تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804614227
ديوانه هاي اين طوري پيشنهاد ازدواج مي دهند.
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ديوانه هاي اين طوري پيشنهاد ازدواج مي دهند. خب بعضي هم دلشان مي خواهد آغاز زندگي مشترک شان شکل متفاوتي داشته باشد... شما طرفدار کارهاي عجيب و به ياد ماندني نيستيد؟ پيشنهاد ازدواج در بازي ويديويي Halo يکي از خاص ترين پيشنهادات ازدواج در فضاي مجازي رخ داده. يک پسر آسيايي در بازي آنلاين Halo3 يک برنامه تکميلي به بازي اضافه کرد و يک نقشه راه ساخت. او ساعت هاي متمادي روي آن وقت گگذاشته بود. نامزدش گمان مي کرد که قرار است يک ماموريت بيسيار مهم در بازي انجام دهند؛ اما پس از آن که بازي را شروع کردند و به نقطه اي رسيدند که قرار بود شمشير انرژي در آن باشد، در عوض طرحي گرافيکي آنجا بود! پسر در نوشته اي با چند اسلحه، از او خواسته بود تا براي تمام زندگي هم تيمي او باشد. اين پسر خوش ذوق اخيرا از اينديانا پوليس به شيکاگو نقل مکان کرده که نامزدش در آنجا ويراستار فني و طراح گرافيک است. آنها هنوز تاريخ ازدواج را مشخص نکرده اند... مردي که براي درخواست ازدواج خودش را آتش زد! تاد دوستان جالبي دارد. مثلا يکي از آنها بدلکار مشهوري به نام اريک بارکلس است که پرش هاي آتش بيساري انجام داده است... تاد چندي قبل برنامه اي ترتيب داد تا نه تنها خانواده و دوستانش را در سالروز چهارم جولاي سرگرم کند، بلکه به نهامزدش مليسا پيشنهاد ازدواج بدهد. تاد به کمک اريک برنامه اي تهيه کرد که خود را از سکوي بالاي يک استخر، در حالي که در ميان شعله هاي آتش است به پايين پرتاب کند! اريک لباس ضد حريق با شنل مشتعل و ساير چيزها را به تن تاد کرد و در حالي که آماده پريدن از روي سکو بود، شنل او را آتش زد. چند ثانيه بعد، تاد کاملا در شعله هاي گازوئيل احاطه شد و در صحنه اي نفس گير و پر هيجان به پايين پريد، سپس به سوي مليسا رفت و جلوي او زانو زد و گفت: « مليسا تو گرماي زندگي من هستي، اين کار را کردم تا بگويم به خاطر تو در آتش هستم! با من ازدواج مي کني؟» مليسا جواب داد بله و تاد حلقه را به دست او کرد. پيشنهاد ازدواج در حين سقوط گارسيلا آستوياس، امسلا هديه تولد بي نظيري دريافت کرد؛ نامزدش براي جشن تولد او يک برنامه خيلي خاص ترتيب داده بود. آنها سوار ي بوئين 727 ويژه شدند که قادر است نيروي جاذبه را در طول چهار - پنج دقيقه از بين ببرد و مسافران مي توانند جاذبه نزديک به صفر را تجربه کنند. نامزدش الکس مي خواست در اين وضعيت خاص يک حرکت منحصر به فرد انجام دهد اما اندکي نران بود ه نکند حلقه اي که از قبل تهيه کرده بود، در هوا شناور شود.. اما خوشبختانه همه چيز خوب پيش رفت و پيشنهاد ازدواج به گارسيلا، با عشقي بسيار پر شور در جاذبه صفر، او را بسيار هيجان زده کرد. اين زوج برنامه ريزي کرده اند ه دهيمن سالگرد ازدواج خود را بر مدار کره زمين جشن بگيرند! مردي که در ارتفاع ش6 هزار متري زمين درخواست ازدواج کرد مردها وقتي به مرحله ازدواج مي رسند، معمولا مسؤوليت بزرگي بر دوش دارند. خواستگاري از آن کارهايي است که هميشه در ياد مي ماند. ماتئو مارتينز هم خواست اين لحظه را خاطره انگيز تر کند. ماتئوي خوش ذوق و همسر آينده اش از هواپيما بيرون پريدند و ماتئو در چند ثانيه اي که مانده بود چتر نجات باز شود پيشنهاد ازدواجش را داد. او بعد از ين کاکر گفت: « هيچ راهي بهتر از اين وجود ندارد که اول ضربان قلب خود را بالا ببريد؛ از هواپيما بيرون بپريد و به کسي که دوستش داريد، پيشنهاد ازدواج بدهيد.» مردي که يک گروه تئاتر را استخدام کرد تا خواستگاري او را بازي کنند. يک مرد بسيار پولدار عاشق، به يک گروه تئاتري کلي پول داد تا بتواند در نمايشي ايفاي نقش کرده و بدين طريق از همسر آينده اش به گونه اي خواستگاري کند که هرگز فراموش نکند. جنادي زالسکي 38 ساله 10000 پوند براي اين ايده پرداخت تا نمايش «عاشقانه ها» را با اجراي نقش اول خودش را روي صحنه ببرد. سپس ترتيبي داد تا دختر مورد نظرش به همراه دوستانش جايي در تماشاچيان داشته باشند. او با ماسکي روي صحنه ظاهر شد تا عشق خود را به بانوي نقش اول نمايش ابراز کند اما به جاي آنف رو به همسر آينده اش در بين تماشاگران گشت و گفت: «نه زني که من عاشقش هستم، ويکتوريا نام دارد و اکنون در رديف ششم نشسته است! ويکتوريا با من ازدواج مي کني؟» عروس خانم گفت:« بله» مردي که براي پيشنهاد ازدواج، يک بازي کامپيوتري را هک کرد يوني پنگ 26 ساله هم يک ايده فوق العاده داشت. او يک بازي کامپيوتري (Bejewels) را دوباره به گونه اي برنامه نويسي که وقتي نامزدش به يک امتياز مشخصمي رسيد يک حلقه و پينشهاد ازدواج روي صفحه ظاهر شو. آقاي پنگ بعد از صرف چندين ماه براي برنامه نويسي دوباره اين بازي، آن را به همسر آينده اش تقديم کرد. لي مشغول بازي بود که به امتياز مشخصي رسيد و وقتي ماشه حلقه ياقوت کبود ديجيتالي را کشيد، با پيشنها ازدواج پنگ مواجه شد! به گفته لي، پنگ امتياز بسيار پاييني را براي اين کار تنظيم کرده بود. اين ماجرا توسط بسياري از سايت هاي بازي هاي ويدئويي در سراسر اينترنت منتشر شد تا اين که بالاخره سازنده بازي در باره آن شيند. سازندگان به جاي اين که هک شدن بازي توسط پنگ عصباني شوند، چنان تحت تاثير قرار گرفتند که پرداخت بخشسي از هزينه ازدواج را تقبل کردند. مردي که با چترها خواستگاري کرد شان پالم گرين کسي است که به خاطر پيشنهاد ازدواج منحصر به فردش، يک جازيه بزرگ هم دريافت کرده. او با چند تن از دوستان و خانواده اش در پارکگ قرار گذاشت و به آنها گفت که با خود چتر به همراه بياورند (کاري که او مي خواست انجام دهد، نوشت هر حرف پينشها ازدواج روي يک چتر بود). وقتي همه حاضر شدند، شان نامزدش را متقاعد کدر تا در پارک قدمي بزنند آنها پس از سه مايل پياده روي در اطراف درياچه، به سمت افرادي رفتند که چترهايي را بالاي سر خود نگه داشته بودند. هوا آفتابي بود و نمزدش که متعجب شده بود نزديک تر فت تا ببيند ماجرا از چه قرار است و هنگامي که به حدود 30 متري آنها رسيد، کسي شمر 1- 2- 3 و هه چترها را پايين آوردند تا جمله «آيا با من ازدواج مي کني؟» نميان شود! او به اطراف نگاه کرد و گفت« خداي نکرده! کسي قرار است اينجا ازدواج کند؟!» و وقتي شان را بر زانو ديد، فهميد که خواتسگاري براي او بوده و جواب مثبت داد. يک عکاس که از تام کروز خواست تا پيشنهاد ازدواجش را از زبان او بگويد. در سال 2004 تام کروز به يک برنامه تلويزيوني در پرتغال رفت تا از زني بخواهد با نامزدش ازدواج کند. کروز از خانمي به نام سونيا خواست تا با جوائومارتينز عکاس ازدواج کند. مارتينز تام کروز را از فيلم آخرين سامورايي مي شناخت و در آن يکي از عوامل فني پشت صحنه بود. کروز در کانال ايالتي RTP گفت: «سونيا! شما بايدا جوائو ازدواج کنيد! لطفا با جوائو ازدواج کنيد!» و به شوخي گفت که او در پشت دوربين درحال گريه کردن است! سونياي شگفت زده هم به اين خواستگاري جواب مثبت داد. مارتينز که براي RTP کار مي کند، در حين پخش پيشنهاد ازدواج روي آنتن داشت با سونيا تلفني صحبت مي کرد. کروز در صحنه اي از اين برنامه با خنده مي گفت که آهنها بايد اسم من را روي بچه شان بگذارند... منبع:زندگي ايده آل، شماره 44. /ج
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 320]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها