واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: ديدار با هرمز عليپور؛از اندوه - محسن فرجي
رانندگي تاكسي، نسخهپيچي در داروخانهها و پزشكياري در كلينيكها، همه شغلهايي است كه هرمز عليپور به غير از آموزگاري داشته است. اما او در هر كسب و كاري، شاعر بوده است؛ شاعري غريب با جهاني رمزآلود كه سكوت كوير را بهياد ميآورد. در باب غربت او يكي اينكه سالها است در اهواز زندگي ميكند و كمتر پا را از منظومه شخصياش بيرون ميگذارد و ديگر اينكه محل تولدش، جايي به اسم در مالميراست كه تنها آنها كه آن منطقه عجيب را ديدهاند، ميدانند كه زندگي در آنجا چه حال و هوايي به ايشان ميبخشد. البته هرمز عليپور از 4 سالگي بهبعد در مسجد سليمان بوده و كودكياش را در آنجا جا گذاشته است و از خاطرات دوران كودكياش هم يكي اين است كه در گوديهاي پي يك ساختمان ساده، گم شده بوده!
از دلايل ديگر براي غربت هرمز عليپور، اينكه وقتي ميخواهد سر صحبت را با كسي باز كند، ميگويد: يا
عليپور از آن روزهاي دور و گم در مسجدسليمان، راه درازي را پي گرفته و پيش آمده و مدام بر سپيدي موهايش افزوده است. از دوستان دوران تحصيلش، فقط عليمراد فدايينيا، اهل ادبيات از آب درآمده و حالا براي خودش داستاننويس مدرني است كه در آمريكا اقامت دارد. بقيه همكلاسيهايش يا معلم شدهاند يا پاسبان يا فوتباليست. فقط او بوده كه شاعر شده و شعرهايش را پيش از انقلاب، در مجله و مجلات ديگر چاپ كرده است. بعد هم به همراه منوچهر آتشي، حميد كريمپور (آريا آرياپور)، سيروس رادمنش، فرامرز سليماني، يارمحمد اسدپور، فيروزه ميزاني، سيدعلي صالحي و چند شاعر ديگر كه اكثرا از خطه جنوب بودهاند، شعر را راه انداخته است. اما عليپور حالا ديگر چندان از اين سخن نميگويد كه از بانيان شعر موج ناب بوده است. نميگويد كه با بسياري از بزرگان شعر امروز، حشر و نشر داشته است؛ از نادر نادرپور گرفته تا احمد شاملو و مهدي اخوانثالث. او در خلوت خودش نشسته و فقط به ادبيات فكر ميكند كه برايش معادل نفس كشيدن است. ماحصل اين نفس كشيدنهاي عاشقانه و منظم (عليپور از شلختگي بيزار است)، چندين و چند كتاب شعر بوده است، با حزني عميق و اصيل كه همواره در شعر او جريان داشته، اولين كتاب اوست كه به سال 1359 درآمده است. بعد از آن هم اين كتابها در كارنامهاش ثبت شده است: 13600)، 13711)، 13766) و 13777.)
البته چند كتاب هم بعد از اينها از عليپور چاپ شده است كه اساميشان در همين نوشته ميآيد. اما به گمان من، اوج پختگي او در شعر، همين كتاب است كه تخيل فرهيختهاش با تصاويري سوررئاليستي در هم ميآميزد و شعرهايي ناب، خلق ميشود.
، ، و كتابهاي بعدي عليپور هستند. او خودش درباره گفته است: !
در همين نقل قول كوتاه ميشود غرابت و يكهتازي عليپور را ديد كه بياعتنا به موجها و مدها، دارد كار خودش را ميكند و سنگ شعرش را بهدوش ميكشد. اما به نظر ميرسد كه زمان ملاقات ما با عليپور به پايان رسيده است و بايد به شيوه مألوف اين ستون، با شعري از شاعر ميهمان، ديدار را به انتها برسانيم. از گمان خودم گفتم كه يكي از بهترين و پختهترين دفترهاي شعر او است كه پيشكش همسرش سارا شده است. پس شعري كه ميخواهيم بخوانيم، از همين كتاب انتخاب ميشود:
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
پنجشنبه 2 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 463]