تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):منافق، نيرنگباز، زيانبار و شكّاك است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814793241




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آریو برزن ، دلاوری که طعم شکست را به اسکندر چشاند


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آریو برزن ، دلاوری که طعم شکست را به اسکندر چشاند
آریو برزن ، دلاوری که طعم شکست را به اسکندر چشاند   نویسنده : علی زارعی   آریوبرزن یکی از سرداران بزرگ تاریخ ایران است که در برابر یورش اسکندر مقدونی به ایران زمین، دلیرانه از سرزمین خود پاسداری کرد و در این راه جان باخت و حماسه‌ی «در بند پارس» یا «دروازه پارس» را از خود در تاریخ به یادگار گذاشته است . « اسکندر مقدونی» در سال 331 پیش از میلاد ، پس از پیروزی در سومین جنگ خود با ایرانیان «گوگامل به سمت تخت جمشید در نزدیکی شیراز امروزی حرکت کرد . » اسکندر برای فتح پارسه ، سپاهیان خود را به دو پاره بخش کرد : بخشی به فرماندهی «پارمن یونوس» از راه جلگه «رامهرمز و بهبهان» به سوی پارسه روان شد و خود اسکندر با سپاهان سبک اسلحه راه کوهستان (کوه کهکیلویه) را در پیش گرفت و در تنگه‌های در بند پارس (برخی آنرا تنگ تک‌آب و گروهی آن را تنگ آری کنونی می‌دانند،) با مقاومت ایرانیان روبرو گردید. در جنگ دربند پارس آخرین پاسداران ایران با شماری اندک به فرماندهی « آریوبرزن» دربرابر سپاهیان پرشمار اسکندر دلاورانه دفاع کردند و سپاهیان مقدونی را ناچار به پس نشینی نمودند. با وجود آریوبرزن و پاسداران تنگه‌های پارس، گذشتن سپاهیان اسکندر از این تنگه‌های کوهستانی امکان‌پذیر نبود. از این رو اسکندر به نقشه جنگی ایرانیان در جنگ «ترموپیل» ( Thermopyle ) متوسل شد و با کمک یک اسیر یونانی از بیراهه و گذر از راه‌های سخت کوهستانی خود را به پشت نگهبانان ایرانی رساند و آنان را در محاصره گرفت. آریوبرزن با ۴۰ سوار و 1۰۰۰ پیاده و وارد کردن تلفات سنگین به دشمن، خط محاصره را شکست و برای یاری به پایتخت به سوی پارسه یا تخت جمشید کنونی ( Persepolis ) شتافت. ولی سپاهیانی که به دستور اسکندر از راه جلگه به طرف پارسه رفته بودند، پیش از رسیدن او به پایتخت، به پارسه (تخت جمشید) دست یافته بودند. آریوبرزن با وجود واژگونی پایتخت و در حالی که سخت در تعقیب سپاهیان دشمن بود، حاضر به تسلیم نشد و آنقدر در پیکار با دشمن پافشرد تا گذشته از خود او. همه یارانش از پای درافتادند و جنگ هنگامی به پایان رسید که آخرین سرباز پارسی زیر فرمان آریوبرزن ، به خاک افتاده بود. یوتاب (به معنی درخشنده و بی‌مانند) خواهر آریوبرزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوه‌ها راه را بر اسکندر بست. یوتاب همراه برادر چنان جنگید تا هر دو کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای گذاشتند . اين شيرزن قهرمان تا آخرين لحظه زندگي در کنار برادرش جلوي سپاه اسکندر ايستاد و قهرمانانه جنگيد . مي گويند اين شيرزن دست کمي از برادرش آريوبرزن نداشت و سپاهيان مقدوني در عجب بودند که اين زن چگونه مي جنگد و برخي از آنان را مي کشد. اگر سفري به کهگيلويه و بويراحمد کرديد مي توانيد به دربندپارس يا تنگ تکاب برويد تا از معبر تاريخي محل دفاع قهرمانان شجاع ايران زمين يعني آريوبرزن و خواهرش يوتاب در برابر سپاهيان بي شمار اسکندر ديدن کنيد . اسکندر پس از پیروزی بر آریوبرزن آن اسیر یونانی را هم به جرم خیانت کشت. ایستادگی آریوبرزن یکی از چند ایستادگی انگشت شمار در برابر سپاه اسکندر بود. او در نبرد با اسکندر شجاعانه جنگید و او یکی از دلیران ایرانی بود. ایران سرزمین جاودانگی چرا ؟   که جان داده است در راه آزادگی هرگز نرود زیر یوق بیگانه بدین سادگی مانده جاودان یا با زور سرنیزه و شمشیر و زوبین و یا بهرگیری ز خرد فرهنگ و دانش مردمان پاک دین همواره باید بر پای نهال آب ریخت تا درختی پر مایه شود. این ابر درخت که نام ایران باشد، بداده است خون‌های فراوان بر پای نهال خویش که اینگونه چون سروی بلند رو به آسمان ایزد و نیزه‌ای در چشم دشمن ماندنی شده است. در راه میهن جوانان نیک سرشت در هشت سال جنگ تحمیلی و نابرابر بدرخشند نام این بوستان در جهان . آری ایران جاودانه بمان که جاودانگی شایسته‌ی توست. یکی از این جاودانگان جان باخته «آریو برزن» آزادی خواه است که مرگ به جنگ را به از زندگی به ننگ دانست و درود بر روان اندیشه‌ی پاک او که در زمانی که داریوش سوم یکی پس از دیگری شهرهای مادر زمین را راه می‌کرد و پا به فرار گذارده بود [شاید بتوان گفت که داریوش سوم پادشاه ترسویی بوده، زیرا با کوچکترین دشواری و شاید چیزهایی که ما نمی‌دانیم؛ به مکان‌های دیگر پناه می‌برده است. برخی از آنها هم برای گردآوری سپاهی دیگر بوده است. ولی اگر این چنین هم باشد می‌توان گفت او پیش‌بینی همه چیز را می‌کرده است. برای یک پادشاه بسیار سخت است که نامش در زمان شکست دربرابر یک کشور یا گروه دیگر در تاریخ جاودان بماند.] و در پی آن، شاه بی‌تدبیر گجسته مقدونی (اسکندر) ایران را ویران می‌کرد؛ فریاد آزادی ایران بر افراشت و شکست سختی بر وجود سپاه آن جهان خواه به وجود آورد. همان هنگام که ایران زمین باز بی‌یاور شد سوشیانتی دگر سر بر آفراشت و فریاد آورد دریغ است که ایران ویران شود کنام پلنگان و شیران شود زمانی که آگاهی یافت که مقدونی جهان خواه از شوش به راه افتاده تا از راه اهواز و بهبهان (استان خوزستان کنونی ) به سوی پارس رود، آریو برزن با هزار تن از همرزمان خویش به بند پارس رفته در آنجا کمین کرده و چشم به راه دشمن سرزمین مقدس ایران ماند. در دربند پارس این دلیران چنان گرمابه‌ای از خون بپا کردند که اسکندر گجستک نخستین شکست خویش را پذیرفت و هنگامی که آن چوپان اسیر ناآگاه راه پنهان را به اسکندر نشان داد و مقدونی آریو برزن را دور زد و محاصر کرد باز فریاد این آزادگان این بود. همه روی یکسر به جنگ آوریم جهان بر بد اندیش تنگ آوریم همه سر به سر ، تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم همه یکدل و یک زبان به قلب سپاه مقدونی تاختند و حلقه ی محاصر را شکستند و در آن دم که پیام آمد که پارسه در خطر است ، وی باز به سوی پایتخت شتابان روان شد . به سوی همان جنگ نابرابر . راهی که پایانش را نیک می‌دانست . آری پارسه مقصدی که دلیرمرد تاریخ ما هرگز به آنجا نرسید ؛ چرا که مقدونی‌ها که به فرمان گجستک چندی پیش در راه پارس بودند راه بر ژنرال سر افراز ایران بستند و در جنگی که مقدونی‌ها چیرگی وبرتری نفری و تجهیزاتی خیره کننده ای داشتند ، آریو برزن و یاران میهن خواهشان یکایک بر زمین افتادند تا هر زمان که ما دشتی از لاله را ببینیم ، به یاد آن دلیران و همه‌ی جان باختگان در راه ایران باشیم و به احترام همه‌ی شهیدان رنگ زیبای سرخ را بر پرچم بیفزاییم . به پاس‌داشت آریوبرزن ما نام اسکندر را تحریم می‌کنیم ولی آریوبرزن ، همیشه از او بنام نخستین کسی که طعم تلخ شکست را به اسکندر چشاند، یاد می‌کنیم. در تاریخ آمده است که وقتی اسکندر دید توان پیروزی بر سپاه دلیر آریوبرزن را ندارد ، به فکر فریب او افتاد . اسکندر به آریوبرزن گفت : اکنون ما برای چه با هم می جنگیم ؟ تخت جمشید و پادشاهتان به دست من افتاده ، تو برای چه با ما می جنگی ؟ بیا و تسلیم شو و ما تو و سپاهیانت را مورد بخشش قرار داده و به زیر پرچم ما می آئی . ما هم عوض این کار تو را یکی از سرداران خود قرار میدهیم . آریوبرزن در جواب اسکندر ظالم و خونریز گفت : اگر تاکنون برای پادشاه ایران می جنگیدم و حالا شما اورا اسیر کرده اید ، از حالا دیگر برای کشورم و سرزمینم ایران می جنگم و هرگز خود را تسلیم شما نخواهم کرد . یاد آریوبرزن‌های این دیار گرامی ، راهشان پاینده سالروز دفاع مردانه آریوبرزن از میهن (21 مرداد) سال 330 پیش از میلاد، نیروهای این کشورگشای ستمگر مقدونی در پیشروی به سوی "پرسپولیس (پارسه)" پایتخت آن زمان ایران، در یك منطقه كوهستانی صعب العبور (دربند پارس) با یك هنگ از ارتش ایران (1000 تا 1200 نفر) به فرماندهی سردار دلاور ایران ، آریو برزن ، رو به رو و متوقف شدند و این هنگ چندین روز مانع ادامه پیشروی ارتش دهها هزار نفری اسكندر شده بود كه مصر، لبنان، شام، فلسطین، ترکیه، یونان، بابل و شوش را پیش‌ازاین از دست ایران تصرف و در سه جنگ پی‌درپی، داریوش سوم را شكست و فراری داده بود. سرانجام این هنگ با محاصره كوهها و حمله به افراد آن از ارتفاعات بالاتر از پای درآمد و فرمانده دلیر آن نیز در نبردی نابرابر برخاك افتاد . با فرار غیر منتظره داریوش سوم از میدان نبرد، ارتش ایران نیز كه درحال پیروز شدن بر اسکندر بودند ؛ در پی او دست به عقب نشینی زدند. داریوش سوم به‌سوی شمال شرقی ایران فرار كرده بود و « آریوبرزن » در ارتفاعات جنوب ایران و در مسیر پرسپولیس به ایستادگی ادامه می داد . دلاوری های آریو برزن، یكی از درخشان‌ترین و تحسین برانگیزترین بخش تاریخ میهن ما را تشكیل می دهد و نمونه‌ای از جان گذشتگی ایرانی در راه میهن را منعكس می كند . آریو برزن و مردانش 90 سال پس از ایستادگی لئونیداس در برابر ارتش خشایارشا در ترموپیل، كه آن هم در ماه اوت روی داد مقاومت خود را به همان گونه در برابر اسكندر آغاز كرده بودند. اما شوربختانه تفاوت میان مقاومت لئونیداس و آخرین ایستادگی «آریو برزن» در این است؛ كه یونانیان در ترموپیل، در محل برزمین افتادن لئونیداس، یك پارك و بنای یاد بود ساخته و مجسمه او را برپا داشته و آخرین سخنانش را بر سنگ حك كرده اند تا از او سپاسگزاری شده باشد، ولی از «آریو برزن» ما جز چند سطر ترجمه از منابع دیگران اثری در دست نیست.چرا؟ اگر به فهرست درآمدهای توریستی یونان بنگریم خواهیم دید كه بازدید از بنای یاد بود و گرفتن عكس در كنار مجسمه لئونیداس برای یونان هرسال میلیونها دلار درآمد گردشگری داشته است. همه گردشگران ترموپیل این آخرین پیام لئونیداس را با خود به كشورهایشان می برند: ای رهگذر، به مردم لاكونی ( اسپارت ) بگو كه ما در اینجا به خون خفته ایم تا وفاداریمان را به قوانین میهن ثابت كرده باشیم( قانون اسپارت عقب نشینی سرباز را اجازه نمی داد). لئونیداس پادشاه اسپارتی ها بود كه در اوت سال 480 پیش از میلاد، دفاع از تنگه ترموپیل در برابر حمله ارتش ایران به خاك یونان را برعهده گرفته بود . آریو برزن و مردانش جان بر كف نهادند تا پایتخت میهنشان به دست اسكندر گجسته نابود نشود، آنان جان دادند تا اسكندر مقدونی از پلكان قدرت و عظمت تخت جمشید بالا نرود؛ اما ویرانه های آن‌هم‌ خبر از بزرگی، عظمت و اصالت تمدن و فرهنگ ایرانیان باستان می دهد ــ تمدن و فرهنگی كه رسالت پاسداری از آن تكلیف بی چون و چرای هر ایرانی و ایرانی‌تبار است. تا این ستون های سر به فلك كشیده كه میراث مشترك همه ایرانیان (از آذری و فارسی گرفته تاکرد و بلوچ، ازسیستانی و مازندرانی گرفته تا گیل و لر، از ...) است بر جای باشند، ایران هم باقی خواهد بود ــ به همان گونه كه در 26 قرن گذشته یونانیان، رومیان، تازیان،ترکان مهاجم ماوراءالنهر(فرارودان) ، مغولها و استعمارگران اروپایی نتوانستند آن را و فرهنگش را از میان بردارند. مقایسه آریوبرزن با همتای یونانی :   نبرد و دلاوری آریوبرزن ، درست 90 سال پس از ایستادگی لئونیداس یونانی در برابر ارتش قدرتمند خشایارشاه ایرانی ، در جنگ ترموپیل ، رخ داد .آن هم در ماه اوت بود و از این نظر این دو واقعه تاریخی بسیار شبیه یکدیگرند . اما تفائت اصلی و مهم میان مقاومت لئونیداس یونانی و آریوبرزن ایرانی در این است که یونانیان در ترموپیل در محل به زمین افتادن لئونیداس یک پارک و بنای یادبود ساخته و مجسمه ی او را بر پا داشته اند . و واپسین سخنانش را بر روی سنگی حک کرده اند تا به نوعی از او سپاسگذاری کرده باشند . ولی از آریوبرزن ایرانی جز چند سطر ترجمه از منابع دیگر ، اثری در دست نیست . از شباهت های کشته شدن لئونیداس و آریوبرزن این است که هردو در راه محافظت از یک معبر جان خود را فدا کردند و لئونیداس نیز مانن آریو برزن حاضر به تسلیم نشد ، و خشایارشا دستور داد که او را آنقدر با تیر بزنند که از پای در آید . به دلیل همین شهامت های وصف ناپذیر آریوبرزن بود که ، اسکندر دستور داد برای آریوبرزن قبری درست کنند و بر روی آن بنویسند : " به یاد لئونیداس " . منابع : fa.wikipedia.org/wiki/آریوبرزن ariobarzan.blogfa.com tarikhema.parsiblog.com wikimapia.org www.shafighi.com/forum persiannews.mihanblog.com www.daneshju.ir/forum www.asriran.com ثریا جبارزارع، آریوبرزن: دلاوری که طعم شکست را به اسکندر چشاند، نشر سمیر، جلد اول آریو برزن، ناصر نادری، فرشته نجفی (تصویرگر)، نشر مدرسه آریو برزن: آخرین سردار هخامنشی مدافع دلاور تخت جمشید، ناصر نجمی، نشر دنیای کتاب ارسالي از طرف کاربر محترم :doctor114 /م  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 560]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن