تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من براى (احياى) مكارم و نيكى‏هاى اخلاقى مبعوث شدم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1801705984




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آثار تربیتی نماز


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آثار تربیتی نماز
آثار تربیتی نماز   خدابخش قیصری منبع : اختصاصی راسخون  
خدابخش قیصری
چکیده   هدف مقاله حاضر آن است که به بررسی آثار تربیتی نماز اين حبل متين و صراط مستقيم بر زندگی فردی انسانها بپردازد. آغاز پرواز و عروج انسان از مرحله حيوانيت به بالاترين جايگاه انساني در أعلي عليين قرب الهي، آنجا كه بين خالق و مخلوق جز پرده نازك قاب قوسين هيچ فاصله‌اي نيست، از سكوي عبادت خالصانه و آگاهانه حق شروع مي‌شود و در رأس همه آنها، نماز بال و پر خود را براي شيفتگان وصل الهي مي‌گشايد و هر كه به نماز آنگونه كه حقيقت آن است متمسك شود، و حقيقت نمازکه همانا اقامه نماز در سايه ولايت اهل بيت – عليهم السلام، مي‌باشد، هيچگاه از سايه ولايت الهي بيرون نمي‌رود و در سايه شياطين و ارتكاب فحشا و منكر قرار گيرد لذا مي‌توان گفت نماز خط مقدم جبهه جهاد اكبر مي‌باشد.اقامه راستین نمازآثار فراوانی مانند ایجاد محبت ، اخلاص ، شكرگزاري ، وقت شناسي ، نظم وجهت مشخص درنمازگزار دارد.روش جمع آوری مطالب،كتابخانه اي بوده كه بر اين مبنا از اسناد ومدارك ديني بهره برده وبه نقل وتوصيف موارد مذكور پرداخته ايم و سعي نموده ايم درحد توان ازمنابع دست اول روايي بهره گيري نماييم و در پايان مي توان کلید واژه: نماز، آثار تربیتی،آثار آثار تربيتي نماز   نماز به غير از آثار معنوي كه بر جسم و جان انسان مي‌گذارد يك سري از آداب اسلامي را هم به او مي‌آموزد، در حقيقت نماز همانند مربي‌اي است كه همواره در كنار متربي خود بوده و نكات لازم و ضروري را به او يادآور شده و او را تربيت مي‌كند، در اين فصل به بررسي اين نكات تربيتي مي‌پردازيم. 1 – نماز زنده كننده ياد خدا در انسان   انسان فراموشكار ممكن است با پرداختن به امور عادي زندگي، خالق هستي بخش و ولي نعمت خود را به بوته فراموشي بسپارد(1)كه البته در اين نسيان خداوند، سقوط و نابودي انسان حتمي است چنانچه خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «و لا تَكُونُوا كَالـَّذينَ نَسُوا اللهَ فَأنْسيهُم أنْفسَهُم ...» «و شما مؤمنان مانند آنان نباشيد كه به كلي خدا را فراموش كردند و خدا هم نفوس آنها را از يادشان برد.(2) » تمام مشكلاتي كه بشر در سطح جهان، در گذاشته و امروز، براي خود ايجاد كرده به علت فريب خوردن از زرق و برق دنيا و پيروي از خواسته‌هاي نفساني و وسوسه‌هاي شيطاني است، اطاعت و پيروي از هواي نفس باعث شده كه انسان، دنياي خود و ديگران را به جهنم سوزاني تبديل كند و خود و ديگران را در آتش آن بسوزاند چنانچه يكديگر را قلع و قمع مي‌كنند آنچنانكه شايد كمتر حيوان درنده‌اي در عالم با همنوع خود چنين كند، پرده غفلت جلوي عقل و چشم و گوششان را به گونه‌اي گرفته كه گويا حساب و كتاب و حتي مرگي در كار نيست و تا زماني كه بشر در صدد كنار زدن اين پرده غفلت نباشد روز به روز بر آتش دنياي خود مي‌افزايد. بزرگترين مصيبت براي رهروان حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كرده و غرق در اين زندگي مادي و لذايذ زودگذر دنيوي گردند، حال يكي از عملهايي كه سرشار از انگيزه ياد خداست و مي‌تواند انسان را يكسره غرق در ياد او كند و بيدار باش و به خويش آورنده باشد و همچنين مي‌تواند مانند شاخص و علامتي، رهروان راه حق را بر روي خط مستقيم نگه داشته و از گيجي و گمي حفظ كرده و از لحظه‌هاي غفلت در زندگي آدمي منع كند، به پا داشتن نماز(3) يعني سمبل ذكر و ياد خدا مي‌باشد. در آياتي كه مربوط به بعثت حضرت موسي – عليه السلام– است آمده: «إنَّني أنا الله لا اله الاّ أنا فاعْبُدْني و أقِمِ الصلاة لذكري» «منم خداي يكتا هيچ خدايي جز من نيست پس مرا (به يگانگي) بپرست و نماز را مخصوصاً براي ياد ما بپا دار.(4) » در معناي جمله آخر از آيه شريفه يعني «لذكري» چند معنا برداشت شده است: 1 – نماز به پا دار براي اينكه مرا به ياد داشته باشي و فراموشم نكني(5)«لتذكُرُني فيها(6)» 2 – نماز را به پا دار تا من تو را به ياد داشته باشم و تو را در بوته فراموشي قرار ندهم و به حال خود رهايت نكنم بلكه با تعريف و تمجيد تو را مطرح سازم(7). «لِأذكركَ بالثناءِ(8)» 3 – نماز را به پا دار زيرا من تو را به ياد نماز انداخته و دستور اقامه آن را به تو دادم(9) «لأنّي ذكرتُها و أمرتُ بها(10)» 4 – تنها براي ياد من، نماز را به پا دار و نه براي ديگري و هرگز آن را با اغراض گوناگون در نياميز(11)«لذكري خاصةً لا تشوبها بغيره(12)» 5 – در اوقات ياد من، نماز را به پا دار و آن همان اوقات ويژه نمازهاي فريضه مي‌باشد(13)«لِأوقات ذكري أي لمواقيت الصلاة(14)» 6 – براي ياد صله‌ها و عطاها و به عنوان شكرگزاري نعمات من، نماز را به پا دار(15) «لِذِكْرِ صَلاتي و هو مروري..(16) » 7 – يعني هر وقت به ياد آوري كه نمازي بر عهده توست،‌ بي‌درنگ آن را به جاي آور(17). در واقع حيات طيبه انسان در سايه حاكميت دين خدا، وقتي حاصل خواهد شد كه انسانها دل خود را با ياد خدا زنده نگه دارند و به كمك آن بتوانند با همه جاذبه‌هاي شر و فساد مبارزه كنند و همه بتها را شكسته و دست تطاول همه شيطانهاي دروني و بروني را از وجود خود قطع كنند(18). ياد خدا آنقدر ارزشمند است كه امام صادق – عليه السلام – فلسفه وجوب نماز را ياد خدا مي‌دانند: « ... فَفَرضَ عَلَيْهِم الصلاة، يَذْكرونَهُ كُلَّ يومٍ خمسَ مراتٍ ... يُنادُون بِاسْمِهِ وَ يَعْبُدُونَهُ بِالصلاة و ذَكَرَ الله لِكَيْلا يَغْفَلُوا عنه فينسوه فيندرس ذكره.(19) » «خداوند سبحان نماز را بر آنها واجب كرده تا در هر روز پنج مرتبه به ياد او باشند و ... حق تعالي را به اسمش بخوانند و بوسيله نماز و ذكر خدا، او را عبادت كنند تا از او غفلت نورزند و فراموشش نكنند و نام و يادش كهنه و مندرس نشود.(20) » نقش مؤثر نماز به عنوان يكي از مظاهر ياد خدا در زندگي انسان و تربيت او روشن و بديهي است زيرا نماز تأمين كننده ارتباط دائمي و تماس هميشگي انسان با خدا بوده و به حكم اينكه در فواصل مختلف هر شبانه روز چندين مرتبه انجام مي‌شود به صورت مرتب و مكرر به انسان اخطار كرده و هشدار مي‌دهد و هدف آفرينش را به او خاطر نشان ساخته و موقعيت او را در جهان به او گوشزد كرده(21) و روح توجه به پروردگار را در وي زنده مي‌كند و عامل بزرگ غفلت زدا در زندگي پرمشغله امروزي مي‌باشد. 2 – نماز، ايمان و باور به اطاعت از رسول - صلي الله عليه و آله - در كنار اطاعت از خدا   اطاعت از خداوند متعال و فرمانبرداري از رسول مكرم اسلام – صلي الله عليه و آله – يك چيز بيشتر نيست و به دلالت آيات متعددي از قرآن مجيد،‌ميان آن دو اطاعت، دوگانگي و جدايي نبوده هرچند كه در ادب گفتاري اطاعت از خدا جداي از اطاعت از رسول او ذكر مي‌شود. «يا أيُّها الذّين آمَنُوا أطيعُوا اللهَ و أطيعُوا الرَّسُولَ و اُولِي الأمرِ مِنْكم فَاِنْ تنازَعْتُم في شَيْءٍ فَرُدُّوه إلي اللهِ و الرَّسولِ إن كُنْتُم تُؤمنونَ بِاللهِ و اليَوْمِ الآخِرِ ذلك خيرٌ و أحْسَنُ تأويلاً» «اي اهل ايمان فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) را اطاعت كنيد و چون در خيري كارتان به گفتگو و نزاع كشد به حكم خدا و رسول باز گرديد اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد اين كار براي شما بهتر و خوش عاقبت‌تر خواهد بود.(22) » دليل اينكه عنوان شد اين دو اطاعت يكي و كاملاً به هم مرتبط است اين مي‌باشد كه پيامبر – صلي الله عليه و آله – به عنوان مبلغ دين جز بر وحي سخن نگفته و چيزي از سوي خود به آن نيفزوده و يا از آن نكاسته و خداوند سخن و فرمان او را همانند سخن و فرمان خود مي‌داند(23) و دليل سفارش به اطاعت به صورت جداگانه به خاطر مبالغه در انجام فرمان و جلوگيري از برخي پندارهاست تا كسي نگويد و نپندارد كه فرمانبرداري از پيامبر گرامي – صلي الله عليه و آله – ويژه دستوراتي است كه در قرآن شريف آمده زيرا به باور برخي مفسرين منظور اين است كه خدا را در انجام واجبات اطاعت كنيد و پيامبر را در انجام مستحبات ولي ديدگاه بهتر در نظرات مفسرين آن است كه پيامبر را فرمان ببريد و اين فرمانبرداري واجب مي‌باشد زيراآن حضرت با دو عنصر اساسي وحي و رسالت و آگاهي ژرف و عصمت و معصوميت از لغزش و گناه از همگان ممتاز شده و تصور اشتباه و ديگر آفات در او نمي‌رود(24) و به همين جهت ميان اقامه نماز كه رمز اطاعت از حق تعالي است و اطاعت از رسول – صلي الله عليه و آله – ارتباط و پيوستگي ذكر شده آنجا كه فرموده است: «و أقيموا الصلاة و اتوا الزكوة و أطيعوا الرّسولَ لعلكم تُرحَمون» «(اي اهل ايمان) نماز را بپا داريد و زكات مال خود را به فقيران بدهيد و رسول ما را اطاعت كنيد باشد كه مورد لطف و رحمت شويد.(25) »اصولاً، بر اساس اكثر آيات سوره نور، خداوند متعال مي‌خواهد جماعت مسلمانان و مؤمن با آداب وحي، تربيت شوند و اگر به چنان آدابي مؤدب گشتند هيچ تجارت و داد و ستدي، ايشان را از ياد خدا و اقامه نماز باز نداشته و مشغولشان نمي‌سازد در حالي كه منافق با تظاهر به اسلام، به بهانه‌هاي واهي از اطاعت رسول الله – صلي الله عليه و اله – سرپيچي مي‌كند و در مورد قضاوت و داوري، آنجا كه مي‌داند حق با او نيست، به داوري رسول اكرم – صلي الله عليه و آله – رضايت نمي‌دهد(26) و بديهي است كه نماز خواندن بدون تن دادن به حكومت، قضاوت و داوري رسول اكرم– صلي الله عليه و اله – و انجام آن بدون اطاعت از ايشان، مسلمان و جامعه اسلامي را دچار اختلال مي‌كند و آنها را از مهر و محبت و رحم و رأفت لازم دور مي‌گرداند(27). لذا امام صادق - عليه السلام - يكي از علل وجوب نماز را زنده نگه داشتن دين و آيين پيامبر صل اله عليه و آله مي‌داند: « ... و أرادَ الله تَبارك و تعالي أنْ لا يَنْسيهم أمرَ مُحمّدٍ – صلي الله عليه و آله – فَفَرضَ عليهم الصلاة» «... و خداوند تبارك و تعالي اراده كرد دين و آيين و امر محمد – صلي الله عليه و اله – فراموش نشود و بدين جهت بر امتش نماز را فرض و واجب قرار داد.(28) » لذا فرمانبرداري از پيامبر – صلي الله عليه و اله – بر همه عصرها و نسلها واجب است هم در حيات ظاهري ايشان بايد آن حضرت را اطاعت كرد و هم پس از رحلت او؛ چرا كه دين او جاودانه و پاينده و رسالت او جهاني و همگاني مي باشد. (29) 3 – نماز پرورش دهنده انسان شكرگزار   شكر حالتي است نفساني و امري است غريزي و طبيعي كه هر صاحب نعمتي، نسبت به دهنده آن، در مقام شكرگزاري و امتنان برآمده و طبق اين خصلت و صفت ذاتي، از وي تقدير مي‌نمايد، حقيقت شكر وابسته به سه امر است؛ علم به نعمت، فرح و خوشحالي از آن و عمل بر طبق آن نعمت؛ اما علم به نعمت با شناسايي و معرفت به آن بوده و تفكر در اينكه بهترين نعمت و بزرگترين موهبتها را صاحب شده و خوشحالي به نعمت پروردگار نيز به اين صورت است كه صاحب نعمت از موهبت و بخشش كردگار از آن جهت فرحناك است كه بر اثر دارا شدن نعمت، مورد توجه خاص پروردگار قرار گرفته و بعد از تفكر در اصل نعمت و منشأ آن و بعد از خوشحالي به آن بايد در مقام عمل برآيد، وقتي كه انسان منشأ نعمت و منظور از اعطاي آن را دانست، لازم است كه مطابق ميل او حركت نموده و با تمام اعضا و جوارح خود به ازاء موهبت و بخشش وي به شكرگزاري و سپاس از ولي نعمت خويش پردازد(30). شكر منعم و اطاعت از ولي نعمت، امري اخلاقي و عاطفي است و اختصاص به انسان به تنهايي ندارد بلكه حيوانات نيز در خور شعور و استعداد خود از انجام اين مهم فروگذار نمي‌كنند اما آيا اين شكر و سپاس در ارتباط با منعمي همچون خداوند رب العالمين به همان شيوه است كه در مورد انسانِ نيازمند و محتاج از حيث رواني و مادي وجود دارد؟ انساني كه همواره با چشم اميد عطا مي‌كند يا لااقل سپاس در روح او اثر تشويقي يا ارضايي دارد(31). پروردگار عزت از اين نواقص مبراست. «سُبحانَ رَبِّكَ رَبِّ العِزَّةِ عَمّا يَصِفون(32)» اين چه قضاوتي است. «ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمون(33)» سود اين سپاس به خود انسان برمي‌گردد. «... و مَنْ يَشْكُرْ فَإنّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ.(34) » نماز، روح تشكر و سپاس را كه از خصال عالي انساي است در نمازگزار ايجاد و تقويت مي‌كند در حقيقت نماز بهترين نوع شكرگزاري است كه شيوه آنرا خداوند بيان فرموده و تمام انبياء و اولياء الهي هم آن شيوه را به كار بسته‌اند، شكري عملي، زباني، دائمي و سازنده مي‌باشد(35). به طور مثال خداوند در قرآن به پيامبر اكرم – صلي الله عليه و اله – مي‌فرمايد: «انّا اعطيناك الكوثر، فَصَلِّ لِرَبِّكَ وانْحَر» «ما به تو كوثر (خير كثير) عطا كرديم پس اي پيامبر به شكرانه اين نعمت عظيم و خير فراوان بهترين عمل براي پروردگارت، نماز است و بعد از آن قرباني كن.(36) » خداوند متعال، نه تنها به پيامبرش – صلي الله عليه و اله – دستور شكرگزاري داده بلكه به تمام مسلمانان اين ادب را مي‌آموزد، با اين وصف كه هرچند شكر مخلوق هرگز حق نعمت خالق را ادا نمي‌كند ولي دستوري است از جانب او كه درضمن نماز به پيامبر اكرم – صلي الله عليه و اله – سلام دهيم و از خداوند بخواهيم كه بر او و خاندان پاكش درود بفرستد و اين در واقع نوعي تشكر و قدرداني از مروج نعمتهاي بزرگي چون اسلام و نماز است(37). 4 – نماز سبب ايجاد محبت   بديهي است كه اظهار علاقه به امري بر اثر وجود سببي است كه قوه محبت و دوستي انسان را به سمت خود مي‌كشاند، كه آن سبب، يا جمال و زيبايي است يا كمال و يا بواسطه نفعي كه از او به انسان رسيده و يا خصوصيات ديگري كه كِشنده و جاذب قوه محبت و دوستي مي‌باشد.بهترين دوستي‌ها و بالاترين درجه محبت و كمال آن، علاقه و دوستي به كردگار متعال است زيرا هر شيء و امري به واسطه دارا بودن يك قسم و يا يك سبب از اسباب دوستي، مورد علاقه واقع شده و محبوب و منظور نظر او گشته است ولي حضرت سبحان– عزّ و جلّ – داراي تمام اسباب محبت و دوستي مي‌باشد(38). از اين رو نمازگزار واقعي خدا را دوست مي‌دارد زيرا كه او كمال و جمال مطلق است و انسان هم بالفطره كمال‌جو و جمال دوست مي‌باشد(39)، عاشق و دلباخته محبوب حقيقي گشته و خدا نيز او را دوست خود مي‌خواند و دوستي ديگري جانشين اين عشق نمي‌گردد. «الهي مَنْ ذَاالذي ذاقَ حلاوةَ محبتك فرامَ مِنْكَ بدلاً.(40) » اگر دل، جايگاه محبت و ياد خدا و مسرور از خاطره‌ي انس با او بود، دل خاشعي است كه به فلاح و رستگاري مي‌رسد(41). نمازگزار يك بار در بسم الله و بار ديگر در سوره حمد، خدا را به دو صفت رحمان و رحيم مي‌ستايد و اگر از نمازش غافل نباشد قهراً در كسب اين صفت خدايي و تخلق به اخلاق الهي خواهد كشيد و درنتيجه از قساوت و سنگدلي،‌بي رحمي و بي مهري دست كشيده و مهربانترين و با محبت‌ترين مردم خواهد شد(42). ولي علاوه بر آنكه محب و دوستدار حضرت سبحان است، به دوستان و دوستداران او نيز اظهارمحبت وعلاقه مي‌نمايد و بهترين خلق خدا در اين زمينه،چهارده معصوم– صلي الله عليه و اله– مي‌باشند، او با جمله «صراطَ الذّينَ أنْعَمْتَ عليهم» در حمد و يادآوري پيامبر – صلي الله عليه و آله – به عنوان صاحب رسالت و بنده خدا و صلوات فرستادن بر ايشان و خاندان پاكش – عليهم السلام – در تشهد هر روز محبت خويش را مستحكم‌تر نموده و با سلام دادن به صالحان، در پايان نماز، كه اولياء خدا و دوستداران اهل بيتند به ايشان نيز اظهار توجه و محبت مي‌نمايد. در حقيقت نمازگزار شخصي با محبت و مهربان تربيت شده و در نماز، «تولّي»، كه يكي از فروع دين مي‌باشد، را به صورت عملي مي‌آموزد. 5 – نماز مربّي صدق و راستي   صدق را اهل لغت، مطابقت كردن گفتار با اعتقادات و با آنچه از آن خبر مي‌دهد، معني كرده‌اند بنابراين اگر قول با اعتقاد و يا با مخبرٌ عنه مطابق نشد، صدق تام نمي‌باشد(43). اخلاص در نيت و عمل، نمازگزار را به گونه‌اي تربيت مي‌كند كه كسي جز راستي، درستي، صداقت و امانت از وي نبيند .كسي كه ديگري را دوست دارد سخن گفتن با او را هم دوست مي‌دارد، آنها كه با زبان، مدعّي خدا خواهي و خدا دوستي‌اند ولي علاقه‌اي به نماز ندارند در ادّعاي خود صادق نيستند(44). اصولاً چگونه ممكن است بنده‌اي كه به مبدأ و معاد معرفت دارد و روزي چند نوبت، راستي و صداقت ورزي را با خدا تمرين مي‌كند، اين خصيصه در ديگر كارها و شئون زندگي‌اش اثر نگذارد؟ نماز ملاك و ميزان مقدار تعهدي است كه انسان در اظهارات خود دارد، آن كه با خداي خويش صداقت دارد مطمئناً با بندگان خدا نيز صادق است، كسي كه در عبادتش خالص است و شرك و ريا نمي‌ورزد نمي‌تواند اهل دروغ، فريب،‌غش و خيانت باشد و كساني كه او را مي‌شناسند مي‌توانند به عنوان يك دوست پايدار، درستكار، صادق و امين روي دوستي او حساب كرده و به او اعتماد كنند(45). 6 – تأديب انسان به وسيله نماز   مؤدب بودن نمازگزار در محضر آفريدگار متعال، يكي از مسايلي است كه اسلام به آن اهميت زيادي داده است،‌امام سجاد – عليه السلام – در اين باره در رساله حقوق خود مي‌فرمايد: «حق نماز اين است كه بداني نماز، وارد شدن بر خداي– عزّ و جلّ – است و تو با نماز در پيشگاه خداوند – عزّ و جلّ – ايستاده‌اي، پس چون اين را دانستي بايد همچون بنده‌‌اي خوار و كوچك، مشتاق، هراسان، اميدوار، بيمناك و درمانده و گريان باشي و به احترام كسي كه در مقابلش ايستاده‌اي با آرامش و وقار بايستي و با دل به نماز رو كني و آن را با رعايت شرايط و آداب و حقوقش به جا آوري.(46) » جناب شيخ رجبعلي خياط (ره)(47) درباره ادب حضور مي‌فرمايند: «شيطان هميشه مي آيد سراغ انسان، يادت باشد كه توجه خود را از خدا قطع نكن، در نماز، مؤدب باش، در نماز بايد همانند هنگامي كه در برابر شخصيت بزرگي خبردار ايستاده‌اي، باشي به گونه‌اي كه اگر سوزن هم به تو بزنند، تكان نخوري.»و ديگر آنكه، ايشان معتقد بودند هر حركتي در نماز، خلاف ادب در محضر آفريدگار، معلول وسوسه شيطان است و مي‌فرمود: «شيطان را ديدم كه بر جايي كه انسان در نماز مي‌خاراند بوسه مي‌زند.(48) » كسي كه صداي اذان را بشنود و بي‌تفاوت باشد نسبت به نماز يك نوع بي‌ادبي كرده است، در مورد رعايت آداب و شرايط نماز در قرآن كريم آمده است كه: «يا أيها الذّين آمنوا لا تَقْرَبُوا الصلاة و أنتم سكاري حتي تَعْلَمُوا ما تقولون ...» «اي اهل ايمان، هرگز درحال مستي به نماز نياييدتا بدانيدچه مي‌گوئيد(وچه مي‌كنيد)...(49) » البته به حسب ظاهر و به باور برخي از مفسرين، مراد از «سُكْر» در آيه مستي برخاسته از شراب و خمر است و هشداري براي اهل ايمان كه نبايد به هنگام نزديك شدن وقت نماز خود را در معرض مستي قرار دهد(50). اما به باور گروهي ديگر، مدلول آيه، تنها اشاره به «مستي شراب» نيست، بلكه هر تعلّقي كه مستي بياورد را شامل مي‌شود چنانچه امام صادق – عليه السلام – به نقل از امير المؤمنين - عليه السلام - مي‌فرمايند: «السُّكْرُ أَربعُ سَكَراتٍ: سُكْرُ الشرابِ، سُكْرُ المال، سُكْرُ النوم، سكرُ المُلْكِ(51)» «آنچه كه انسان را از اعتدال خارج كرده و به مستي و غفلت مي‌كشاند چهار چيز است؛ اول.‌ مستي در اثر شرب خمر، دوم . مستي مال و ثروت، سوم . مستي خواب كه انسان اگر در حال خواب آلودگي به نماز بايستد قطعاً نمي‌فهمد چه مي‌گويد . و چهارم. مستي قدرت مي‌باشد.(52) » از پنجمين امام نور نيز روايتي آمده كه ديدگاه دوم را تأييد مي‌كند(53).در حقيقت صِرف قيام و قعود، سجده و ركوع، بدون ذكر و توجه و همراه با غفلت و بي‌اعتنايي به اين كه چه مي‌كند، در كجا ايستاده، با كه سخن مي‌گويد و چه مي‌گويد، هيچ حاصلي نخواهد داشت براي همين است كه امام سجاد – عليه السلام – در همين حق مي‌فرمايد: «أنّها وَفادَةٌ إلي اللهِ و أنَّك قائمٌ بين يديِ اللهِ ...(54) »چگونگي ايستادن و آداب حضور را رعايت كردن از جمله دستها را روي ران قرار دادن، بدن را آرام، نگاهها را به محل سجده دوختن، پوشيدن لباسهاي نو و تميز(55) همراه با استعمال بوي خوش و عطر، در صفوف جماعت كنار هم ايستادن، هماهنگ باهم و با امام جماعت بودن و ... مجموعه دستور العمل‌هايي است كه روحيه ادب و اطاعت را در انسان تقويت مي‌كند، آن هم ادبي بر اساس ارزشهايي چون: شناخت، محبت، تواضع و ادب در برابر كسي كه اهليت دارد نه تملق، نه خودباختگي، نه وارداتي و نه تشريفاتي و متملقانه و بي‌محتوا(56). 7 – نماز، عامل مؤثر بر فرد براي رعايت حقوق ديگران   در ابتدا لازم است به اين نكته توجه نمود كه بين نماز صحيح و نماز مقبول فرق و تفاوت مي‌باشد، ممكن است نمازي از جهت اركان و مقدمات آن به صورت صحيح آورده شود ولي به خاطر عوامل باطني مقبول درگاه الهي واقع نگردد، پس بايد نمازگزار يك سري آداب غير ظاهري را نيز رعايت كند از آن جمله، شرايطي در ارتباط با لباس، درآمدها، مكان نماز، رعايت حقوق مردم، پرداخت خمس و زكات(57)، پرهيز از غيبت(58) و عدم تجاوز به مال و حقوق ديگران و ... مي‌باشد. اين الزامات و خصوصاً توجه به حقوق ديگران، نماز را از يك عمل صرفاً فردي خارج كرده و و آن را به عنوان جريان اصلاحي و پديده مؤثر در راه رسيدن به عدالت اجتماعي مطرح مي‌سازد(59).استاد شهيد مرتضي مطهري (ره) مي‌فرمايد: «اسلام مي‌گويد من پرستشي را كه در آن حقوق اجتماعي محترم نباشد، اساساً قبول ندارم. آن وقت يك نمازگزار وقتي مي‌خواهد نماز بخواند، اول فكر مي‌كند اين خانه‌اي كه من در آن هستم به زور از مردم گرفته‌ام يا نه؟ اگر به زور گرفته‌ام، نمازم باطل است، پس اگر مي‌خواهد نماز بخواند مجبور است كه اين خانه را طوري ترتيب بدهد كه برايش حلال باشد يعني از صاحب اصلي‌اش خريده باشد و يا صاحب اصلي‌اش را راضي نگهدارد، فرش زير پايش همينطور، لباسي كه به تن دارد همينطور و حتي اگر حقوقي از فقرا به او تعلق گرفته است، خمس يا زكات آن را بايد بدهد و اگر ندهد نمازش باطل است.(60) »در حقيقت بايد گفت: نماز، دعوتي است براي رعايت حقوق ديگران حتّي به اندازه‌ي نخ دكم(61) زيرا كه نمازگزار به خوبي مي‌داند كه پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله – فرمود: «كسي كه يك لقمه حرام بخورد نماز چهل شبش پذيرفته نشود(62)» لذا عبادتي كه بر اساس حرام خواري صورت گيرد همچون ساختمان عظيمي است كه بر روي شن ساخته‌‌اند(63). 8 – رعايت احترام پدر و مادر شرط قبولي نماز   احترام به پدر و مادر يكي از مسايلي است كه از نظر خداوند – عزّ و جلّ – بسيار با اهميت و پربها مي‌باشد به گونه‌اي كه بعد از ايمان به خدا و پرهيز از شرك، از احسان به والدين، سخن به ميان آمده است و احسان، جامع‌ترين و وسيع‌ترين واژه در باب نيكي مي‌باشد، در حال فقر والدين،‌ احسان مادي و در حال غناي آنها، احسان روحي(64)، مي‌تواند مصاديق احترام به آنان باشد. قرآن كريم در اين باره فرموده است: «و اذْ أخَذْنا ميثاقَ بني اسرائيلَ لا تعبدونَ إلّا اللهَ و بالوالدين إحسانا و ... » «و ياد آريد هنگامي را كه از بني اسرائيل عهد گرفتيم كه به جز خداي را نپرستيد و درباره پدر و مادر نيكي كنيد ...(65) »و يا در آيه ديگر فرموده است: «و وصَّيْنَا الإنسانَ بِوالِدَيْهِ إحساناً ...» «و انسان را (نسبت) به پدر و مادرش به احسان سفارش كرديم و...(66) »در بيشتر آياتي كه از احسان به والدين صحبت به ميان آمده كلمه احسان به وسيله «باء» متعدي شده، احسان اگر با إلي ذكر شود به معناي نيكي كردن هرچند به طور غير مستقيم و با واسطه است امّا هنگامي كه با «باء» ذكر مي‌شود معناي آن «نيكي كردن به طور مستقيم و بدون واسطه است»، بنابراين آيات تأكيد مي‌كند كه موضوع نيكي به والدين آنقدر داراي اهميت است كه شخص بايد بدون واسطه به آن اقدام نمايد(67). نماز نيز اين اثر تربيتي را بر نمازگزار دارد كه در حق آنها كوتاهي نكرده و مشمول عاق والدين نگردد زير او مي‌داند كه در غير اين صورت نمازش پذيرفته نخواهد بود. روايتي از امام صادق – عليه السلام – در اين باره فرموده است: «مَنْ نَظَرَ إلي أبَوَيْهِ نَظَرَماقتٍ و هما ظالمانِ لَهُ، لَمْ يَقْبَلِ اللهُ لَهُ صلاة.(68) » «فرزندي كه از روي خشم به پدر و مادر خود نگاه كند – هرچند والدين در حق او ظلم كرده باشند – نمازش از سوي خدا پذيرفته نيست(69) » 9 – نماز تأثير گزار بر روابط زن و شوهر نسبت به هم   زن و شوهر به عنوان دو جناح خانواده و دو ركن اساسي در جامعه لازم است نسبت به يكديگر مسايل الهي و دستورات اسلامي را رعايت كنند و اين امكان پذير نيست جز با به كارگيري تقوا و عدالت؛ تقوا يعني پرهيز از سيئات و زشتي‌ها و بدخلقي و رفتار ناپسند و عدالت يعني دوري از افراط و تفريط در تمام برنامه‌ها. ستم به زن از جانب مرد و ستم به مرد از جانب زن، به هر اندازه كه باشد، گرچه گروهي آن را قابل توجه ندانند قبيح است(70).تقوا و عدالت، اخلاق حسنه، كردار پسنديده، لبخند رضايت، تشكر از زحمت، حفظ آرامش، پذيرائي شايسته، حسن معاشرت زن با همسر و مرد با اهل بيتش، همه از فضايلي هستند كه در طول زندگي بايد از مشرق وجود مرد و زن نسبت به يكديگر طلوع كند تا عرصه گاه حياتشان از بركت اين واقعيات نور باران شود(71). براي هر يك از زن و مرد از جانب حضرت حق و رسول اكرم و امامان معصوم – عليهم السلام – وظايف و تكاليفي تعيين شده كه تنها در چارچوب آن قوانين حق برخورد با يكديگر را دارند و خارج از حدود الهي و وظايف انساني و اخلافي، هر برنامه ديگر ستم و ظلم است و در دنيا و آخرت داراي عكس العمل مي‌باشد(72).در اين رابطه روايت بسيار مهمي از رسول خدا – صلي الله عليه و آله – رسيده كه توجه به آن الزامي است آنجا كه فرموده است: «مَنْ كانَ لَهُ إمراةٌ تؤذيهِ لم يَقْبَلُ الله صلاتَها و لا حسنةً مِنْ عملها حتّي تعينَهُ و ترضُيه و ... ثم قال رسول الله – صلي الله عليه و آله – و عَلَي الرَّجُلِ مِثلُ ذلك الوِزر‍ِ و العذابِ اذا كانَ لَها مُؤْذياً ظالماً ...(73) » پيامبر اعظم - صلي الله عليه و آله – فرمودند: «هر زني كه شوهر خود را بيازارد، هيچ نماز و حسنه‌اي از كارهاي نيك آن زن قبول حق نمي‌شود تا اينكه يار و مددكار شوهر شود و رضايت او را جلب كند، آن زن آزار دهنده بايد بداند در صورت ادامه آزار، اول كسي است كه وارد جهنم مي‌شود گرچه تمام روزگار را به روزه و عبادت شب سپري كند و بنده در راه خدا آزار نمايد و مال و ثروت در راه حق انفاق كند، آنگاه رسول خدا – صلي الله عليه و اله – فرمود: و بر مرد نيز همين كيفر و مكافات خواهد بود اگر همسر خود را مورد ستم و آزار قرار دهد.»زن و مرد بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه ستم، تنها ستم بدني و آزار جسمي نيست، نگاه غضب آلود، كم محلي، بدخلقي، گفتن سخن زشت،‌ عدم تمكين، خروج از خانه بدون رضايت شوهر و ...، همه از مصاديق ظلم و ستم است و چنين مرد و زني از دايره‌هدايت خارج و در لجنزار گمراهي، غرق است.امام صادق – عليه السلام – در روايتي فرموده‌اند: «نماز چهار كس پذيرفته نيست ... از جمله آنها زني كه بي اجازه شوهرش از خانه او بيرون رود» «... و المرأهُ تخرجُ من بيتِ زوجِها بغير إذنِهِ(74)».بر طبق اين روايات مردان و زنان مي‌آموزند كه اگر خواهان قرب الهي و مقبول شدن عبادات در نزد معبود هستند بايد وظايف الهي را نسبت به همديگر مراعات كنند و فضاي سرسبزي را براي پرورش گلهاي زندگي آماده سازند و اين تأثير تربيتي را از نماز مي‌گيرند. 10 – نماز تمريني براي حجاب   زن از ديدگاه اسلام داراي شخصيت شايسته و رسالت و موقعيت الهي است كه مي‌تواند مدارج كمال را طي كرده و به مراتب عالي انسانيت بار يابد و مصداق تحقق فلسفه خلقت يعني خليفه خدا گردد. وجود زن،‌ زينت بخش آفرينش انسان است و افق روح او تجلي گاه رحمت و دامن زن مدرسه بشر بوده و كمال مرد بدون او ممكن نيست.زن مظهر ظرافت و جمال آفرينش است و اصلاح افراد و جامعه در گرو تقواي اوست و كلاس درسش محيط خانواده مي‌باشد، بر همين اساس زن مربي بشر بوده و مي‌تواند با تربيت فرزندي، امتي را رهايي بخشد.حال جايگاه والاي اين گوهر آفرينش اقتضا دارد كه در صدف حجاب قرار گيرد تا ارزشهاي او حفظ شود و اين فلسفه پوششي است كه خداوند حكيم براي ناموس خلقت واجب نموده است. وجود نگهباني و پوشش اشياء، نمايانگر ارزش آنهاست و هر قدر آن ارزش افزايش يابد درصد محافظت از آنها بيشتر مي‌شود به گونه‌اي كه جواهرات، اسناد و اوراق بهادار در مطمئن‌ترين و محكمترين جا نگهداري مي‌شود لذا زن هم كه گوهري گرانبهاست بايد خود را در صدف حجاب محفوظ بدارد(75). زن بي‌حجاب همچون ميوه شاخه‌اي است كه از ديوار باغ به بيرون آويزان است و هر رهگذري به سوي آن دست دراز مي‌كند يا مانند گلي كه هر كسي به چيدن آن تمايل دارد و حجاب بهترين حافظ و حصاري است كه زن را از خطر بيگانه حفظ مي‌كند.بهترين كلاس تمرين و آموزش درس حجاب، خواندن نماز از سوي بانوان است چه اينكه زن موظف است به هنگام نماز با حجاب كامل رو به درگاه پروردگار يكتا بايستد و با او راز و نياز كند(76). همچنين به زن دستور داده شده در صورتي كه نمي‌تواند خود را از نامحرم حفظ كند بهتر است در خانه، با تمام فضيلتي كه نماز جماعت دارد، به صورت فرادي بخواند و حتي اگر بتواند خودش را هم حفظ كند باز بهتر است به دور از ديد نامحرمان و در خانه نماز بخواند.پيامبر اكرم – صلي الله عليه و اله – فرمودند: «صلاة المَرْأةِ وحدَها تَفْضُلُ علي صلاتِها في الجَمْع بِخَمْسٍ و عشرينَ درجةً.(77) » «نماز زن تنها بيست و پنج برابر از نماز جماعت براي او بهتر است.» و در حديث ديگري از ايشان آمده است كه :« اينكه زن در اطاق خويش، نماز كند براي او بهتر است تا در ايوان خويش نماز كند و اينكه در ايوان خويش نماز كند بهتر است تا در صحن خانه نماز كند و اين كه در صحن خانه نماز بخواند براي او بهتر است تا در مسجد نماز كند.(78) » اين دو حديث نشان دهنده اين واقعيت است كه در روايتي از الگوي زنان جهان حضرت زهرا – سلام الله عليها - مي‌خوانيم كه: «زماني زن به خدا نزديك است كه در خانه‌اش بنشيند [و از ملاقات غير ضروري با نامحرم بپرهيزد]»، «... أدني ما تكونُ مِنْ رَبِّها أن تلزِمَ قَعْرَ بَيْتِها ... (79)» 11 – وجوب پوشاندن عورتها در نماز يادآور ضرورت پوشاندن زشتيهاي باطني   براي ايستادن به نماز و حضور در محضر كردگار و بار يافتن به درگاه ذوالجلال بايد عورتهاي ظاهر و باطن خود را بپوشانيم.مرد بايد عورتين خود را براي نماز بپوشاند(80) اما زن،‌تمام وجودش عورت است و به هنگام نماز بايد سراپاي وجود خود را بپوشاند به استثناي دست و پا تا مچ و به استثناي چهره به اندازه‌اي كه به هنگام وضو شسته مي‌شود(81)، حتي زن بايد صداي خود را پوشيده نگه دارد و در جايي كه نامحرم صداي او را مي‌شوند نمازهاي جهر را بلند نخواند(82). عورتهاي باطني همان خلق و خوي‌هاي ناپسند و زشتيهاي عادات مذموم است كه لياقت حضور در محضر رب الا رباب را از آدمي مي‌گيرد. كشف عورتهاي باطني، زشتي و رسوايي‌اش به مراتب بيشتر از عورتهاي ظاهري است زيرا كه خدا به صورت ظاهر ننگرد ليكن به دلها، كه صورت باطن است، نظر دارد(83). پس لازم است كه مسلمانان از اين نكته تربيتي نماز درس گرفته و ويژگيهاي پليد و خصلتهاي زشت و ناپسند خود را تبديل به صفات نيك انساني كرده تا در رسيدن به كمال حق پيشرو گردند. 12 – نظم و انضباط درس ديگري از كلاس نماز   زيباترين و چشمگيرترين تصويري كه از شخصيت، خدمات و امتيازات هر فرد يا مجموعه‌اي ارائه مي‌گردد، تصوير نظم و انضباط است.انسان در هر يك از فعاليتها و مقاطع زندگي در صورتي در خور تحسين قرار مي‌گيرد كه كتاب زندگي و رفتار خود را به زينت انضباط مزّين گرداند(84). هر آن شخصي كه از روي برنامه مخصوص و منظمي زندگي خود را ادامه دهد و بر روش مخصوص و مضبوطي به سر برد مسلماً‌ در تمام مراحل زندگي موفق به كامراني خواهد بود و به مقاصد عاليه خود نائل خواهد شد(85). اين امتياز بوسيله تمرين و دقت نصيب انسان مي‌گردد و در جريان زندگي بايد انسان در برخي از موارد خود را به رعايت نظم در برنامه‌ها اجبار نمايد و الزاماتي در برنامه، بر خود تحميل كند تا به مرور زمان، اين خصوصيت به صورت ملكه در ساير بخش‌هاي زندگي او جريان يابد(86).نماز، روح انضباط را در انسان تقويت مي‌كند چرا كه دقيقاً ‌بايد در اوقات معيني انجام گيرد كه تأخير و تقديم آن، هر دو موجب بطلان نماز است(87). اين الزام ديني در برنامه روزمره، به صحنه فعاليتهاي زندگي، كادر داده و روح تقيد به نظم را در انسان احيا مي‌كند چرا كه در يك بررسي دقيق نسبت به نمودهاي نظم و برنامه‌ريزي در نماز در مي‌يابيم كه نماز در مبدأ و منتهي داراي نظمي لطيف و زيباست. از جهت مقدمات و ترتيب منطقي آن، برحسب شرايط گوناگون (غسل، وضو، تيمم)، از حيث جهت ايستادن (قبله)، حركت دست و اندام، تعداد ركعات در هر وعده، لباس نمازگزار و نوع آن، محلي كه براي اقامه نماز يا براي سجده برمي‌گزيند، در تمامي اين جهات، طرح و برنامه و نظم وجود دارد. براي آهنگ و تُن صدا و نحوه اداي قرائت،‌همچنين براي اينكه موقع نماز به چه سمتي نگاه كند، براي آبي كه وضو مي‌گيرد، براي باقيمانده آب وضو،‌براي خاكي كه بر آن سجده مي‌كند و برنامه‌اي كه پس از نماز به عنوان تعقيبات بايد اجرا كند، نظم و دستور خاصي ارائه شده است(88).براي تنظيم صفوف و حتي براي آرايش ظاهري نمازگزار الگو سازي نموده و به او آموخته كه در اين حال، بايد بر تمايلات خود از قبيل خوردن و خوابيدن غلبه كرده و بر احساسات خود از جمله؛ خنديدن و گريستن مسلط بوده و به چپ و راست متمايل شدن و نگاه كردن او را از صورت نماز خارج مي‌كند. حفظ آرامش تن در حركتها و حالتهاي مختلف نماز، يك حالت انضباط جسمي و اسير تمايلات و احساسات خود نشدن يك حالت انضباط روحي است و تمرين و تكرار اين تقييدات و انضباطهاي جسماني و روحاني،‌نمازگزار را از تمام جهات، منضبط بار مي‌آورد(89). 13 – وقت شناسي و زمان سنجي در سايه نماز   يكي از مصاديق نظم در زندگي وقت شناسي و زمان سنجي مي باشد كه از مهمترين عوامل پيشرفت بشري نيز شناخته شده است، برنامه ريزيهاي شخصي و اجتماعي، بدون سنجيدن زمان و شناسايي اوقات مناسب هر كار ممكن نيست.هر كاري، در يك پاره از زمان صورت مي‌گيرد كه اگر اين زمان، زمان مناسب آن باشد، آن كار با موفقيت روبرو خواهد شد و اگر زودتر يا ديرتر از مكان خاص آن بود، ديگر آن اثر و نتيجه واقعي را نخواهد داشت(90).در تعليم و تربيت نيز چنين آمده است هر آموزشي بايد درست در زمان مخصوص آن داده شود و هر تربيتي بايد در وقت ويژه‌اش عملي شود، زودتر يا ديرتر از زمان مخصوص آن يا نتيجه معكوس مي‌دهد و يا زيانبار است يا كم اثر و بي اثر است. كارها، در گرو زمان ويژه آنهاست، يكي از عادتهاي زشت و ناروايي كه چون سدي در برابر پيشرفت انسان، تأخير در كار است، تأخير در عمل، انسان را از رسيدن به مقصد باز مي‌دارد و اكثراً موجب عدم اجراي آن كار مي‌گردد.اسلام براي رسيدن انسانها به رشد و تعالي و برخوردار شدن آنان از پيشرفت هميشگي مادي و معنوي، اهميت زيادي براي مسأله وقت در عبادات قائل شده است تا با رعايت آن، تمرين وقت شناسي نموده و در كارهاي ديگر زندگي نيز اولويتها و نظم زماني را مراعات كنند(91).نماز، درس وقت شناسي را به بهترين وجهي به انسان مي‌آموزد و به او مي‌فهماند كه هر كاري هرچند داراي وقت زيادي باشد، بهتر است كه در اولين فرصتش عملي شود.اصولاً گفتن اذان و سرودن اين شعار اسلامي، حكمتهاي زيادي دارد كه يكي از آنها اعلان وقت غافل شدگان از زمان است، در اين زمينه به فرمايش امام رضا – عليه السلام – توجه فرمائيد كه فرمودند: «اذان گفتن علتهاي بسياري دارد، يكي از آنها اين است كه اذان براي كسي كه وقت نماز را فراموش كرده يا غافل شده يادآوري است، و نيز اعلام وقت است براي فردي كه زمان و اوقات نماز را نمي‌داند و مشغول كاري است، همچنين اذان خواننده و دعوت كننده به عبادت خالق هستي است تا به نيايش خداوند يگانه شوق و رغبت پيدا كنند و به اقرار درآورنده است آنان را به يگانگي معبودشان و ايمان و اسلام را علني و آشكار سازد و اذان يك نوع اعلام براي كسي است كه عبادت خدا را فراموش كرده و براي اين به اذان گو، مؤذن، مي‌گويند زيرا وقت نماز را اعلام مي‌كند و بر پايي آن را به گوش همه مي‌رساند.(92) » اينكه بايد صبح در وقت معين، هنگام فجر صادق (دميدن سپيده صبح) به نماز بايستيم و اوقات نماز، ظهر و عصر و مغرب و عشاء، هر كدام مشخص بوده و تأخير و تقدم(93) نماز از اين اوقات موجب بطلان نماز است(94) و اينكه فرد مراقب وقت باشد كه نماز را در وقت فضيلت بگزارد، او را موقع شناس، تربيت مي‌كند كه در همه كارها بهترين و مناسبترين وقت را انتخاب كند. بدون شك وقت و دقيقه و ثانيه‌‌هاي حساب شده در روح عبادت و رابطه انسان با خدا مؤثر نيست كه مثلاً اگر ما يك دقيقه قبل از زوال ظهر، نماز را شروع كنيم، آن حالت تقرب و توجه قلب به خدا پيدا نمي‌شود ولي همين قدر كه زوال ظهر انجام شد تقرب ايجاد مي‌شود. اسلام اين را شرط قرار داده و نخواسته هرج و مرجي از نظر وقت و زمان باشد و تمرين احترام گذاردن به نظم زماني و وقتي است(95). 14 – نماز زنگ رهايي از خود مشغوليها   فرو رفتن در دنيا و گرفتاري‌هاي زندگي، حساب شب و روز و چگونگي گذشت عمر را از خاطر انسان مي‌برد و در اين ميان، انسان، نيازمند به تذكر دهنده‌اي است كه گذشت ساعات و سپري شدن عمر در شبانه روز را به او يادآور شود. رهبر معظم انقلاب – حضرت آيه الله خامنه‌اي – دام ظله العالي – در اين باره مي‌فرمايند: «انسان از لا‌به‌لاي مشغوليتهاي فكري كه او را احاطه كرده است به ندرت مي‌تواند به خود و هدف زندگي و گذشت لحظات و ساعات و روزها بينديشد، چه بسا روزها كه شب مي‌گردد و روزهاي ديگري كه آغاز مي‌شود و هفته ها و ماهها كه مي‌گذرد و انسان به آغاز و پايان آن توجه نمي‌يابد و گذشت زندگي و معنا يا بطالت آن را احساس نمي‌كند. نماز يك زنگ بيداري و يك هشدار در ساعات مختلف شبانه روز است، به انسان برنامه مي‌دهد و از او تعهد مي‌خواهد، به روز و شبش معنا مي‌دهد و از گذشت لحظه‌ها حساب مي‌كشد، در آن هنگام كه انسان مشغول و بي‌خبر از طي زمان و انقضاي عمر است او را مي‌خواند و به او مي‌فهماند كه روزي گذشت و روزي آغاز شد. بايد فعاليت كني، مسئوليت بزرگتري بر عهده بگيري و كار مهمترين انجام دهي، به دليل آنكه بخشي از عمر، از فرصت عمل به سر آمد، بايد بيشتر تلاش كرد و پيش رفت، زيرا هدف بزرگ است پس بايد تا فرصت از كف نرفته به آن دست يافت.(96) » در اصل غفلت از چگونگي گذشت عمر نمودي از بعد حيواني شخصيت انسان است اين نكته در قرآن كريم پس از آنكه گروهي از انسانها را به چهار پايان تشبيه مي‌كند مي‌فرمايد:«... اولئِكَ كالأنعامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ، أولئكَ هُمُ الغافلون» «... آنها مانند چهار پايانند بلكه بسي گمراهترند، آنها مردمي هستند كه غافل شدند.(97) » نماز انسان را از بعد حيواني و غفلت به دور و در مدار توجه قرار مي‌دهد و گذشت شبانه روز را برجسته كرده و او را اين بي‌خبري بيرون مي‌كشد(98). 15 – نماز و وحدت جهت گيري   تمام مردم در هر گوشه از جهان، جهتي را در نظر گرفته، به سوي آن مي‌روند(99) با هواپرستي، خيانت، ديانت، فردگرايي، واقع بيني، غرب، شرق و امثال آن، حال بايد پرسيد جهت و سمت اقبال يك مسلمان بايد كجا باشد؟ در ابتدا بايد گفت روح عبادت يك امر مجردي است كه اگر انسان در گوشه خلوتي هم باشد و به قول سعدي «سر به جيب مراقبت فرو برد» و خدا را ياد كند، آن روح براي او حاصل شده است، و از نظر واقعيت عبادت، ما رو به مشرق يا مغرب، شمال يا جنوب يا هر طرف كه بايستيم فرقي نمي‌كند همه در محضر خداست(100)، يعني اينطور نيست كه اگر رو به كعبه ايستاديم با خدا مواجه و در غير اين صورت با خدا مواجه نيستيم، ولي اسلام به خاطر مصلحت تربيتي از همه مردم خواسته است يك جهت و به يك سو در جهت خاصي به نام «قبله» نماز گزارند تا روح وحدت و اتحاد و يك جهتي در اذهان و اعمال آنها ملكه گردد هرچند كه در واقعيت عبادت اينگونه نباشد(101). لذا نمازگزار بايد رو به قبله بايستد يعني هر شبانه روز بايد جهت و خط خودش را روشن كند و اين قبله ساده و پاك را نيز خداوند براي او تعيين كرده نه خودش و نه طاغوت‌ها پس هر مكان و جهتي ارزش قبله شدن را ندارد زيرا رمز شناسايي مسلمين، با هر سليقه و تفكر و نژاد و رنگي، از ديگران مي‌باشد. توضيح آنكه اگر مال و مقام هر لحظه، دل ما را به سويي مي‌كشد، هنگام نماز بايد از همه دل بكنيم و جهت خود را مشخص كنيم لذا كسي كه جسم خود را رو به خانه خدا كرد آمادگي آن را پيدا مي‌كند كه قلب و روح خود را متوجه صاحب خانه كند.نكته ديگر اينكه قبله ما مسلمانان، كعبه است و آن اولين زميني است كه براي مردم و عبادت بنا شد، خانه‌اي كه همه انبياء – عليهم السلام – دورش طواف كرده اند، خانه‌اي كه ابراهيم – عليه اسلام – پايه‌هايش را بالا برده و اسماعيل – عليه السلام – در كنارش به كارگري اين خانه پرداخته است، خانه‌اي كه براي همه مردم و براي هميشه بايد درب‌هايش باز باشد و هيچ كس، به هيچ كس و هيچ چيز در آنجا حق تعرض ندارد و براي همه مردم مقدس و از ملك هر كس آزاد است(102).انتخاب خود اين مكان به عنوان قبله، احترامي به نماز است كه اولين نقطه‌اي كه در جهان براي عبادت وضع شده، اولين مسجد، اولين معبد، امروز هم بايد رو به آن نقطه ايستاد. 16 – وفاي به عهد و پيمان تأثيري از نماز   پرستش خدا و ترك پرستش غير او، راه مستقيم و راستي مي باشد كه بقاي بر آن، پيماني است كه بنده با خدا بسته است(103). خداي تعالي در قرآن مجيد مي‌فرمايد:«ألَمْ أعْهَدْ اِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ اَلّا تَعْبُدُوا الشَيْطانَ إنَّه لكم عدوٌ مبينٌ و أنِ اعبدونيِ هذا صراطٌ مستقيمٌ»«اي آدم زادگان! آيا با شما عهد نبستم كه شيطان را نپرستيد زيرا روشن است كه او دشمن بزرگ شماست و مرا پرستش كنيد (امر مرا اطاعت كنيد) اين راه مستقيم است.(104) »و انسان، در هر نماز، با همه وجود، پويايي راه صالحان و دوري و تبري جستن از مسير گمراهان را از خداوند تبارك و تعالي خواسته و بر انجام عبادت و استعانت از او، اين عهده الهي را پاسخ مي‌گويد و هر روز نيز اين عهد و بيعت را تجديد كرده و يادآور مي‌شود؛ حال چگونه ممكن است با گذشت زماني اندك، پس از آن، اين پيمان را كه با شخصيت عظيمي چون پروردگار هر دو جهان برقرار ساخته، نقض نمايد؟ براي همين قرآن كريم در بيان خواص نماز و صفات نمازگزاران مي‌فرمايد: «والذينَ هُمْ لِأماناتهم و عَهْدِهِم راعون» ، «و آنانكه امانت و عهده و پيمانشان را رعايت كنند(105)» در تفسير اين آيه آمده است كه: امانت بر دو قسم است؛ امانات خدا و امانات بندگان خدا، امانات خدا آن اماناتي است كه بين خدا و بندگان است مثل نماز، روزه، غسل و اقسام عبادات و امانات مردم مثل مالي كه وديعه مي‌گذارند يا عاريه مي‌دهند و همچنين بيع و شراء و شهادات و غير آنها از حقوقي كه بين مردم داير است.و اما عهد سه قسم است اول: اوامر خداي تعالي، دوم: نذري كه كرده كه بايد به آن وفا نمايد. سوم: عقودي كه بين مردم جاري است و براي انسان واجب است كه به تمام اقسام امانات و عهد وفا كند يعني با هر كس هر طوري عهد بسته قيام نمايد و خلاف آن را انجام ندهد(106). پ�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 379]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن