واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فرهنگ سياسي و تأثير آن در رويکرد ايرانيان به روسيه (4) نويسنده: دکتر علي اميدي * مطالعه ميداني براي اينکه تلقي ايرانيان از روسيه با واقعيت سنجيده شود به مطالعه ميداني جهت نگرش سنجي ايرانيان نسبت به روسيه پرداختيم. سئوالات اساسي که از 379 دانشجوي مذکر (229 نفر) و مونث (150 نفر) دانشگاه اصفهان با جمعيت 12000 نفر و بر اساس روش تصادفي آماري و در دسترس بودن نمونه ها و با توجه به تنوع خاستگاه جغرافيايي و رشته تحصيلي پاسخگويان مطرح گرديد که به شرح زير بود: 1. برداشت کلي شما از تاريخ روابط ايران و روسيه چيست؟ الف: مثبت ب: منفي ج: خيلي منفي ه: نظري ندارم 2. آيا روسيه کشور قابل اتکايي در سياست خارجي و برنامه هاي اقتصادي ايران است؟ الف: بله ب: خير ج: تا حدودي ه: نظري ندارم 3. ايران بهتر است در روابط خارجي خود بيشتر با کداميک از کشورهاي زير ارتباط داشته باشد؟ الف: روسيه ب: جهان اسلامي ج: جهان غرب د: آسياي جنوب شرقي ه: همه موارد 4. آيا روسيه مي تواند همانند آمريکا براي ترکيه، متحد استراتژيک براي ايران باشد؟ الف: بله ب: تا حدودي ج: خير د: نظري ندارم همانطور که در "نمودار پاسخ به سئوال اول" ملاحظه مي شود به ترتيب 6 درصد به گزينه "الف"، 35 درصد به گزينه "ب"، 40 درصد به گزينه "ج" و 19 درصد به گزينه "د" پاسخ گفتند. در واقع 59 درصد مصاحبه شوندگان نگرش منفي و خيلي منفي به روسيه ابراز کردند. در پاسخ به سئوال دوم، همانطور که در "نمودار پاسخ به سوال دوم" ملاحظه مي شود به ترتيب 9 درصد به گزينه "الف"، 41 درصد به گزينه "ب"، 41 درصد به گزينه "ج" و 9 درصد به گزينه "د" پاسخ گفتند. در اينجا 41 درصد پاسخگويان روسيه را کشور قابل اتکاء در سياست خارجي ايران تلقي نکردند. در پاسخ به سوال سوم، همانطور که در "نمودار پاسخ به سئوال سوم" ملاحظه مي شود به ترتيب 4 درصد به گزينه "الف"، 16 درصد به گزينه "ب"، 27 درصد به گزينه "ج" و 15 درصد به گزينه "د" و 38 درصد به گزينه "ه" پاسخ گفتند. در اينجا هر چند پاسخگويان به گزينه روسيه راي پاييني دادند، ولي نشان دادند که فاقد يک استراتژي مشخصي نسبت به سياست خارجي هستند. در پاسخ به سوال چهارم، همانطور که در "نمودار پاسخ به سوال چهارم" ملاحظه مي شود به ترتيب 17 درصد به گزينه "الف" ، 46 درصد به گزينه "ب" و 37 درصد به گزينه "ج" پاسخ گفتند. در اينجا نيز نظر پاسخگويان تقريباً نسبت به روسيه منفي است. به دليل اينکه متغير مستقل در اين پژوهش همان فرهنگ سياسي و تاريخ نگاري مبتني بر آن است نمي توان اين مفاهيم را تبديل به عدد کرد؛ بنابراين استخراج ضريب همبستگي از کميت هاي استخراج شده غيرممکن است. اما از مقايسه ستون هاي هر نمودار و درصد پاسخگويان به گزينه ها مي توان در مجموع ذهنيت ايرانيان را در جامعه آماري مورد نظر منفي ارزيابي کرد. نتيجه گيري نتايج مطالعه ميداني، بررسي و نقل قول ديدگاه نخبگان ايراني و تحليل محتواي کتاب تاريخ دبيرستان نشان مي دهد که بسياري از ايرانيان (حداقل در جامعه آماري مورد نظر) به واسطه رويدادهاي منفي روابط ايران و روسيه و سبک تاريخ نگاري متاثر از نظريه توطئه، داراي نگرش منفي به اين همسايه بزرگ شمالي هستند و اين امر مانع از تنظيم اصولي و درازمدت در روابط دو کشور بوده است. در گستره روابط تاريخي دو کشور، فرازهاي مثبت نيز به چشم مي خورد که فرهنگ سياسي غالب ايرانيان سعي در اغماض آنها دارد. صرفنظر از گذشته منفي يا مثبت و ديدگاه ايرانيان در اين موضوع، داشتن روابط سيستماتيک و درازمدت با همسايه شمالي به واسطه ضرورت هاي ژئوپليتيک يک واقعيت اجتناب ناپذير است. منافع ملي ايران ايجاب مي کند که ضمن پالايش عناصر فرهنگي غيرسازنده در روابط دو کشور، نوعي بازسازي فرهنگي هم نسبت به روسيه و هم منطق بازي هاي سياست بين الملل صورت گيرد. متاسفانه طي دو دهه اخير، ايران صرفاً به خاطر فقدان جايگزين به روسيه گرايش پيدا کرده است؛ در صورتيکه ظرفيت ها و مزيت هاي نسبي فراوان در تقويت روابط دو کشور وجود دارد که ايستارهاي فرهنگي منفي به عنوان يکي از موانع اصلي در بالفعل شدن آنها تلقي مي گردد. ايستار فرهنگي ديگر که در جامعه ايران، حتي در ميان فرهيختگان شايع است اين است که از روسيه انتقاد مي شود که صرفاً منافع خاص خود را اساس فعل و انفعالات سياسي خارجي خود قرار مي دهد و از ايران به عنوان "کارت چانه زني" استفاده مي کند. اين ايستار فرهنگي نادرست است؛ زيرا نابخردانه است که از دولت هاي ديگر توقع گردد که براي منافع کشورهاي ديگر به فرموله کردن سياست خارجي خود مبادرت کنند. اغلب دولتها به واسطه تقارن و همسويي منافع است که به يکديگر نزديک و از يکديگر دور مي شوند. بهرحال، نمي توان در اهداف سياست خارجي ايران، روسيه را ناديده گرفت؛ زيرا ايران بخاطر بايسته هاي ژئوپليتيکي مجبور به داشتن رابطه با روسيه است، اکنون که چنين است داشتن يک استراتژي فرهنگي در اين راستا گريزناپذير است. قطعاً اين استراتژي جاده يکطرفه نيست، روسيه نيز بايد با اقدامات عملي و فرهنگي خود به تحقق اين استراتژي کمک کند. پي نوشت ها : * استاديار گروه علوم سياسي دانشگاه اصفهان منابع و مآخذ 1. آلموند، گابريل و پاول، جي (1382)، "جامعه پذيري سياسي و فرهنگ سياسي"، ترجمه عليرضا طيب، اطلاعات سياسي- اقتصادي، شماره 113 و 114. 2. امير احمديان، بهرام (تابستان 1383)، "جنگ هاي ايران و روسيه و جدايي قفقاز"، فصلنامه مطالعات آسياي مرکزي و قفقاز، شماره 46. 3. بهار، محمد تقي (1382)، ديوان اشعار ملک الشعراي بهار، جلد اول، تهران: آزادمهر. 4. دهقاني فيروزآبادي، جلال الدين (1379)، "اهميت روابط فرهنگي ايران و مصر در عصر گفت و گوي تمدن ها"، فصلنامه مطالعات آفريقا، از: http://old.did.ir/catalog/index.fa.asp?cn=pp0002003110913517 5. پايور، منوچهر (29 اسفند 1382)، "روند جديد روابط ايران و روسيه"، فصلنامه مطالعات خاورميانه از: http://old.did.ir/document/index.fa.asp?cn=pp00020040809082811 6. تاريخ ايران و جهان (1384) سال سوم آموزش متوسطه، رشته ادبيات و علوم انساني، تهران: افست. 7. سريع القلم، محمود (1378)، "مباني عشيره اي فرهنگ سياسي در ايران"، اطلاعات سياسي و اقتصادي، شماره 136-135. 8. رضاقلي، علي (1377)، جامعه شناسي خودکامگي، تهران: نشر ني. 9. زرگر، افشين (شهريور 1384)، "تنگناهاي اتخاذ استراتژيک بين ايران و روسيه"، فصلنامه راهبرد، ش 31، از: http://old.did.ir/catalog/index.fa.asp?cn=pp00020065402551310 10. فولر، گراهام (1377)، قبله عالم: ژئوپليتيک ايران، ترجمه عباس مخبر، تهران، نشر مرکز. 11. کاظم زاده، فيروز (1371)، روس و انگليس در ايران 1864-1914؛ پژوهشي درباره امپرياليسم، ترجمه. 12. منوچهر اميري، چاپ دوم، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي. 13. کولايي، الهه (1378)، فدراسيون روسيه، تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي. 14. مازار، مايکل، جي. (بهمن و اسفند 1375)، "فرهنگ و روابط بين الملل: بررسي چند نظريه"، ترجمه مهبد ايراني طلب، اطلاعات سياسي – اقتصادي، سال يازدهم، شماره پنجم و ششم. 15. موسوي، سيد رسول (زمستان 1374)، "روس ها در چشم ايرانيان: آسيب شناسي روابط ايران و روسيه"، فصلنامه مطالعات آسياي مرکزي و قفقاز، سال چهارم، دوره دوم، شماره 12. 16. ميد، مارگارت (تابستان 1377)، مجله نامه فرهنگ، شمارگان 30. 17. ميري، احمد (1380)، فرهنگ استبداد در ايران، تهران: موسسه نگاه نو. 18. هرزيگ، ادموند (1375)، ايران و حوزه جنوبي شوروي سابق، ترجمه کامليا احتشامي اکبري، تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي. پايگاه نور ش 37 /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 391]