليكن مي توان مسائلي از قبيل اعتياد ، فرار از خانه ، خشونت ، انزواي اجتماعي، ناهنجاري هاي رفتاري، سرقت و كودك آزاري را از جمله نتايج آسيب هاي اجتماعي عصر حاضر تلقي كرد. در اين بخش به اجمال، عوامل مؤثر در ايجاد آسيب هاي اجتماعي و نقش خانواده در پيشگيري از آنها را مورد بررسي قرار مي دهيم. عوامل مؤثر در ايجاد آسيب هاي اجتماعي مطالعات انجام شده در ارتباط با آسيب هاي اجتماعي، عوامل زير را منشاء بسياري از انحرافات اجتماعي قلمداد نموده اند. در اين بخش هر يك از عوامل به اجمال مورد بررسي قرار مي گيرد. 1 - نابرابري هاي اقتصادي و اجتماعي: اختلافات طبقاتي هر جامعه، افراد را در موقعيت هايي قرار مي دهند كه نمي توانند نقش هاي اجتماعي مناسب خود را بيابند و موجب اختلاف در هنجارهاي اجتماعي مي شود. در نتيجه، ستيزه هنجارهاي اجتماعي، تفاوت معيارها را به وجود مي آورد و عدم تعهد به معيارها و ترديد در اصالت آنها، عدم پايبندي به قوانين را ايجاد مي كند كه اين به نوبه خود تضادهاي اجتماعي را افزايش مي دهد. درون اين تضاد، كشش به سمت انحرافات اجتماعي وجود دارد. 2 - فقر مادي خانواده: در مطالعات علمي نشان داده شده است كه فقر مبنا و اساس انحرافات اجتماعي است. از آن جايي كه بيشتر مجرمين، معتادين به مواد مخدر و الكل، مبتلايان به امراض رواني و اشخاصي كه اقدام به خودكشي مي نمايند، از طبقات پايين اجتماعي بوده اند در عصر حاضر از فقر به عنوان عامل عمده انحرافات اخلاقي ياد شده است. ارتكاب جرائم طبقات فقير از شكافي كه بين خواسته هاي جوانان آن طبقه با آن چه كه در دسترس آنهاست، سرچشمه مي گيرد. عمده ترين علت انحرافات اخلاقي طبقه فقير نتيجه فشارهاي حاصله از شكست در رسيدن به هدف هاي معين است. 3 - بيكاري: بيكاري به عنوان يك مسئله اجتماعي زمينه مساعدي براي انحرافات اجتماعي است. افراد بيكار بيشترين اوقات خود را در اماكن عمومي از جمله پارك ها مي گذرانند و اين گونه اماكن، بهترين و مناسبت ترين مكان براي كشش به سمت انحرافات اجتماعي از جمله اعتياد است. 4- رشد صنعت و پيشرفت تكنولوژي: اگر در جامعه اي رشد صنعت به سرعت افزايش يابد و درآمد ناشي از آن صنعت به طور عادلانه توزيع نگردد، امكان وقوع سه اتفاق وجود دارد: اولاً كاركنان براي اداره زندگي خود مجبور مي شوند ساعات بيشتري را به كار مشغول شوند و اين به نوبه خود موجب خستگي جسمي و روحي در افراد مي شود. اگر در آن جامعه براي تفريح و گذراندن اوقات بيكاري مردم از طرف دولت براي استفاده از اوقات فراغت، برنامه ريزي هاي اجتماعي نشده باشد، زمينه مساعدي براي گرايش به انحرافات اجتماعي فراهم مي شود. ثانياً مشكل ترافيك در شهرهاي بزرگ منجر به خستگي ناشي از كار در افراد شده در نتيجه والدين قدرت تربيت و سرپرستي فرزندانشان را نخواهند داشت و بي توجهي نسبت به پرورش كودكان و نوجوانان به گرايش آنان به سمت انحرافات اجتماعي از قبيل اعتياد، سرقت و... كمك خواهد كرد. ثالثاًرشد شهرها باعث افزايش فاصله و شكاف طبقاتي شده و اين خود به خود باعث مي شود برقراري ارتباط با دوستان و خويشاوندان كمتر شده و زمينه براي ايجاد انحرافات اجتماعي فراهم شود. 6 - ستيزه والدين: اختلافات زناشويي و نزاع بين پدر و مادر باعث مي شود محيط خانواده براي تربيت فرزندان، ناامن و نامناسب شود. وقتي خانواده، كانون و محيط مناسبي براي زندگي نباشد، انسان سعي مي كند بيشترين اوقات خود را در خارج از خانواده بگذراند و اين كار ارتباط او را با ديگراني كه چون شكارچيان ماهري به دنبال شكار مي گردند، زياد مي كند و آنها پس از شناخت مشكل شخص در نقش انساني دلسوز ظاهر شده و براي فرار از اين واقعيت تلخ، فرد را به سوي اعتياد و ديگر انحرافات اجتماعي فرا مي خواند. هر چقدر ستيزه هاي خانوادگي بيشتر باشد، احتمال كشش به طرف انحرافات اجتماعي بيشتر است. 7 - شيوه هاي تربيتي والدين: مطالعات و تحقيقات نشان مي دهد كه رفتارهاي كودكان و نوجوانان با شيوه هاي تربيتي والدين رابطه مستقيم و تنگاتنگ دارد. شيوه هاي تربيتي والدين مي بايست با سطح نيازها و خواسته هاي مختلف فرزندان و همچنين با متدهاي تربيتي صحيح اسلامي هماهنگ باشد. چنانچه والدين از شيوه هاي تربيتي مبتني بر اصول اعتقادي و مذهبي استفاده نمايند، نتيجه مطلوب در رفتار فرزندان منعكس خواهد شد. 8 - عدم آگاهي و بينش صحيح والدين: مطالعات نشان مي دهد كساني كه محروم از تحصيلات بوده و بينش صحيح نسبت به جامعه، تربيت و... نداشته باشند، امكان فريب خوردن و انعطاف پذيري آنها براي ارتكاب به كارهاي انحرافي و برخلاف قانون بيشتر است. چون تخصص و آگاهي ندارند، نمي توانند از طريق عادي، زندگي خود را تأمين كنند و به همين دليل است كه جامعه شناسي يكي از راه هاي پيشگيري از جرائم را عدالت آموزشي مي داند. منابع و مآخذ 1- آسيب شناسي اجتماعي (جامعه شناسي انحرافات اجتماعي) تأليف رحمت ا.... صديق سروستاني، 2 - آسيب شناسي كجروي اجتماعي- تأليف محمد حسين فرجاد 3 - والدين مؤثر فرزند مسئول – نويسنده: دكتر دان دينك مير- دكتر گري. د.مكي؛ مترجم: مجيد رئيس دانا 4 - قدرت والدين نويسنده :شري فرگوسن و لارنس اي. مازين، مترجم: خانم- ن. پارسا 5 - نحوه رفتار والدين با فرزندان ، تأليف: يدالله جهانگرد 6 سه گفتار درباره راهنمايي و تربيت فرزندان- - دكتر شکوه نوابي نژاد amirala18th September 2007, 01:21 PMجامعه شناسان، طلاق را یکی از آسیب های اجتماعی می دانند و آن را در کنار سایر آسیب های اجتماعی مانند خودکشی، اعتیاد، دزدی، جنایت و غیره رده بندی می کنند. این که تصمیم به جدایی دو فرد از یک دیگر، که نه هم خوانی و هم زبانی با یک دیگر دارند و نه علاقه ای بین آنان موجود است، می بایست آسیب شمرده شود، قطعا دلایل زیادی دارد که می بایست در مجموعه خود و در تک تک موارد بررسی گردد. در جامعه ای که نه تنها هیچ گونه حمایتی از زن بعد از طلاق به عمل نمی آید، بلکه او را از خود دفع می کند و زن چه از نظر مالی، چه از نظر هویت اجتماعی، به سوی درماندگی و بی آیندگی سوق داده می شود، مسلم است که طلاق را باید یکی از آسیب های اجتماعی دانست و انجام آن را مذمت کرد. به همین دلیل است که زن، هر تحقیری را به جان می خرد و حاضر می شود زندگی مشترک را هم راه با کتک ها و فحاشی همسر، زخم زبان و بدگویی های خانواده همسر و سرافکندگی و خواری تحمل کند. اما چنین خانواده ای و چنین رفتاری با زن، جزو آسیب های اجتماعی شمرده نمی شود و در کنار قتل و دزدی و تقلب نشانده نمی گردد. به همین دلیل است که زن، زندگی مشترک را می پذیرد و خود را از تحرک جامعه و پیرامون خود کنار می کشد، گوشه گیری و عزلت را بر می گزیند، به افسردگی دچار می شود و در آخر یا دیوانه شمرده شده و به تیمارستان سپرده می شود و یا به خودکشی رانده می گردد. در جامعه ای که به زن بعد از جدایی از همسرش به عنوان یک زن ***** می نگرد، مسلم است که دیوانه شدن ارجحیت پیدا می کند و یا زن تلاش می کند تا با پارچه سفید از خانه همسر بیرون رود. در جامعه ای که زن بعد از جدایی از همسرش، هیچ گونه حقی نسبت به فرزندان خود ندارد و گاها حتی حق ارتباط با آنان و دیدنشان را نیز ندارد، طبیعی است که حاضر است تا آخر عمر نقش خدمت کار خانه را به عهده گیرد و خود را از هرگونه زندگی پر از تفاهم و عشق محروم نماید. از همه این ها گذشته، زنانی که در جامعه ای با نظام تربیتی مردسالارانه رشد یافته اند (البته جامعه غیر مردسالار هنوز یافت نشده است! تنها شدت و ضعف رسوخ این تربیت در جامعه متفاوت است) اولا خود نیز به شدت تحت تأثیر و القائات چنین تربیتی قرار دارند و بسیاری از ارزش های موجود در جامعه را به مثابه تابو پذیرفته اند و ثانیا، آن چنان که هدف جامعه مرد سالار است، از عدم اعتماد به نفس ریشه داری برخوردارند که حتی در بدترین شرایط خانوادگی نیز حاضر به جدایی و پذیرش طلاق نمی شوند. آن ها از بی آیندگی و بی سر و سامانی بعد از جدایی واهمه دارند و توصیه و راه نمایی های اطرافیان را در صبر و تحمل هر گونه تحقیر و بی حرمتی در خانه، به جان می پذیرند. زنی که از همسر خود جدا می شود، نه تنها از طرف جامعه و خانواده مرد، مورد توهین و بدرفتاری و یا بی اعتنایی قرار می گیرد، بلکه از جانب خانواده خود هم لعنت شده و بی مصرف به حساب می آید و جای گاه، احترام و محبت سابق را در میان خانواده و فامیل خود از دست می دهد. جامعه و اطرافیان، این زن را مقصر می دانند که چرا شرایط زندگی خود را تحمل نمی کند و چرا سر به هوا و خودخواه است و دوری از فرزندانش را به زیستین با آنان ترجیح می دهد و چرا به دنبال امیال و هوس های خود حاضر به جدایی گشته است. قضاوت جامعه در مورد زنی که گزینه طلاق را اختیار می کند، بسیار بی رحمانه است. تشکیل خانواده در جامعه یک ارزش است. این که خانواده چه مختصاتی دارد و چگونه به زیست خود ادامه می دهد، فرع قضیه است. خانواده تابوی جامعه سرمایه داری ست. جامعه سرمایه داری از تشکیل خانواده بیشترین استفاده را می برد. خانواده ای با مختصات معین: مرد کار بیرون از خانه می کند، زن، با کار در داخل خانه، نقش پشت جبهه را بازی کرده و بازدهی تولید و ارزش اضافه برای نظام سرمایه داری را تضمین می کند. البته فراموش نشود که نظام سرمایه داری به زن در بیرون از خانه نیز نیاز دارد و به او دو وظیفه جدایی ناپذیر داده است. زن را با مزدی کم تر به استخدام خود در می آورد، اما به او وقت و فرصت می دهد تا با تولید مثل، نگه داری از فرزندان و همسر و به نظم درآوردن خانه، نقش اول خود را هم چنان ایفا کند. این یک خانواده ایده آل در جامعه سرمایه داری است. تشکیل خانواده ارزشی ست تابو در جامعه. کلیه ابزارهای جامعه در خدمت آن به کار می رود. از رسانه های عمومی گرفته تا تبلیغات، از سیاست های اجتماعی و اقتصادی تا موعظه ها و ارشادهای آموزشی و مذهبی. به همین دلیل ازدواج در جامعه، یک ارزش زیبا شمرده می شود و پشت سر آن، بارداری این ازدواج را هدف مند و موفق می بیند، بنابراین حفظ آن نیز مقدس می باشد. دختری که تن به ازدواج نمی دهد، ارزش واقعی نمی یابد و از زاویه دیگری در جامعه طرد شده و به انزوا کشانده می شود. و دختری که تنها به دلیل نرم های جامعه با مردی غریبه و بدون شناخت کافی از وی، تن به ازدواج می دهد، وقتی در طول سال های بعد از ازدواج متوجه می شود که هیچ گونه تشابه و تفاهمی چه به لحاظ احساسی و چه به لحاظ فرهنگی میانشان موجود نیست، چه باید بکند؟ روشن است: جامعه این زن را محکوم به زندگی ابد با همسرش می کند. حتی اگر این زن هیچ مشکل دیگری در زندگی، به جز عدم تفاهم و عشق نداشته باشد، آیا روا است که تا آخر عمر خود به زندگی با این مرد ادامه دهد؟ جامعه پاسخ می دهد: آری، طلاق فاجعه است! جامعه به یک جدایی منطقی و با تفاهم شانسی نمی دهد. جدایی ای که نه منجر به جنگ دو انسان با یک دیگر شود و نه نفرت این دو به هم. چنین جدایی ای از جانب هیچ کس درک نمی شود و تا جدایی "خونین" نباشد، آن را نمی پذیرد و سپس آن را در ردیف سایر آسیب های اجتماعی لیست می کند. صرف نظر از این که جدایی هم واره دردناک و غم انگیز شمرده می شود، اما در ضمن می تواند نتیجه ای مثبت و خلاق نیز داشته باشد. در جامعه ای که نظام مردسالاری در تاروپود آن رسوخ کرده و بر آن حکم فرماست، انتظار نتیجه مثبت و خلاق بعد از جدایی، توهمی بیش نیست. در چنین جامعه ای، جدایی و طلاق با اراده یک ساختار مردسالارانه و یک حاکمیت ارتجاعی و واپس گرا، به ناچار در ردیف آسیب های اجتماعی نشانده می شود. با تمام این ها، میزان آمار طلاق روز به روز بالاتر می رود و هر بار افزایش آمار طلاق را نیز در کنار افزایش اعتیاد، افزایش بزه کاری و غیره می بینیم. افزایش طلاق مسلما دلایل متعددی دارد، و شاید خشونت در خانه یکی از مهم ترین دلایل آن شمرده شود. اما به یقین می توان اذعان داشت که اکثر خانواده هایی که در آن ها خشونت حاکم است، به جدایی منجر نمی شوند. تنها بخش اندکی از زنانی که اسیر خشونت همسر خود هستند، می توانند با حل مشکلات مالی، هویتی، شخصیتی و قانونی از همسر خود جدا شوند. بنابراین زنانی که دچار خشونت خانگی هستند، می بایست به یک آگاهی نسبی و توانایی کافی برسند تا دست به جدایی بزنند. چنین جدایی ای نه تنها نباید کنار آسیب های اجتماعی ثبت شود، بلکه می بایست یکی از راه حل های مقابله با آسیب ها شمرده شده و مورد پشتیبانی قرار گیرد. mahnaz 2020th October 2007, 04:55 AM1 ـ حرف زدن از موضع قدرت آقا! خانم! همسرتان که زیردستتان نیست که هی پند و اندرزش میدهید، برایش سخنرانی میکنید، شخصیتاش را به جای روانشناس تحلیل میکنید یا با منت از سرش میگذرید؛ همسرتان، همسرتان است؛ «هم» به علاوه «سر»! 2 ـ ایجاد احساس گناه در طرف مقابل یعنی چه که شهیدنمایی میکنید؟ یعنی چه که میگویید تلف شدهاید، قربانی شدهاید؟ یعنی چه که تمام ایثارهای بوده و نبوده ی گذشته را ردیف میکنید؟ یعنی چه که خودتان را با آدمهای هزاربار از خودتان بدتر مقایسه میکنید؟ میخواهید همسرتان احساس گناه کند و از خیر دعوا بگذرد و حق را بدهد به شما؟ فکر میکنید همیشه این کار جواب میدهد؟ 3 ـ اجتناب، اجتناب، اجتناب برای این 3 بار نوشتم اجتناب ، که بدانید بیشتر از یک نوع اجتناب داریم. بعضیها کلا از دعوا اجتناب میکنند؛ یعنی با یک اخم یا شانه بالا انداختن سر و ته قضیه را هم میآورند یا با یک میان بر اجتنابی زیرکانه، در حرفهایشان از ضمیر سوم شخص استفاده میکنند؛ «آدم باید...»، «وقتی یه نفر...» و... بعضیها میآیند از موضوع دعوا اجتناب میکنند؛ آنها حاشیه میروند، سکوت میکنند یا جوری رفتار میکنند که انگار حرف دعوا زا(!)ی همسرشان را نشنیدهاند. کلا به این آدمهای اجتنابی باید گفت که «لطفا دعوا کنید!». 4 ـ ذهنخوانی نه، خداییاش خودتان هم این حرفتان را قبول دارید؛ برمیگردید وسط دعوا به همسرتان میگویید : "من بهتر از تو میدانم " .منظورت چیست؛ یعنی شما دیگر از سلولهای مغز همسرتان هم به او نزدیکترید؟ ماشاءالله صمیمیت! 5 ـ استفاده از «بله، اما...» بله، از این تناقضآمیزتر وجود ندارد. بعضیها تکیهکلامشان همین با پا پیش کشیدن و با دست پس زدن «بله، اما...» است. بابا، اگر مشکلی وجود دارد، اگر حرف همسرتان را قبول ندارید، راست و محترمانه بگویید که قبول ندارید. مجبورید این کار را انجام دهید که روانشناسان ناچار شوند یک اسم قلمبه سلمبه را بگذارند روی این کارتان؛ «شکایت کردن معارض و مغایر»؟! 6 ـ تعمیم دادن جزئیات تو «همیشه» این کار را میکنی، من «هیچوقت» از زندگی روی خوش ندیدهام، تو «باید» قدر من را بدانی، من «نباید» تو را آزاد میگذاشتم و... باید و نباید چون حس بد اجبار را در طرف مقابل به وجود میآورد، مسلما باعث موضعگیری طرف مقابل میشود. اما در مورد هرگز و همیشه و هیچوقت و دیگر کلمات مطلق مثل اینها، ویرجینیا ستیر ـ روانشناس خانواده ـ حرف قشنگی دارد؛ «این کلمهها از دنیای اساطیر آمدهاند و در زندگی روزمره واقعیت ندارند». آقا! خانم! با همسرتان در مورد همین «دفعه» دعوا کنید و فوری نچسبانیدش به «هرگز» و «همیشه». 7 ـ عقلگرایی بیش از حد این هم برای خودش مسئلهای است. مثلا همسرتان شریک عاطفی زندگیتان است. گاهی منطقی بودن بیش از حد و تجزیه و تحلیل کردن ماوقع جواب نمیدهد؛ یک نگاه مهربان یا یک لبخند یا یک جمله عشقولانه بهتر دعوا را خاتمه میدهد. 8 ـ قطع کردن حرف طرف مقابل مورد 7 را كه خواندید، فکر کردید دیگر هر راه عاطفیای ـ به هر شدتی ـ خوب است، نه؟ نه عزیز من! یکی از بدترین راهها این است که وسط حرفهای همسرتان بزنید زیر گریه (خانم عزیز!) تا او مجبور شود حرفش را قطع کند یا برعکس بزنید زیر خنده (آقای عزیز!). کلا زیاد توی حرف همسرتان نپرید؛ چه با گریه، چه با خنده و چه با حرف (جمله آخری موزون شد!). 9 ـ پرخاشگری کلامی دعوای زن و شوهر بالاخره باید یک فرقی با دعوای وسط خیابان داشته باشد. اینکه آنقدر صدایتان را بلند کنید که همسایه طبقه بالا هم بشنود، اینکه هر وقت میخواهید بحثی را شروع کنید حالتان جوری است که میخواهید منفجر شوید، اینکه همسرتان را تهدید کنید، فقط مشکل را چند برابر میکند؛ یا زبانم لال، زبانم لال، زبانم لال، کتککاری... نه؛ الان دیگر فکر کنم قرن بیست و یکم باشد، من اصلا نباید به آن فکر کنم! 10 ـ تحقیر کلامی «تو هم با این فکرهای لوس و احمقانهات!»، «خیلی سادهلوحی!»، «اصلا بلد نیستی زندگی کنی!»، «بدبخت! تو تا حالا توی عمرت تونستی دو تا لباس با هم ست کنی؟» و... باز هم نمونه بیاوریم از تحقیر کلامی؟ تحقیر که هیچ، حتی انتقاد بجا هم وقتی زیاده از حد تکرار شد آزار دهنده میشود و زندگی را تلخ میکند. غیر از اینها، بعضیها عادت دارند توی مهمانیها به جای زنشان حرف بزنند؛ این هم نوعی تحقیر غیرمستقیم است، نه؟ minam24th December 2007, 10:57 PMمقامات اجتماعي ايران از افزايش آمار آسيب هاي اجتماعي از جمله طلاق ابراز نگراني كردند. آمار طلاق در تهران بسيار بيشتر از ساير استانهاست حسن موسوي، مدير كل آسيب ديدگان اجتماعي بهزيستي در اين باره اعلام كرد، بر اساس آمار، طلاق 12 درصد رشد مثبت و ازدواج 22 درصد رشد منفي داشته است. آقاي موسوي در گفتگويي با خبرنگاران افزايش آمار آسيب هاي اجتماعي را همراه با آنچه رشد زيرزميني اين آسيب ها ناميد همراه خواند. به گفته اين مقام مسئول بهزيستي، در حال حاضر اعتياد، طلاق، خشونتهاي خانگي، فرار از منزل، اقدام به خودكشي، زنان خياباني و افراد داراي اختلالات جنسي بيشترين آسيبهاي اجتماعي ايران را تشكيل مي دهند. در حاليكه اخيرا فرحناز قند فروش، مشاور استاندار تهران در امور بانوان، آمار طلاق را در پايتخت بسيار بالاتر از ساير استانهاي ايران عنوان كرد، رييس سازمان ثبت احوال هم چندي پيش اعلام كرد كه در سه ماهه اول سال جاري، حدود 25 هزار طلاق در ايران ثبت شده است. كارشناسان امور اجتماعي مي گويند، اختلاف فرهنگي، اعتياد، بيكاري مرد، عدم تمكين زن، خشونت و دخالت ديگران از جمله عوامل موثر بر طلاق در ايران محسوب مي شوند. minam15th February 2008, 12:55 AMزوجهاى ناموفق بخوانند! کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند بدیهى است كه در شرایط اقتصادى ، اجتماعى ، فرهنگى و سیاسى زندگى امروزى ، تقریباً در همه ی خانوادهها مسائل و مشكلاتى وجود دارد. بنابراین، در اصل وجود مشكلات و اضطرابها، نمىتوان هیچ گونه تردیدى داشت؛ اما آن چه مهم است، نحوه ی اندیشه و روشهاى مقابله با این مشكلات است. در این جا به ذكر شیوههایى مىپردازیم كه زوجهاى موفق در مقابله با مشكلات و اضطرابهاى زندگى از آنها استفاده مىكنند. این شیوهها عبارتند از: 1- زوجهاى موفق اضطراب را بخشى طبیعى از زندگى زناشویى در نظر مىگیرند. تفاوت مهم میان زوجهاى موفق و ناموفق آن است كه زوجهاى موفق ، از همان بدو زندگى ، انتظار وجود اضطراب و مشكل را در زندگى دارند و سعى نمىكنند كه آنها را انكار نمایند و حلاوت و شیرینى زندگى را در وجود این مشكلات - اعم از اقتصادى ، كارى ، عاطفى ، ارتباطى و... - مىدانند؛ در حالى كه زوجهاى ناموفق ، وجود اضطراب و مشكل را در زندگى ، امرى غیر عادى و مصیبتزا مىدانند. زوجهاى موفق مشكل یا اضطراب را امرى موقتى مىدانند و تلاش مىكنند تا بر مهارتهاى خود براى مقابله با آنها بیفزایند و از این كه مىتوانند با مشكلات تازه برخورد كنند ، احساس خوبى دارند و در مقابل ، زوجهاى ناموفق، آنها را امرى دائمى مىدانند و از این كه در زندگى آنها مشكل و اضطراب وجود دارد ، احساس گناه مىكنند و به جاى یافتن راه حل ، علت مشكل را در دیگران جستوجو مىكنند و به جاى توجه به جنبههاى مثبت و توانمندىهاى خود به جنبههاى منفى و ناتوانایىهاى خود توجه دارند. كه این عامل ، موجب شكستخوردگى آنان مىشود. 2- زوجهاى موفق احساسات و نظرات خود را با هم در میان مىگذارند. حرف نزدن و یا كم حرف زدن زن و شوهر با هم ، یكى از پدیدههاى متداولى است كه خود ریشه ی بسیارى از اضطرابهاست. در یك مطالعه ، 22 زن و شوهر را از هم جدا كرند و از آنها خواستند كه مسائل مهم ارتباطى خود را در زندگى زناشویى یادداشت كنند. نظرات مردان به شرح زیر بود: 1- زنم از من جوابهاى فورى مىخواهد؛ اما من مىخواهم در این باره فكر كنم. 2- زنم پیوسته مترصد مسائل پنهان است. او از افكار من برداشت سوء مىكند. 3- زنم هرگز از حرفى كه به او مىزنم، راضى نمىشود. 4- زنم انتظار دارد كه جزئیات هر موضوعى را شرح بدهم؛ خود او هم تا بخواهد حرفهایش را كش مىدهد؛ نمىدانم چرا به اصل مطلب نمىپردازد. 5- زنم اشخاص را از موضوعات جدا نمىكند. او معتقد است: «اگر با حرف من مخالف باشى ، یعنى با خود من مخالف هستى و مرا دوست ندارى .» 6- زنم همیشه مىگوید: «به من توجه كن، بگو كه زن ارزشمندى هستم»؛ اعصابم را خُرد كرده است. خانمها نظرات متفاوتى داشتند. چكیده ی نظرات خانمها چنین است: 1- شوهرم به حرفهاى من دقت نمىكند و بلافاصله در مقام قضاوت بر مىآید. 2- شوهرم براى حرفهاى من ارزشى قائل نیست؛ اما وقتى دیگران حرف مىزنند، به دقت به حرفهایشان گوش مىدهد. 3- تذكرهاى مرا به حساب غرولند مىگذارد. 4- همگى مسائل شوهرم سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1477]
صفحات پیشنهادی
خانواده عاملي براي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي فرزندان
خانواده عاملي براي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي فرزندان خانواده مبناي جامعه انساني است. درست مثل سلول كه مبناي پيكره آدمي است.جوامع سرفراز، مستقل، سخت كوش، ...
خانواده عاملي براي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي فرزندان خانواده مبناي جامعه انساني است. درست مثل سلول كه مبناي پيكره آدمي است.جوامع سرفراز، مستقل، سخت كوش، ...
پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي مستلزم توجه به كانون خانواده است
محمد حسن اكبري مطلق روز دوشنبه در مراسم تجليل از بانوان نمونه بهزيستي استان افزود: ريشه يابي مشكلات و آسيبهاي اجتماعي ما را به كانون مهم و تاثير گذار خانواده مي ...
محمد حسن اكبري مطلق روز دوشنبه در مراسم تجليل از بانوان نمونه بهزيستي استان افزود: ريشه يابي مشكلات و آسيبهاي اجتماعي ما را به كانون مهم و تاثير گذار خانواده مي ...
همايش پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي در پارس آباد مغان برگزار شد - واضح
نظارت و كنترل فرزندان زمينه هاي انحراف را از بين مي برد-حجت الاسلام والمسلمين ميررسول رضوي نيا روز سه شنبه در همايش پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي خانواده ها .
نظارت و كنترل فرزندان زمينه هاي انحراف را از بين مي برد-حجت الاسلام والمسلمين ميررسول رضوي نيا روز سه شنبه در همايش پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي خانواده ها .
كارشناس بهزيستي: پيشگيري، بهترين راهكار براي كاهش آسيبهاي ...
وي با بيان اينكه تمام آسيبهاي اجتماعي ريشه در خانواده دارد اظهار داشت: مناسب كردن محيط خانواده و توجه آن به مسائل مذهبي يكي از راهكارهاي پيشگيرانه براي كاهش آسيب هاي ...
وي با بيان اينكه تمام آسيبهاي اجتماعي ريشه در خانواده دارد اظهار داشت: مناسب كردن محيط خانواده و توجه آن به مسائل مذهبي يكي از راهكارهاي پيشگيرانه براي كاهش آسيب هاي ...
همايش پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي در قزوين برگزار شد
همايش پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي در قزوين برگزار شد قزوين - همايش ... ازسوي خانواده و مشاوران گامي مهم در پيشگيري از گرايش اين قشر به آسيب هاي اجتماعي است.
همايش پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي در قزوين برگزار شد قزوين - همايش ... ازسوي خانواده و مشاوران گامي مهم در پيشگيري از گرايش اين قشر به آسيب هاي اجتماعي است.
برنامه راهبردي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي در استان اردبيل ...
برنامه راهبردي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي در استان اردبيل اجرا مي شود-به گزارش ... شنوايي و بينايي و آموزش مهارت هاي لازم زندگي براي خانواده ها و زوج ها استوار است.
برنامه راهبردي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي در استان اردبيل اجرا مي شود-به گزارش ... شنوايي و بينايي و آموزش مهارت هاي لازم زندگي براي خانواده ها و زوج ها استوار است.
پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي در نوجواني
پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي در نوجواني اميرعباس ميرزاخانيمطالعه انحرافات و كجروي هاي اجتماعي و به اصطلاح آسيب اجتماعي عبارت است از مطالعه و ريشه يابي بي ...
پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي در نوجواني اميرعباس ميرزاخانيمطالعه انحرافات و كجروي هاي اجتماعي و به اصطلاح آسيب اجتماعي عبارت است از مطالعه و ريشه يابي بي ...
همايش پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي درشاهرود برگزارشد
دراين مراسم معاونان فرمانده انتظامي و دانشگاه علوم پزشكي شاهرود در خصوص راهكارهاي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي و لزوم هوشياري خانواده ها و محيطهاي آموزشي مطالبي ...
دراين مراسم معاونان فرمانده انتظامي و دانشگاه علوم پزشكي شاهرود در خصوص راهكارهاي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي و لزوم هوشياري خانواده ها و محيطهاي آموزشي مطالبي ...
خانواده و پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي
17 فوریه 2007 – خانواده و پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي-amirala17th February 2007, 11:16 AMامروزه آسيب هاي اجتماعي به عنوان يك تهديد جدي سلامت كودكان و ...
17 فوریه 2007 – خانواده و پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي-amirala17th February 2007, 11:16 AMامروزه آسيب هاي اجتماعي به عنوان يك تهديد جدي سلامت كودكان و ...
مهمترين راه پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي ، فرهنگ سازي صحيح
سرهنگ اميدي يكي از مهمترين راه هاي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي را اقدامات فرهنگي عنوان كرد و گفت : اين كار بايد از طريق نهادهاي اجتماعي ، خانواده ها و رسانه هاي گروهي ...
سرهنگ اميدي يكي از مهمترين راه هاي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي را اقدامات فرهنگي عنوان كرد و گفت : اين كار بايد از طريق نهادهاي اجتماعي ، خانواده ها و رسانه هاي گروهي ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها