تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سپاسگزارى منافق از زبانش فراتر نمى رود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802737665




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روابط ايران و روسيه پس از جنگ سرد (4)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روابط ايران و روسيه پس از جنگ سرد (4)
روابط ايران و روسيه پس از جنگ سرد (4)     پ- همکاري هاي منطقه اي   ايران و روسيه پس از سال 1992 به تدريج در منطقه آسياي مرکزي، خزر و قفقاز به درک مشترکي از منافع متقابل رسيدند که مبنايي براي همکاري آنها در اين مناطق شد. خطر گسترش نفوذ قدرت هاي غربي و متحدان آنها (ترکيه، اسرائيل، عربستان و پاکستان)، سرايت بحران هاي موجود در منطقه به درون مرزهاي دو کشور و بستر ايجاد شده بر اساس قرارداد سال 1989، در گسترش اين همکاري بسيار موثر بود. دو کشور توانسته اند بتدريج فضاي بدگماني تاريخي را تلطيف نمايند و نسلي از مديران و فن سالاران که تجربه همکاري با يکديگر را دارند، مي توانند سرمشقي براي همکاران ديگر خود و نيز آيندگان باشند. از طرفي يادگيري زبان هاي دو کشور بطور جدي تر دنبال شده و همين خود علايقي را در دو ملت پديد آورده است. امروزه بر خلاف دوره يلتسين، روسيه يک سياست خارجي مستقل را در جهان دنبال مي کند و اين استقلال عمل در صحن نهادهاي بين المللي و مجموعه اي از تعاملات جهاني، عاملي براي توازن بخشي به يکجانبه گرايي امريکا است و البته در کنار کشورهاي ديگر و بويژه اقتصادهاي در حال ظهور جهان مي تواند در متنوع سازي نسبي نظام بين المللي و چندجانبه گرايي، دفاع از حاکميت ملي و احترام به اصول حقوق بين الملل نظير اصل عدم توسل به زور و اصل عدم مداخله در امور داخلي کشورها اثرگذار باشد. يک روسيه قدرتمند که توان دفاع از خود را داشته باشد، همچنين در محدودسازي گسترش ناتو نيز مي تواند موثرتر عمل کند و اين موضوع نيز براي جمهوري اسلامي ايران مهم است. يک روسيه مستقل و قدرتمند و يک ايران مستقل و قدرتمند با توجه به کشورهاي قدرتمند جديدي چون چين، هند و برزيل و کشورهاي ديگري که مي کوشند فضايي براي تنفس پيدا کنند (همانند مجموعه اي از کشورهاي آمريکاي لاتين)، امکانات هم افزايي را در نظام بين الملل پديد خواهند آورد. در سطوح منطقه اي نيز دو کشور مي توانند در موارد ايجابي همکاري هاي ثمر بخشي تري داشته باشند. دو کشور هم در آسياي مرکزي و هم در خزر و قفقاز، قابليت و ظرفيت آن را دارند که نهادهايي موثر براي حل و فصل مسائل و توسعه، امنيت و همکاري ايجاد کنند. اين نهادها مي توانند در توسعه منطقه اي و همگرايي هاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي گام هايي بردارند. جمهوري اسلامي ايران به عنوان يک کشور مسلمان و يک نظام سياسي مترقي، مي تواند جاي ساير الگوها را که ضديت با روسيه را تبليغ مي کنند بگيرد. دو کشور در مورد بحران قره باغ به شدت اظهار نگراني کرده و جمهوري اسلامي ايران کوشيد تا ميان طرف هاي بحران ميانجيگري نمايد. دو کشور از سال 1994 مجموعه اي از نشست ها را ميان طرف هاي جنگ داخلي بحران تاجيکستان در تهران و مسکو تشکيل دادند که در سال 1996 به سازش انجاميده و بدين ترتيب بحران خاتمه يافت. همچنين بايد به همکاري در حمايت از ائتلاف شمال افغانستان از سال 1996 تا 2001 اشاره کرد که موجب گرديد آنها در مقابل حملات طالبان مقاومت کنند. در واقع، از نگاه تهران و مسکو حرکت هاي تندرو اعم از قومي، مذهبي و ... در مناطق مشترک ميان دو کشور، منافع آنها را به خطر مي اندازد و از اين رو، در بسياري از زمينه ها به همديگر نه به عنوان رقيب، بلکه چون همکار نگريسته و تلاش هايي را به منظور حل و فصل مسائل به عمل آورده اند. در اين قسمت به همکاري هاي مسکو و تهران در مناطق مذکور مي پردازيم. آسياي مرکزي   روسيه در سال هاي نخست پس از فروپاشي، از سوي مسکو نگاهي منفي به فعاليت ايران در آسياي مرکزي داشت. اما اين نگاه با سياست عملگرايانه ايران متحول شد و دو کشور در مجموعه اي از مسائل و به ويژه جريان بحران تاجيکستان با يکديگر همکاري جدي نمودند. آنچه که در تاجيسکتان اتفاق افتاد، يک جنگ داخلي بود که ميان اسلام گرايان و دموکرات ها از يکسو و کمونيست ها از سوي ديگر در جريان بود. پس از آنکه کمونيست ها با حمايت نيروهاي روسيه و ازبکستان به قدرت بازگشتند، مخالفين به مرزهاي افغانستان عقب نشسته و در يکسري عمليات نظامي تعدادي از سربازان روس را به قتل رساندند. براي مسکو، حفظ مرزهاي اتحاد شوروي بسيار با اهميت بود و از دست رفتن تاجيکستان به معناي باز شدن اين مرزها از جنوب قلمداد مي شد. لذا حل اين مشکل از راه هاي ديپلماتيک به موضوعي اساسي براي مسکو تبديل شد. در پاييز 1373 يک موافقتنامه آتش بس ميان طرفين درگير با ميانجيگري ايران در تهران امضا شد. يک سال بعد رحمانف رئيس جمهور تاجيکستان و عبدالله نوري رهبر اسلام گرايان به تهران دعوت شده و در حضور رئيس جمهور ايران يک موافقتنامه براي حل اختلافات به شيوه هاي مسالمت آميز امضا کردند. آنها پذيرفتند تا به آتش بس ادامه داده و شورايي را براي حل مشکلات تشکيل دهند و سرانجام در سال 1376 ميان دولت و نيروهاي مخالف توافق نهايي به عمل آمد. نقش ايران در ميانجيگري ميان گروههاي درگير در تاجيکستان، موقعيت و وزن ايران را در ايجاد صلح و ثبات در منطقه افزايش داد و روس ها را بيش از پيش نسبت به نقش مثبت ايران اميدوار ساخت. نکته اي که در اين رابطه مهم است اينکه در مساله تاجيکستان، جمهوري اسلامي ايران بيشتر در نقش يک ميانجي عمل کرد، در حالي که روس ها عملاً درگير حمايت از دولت بوده و نيروهاي آنها رسماً در آن کشور حضور داشتند. ايران در قانع ساختن اسلام گراها به کنار آمدن با حکومت مورد حمايت روسيه، نقش مهمي بازي کرد. در هر حال، متاسفانه اين قضيه بيشتر در جهت منافع حکومت دوشنبه و موقعيت منطقه اي روسيه حل و فصل شد. يک نمونه ديگر همکاري دو کشور به موضوع افغانستان بر مي گردد. پس از پيروزي طالبان در سال 1375، ايران و روسيه از ائتلاف شمال حمايت کردند. در همان سال وزير امور خارجه ايران بر روابط گرم دو کشور تاکيد و يوگني پريماکف وزير خارجه روسيه از تهران ديدار کرد. طالبان به عنوان يک گروه راديکال مذهبي براي دو دولت تهديد امنيتي تلقي مي شد. و از اين رو، تهران و مسکو عزم خود را براي مقابله با آنها جزم کردند. علاوه بر آن، انتقال مواد مخدر از افغانستان براي هر دو کشور مشکلاتي ايجاد نمود و در سال 1378 ميان تهران و مسکو يک موافقتنامه مبارزه با قاچاق مواد مخدر امضا شد. همکاري دو کشور در سال هاي بعد بيشتر شد و سرانجام نيز آمريکايي ها از طريق نيروهاي مورد حمايت ايران و روسيه حکومت طالبان را سرنگون ساختند. (کولايي، 1384: 2-141) پس از شکست طالبان، گمان مي رفت که روس ها نسبت به حضور امريکا و ساير دولت هاي غربي در افغانستان و آسياي مرکزي حساس شده و در نتيجه به دولت هايي چون هند، چين و ايران روي آورند تا در مقابل حضور غرب در جوار مرزهاي چهار کشور نوعي موازنه اعتراض شکل دهند. با وجود اينکه دو کشور همديگر را به عنوان رقيب و يا تهديد نگاه نکرده اند، اما همکاري هاي دو کشور در سطح منطقه اي کمتر توانسته است به ساختار و ترتيبات پايداري منجر شود و بيشتر به شکل غيرآشکار و تلويحي تداوم يافته است. مثلاً در آسياي مرکزي، روسها حتي نسبت به عضويت جمهوري اسلامي ايران در سازمان همکاري شانگهاي چندان روي خوش نشان ندادند و ايران صرفاً با مساعدت کشورهاي کوچکتر مثل تاجيکستان و قرقيزستان توانسته است در نشست سران سازمان در جولاي 2005 در شهر آستانه به عضويت ناظر پذيرفته شود. از ديدگاه روسيه،جمهوري اسلامي ايران بخاطر جهت گيري هاي خاص سياست خارجي خود بويژه در ارتباط با امريکا و غرب ممکن است به سازمان مذکور معنا و مفهوم ديگري بخشد و از طرف ديگر، ظرفيت سازمان را در جهت نيل به يک زبان واحد امنيتي محدود سازد. (مرادي 1381: 61) روس ها به حفظ حوزه هاي نفوذ خود در منطقه "خارج نزديک" و از جمله در آسياي مرکزي و قفقاز به عنوان يک اولويت اساسي مي نگرند. پس، بطور کلي روسيه منطقه "خارج نزديک" خود را دور از دسترس ديگران مي خواهد در اين ميان، حتي کشورهايي چون جمهوري اسلامي ايران نيز تا حدود خاصي به عنوان همکار در نظر گرفته مي شوند. البته شايد در آينده مجبور به پذيرش ترتيبات و ساز و کارهاي سازماني هممکاري با ايران نيز بشوند؛ چرا که روز به روز از نفوذ روسيه در اين منطقه کاسته مي شود. همچنانکه گرجستان و آذربايجان به غرب و ترکيه نزديک مي شوند، آسياي مرکزي نيز به طور جدي به چين نزديک خواهد شد. در حال حاضر حضور چيني ها و کره اي ها در قزاقستان چشمگير است و در يکي دو سال آينده، خطوط انتقال انرژي چين تا درياي خزر خواهد رسيد و در آن صورت، روسيه گزينه اي بهتر از ايران براي همکاري نخواهد يافت. قفقاز   منطقه قفقاز براي دو کشور اهميت ويژه اي دارد. حتي در سده هيجده و نوزدهم ميلادي نيز بيشتر رقابت ها (موسوم به بازي بزرگ ميان عثماني، ايران، روسيه و انگليس) در اين منطقه جريان داشت و مقاومت ايران ويژگي خاصي به اين منطقه داده بود. قفقاز موزاييکي از اقوام گوناگون است که هشت جمهوري خودمختار در شمال آن و سه جمهوري مستقل و چهار جمهوري خودمختار در جنوب آن قرار دارد و مجاورت با درياي سياه (با توجه به وضع اوکراين و مسائل مربوط به گسترش ناتو و ديگر نهادهاي غربي) آن را براي روسيه برجستگي ويژه اي بخشيده است. براي ايران نيز مجاورت قفقاز ناامن و درگير در مسائل قومي و هويتي بحران ساز، نگراني هايي را به دنبال دارد. دو کشور نسبت به بحران هاي قومي منطقه از جمله بحران قره باغ حساسيت داشته و آن را براي امنيت ملي و نفوذ منطقه اي خود خطرناک دانسته اند، اما در ارتباط با اين موضوع، سياست هاي جداگانه اي را دنبال کرده اند. روس ها به خاطر ارتباط ويژه با جمهوري ارمنستان و داشتن پايگاه نظامي در اين کشور و نيز نفوذ گسترده در داخل آذربايجان و گرجستان و وابستگي اين کشورها در عرصه هاي مختلف، ابزارهاي متعددي براي نفوذ و فشار در اين منطقه دارند. مسکو تا سال 2007، همچنان پايگاه هاي نظامي خود را در گرجستان حفظ و هنوز هم پايگاه راداري قبله را در آذربايجان اجاره کرده اند. همچنين، روسيه ارتباطات گسترده اي با اقوام داخل کشورهاي منطقه مانند آبخازها، اوستيايي ها و آجارها داشته و از آنها در برابر حکومت مرکزي حمايت مي کند. موضوع ديگر، حضور قدرت هاي خارجي و روابط کشورهاي گرجستان و آذربايجان با ناتو است که ايران و روسيه نسبت به آن مخالف هستند. اما با وجود همه اين ها، دو کشور نتوانسته اند به همکاري خاصي در اين زمينه ها برسند. درياي خزر   اگرچه ميان ايران و روسيه در درياي خزر طي دهه 1990 براي جلوگيري از نفوذ آمريکا و ساير قدرت هاي خارجي، همکاري هايي در جريان بوده، اما پتانسيل رقابت نيز وجود داشته است. از ابتدا، مسکو در برابر پيشنهاد جمهوري اسلامي ايران براي تشکيل سازمان همکاري هاي درياي خزر، اکراه و بي علاقگي خود را براي همکاري در اين حوزه که آن را حوزه نفوذ بلامانع خود مي دانست بروز داد. اما پس از طرح موضوع اکتشاف منابع انرژي در اين درياچه و هجوم شرکت هاي غربي از سال 1373 به بعد، مسکو دو عکس العمل موازي از خود نشان داد، اول تاکيد بر قراردادهاي 1921 و 1940 بين ايران و شوروي که تضمين کننده حضور فيزيکي و بدون محدوديت شناورهاي نظامي و غير نظامي آنها در اين درياچه بود و دوم کوشش بي وقفه و البته همراه با موفقيت جهت حضور در شرکت ها و کنسرسيوم هاي بهره برداري از منافع خزر مي باشد. (روزنامه حيات نو، 7 مهر 1381: 8) جمهوري اسلامي ايران بطور مشخص بر دو موضوع در درياي خزر تاکيد داشته است. نخست تاکيد بر "درياي خزر به عنوان درياي صلح و ثبات و همکاري" و ديگري، بهره برداري مشاع يا تقسيم دريا به بخش هاي مساوي (تقسيم عادلانه). اما اقدامات روسيه، با موضع ايران متفاوت بوده است. برگزاري رزمايش روسيه در درياي خزر، موضع نخست ايران را تضعيف نمود و قراردادهاي دوجانبه تقسيم بستر درياي خزر شرائط را دشوار نموده است. بطوري که ويکتور کاليوژني نماينده ويژه رئيس جمهور روسيه در امور درياي خزر صراحتاً سياست ايران را "غيرعملي" اعلام کرد. در سال 1371 رئيس جمهور وقت ايران، هاشمي رفسنجاني، ايده تشکيل سازماني را در تهران و در جمع سران کشورهاي خزر مطرح کرد. کشورهاي ديگر با پذيرش اين ايده، مقدمات ايجاد دبيرخانه آن را فراهم آوردند؛ اما در عمل سياست واقعگرايانه را در استفاده بيشتر از منابع بستر دريا در پيش گرفتند. ايده غيرنظامي کردن درياي خزر نيز اولين بار از سوي ايران و در جريان سفر رهبر معظم انقلاب به بندر انزلي در سال 2002 عنوان شد. سپس در سال 2005 ولاديمير پوتين، رئيس جمهور روسيه خواستار مشارکت تمامي کشورهاي ساحل درياي خزر و از جمله ايران در ايجاد سازمان حفظ صلح، نظم و امنيت در منطقه درياي خزر شد. نگاه پوتين بيشتر متوجه تشکيل سازماني براي حفظ امنيت بود، در حالي که ايران به موضوع توسعه و رشد اقتصادي منطقه نظر داشت (http://www.rfrel.org) ماهيت پيشنهاد روسيه در مورد فعاليت هاي نظامي در درياي خزر حاوي دو موضوع بود؛ اولاً روسيه پيشنهاد کرده بود که در اساسنامه حقوقي درياي خزر فرمول حفظ توان پايدار نيروهاي نظامي کشورهاي حاشيه گنجانده شود و ايجاد ساختار نظامي در خزر در حد کافي و معقولانه باشد. ثانياً در موضوع ممنوعيت استفاده از نيرو يا تهديدات نظامي، بهره برداري صرفاً صلح آميز از درياي خزر، پيشنهاد شده بود. هم اکنون برخي کشورها به سمت غير نظامي شدن دريا حرکت مي کنند و برخي ديگر به دليل اين که بيشتر از همه ناوگان نظامي دارند، به دنبال حداکثر استفاده از پهنه آبي هستند. ايران در اين ميان بايد سياست دقيقي اتخاذ کند، در عين حال که ايران غيرنظامي شدن دريا را تاييد مي کند؛ اما بايد توجه داشت غيرنظامي شدن منطقه، خزر را از منظر ايران، فاقد هر گونه توان دفاعي خواهد کرد. (freedman, 2002:6-7) روسيه حداقل 105 ناو مجهز در درياي مازندران دارد که بخش اعظم آن ناوگان شبه جزيره کريمه در درياي سياه است که در پي بروز اختلاف با اکراين به خزر منتقل شده است. بنابراين روسيه قدرت بلامنازع درياي خزر است و با فاصله زياد پس از روسيه، ايران قرار دارد، سپس قزاقستان، آذربايجان و ترکمنستان هستند. از ابتداي سال 1377، تقويت نيروي نظامي ايران در درياي خزر در دستور کار قرار گرفت و 2 پايگاه در انزلي و چالوس ايجاد شد و بخش شرقي خزر توسط سپاه پاسداران و بخش غربي آن توسط نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران حراست شد. ارتش جمهوري اسلامي ايران نيز بنا بر گفته فرمانده اين نيرو به دشمنان هشدار داد که هر گونه برنامه آنان با ممانعت ارتش ايران روبرو مي شود و تنها 5 کشور ساحلي، حق تصميم گيري در مورد رژيم حقوقي اين دريا را دارند. همچنانکه گفته شد، روسيه اخيراً به کشورهاي ساحلي خزر پيشنهاد کرده است، نيروهاي چند مليتي واکنش سريع، توسط اين کشورها در منطقه تشکيل شود، پيشنهاد و ايده مسکو، چند علت دارد. مقامات کرملين، بر اين عقيده اند که منطقه درياي خزر، چهار راه حرکت عمال تروريست از مراکز تروريسم منطقه اي است که هنوز در عراق، افغانستان، پاکستان و ديگر کشورهاي منطقه حضور دارند. شبه نظاميان از کوره راه هاي مخفيانه گاه و به طور علني، با استفاده از ناهماهنگي هاي نهادهاي دولتي کشورهاي ساحلي خزر به قزاقستان، روسيه و ماوراي قفقاز رخنه مي کنند. (ضيايي پرور، 1382: 69) پس، مسائل درياي خزر از پيچيدگي بيشتري برخوردار است و اگرچه دو کشور در ابعاد سلبي مانند عدم حضور و فعاليت کشورهاي غير ساحلي، جلوگيري از عبور خطوط انتقال انرژي از طريق ترکيه، ايجاد يک رژيم حقوقي جديد براي درياچه خزر توافق دارند، اما در ابعاد ايجابي چنين نيست و مسائلي ميان آنها وجود داشته و دارد. از نگاه ايران، موافقتنامه ژوئيه 1998 روسيه و قزاقستان و پس از آن موافقتنامه روسيه و آذربايجان در مورد تقسيم درياي خزر، خلاف روح تفاهمات موجود ميان دو کشور بوده است. اين موافقتنامه ها ايران را براي رسيدن به توافق با کشورهاي همجوار تحت فشار قرار مي دهند. در مورد خطوط انتقال انرژي نيز دو کشور با وجود توافق بر سر جلوگيري از ايجاد خطوط انتقال شرقي – غربي، اما هيچ توافق براي بهره گيري از فرصت هاي جغرافيايي يکديگر به عمل نياورده اند تا جايي که روس ها بيشتر به انحصار خطوط انتقال انرژي براي رسيدن به موقعيت "ابر قدرت انرژي" از نگاه پوتين انديشيده اند. جمهوري اسلامي ايران از سال ها پيش مذاکراتي را با روسيه از طرق رسمي و غير رسمي آغاز نموده و با توجه به اهميت مسائل سطح دريا براي روس ها، به آنها به طور تلويحي گوشزد نموده که در صورت تامين منافع ايران در بستر دريا حاضر به حمايت از مواضع آنها در سطح دريا مي باشد. همانطور که گفته شد براي همکاري در خزر، جمهوري اسلامي ايران در سال 1992 پيشنهاد تشکيل سازمان کشورهاي ساحلي را ارائه نمود که مورد استقبال قرار نگرفت. اما مذاکرات پنج جانبه کشورهاي ساحلي در خصوص رژيم حقوقي درياي خزر ابتدا در سطح مديران کل حقوقي وزارت خارجه صورت گرفت که پس از توافق وزراي امور خارجه در اکتبر 1996 در عشق آباد، سطح گروه کاري به معاونين وزراي امور خارجه ارتقاء يافت و تدوين کنوانسيون رژيم حقوقي خزر که تکاليف و حقوق کشورهاي ساحلي را مشخص مي کند، در دستور کار قرار گرفت که تا کنون پيشرفت هايي داشته است. علاوه بر مذاکرات پنج جانبه راجع به رژيم حقوقي، مذاکراتي نيز راجع به ديگر مسائل درياي خزر در جريان است که اولين سند پنج جانبه در اين زمينه "کنوانسيون حفاظت از محيط زيست درياي خزر" بود که در 26 اکتبر 2003 در تهران به امضا رسيد. همچنين مذاکراتي در زمينه کشتيراني، شيلات، هواشناسي و فوريت هاي دريايي در جريان است و پيشنهاداتي در زمينه همکاري هاي امنيتي از سوي برخي کشورها مطرح شده است. (بلانک، 1384: 25) پس از سفر پوتين به تهران و برگزاري نشست سران کشورهاي ساحلي خزر، مذاکراتي صورت گرفت که متن مذاکرات حکايت از عدم توافق ميان طرفين دارد. در پايان اين نشست، بيانيه اي صادر شد که خزر را به عنوان "منطقه صلح و ثبات، توسعه و شکوفايي پايدار اقتصادي و حسن همجواري و تساوي حقوق در همکاري هاي بين المللي ميان کشورهاي ساحلي مطرح کرد. برگزاري نشست سران به صورت منظم، گسترش راههاي پيوند دهنده، عدم استفاده از نيروهاي مسلح به منظور حمله به يکديگر، عدم اجازه به کشورهاي ديگر براي هجوم به کشورهاي ساحلي و عدم مداخله در امور داخلي يکديگر از ديگر محورهاي بيانيه پاياني نشست بود. * پي نوشت ها :   * اين مقاله برگرفته از پروژه تحقيقاتي منعقد بين دفتر مطالعات سياسي و بين المللي و مؤسسه بين المللي مطالعات درياي خزر مي باشد.   منبع:پايگاه نور ش 37 ادامه دارد... /ج  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 613]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن