تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس كاغذى را كه روى آن بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم نوشته شده است از روى زمين برد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845190224




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به چه دلیل به روانشناسی احتیاج داریم؟


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : به چه دلیل به روانشناسی احتیاج داریم؟ کارا9th May 2006, 06:46 PMبه‌ اين‌ دلايل‌ به‌ روان‌شناسي‌ نيازمنديم‌ ه‌ي‌ 1970 دهه‌ افسردگي‌، دهه‌ي‌ اضطراب‌، دهه‌ 1990 دهه‌ي‌ استرس‌ دهه‌ي‌ اول‌ هزاره‌ي‌ سوم‌ باز هم‌استرس‌. راستي‌ ما را چه‌ مي‌شود؟ چگونه‌ است‌ در شرايطي‌ كه‌ رشد بي‌سابقه‌ي‌ تكنولوژي‌ در ابعاد مختلف‌زندگي‌ بايد علي‌ القاعده‌ نويد زندگي‌ بهتر و راحتتر بدهد گرفتار اينهمه‌ معضل‌ شده‌ايم‌؟ اين‌ همه‌ كسالت‌روحي‌، اين‌ همه‌ سردرد و پشت‌ درد، اين‌ همه‌ حملات‌ مهلك‌ قلبي‌، اين‌ همه‌ نابساماني‌ هاي‌ فيزيولوژيكي‌،اينها براي‌ چيست‌؟ چرا در معرض‌ طوفان‌هاي‌ تغيير برانگيزي‌ كه‌ قرار است‌ به‌ زندگي‌ ما ابعاد بهتري‌ بدهد اين‌گونه‌ كلافه‌ شده‌ايم‌؟ واقعيت‌ اين‌ است‌ كه‌ تغييرات‌ توفنده‌ي‌ تكنولوژي‌، تحولات‌ رسانه‌اي‌، بسط و گسترش‌ زندگي‌ ماشيني‌،استفاده‌ بيش‌ از حد تصور و اغلب‌ غير عقلايي‌ از كامپيوتر، چنان‌ شرايطي‌ فراهم‌ ساخته‌ كه‌ مغز انسان‌ با تمام‌توانمندي‌هاي‌ ساختاري‌ خود قادر به‌ هنگامي‌ بان‌ نيست‌. طوفان‌هاي‌ تحول‌ برانگيز اجتماعي‌ بر ابعاد زندگي‌ ما چنگ‌ انداخته‌، زندگي‌ زناشويي‌ امروز، آن‌ زندگي‌زناشويي‌ ديروز نيست‌. نوجوان‌ امروزي‌ هم‌ با همتاي‌ ديروزي‌ خود فرق‌ دارد. نظام‌ آموزش‌ و پرورش‌ باساختارهاي‌ موجود غريبه‌ شده‌ است‌، علم‌ و اطلاع‌ پدران‌ و مادران‌ ما از يك‌ سو و آموزگاران‌ و متوليان‌آموزشي‌ و پرورش‌ از سوي‌ ديگر هرگز جوابگوي‌ اينهمه‌ تحول‌ خواسته‌ يا ناخواسته‌ بر ما تحميل‌ شده‌ نيست‌، آيا سابقه‌ داشته‌ كه‌ ميزان‌ طلاق‌ و متاركه‌ و به‌ هم‌ پاشيدن‌ ازدواج‌ها در ابعادي‌ اين‌ چنين‌ وسيع‌ نظام‌ زندگي‌اجتماعي‌ را به‌ مخاطره‌ بيندازد؟ آيا سابقه‌ داشته‌ كه‌ بزهكاري‌ جوانها و نوجوانها از چنين‌ دامنه‌اي‌ برخوردارباشد؟ آيا سابقه‌ داشته‌ كه‌ اين‌ همه‌ اختلاف‌ سليقه‌ ميان‌ والدين‌ از يك‌ سو و فرزندان‌ كم‌ سال‌ و نوجوانان‌ آن‌هااز سوي‌ ديگر، وجود داشته‌ باشد؟ آيا زماني‌ را سراغ‌ داريم‌ كه‌ تندخويي‌ و پرخاش‌گري‌ دانش‌ آموزان‌ به‌ حدامروز رسيده‌ باشد؟ واقعيت‌ اين‌ است‌ كه‌ در شرايط فعلي‌، زندگي‌ سنتي‌ به‌ شيوه‌ گذشته‌ نه‌ وجود دارد و نه‌ مي‌تواند وجوه‌ داشته‌باشد. واقعيتي‌ است‌ كه‌ براي‌ برخورد با معضلات‌ اجتماعي‌ به‌ طرحي‌ نو احتياج‌ داريم‌، واقعيت‌ اين‌ است‌ كه‌نظامات‌ اجتماعي‌ موجود، هرگز جواب‌گوي‌ نيازهاي‌ مردمي‌ كه‌ جامعه‌ را پر كرده‌ اند نيست‌. واقعيت‌ تأسف‌ بار ديگر اين‌ است‌ كه‌ اينها را همه‌ مي‌دانيم‌ و ظاهرٹ كاري‌ صورت‌ نمي‌دهيم‌، يا هر چه‌ فكرمي‌ كنيم‌، راه‌ چاره‌ اي‌ به‌ ذهنمان‌ نمي‌ رسد. واقعيت‌ اين‌ است‌ كه‌ وقتي‌ دل‌ درد ميگيريم‌ به‌ پزشك‌ مراجعه‌ مي‌كنيم‌، وقتي‌ گوش‌ فرزندمان‌ چرك‌ مي‌كند او را به‌ نزد متخصص‌ گوش‌ و حلق‌ و بيني‌ مي‌بريم‌، اما وقتي‌احساس‌ مي‌ كنيد كه‌ حوصله‌ كار كردن‌ نداريد، وقتي‌ احساس‌ مي‌كنيد كه‌ كارايي‌ شما كاهش‌ يافته‌، وقتي‌احساس‌ مي‌ كنيد صبح‌ ميل‌ به‌ ترك‌ رختخواب‌ نداريد، وقتي‌ مي‌ بينيد فرزندتان‌ به‌ خانه‌ مي‌ آيد و در اتاق‌ را به‌روي‌ خود مي‌بندد، ميل‌ به‌ غذا ندارد، حوصله‌ مطالعه‌ درس‌ فردا را ندارد. وقتي‌ با اولين‌ سؤال‌ شما فرياداعتراض‌ و پرخاشش‌ بلند مي‌ شود چه‌ مي‌كنيد؟ وقتي‌ شما، خانم‌، احساس‌ مي‌كنيد شوهرتان‌ حرف‌ شما را نمي‌فهمد، وقتي‌ شما، آقا، احساس‌ مي‌ كنيدهمسرتان‌ هر حرفي‌ را كه‌ مي‌زنيد به‌ شكل‌ ديگري‌ برداشت‌ مي‌كند، وقتي‌ احساس‌ مي‌كنيد سازگاري‌روزهاي‌ آغازين‌ زندگي‌ زناشويي‌ بخار شده‌ و به‌ هوا رفته‌ و اثري‌ از آن‌ باقي‌ نمانده‌، وقتي‌ شما دلگير سر بربالش‌ مي‌ گذاريد و صبحها كسل‌ و كج‌ خلق‌ به‌ استقبال‌ روزي‌ مي‌رويد كه‌ نويدي‌ بهتر از ساير روزها نمي‌دهد،چه‌ مي‌كنيد؟ به‌ روان‌ پزشك‌ مراجعه‌ مي‌كنيد؟ به‌ مشاور امور زندگي‌ زناشويي‌ مراجعه‌ مي‌كنيد؟ به‌ آسايشگاه‌رواني‌ مي‌رويد؟ شايد هم‌ به‌ سر وقت‌ كتاب‌هاي‌ خوديار روان‌شناسي‌ رفته‌ كتاب‌ و مجله‌ مي‌خوانيد. بايدكاري‌ كرد. اين‌ها كه‌ بر شمرديم‌، در نهايت‌ شمه‌اي‌ اجمال‌ گونه‌ از شرايط روحي‌ و مشربي‌ ما در شروع‌ هزاره‌ي‌ جديداست‌. اما بايد براي‌ اينها - هر اندازه‌ مسئله‌ ساز و اسباب‌ تكرر خاطر باشند. فكري‌ كرد. نگارش‌ و ترجمه‌ وتوزيع‌ هزاران‌ كتاب‌ روان‌شناسي‌ خوديار، در سرتاسر جهان‌ و در كشور خود ما، نشانه‌ توجه‌ به‌ اين‌ نياز است‌. لازم‌ است‌ در برابر يورش‌ تحول‌، كاري‌ متناسب‌ و خردمندانه‌ انجام‌ دهيم‌ و در اين‌ ميان‌، بدون‌ ترديد،مطالعه‌ي‌ نوشته‌ها و شنيدن‌ نظرات‌ انديشمنداني‌ كه‌ با ماه‌ها و سال‌ها در زمينه‌هاي‌ حالات‌ رواني‌ و رفتاري‌انسان‌ها صرف‌ وقت‌ كرده‌اند، مي‌ تواند كمك‌ گران‌بهايي‌ باشد تا از كنار اين‌ معضلات‌ عديده‌، به‌ شكلي‌موفقيت‌آميز عبور كنيم‌. در حالي‌ كه‌ در بسياري‌ از موارد و به‌ خصوص‌ براي‌ مقابله‌ با تأملات‌ رواني‌، به‌متخصصان‌ روان‌ پزشكي‌ و روان‌شناسي‌ احتياج‌ داريم‌، در حالي‌ كه‌ در بسياري‌ از موارد، تنها با مصرف‌ دارومي‌توانيم‌ اختلالات‌ بيوشيميايي‌ را از ميان‌ برداريم‌، در ساير موارد كه‌ در برگيرنده‌ بخش‌ اعظم‌ نابساماني‌هاي‌رفتاري‌ و خلقي‌ است‌، نيازمند راه‌هاي‌ عملي‌تر هستيم‌; اينجاست‌ كه‌ كتاب‌هاي‌ خوديار روان‌شناسي‌ ومقالات‌ و تحليل‌هايي‌ كه‌ در اين‌ زمينه‌ ارائه‌ مي‌شوند، اگر به‌ زباني‌ ساده‌ و قابل‌ درك‌ بيان‌ گردند، مي‌توانندتفاوتي‌ ايجاد كنند. امروز لازم‌ داريم‌ بدانيم‌ كه‌ براي‌ غلبه‌ بر افسردگي‌، اضطراب‌، دلشوره‌، بيقراري‌ و انواع‌استرس‌هايي‌ كه‌ بر ما تحميل‌ مي‌ شود چه‌ فرصتي‌ مي‌توانيم‌ بكنيم‌. بايد بدانيم‌ كه‌ زن‌ و مرد هر چند در برابرقانون‌ با هم‌ برابر هستند، در ساير زمينه‌ ها و در خلق‌ و شرب‌ با هم‌ برابر نيستند. بايد تفاوت‌هاي‌ موجود را،اگر طالب‌ زندگي‌ خوشايند مشترك‌ هستيم‌، بشناسيم‌. بايد راه‌ برخورد درست‌ با فرزندانمان‌ را پيدا كنيم‌، بايد بتوانيم‌ فرزنداني‌ منطقي‌ و اخلاقي‌ تحويل‌ جامعه‌بدهيم‌. آموزگاران‌ ما، بايد روش‌هاي‌ برخورد درست‌ با دانش‌آموزان‌ را بياموزند. بايد جملگي‌ به‌ تفاوت‌هاي‌جنسيتي‌، در امر آموزش‌ و يادگيري‌ بها بدهيم‌. بايد راه‌ ابراز وجود و داشتن‌ قاطعيت‌، راه‌ درست‌ انديشي‌ و راه‌ منتهي‌ به‌ سلامت‌ روان‌ را به‌ فرزندانمان‌آموزش‌ دهيم‌. بايد راه‌ قرار گرفتن‌ در آرامش‌ را بياموزيم‌ و به‌ آرامش‌ ديگران‌ هم‌ كمك‌ كنيم‌. بايد راه‌ زندگي‌معنوي‌ را به‌ فرزندان‌مان‌ نشان‌ دهيم‌. مطالعه‌ي‌ روان‌شناسي‌ خوديار و شركت‌ در كارگاه‌ها و سمينارهاي‌آموزشي‌ بدون‌ ترديد، راه‌هايي‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ اين‌ مهم‌ هستند. موفق باشيدکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند KIA11th May 2006, 02:03 PMخوب روح آدمی بسیار لطیف و شکننده می باشد و برای جلوگیری از رسیدن آسیب روحی و روانی نیاز مبرم به روانشناس هست. dokhtarak28th May 2006, 05:41 PMبرای اینکه کارمون به اتاقای دشک دار وآقاهای سفید پوش نرسه(شوخی بود) برای اینکه جلو ظربه های روانی رو بگیریم و همیشه آسوده وسالم .sefid.22nd August 2007, 01:48 PMبا سلام با توجه به ضرورت امر مشاوره و بیان نظرات دوستان در دیگر تاپیک ها،در این خصوص بیان چند نکته رو ضروری میدونم.امیدوارم با ارائه نظرات تکمیلی به نتایج مناسبی در این زمینه برسیم. اجازه بدین به سه سوال در این زمینه پرداخته بشه: 1- آیا مشاوره یک علم است؟ پاسخ بسیار مثبت است.بر خلاف باور شکل گرفته در ما،مشاوره از حیطه تئوری خارج و از حدود صد سال قبل با انجام آزمایشات تجربی بر روی حیوانات و مشاهده کنش ها و رفتارهای حیوان نسبت به محرکهای ایجادشده(خصوصا آزمایشات جناب پاولوف و اسکینر) برخی از رفتارهای تثبیت شده در آدمی بصورت تجربی(تاکید میکنم،تجربی) شناخته شده است. از طرفی با پیشرفت علم فیزیولوژی،عصب شناسی،بیوشیمی،زیست شناسی و...، عملا این علم در حیطه تجربی و بالینی وارد شده و در کتب مرجع علمی از حدود دهه پنجاه قرن اخیر میلادی،به عنوان یک رشته آکادمیک(خصوصا با گرایش روانشناسی بالینی)پذیرفته شده است. بنابر توضیح داده شده،خواهش میکنم با دید وسیع تری به این قضیه عنایت داشته و امر مشاورره رو در حد یه "گفتگوی ساده دوطرفه" تلقی نفرمایید. 2- علل عدم موفقیت امر مشاوره،در کشور ما چیست؟ - نبود فرهنگ مشاوره در عامه مردم بعنوان یکی از ضروریات زندگی(بسیار متاسفم بگویم که همچون دیگر زمینه ها، حداقل قد 50 سال- با تخفیف- عقب افتاده ایم!!!) - نبود مراکز معتبر و شناخته شده(و باز هم صد تاسف که در محل سکونت اخیر حدود 500 مرکز معاملات ملکی وجود دارد و فقط 5 مرکز مشاوره؟!) - تبلیغات سوء در رسانه های جمعی،مطبوعاتی و عمومی تا صحبت مراجعه به روانشناس یا روانپزشک میاد، طرف میگه: مگه من دیوونه هستم،روانی ها باید برن مشاوره و... این تفکر در بسیاری از فیلم ها و سریالهای کشور ما نیز ماشالله دیده میشه(درست بر خلاف فیلم های بسیار آموزنده با تم روانشناختی در کشورهای پیشرفته!؟) - دلسردی و دل زدگی مشاورین به دلیل عدم امنیت شغلی و عدم حمایت سازمانهای بیمه گر( هزاران بار تاسف برای عدم قبول تعرفه مشاوره از طرف بیمه که حتی در ابتدایی ترین کشورهای آفریقایی هم دولت در این زمینه متولی امر بوده و بطور 100%،طوری عمل میکنه که پرداختی از طرف مراجعه کننده صورت نگیره و از اونطرف هم با حمایت و پوشش بیمه ای مناسب،مشاور رو از دغدغه مسائل و تبعات مالی خارج میکنه) - دخالت بسیاری از افراد غیر خُبره،ناآگاه، و گاهاً کلاش و سودجو با عناوینی چون: دعانویس،رمال،فالگیر، طالع بین و ... که متاسفانه مردم ما در برخورد با مشکلات با اشتیاق فراوان و اعتقاد به این گروهها مراجعه می کنند که بارها باعث تشدید مشکلاتشان هم می شود.(در روانشناسی خرافات هم در این زمینه بحث هایی شده بود) - اذعان دارم که خود مشاورین هم به دلایل مختلف (از جمله: انگیزه های غیر معنوی) غیر حرفه ای عمل کرده و باعث عدم اعتماد مراجعه کننده و تغییر نگاه او نسبت به امر معتبر و مقدس مشاوره می شوند. 3- یک مشاور برای کسب نتیجه بهتر باید واجد چه خصوصیات حرفه ای باشه؟در واقع چه موانعی باعث عدم موفقیت یک مشاور میشه؟ الف)نداشتن همدلی همدلی یعنی : * در کنار مراجع بودن، نه اینکه او را رهبری کردن یا دنباله روی فرد * از دریچه مراجع به مسئله نگاه کردن، یعنی همانگونه که او حس می کند قادر باشیم حس کنیم، به گونه ای که مراجع احساس کند که او را می فهمیم. * مشاور باید به خاطر داشته باشد که او قاضی نیست که حکم دهد. * در این حالات استکه مراجع احساس مهم بودن و در امان بودن می کند و خصوصی ترین اسرار خود را برای مشاور بیان میکند. ب)نبود توجه مثبت نا مشروط * توجه مثبت نا مشروط، یعنی پذیرش کامل مراجع به شکل غیر داورانه *مراجع راهمانگونه که هست می پذیریم با تمام خصوصیات منفی و مثبت و نقاط ضعف و قوتش * عدم القاء ارزشهای خود به مراجع * فرصت دادن به مراجع بطوریکه بدون ترس از مورد انتقاد قرار گرفتن، فرآیندهای درونیش را آشکار سازد * حتی بدترین رفتارها قابل درک است به شرط اینکه دنیای مراجع را درک نماییم عدم گوش دادن فعال * یک مشاور در درجه اول یک شنونده است و باید به دقت گوش کند * مشاوره هنر گوش کردن سازنده است * داشتن تماس چشمی مناسب * گاهی سکوت برای تفکر مراجع مناسب است ج)بیان راه حل ها بطور مستقیم * بعنوان مشاور بایستی به مراجع کمک نماییم که از سردرگمی درآید و دید او را نسبت به مشکل وسیعتر نماییم تا خودش راه حلی را کشف نماید و از تجربیات خودش آزمون و خطا کند * مشاور تازه کار، خود به دنبال راه حل است. د)نصیحت بسیار کردن نصیحت کردن از دو جهت توصیه نمی شود: 1- انسات ذاتا به نصیحت مقاومت نشان می دهد 2- خطر وابستگی مراجع به مشاور برای هر تصمیمی وجود دارد خب؛ امیدورام که دوستان و همکاران محترم به کمک بیان و با نظراتشون در به نتیجه رسیدن کامل تر و دقیق تر این بحث، نقشی موثر داشته باشن. darya 522nd August 2007, 05:47 PMبه نظر من يك روانشناس هميشه كلي مسائل را نگاه ميكنه و همه نظراتش از نظر عرف جامعه هست . به نظر من مشاوره در هر كاري خوب و لازم هست s_mary23rd August 2007, 02:00 PMیکی از تفکرات بسیار غلط در جامعه ما اینه که الحمد لله هیچ کس خودش رو نیازمند به روان شناس و یا روانپزشک نمیدونه . و با اعتماد به نفس فراوان اظهار میکنه که : وا ...چه حرفها .....مگه من دیوونه ام..خ.دت برو پیش دکتر ...من سالمم .... :eek::eek:....!!! خدا رو شکر که توی این جامعه همه سالمند .:D:D...:eek::eek: .sefid.24th August 2007, 07:32 AMتعریف روانشناسی: علم مطالعه ی علمی رفتار و فرایندهای درونی است. نگرش افراد نسبت به این دانش در اکثر موارد منفی و جهت گرایانه بوده است که در حال حاضر با توجه به تبلیغات و بالابردن سطح آگاهی افراد جامعه تا حدی دیدگاهها در حال تغییر در جهت مثبت است . روانشناسی تقریباً با تمام جنبه های زندگی ما ارتباط دارد به همان اندازه که جامعه پیچیده تر می شود ونوع زندگی تغییر می کند، روانشناسی نیز نقش مهمتری در حل مسایل آدمی به عهده می گیرد . روانشناسی با انواع رفتارها سروکار دارد : شیوه فرزند پروری ، آگاهی به شرایط خانوادگی که باعث ایجاد پرخاشگری ،از خود بیگانی و یا بزه کاری می شود. تأثیر صحنه های خشونت بار تلویزیونی بر کودکان، کنترل عصبانیت، یافتن معنا در زندگی ، پیشگیری از بیمارشدن ( بیماریهای روانی ) روانشناسی در عین حال از طریق تأثیرگذاری در سیاست وقوانین ، برزندگی افراد اثر می گذارد. قوانین مجازات و شرایطی که در آن فرد مسؤول اعمال خود شناخته می شود ، همه از نظریه ها و پژوهش های روانشناختی اثر می پذیرند. با توجه به اینکه روانشناسی در تمام وجوه زندگی ما اثر می گذارد ، شایسته است که حتی کسانی که در پی کسب تخصص در این رشته نیستند ، آگاهی مختصری از این دانش داشته باشند . این دانش در مقایسه باسایر رشته ها ی علم ودانش بشری ، بسیار جوان است . روانشناسی رابه شاخه های متعدد طبقه بندی کرده اند : روانشناسی رشد ، اجتماعی ، تشخیصت ، بالینی مشاوره و... که در حیطه های بسیار وسیعی از جمله در حوزه های راهنمایی های تحصیلی ، شغلی، مشکلات عاطفی و رفتاری ، بیماریهای روانی بزهکاری ، اعتیاد دارویی ، کشمکش های زناشویی و خانوادگی انتخاب همسر .... کاربرد دارد . در این دانش ، نظریه پردازان مختلف دیدگاههای خود را طرح کرده اند: دیدگاه روان پریشی،دیدگاه گرایشی،دیدگاه پدیدار شناختی،یادگیری و پردازش اطلاعات و... لازم به ذکر است گرچه دیدگاههای مختلف از جهاتی باهم تفاوت دارند ، اما شباهتهایی بیش از آنچه که معمولاً تشخیص داده می شود در بین دیدگاه ها وجود دارد . بنابراین امروزه نیاز به دانش روانشناسی بیش از هر زمان دیگر ضروری به نظر می رسد . لازم است به افراد آموزش دهیم که این حیطه از دانش بشری نیز مانند سایر دانشها وحتی بسیار مهمتر و ضروری تر است نماید. لازم نیست که مراجعه به روانشناسان ، محتاطانه مخفیانه صورت گیرد و نباید از مراجعه به این گروه احساس شرم و... کرد! به یاد داشته باشیم استرسهای مختلفی درزندگی وجود دارد، بعلاوه تنها ماندن ازلحاظ عاطفی و مشکلات و مسایل مختلف اقتصادی و اجتماعی ، حکم می کند برای شاداب تر ماندن ، آموزش و پرورش صحیح فرزندان و آگاهی از خصوصیات سنی هر دوره ای، هر کس مراجعه به روانشناس را به عنوان امری مهم در سلامت روان بداند. mahtabi24th August 2007, 11:14 AMمن البته قبول دارم که ماها هر کدوم بنوعی مشکلات روانی داریم که جز با صحبت و در میان گذاشتن شاید قابل حل نباشه اما صحبت با یه روانشناس که حل مشکل نمی کنه و صحبت با یه روانپزشک هم در واقع صحبت با کسی هست که از بالا به آدم نگاه می کنه. درسته که بسیار منطقی صحبت می کنه اما مشکل اینه که شما اونو کنار خودتون نمی بینید. اون در واقع احساس همدردی با شما نداره. این مثل این میمونه که برین از یه دکتر داخلی بخواین که بشینه کنارتون و یه احوالپرسی صمیمانه ازتون بکنه. این یه شغله و اون یاد گرفته که باید نبض و فشارتون رو بگیره. علائم بالینی تون رو بررسی کنه و بعد نسخه بنویسه. هیچ ارتباط ثانوی با یه پزشک نمی تونین داشته باشین. کسی که مشکلات روانی یا دردهای درونی داره بیش از دکتری که نسخه بده به یه همدرد نیاز داره. کسی که حداقل درد اون رو تجربه کرده باشه و پر از احساس همدردی از موقعیت کسی است که الان این درد رو داره تجربه می کنه. من با روانپزشک مخالف نیستم شاید با ارائه مشاوره های پی در پی و نه در یک جلسه بتونه با کمک خود فرد (خواستن عمیق به رفع درد که رسیدن به این مرحله هم زمان می طلبه) اثرپذیر باشه اما در ابتدای امر و برای براه افتادن اهرم قوی تری لازمه. کسی که حاضر به وقت گذاری برای آدم باشه. کسی که دمادم کنار آدم باشه. چیزی بیش از یک دکتر. بیش از خانواده. یه دوست که عمیقا هم بتو وفاداره، هم دردت رو درک میکنه، و هم تو رو به مسیر غلطی انشاءا... راهنمایی نمی کنه. از دکتر عزیزم برای بیان احساسات واقعی ام معذرت میخوام. با تشکر فریبا .sefid.24th August 2007, 11:30 AMبا سلام خدمت فریبای گرامی؛ از اظهار نظر صریح شما بسیار ممنونم.اتفاقا باعث میشه تا از زوایای مختلفی به این موضوع نگاه کنیم. ببین، مسئله رابطه مراجعه کننده-درمانگر، خصوصا در حیطه پزشکی یک رابطه انسانی و اتفاقا توام با عواطف هست که البته در یک زمینه منطقی و عقلانی شکل می گیره.این یک ارتباط ماشینی نیست.در مثال شما ،یه جورایی به ذهن میاد که اگه پزشکی بخواد موفق باشه باید همون درد رو داشته باشه،نه، واقعا اینطور نیست،اون گوشی و دستگاه فشارسنج و آزمایش نیست که بیمار رو از درد و رنج خلاصی میده،یک پزشک موفق از احساس و درون مایه انسانی و عاطفی و روانی خودش مایه میذاره و در واقع همون "همدلی"(این به معنای درد در خود داشتن نیست،بلکه فهم درد دیگران را داشتنه)است که بیشترین تاثیر رو در درمان داره. خود شما ، وقتی به یه نفر کمک می کنی،لزوماً باید همون درد رو داشته باشی؟! مسلما همه آدما، همه دردا رو ندارند، ولی با این حال می تونن با فهم و درک مشکل طرف مقابل، یه حسی در اون بوجود بیارن که فرد مراجعه کننده پس از بیان دردش،احساس کنه که یه همدرد،گوشی شنوا براش داشته و البته راهکار عملی هم بهش نشون داده. اگه دقت کرده باشین، در پست اول، مسله "همدلی" کاملا روشن بیان شده. بازم از بیان صادقانه شما،سپاسگذارم. behrooz.leader25th August 2007, 01:47 AMسلام دوستان. روانشناس خیلی میتونه تو زندگی به بعضیا کمک کنه. ولی یه چیزایی هم هست. من یه موقعی خودم اخر قاطی بودم.افسرده خفن. منو بردن پیش یه روانپزشک.(هر جا هست ایشالله بمیره!) :mad: نمیدونید این ادم چه بلاهایی که به سرم نیاورد. نمیدونم از حرفاش بگم یا از قرص هایی که بهم داده بود و مشت مشت میخوردم. از یه معتاد هیچی کم نداشتم.همش یه گوشه خواب. از اون به بعد هم که به خودم اومدم فهمیدم چه بلایی سرم اورده بود. من تو زندگیم یاد گرفتم که خودم روانشناسه خودم باشم. چون خودم خیلی بهتر راه حل واسه مشکلاتم پیدا میکنم. تا حالا هم به چیزی که میخواستم دارم میرسم و هیچ چیزم جلومو نتونسته بگیره. .sefid.25th August 2007, 10:54 AMسلام دوستان. روانشناس خیلی میتونه تو زندگی به بعضیا کمک کنه. ولی یه چیزایی هم هست. من یه موقعی خودم اخر قاطی بودم.افسرده خفن. منو بردن پیش یه روانپزشک.(هر جا هست ایشالله بمیره!) :mad: نمیدونید این ادم چه بلاهایی که به سرم نیاورد. نمیدونم از حرفاش بگم یا از قرص هایی که بهم داده بود و مشت مشت میخوردم. از یه معتاد هیچی کم نداشتم.همش یه گوشه خواب. از اون به بعد هم که به خودم اومدم فهمیدم چه بلایی سرم اورده بود. من تو زندگیم یاد گرفتم که خودم روانشناسه خودم باشم. چون خودم خیلی بهتر راه حل واسه مشکلاتم پیدا میکنم. تا حالا هم به چیزی که میخواستم دارم میرسم و هیچ چیزم جلومو نتونسته بگیره. بهروز عزیز؛:rolleyes: از اینکه احساسات خودتو بیان کردی ممنونم، ولی برای شما بگم که: 1- پزشکی،جدای از علم،یه هنره.غروب دریا رو خیلی از نقاش ها می کشن و هیچکدومشون مثل هم نیست! 2- پاسخ بدن هر فرد به دارو و درمان متفاوته و برخی عوارض دارویی(مثل خواب آلودگی) بیشتری از خودشون نشون میدن. 3- در حیطه روانپزشکی، بر خلاف باور عمومی،داروها خاصیت اعتیاد آوری نداشته و پزشک پس از طی دوره درمان، به قطع داروها اقدام میکنه. 4- شما وضعیت خودتو گفتی، ولی حرفهای خانواده و حتی اون پزشک، هم در خصوص علائم و مشکلات شما در قضاوت صحیح باید لحاظ بشه. 5- برای کسی لعن و نفرین نخواه، بیشتر از اینکه اون آسیب ببینه،خودت از تنش ناشی از نفرت،به روحت لطمه می زنی. 6- از اینکه به خودت اومدی و � سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 534]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن