تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هيچ باطلى نيست كه در برابر حق بايستد مگر آن كه حق بر باطل چيره مى شود و اين سخن خ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835864814




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خدا و شیطان!!


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: cinderella 2210th August 2006, 11:08 PMآیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟! استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند... آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟ شاگردی با قاطعیت پاسخ داد: "بله او خلق کرد" استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟" شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا" استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست , خدا نیز شیطان است" شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست. شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟" استاد پاسخ داد: "البته" شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟" استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ " شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند. مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد." شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟" استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد" شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریکی هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد." در آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا, شیطان وجود دارد؟" استاد زیاد مطمئن نبود. پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست." و آن شاگرد پاسخ داد: " شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریکی که در نبود نور می آید. مرسا11th August 2006, 05:01 PMخيلي قشنگ بود خوشم اومد.اگه بازم داري بفرست . sepide-a11th August 2006, 05:41 PMراستی فکر کنم یادت رفت ننوشتی اسم این مرد جوان چی بود اسم این مرد جوان : آلبرت انیشتن!!! باران_باران13th August 2006, 02:24 PMوقتی تو میتوای گرمای عشق بیافرینی سرمای شیطان را با نگاهت میکشی لادن**14th August 2006, 12:37 PMنـادانـي فـرعـون ابليس وقتي نزد فرعون آمد وي خوشه اي انگور در دست داشت و تناول مي كرد . ابليس گفت : هيچكس تواند كه اين خوشه انگور تازه را خوشه مرواريد خوشاب ساختن ؟ فرعون گفت : نه ابليس به لطايف سحر ، آن خوشه انگور را خوشه مرواريد خوشاب ساخت . فرعون بسيار تعجب كرد و گفت : اينت استاد مردي كه تويي ! ابليس سيليي بر گردن او زد و گفت : مرا با اين استادي به بندگي حتي قبول نكردند ، تو با اين حماقت ، دعوي خدايي چگونه مي كني ؟؟!! غنچه15th August 2006, 02:32 PMدر جائي خوندم كه نوشته بود:شياطين جهش هاي سلولي هستند،يعني وقتي كه ما دنباله رو نياز ها و خواسته هاي سلولي خود ميشويم يعني خود را بهدست شيطان سپرده ايم صفا26th August 2006, 01:58 AMبه نظر من شيطان همان هواي نفس كه اگر غالب شود اختيار عقل را از ما مي گيرد.داستان زير را بخوانيد تا شيطان درون را بهتر بشناسيد. روزی دو مرد خدا که زاهد وعابد بودند / در سفری مجبور به گذشتن از رودخانه ای شدند . ناگهان زنی جوان وزيبا به آنها رسيد و خواهش کرد که اورا در گذشتن از رودخانه کمک کنند يکی از آندو گفت : نه من مردی زاهد هستم و اگر به بدن تو دست بزنم ! گناه بزرگی مرتکب شده و بايد منتظر عقوبت - الهی باشم ! اما ديگری گفت : من ترا کمک خواهم کرد . سپس زن را بر پشت خود گرفت وبه آن طرف رودخانه هدايت کرد . پس از طی مسيری تقريبا طولانی آن مرد عابد خداترس رو به دوستش کرد وگفت : راستی که تو گناه بزرگی مرتکب - شدی که آن زن را به آنطرف رودخانه بردی ! دوستش نگاهی عميق به او کرد و گفت : دوست عزيز من همان زمان که آن زن را به آنطرف رودخانه رساندم موضوع را فراموش کردم ! اما تو از آن زمان تا کنون فکر وذهنت را معطوف به اين گناه من - کرده ای ! واز اين طريق عمق انديشه ات را در گير گناه ناکرده من نموده ای که بهتر بود رهايش ميکردی !! صفا26th August 2006, 02:33 PMموسي(ع) در راهي شيطان را ديد,در ضمن گفتگويي از او پرسيد: چه گناهي است كه اگر انسان آن را انجام دهد تو بر او آنچنان مسلط مي شوي كه هر كجا بخواهي او را مي كشاني؟ شيطان گفت:انساني كه از عمل نيك خود خوشحال باشد آنرا بسيار تصور كند ولي گناهش را كوچك و ناچيز بشمرد , من بر او مسلط مي شوم. __________________ صفا26th August 2006, 02:34 PMفردي از پروردگار درخواست نمود تا به او بهشت و جهنم را نشان دهد خداوند پذيرفت . او را وارد اتاقي نمود كه جمعي از مردم در اطراف يك ديگ بزرگ غذا نشسته بودند . همه گرسنه،نا اميد و در عذاب بودند. هركدام قاشقي داشت كه به ديگ ميرسيد ولي دسته قاشقها بلند تر از بازوي آنها بود،بطوريكه نميتوانستند قاشق را به دهانشان برسانند! عذاب انها وحشتناك بود. آنگاه خداوند گفت : اكنون بهشت را به تو نشان ميدهم. او به اتاق ديگري كه درست مانند اولي بود وارد شد. ديگ غذا ، جمعي از مردم ، همان قاشقهاي دسته بلند . ولي در آنجا همه شاد و سير بودند. آن مرد گفت : نمي فهمم ؟ چرا مردم در اينجا شادند در حالي كه در اتاق ديگر بدبخت هستند ، با آنكه همه چيزشان يكسان است ؟ خداوند تبسمي كرد و گفت: خيلي ساده است ، در اينجا آنها ياد گرفته اند كه يكديگر را تغذيه كنند . هر كسي با قاشقش غذا در دهان ديگري ميگذارد، چون ايمان دارد كسي هست در دهانش غذايي بگذارد. صفا26th August 2006, 02:35 PMروزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند... و او را بدینگونه سیر نمایند. بعد از 70 سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانش گفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم. آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد، آتش پرست 3 قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد. سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت... مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد، سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت، مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد. مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت : ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟ به اذن خدای عز و جلٌ ، سگ به سخن آمد و گفت: من بی حیا نیستم، من سالهای سال سگ در خانه مردی هستم، شبهابی که به من غذا داد پیشش ماندم ، شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم، شبهایی که مرا از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم... تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شب غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد، یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک آتش پرست آمدی و طلب نان کردی... مرد با شنیدن این سخنان منقلب شد و به عبادتگاه خویش بازگشت و توبه کرد parisa_4006430th August 2006, 11:25 PMاز عارفی بزرگوار پرسیدند : آدم و ابلیس هر دو در بهشت گناه کردند .... چه شد که آدم بخشوده و ابلیس ملعون شد ؟ گفت : گناه آدم از شهوت بود وگناه ابلیس از عُجب و تکبر بود... و عُجب و تکبر در نزد خداوند بخشش پذیر نبود. parisa_4006430th August 2006, 11:26 PMشيطان به حضور حضرت موسي امد و گفت :آيا مي خواهي به تو هزار و سه پند بياموزم . موسي گفت:انچه تو ميداني من بيشتر ميدانم و نيازي به پند تو ندارم . در همين حال جبرئيل وارد شد و عرض كرد :اي موسي خداوند مي فرماييد هزار پند او فريب است اما سه پند او را بشنو موسي هم به شيطان گفت : سه پند از هزار و سه پندت را بگو . شيطان گفت: يك: چنانچه در خاطرت انجام دادن كار نيكي را گذراندي براي انجام آن شتاب كن وگرنه تو را پشيمان مي كنم. دو:اگر با زنان بيگانه و نامحرم نشستي غافل از من مباش كه تو را به گمراهي وادار ميكنم . سه:چون خشم و غضب بر تو مستولي شد جاي خود را عوض كن وگرنه فتنه به پا مي كنم . god_girl31st May 2007, 12:29 PMابليس ايرج ميرزا ابليس شبي رفت به بالين جواني آراسته با شكل مهيبي سر و بر را گفتا كه: «منم مرگ و اگر خواهي زنهار بايد بگزيني تو يكي زين سه خطر را يا آن پدر پير خودت را بكشي زار يا بشكني از خواهر خود سينه و سر را يا خود ز مي ناب كشي يك دو سه ساغر تا آن كه بپوشم ز هلاك تو نظر را لرزيد ازين بيم جوان بر خود و جا داشت كز مرگ فتد لرزه به تن ضيغم نر را گفتا: «پدر و خواهر من هر دو عزيزند هرگز نكنم ترك ادب اين دو نفر را ليكن چون به مي دفع شر از خويش توان كرد مي نوشم و با وي بكنم چاره ي شر را» جامي دو بنوشيد و چو شد خيره ز مستي هم خواهر خود را زد و هم كشت پدر را اي كاش شود خشك بن تاك خداوند زين مايه ي شر حفظ كند نوع بشر را god_girl19th June 2007, 02:30 PMگفتم : لعنت بر شيطان لبخندي زد! پرسيدم: «چرا مي خندي؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام مي گيرد» پرسيدم: «مگر چه كرده ام؟» گفت: «مرا لعنت مي كني در حالي كه هيچ بدي در حق تو نكرده ام» با تعجب پرسيدم: «پس چرا زمين مي خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبي است كه آن را رام نكرده اي. نفس تو هنوز وحشي است؛ تو را زمين مي زند.» پرسيدم: «پس تو چه كاره اي؟» پاسخ داد: «هر وقت سواري آموختي، براي رم دادن اسب تو خواهم آمد، فعلاً برو سواري بياموز. در ضمن اين قدر مرا لعنت نكن» گفتم: «پس حداقل به من بگو چگونه اسب نفسم را رام كنم؟» در حاليكه دور مي شد گفت: «من پيامبر نيستم جوان ...!» باد صبا29th June 2007, 02:51 PMاگر شيطان نبود، ناب از ناسره معلوم نبود... شيطان، معياري است براي تحمل ما نسبت به دوري از گناه!! . god_girl10th August 2007, 08:09 AMديروز شيطان را ديدم. در حوالي ميدان بساطش را پهن كرده بود؛ فريب مي‌فروخت . مردم دورش جمع شده‌ بودند،‌ هياهو مي‌كردند و هول مي‌زدند و بيشتر مي‌خواستند . توي بساطش همه چيز بود. غرور، حرص،‌دروغ و خيانت،‌ جاه‌طلبي و .... هر كس چيزي مي‌خريد و در ازايش چيزي مي‌داد . بعضي‌ها تكه‌اي از قلبشان را مي‌دادند و بعضي‌ پاره‌اي از روحشان را . بعضي‌ها ايمانشان را مي‌دادند و بعضي آزادگيشان را . شيطان مي‌خنديد و دهانش بوي گند جهنم مي‌داد . حالم را به هم مي‌زد . دلم مي‌خواست همه نفرتم را توي صورتش تف كنم . انگار ذهنم را خواند. موذيانه خنديد و گفت : "من كاري با كسي ندارم ، ‌فقط گوشه‌اي بساطم را پهن كرده‌ام و آرام نجوا مي‌كنم ، نه قيل و قال مي‌كنم و نه كسي را مجبور مي‌كنم چيزي از من بخرد. مي‌بيني ! آدم‌ها خودشان دور من جمع شده‌اند ." . جوابش را ندادم. . آن وقت سرش را نزديك‌تر آورد و گفت : "البته تو با اينها فرق مي‌كني . تو زيركي و مومن . زيركي و ايمان، آدم را نجات مي‌دهد . اينها ساده‌اند و گرسنه . به جاي هر چيزي فريب مي‌خورند " . از شيطان بدم مي‌آمد . حرف‌هايش اما شيرين بود . گذاشتم كه حرف بزند و او هي گفت و گفت و گفت . ساعت‌ها كنار بساطش نشستم تا اين كه چشمم به جعبه‌اي عبادت افتاد كه لا به اي چيز‌هاي ديگر بود . دور از چشم شيطان آن را برداشتم و توي جيبم گذاشتم . با خودم گفتم : " بگذار يك بار هم شده كسي، چيزي از شيطان بدزدد . بگذار يك بار هم او فريب خوورد ." به خانه آمدم و در كوچك جعبه عبادت را باز كردم . توي آن اما جز غرور چيزي نبود . جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توي اتاق ريخت . فريب خورده بودم، فريب . دستم را روي قلبم گذاشتم،‌نبود ! فهميدم كه آن را كنار بساط شيطان جا گذاشته‌ام . تمام راه را دويدم . تمام راه لعنتش كردم . تمام راه خدا خدا كردم . مي‌خواستم يقه نامردش را بگيرم ، عبادت دروغي‌اش را توي سرش بكوبم و قلبم را پس بگيرم . به ميدان رسيدم، شيطان اما نبود . آن وقت نشستم و هاي هاي گريه كردم . اشك‌هايم كه تمام شد،‌بلند شدم . بلند شدم تا بي‌دلي‌ام را با خود ببرم كه صدايي شنيدم، صداي قلبم را . و همان‌جا بي‌اختيار به سجده افتادم و زمين را بوسيدم. به شكرانه قلبي كه پيدا شده بود . FETROS23rd September 2007, 05:07 PMصداقت،آخرين ترفند شيطان raya24th September 2007, 09:53 PMبه شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد» پرسیدم: «مگر چه كرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می كنی در حالی كه هیچ بدی در حق تو نكرده ام» با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است كه آن را رام نكرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.» پرسیدم: «پس تو چه كاره ای؟» پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز ghoroobefarda25th September 2007, 05:01 PMشيطان كنار گوشت زمزمه مي كند و مي گويد : دنيا دو روز است ، خوش باش . كوتاهترين راه را براي رسيدن به هدف انتخاب كن . مهم نيست سر ديگران چه مي آيد . و نجواي ايزد تعالي : بر حق خود باش و به حق ديگران تجاوز نكن ، اين دنيا سرابي بيش نيست . و ما گنهكاران امروزي بيشتر به زمزمه گوش خراش ابليس دل مي سپاريم تا نجواي دل نواز حق . space6th January 2008, 09:14 PMابلیس پیشوای عاشقان است! از ابلیس عاشق تر در جهان نمی شناسم. عشق به او اجازه نداد به درگاه غیر سجده کند حتی وقتی می دانست به قیمت از دست دادن معشوقش تمام خواهد شد! و ابلیس رانده شد.... space8th January 2008, 02:29 AMفراموشی نعمت بزرگیست! همین برای از یاد نبردن خدایتان کافیست! چه رسالت سنگینی چه آرامش بخش است با خدا چای خوردن چه خوب است حس خوبی بود به امید رنگین کمان بودن تنها یک ترس می ماند اگر خدا را کشتند چه؟! با که چای بخوریم ؟! rtech8th January 2008, 05:10 PMچرا شیطان دست از سر ما بر نمیداره ، لحظه به لحظه ، ثانیه به ثانیه . اما یاد خدا هم لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه با ماست ، آن لحظه که گناه میکنی یک لحظه به یاد خدا میوفتی اما لذت گناه یاد خدا را از تو دور میکند ، به راستی کدام بهتر است ؟ گوش دادن به حرف خدا یا حرف شیطان ؟ power118th January 2008, 08:48 PMابلیس پیشوای عاشقان است! از ابلیس عاشق تر در جهان نمی شناسم. عشق به او اجازه نداد به درگاه غیر سجده کند حتی وقتی می دانست به قیمت از دست دادن معشوقش تمام خواهد شد! و ابلیس رانده شد.... سرکار خانوم اسپیس : این تعبیر شما حس کنجکاوی من رو برانگیخت تا این سوال رو بپرسم که - ابلیس پیشوای عاشقان - تعبیر شخصی شما بود یا در کتابی خواندید و اگر اولی است که هیچ اما اگر دومی است منبع رو لطفا معرفی کنید . عشق پوشیده است و هرگز کس ندیدستش عیان - لافهای بیهده تا کی زنند این عاشقان هر کسی در قدر خود لافی و وصفی میزنند - عشق او پاک است و صافی از چنین و از چنان ------- اما هرگز دانسته ای که خدا را دو نامست : یکی (الرحمن الرحیم ) و دیگری (الجبار المتکبر ) . از صفت جباریت ، ابلیس را در وجود آورد ؛ و از صفت رحمانیت ، محمد را .پس صفت رحمت غذای احمد آمد . و صفت قهر و غضب ، غذای ابلیس . (تمهیدات - عین القضاة) MAAAH8th January 2008, 09:23 PMچه مغرورانه اشك ريختيم چه مغرورانه سكوت كرديم چه مغرورانه التماس كرديم چه مغرورانه از هم گريختيم غرور هديه شيطان بود و عشق هديه خداوند هديه شيطان را به هم تقديم كرديم هديه خداوند را از هم پنهان كرديم... space11th January 2008, 07:43 PMسرکار خانوم اسپیس : این تعبیر شما حس کنجکاوی من رو برانگیخت تا این سوال رو بپرسم که - ابلیس پیشوای عاشقان - تعبیر شخصی شما بود یا در کتابی خواندید و اگر اولی است که هیچ اما اگر دومی است منبع رو لطفا معرفی کنید . من اینو توی یه سایت خوندم. ازش خیلی خوشم اومد. ************************************************** **** ای آدمیان! افسوس که هرگز شاگردان خوبی نبودید برایم! من به شما عشق آموختم. زندگی آموختم. اما شما خیانت را یاد گرفتید! مرگ را باور کردید! من به شما احساس دادم. اما شما دورش ریختید. من به شما زیبایی دادم. لذت دادم. اما شما زندگی تان را متعفن کردید. من به شما بهشت دادم. شما دنیا را برگزیدید! من به شما از روحم دادم. افسوس که هرگز نفهمیدید. چگونه ممکن است فراموشم کرده باشید؟! space5th February 2008, 04:37 PMدهانت را می بویند مبادا که گفته باشی (دوستت می دارم دلت را می بویند روزگار غریبی است نازنین و عشق را کنار تیرک راه بند تازیانه می زنند عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد *** کباب قناری بر آتش سوسن و یاس روزگار غریبی است نازنین ابلیس پیروز است سور عزای ما را بر سفره نشسته است خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد power1123rd February 2008, 05:31 PMالهی گفتی مکن و بر آن داشتی ! و فرمودی بکن و بگذاشتی !! الهی اگر ابلیس آدم را بد آموزی کرد گندم او را که روزی کرد !! (حواجه عبدالله انصاری ) gole mordab5th March 2008, 06:25 PMيه روز شيطان به خداوند ميگه چه طور است كه بنده گانت تورا دوست ميدارند ولي تورا نافرماني ميكنند اما با من دشمنند ولي از من اطاعت ميكنند خطاب رسيد كه اي ابليس به واسطه ي همان دوستي كه با من دارندو دشمني كه باتو دارند از نافرماني هاي انان خواهم گذشت rtech12th March 2008, 12:00 AMشيطان عاشق خدا بود ... مي خواست تنها عاشقش باشد ... فرياد زد ... خدا نفهميد ! . . . خدا بزرگ بود ... مي خواست عاشقي کند ... آدم را آفريد! . . . سالها پيش آدم خدا را از ياد برد ... آدم عاشق شيطان شد ! اين وسط خدا تنها ماند ... به همين سادگي سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 574]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن