واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: به بهانه روز ارتباطات و روابط عمومیرسانه ها حرف امام را دور می زنندگفتاری پیرامون اینکه چگونه درجهانی سازی با توجه به فرمایشات امام موفق باشیمما و دشمن در جنگ امروز از ارتباطات در خط مقدم استفاده های بسیاری می کنیم و اما این کمیت لنگ ما، در این زمینه است که سرعت ما را در این نبرد نرم کم کرده است.
امروز هر کسی می داند که برای دستیابی به قدرت، باید بر روی پله های ارتباطات و رسانه پا گذاشت و در این راه فرقی نمی کند که مقصدتان سیاسی باشد یا اجتماعی و یا حتی اقتصادی. مهم این است که بدانید چطور در این را قدم بگذارید. این معادله ای است که هم در حوزه فردی قابل حل می باشد و هم حوزه جهانی.عصر امروز با توجه به پیشرفت مداوم و همه جانبه تکنولوژی به خصوص از نوع ارتباطی اش به آنچه مک لوهان آن را دهکده جهانی نامیده است، نزدیک شده است. دهکده جهانی امروز در حال شکل گیری است و این متفکران مدرنتیه و اصحاب امپریالیسم هستند که توانستند خود را به سمت کدخدایی این دهکده برسانند و موج ارتباطی موثر بر فرهنگ زیست اهالی آن را با موج فرهنگ غربی خود هماهنگ سازند و روز به روز حاکمیت نامرئی خود را گسترده تر کنند.این موج ابتدا جریانی یکسویه را در جهان به خود اختصاص داده بود اما با ظهور اولین قیام های ضد استعمارغربی و در راس آن انقلاب اسلامی ایران موج جدیدی در کره خاکی به راه افتاد. دو موجی که تا به امروز از جنبه های گوناگون در تقابل با هم قرار گرفته اند و حال مدت مدیدی است که در جدیدترین و مهمترین نبرد خود عرصه جنگ نرم را به عنوان جبهه اصلی مبارزه انتخاب کردند. جنگی که خط مقدم آن دنیای ارتباطات است و در این جنگ تنها کسانی موفق خواهند شد که بدانند ارتباطات چیست، به چه درد می خورد و چگونه باید در جنگ نرم کنونی از آن سود جست.ارتباطات چیست؟ آیا ارتباطات فرایندی است که به واسطهی آن ارتباط گر یا فرستنده از طریق یک رسانه یا مجرا پیامی را با تاثیراتی معین به گیرنده میرساند. یا کنشی اجتماعی است که افرادی از یک فرهنگ مشخص در واکنش به تجربه خود از واقعیت به مبادلهِ معانی میپردازد. غربی ها که خود مدعی ابداع علم ارتباطاتند تعاریف مختلفی را از این مفهوم ارائه می کنند اما آنچه در عمل به اجرا در آورده اند یک چیز است و آن اینکه ارتباطات یک مهارت است آنها از این مهارت در راستای سلطه افکار، عقاید ارزش ها و....به خوبی استفاده می کنند.همین در اولین گام ها از سال ها پیش، قبل از اینکه هنوز حرفی از جنگ نرم به میان بیاید مدعیانی که خود را وارث زمین می دانستند در پایه ای ترین چشم انداز خود این مفاهیم را از قلم نینداختن در واقع آنان نه تنها بر اهمیت این حوزه در علوم پی برده اند بلکه آن را در سطح عملیاتی نیز درراستای منافع خود به خوبی به کار گرفته اند. جبهه لیبرالیسم رسانه را آنطور که باید درک کرده اند، ارتباط انسانی را به کار گرفته اند، ارتباطات بین الملل را زمین بازی خود ساخته اند. و می دانند اگر می خواهند هم چنین در راس باشند باید متفکرینی خوب و برجسته در اینباره پرورش دهند و قوای ارتباطی خود را با تخصص و تعهد به ارزش های امپریالیسم به کارگیرند. آنها بعد از بن بست جنگ های نظامی در عصر کنونی در مقابله با رقیب تازه نفس و قدرتمند خود جنگ نرم را برگزیدند و همانطور که آیزنهاور هم در گذشته اشاره کرده بود متوجه شدند که جنگ امروز جنگ تسخیر اذهان است. جنگی که مقصود استعمارفرانو می باشد. توده پراکنده و همگانی یکپارچه. آنها برای ساخت چنین همگانی باید فرهنگ زیستی افراد را در دهکده واحد جهانی تعریف کنند و ارتباطات هم تنها وسیله قدرتمندشان در این راه است.
برای همین در اولین گام ها از سال ها پیش، قبل از اینکه هنوز حرفی از جنگ نرم به میان بیاید مدعیانی که خود را وارث زمین می دانستند در پایه ای ترین چشم انداز خود این مفاهیم را از قلم نینداختند. زعمای یهود در دهه ی 80 قرن بیستم، گِرد هم جمع شده و "پروتکل های صهیون" که شامل 24 بند است را به بحث و بررسی گذاشتند، این پروتکل ها برنامه هایی سری است که سرمایه داران، اقتصاد دانان، علما و متفکران یهودی برای ویرانی ادیان مختلف و تسلط جهانی آن را تنظیم کرده اند. برنامه ای در جهت سلطه جهانی. آنها در این پروتکل درباره با رسانه از موثرترین عوامل در ارتباطات اینگونه نوشته اند که " باید تمام رسانه ها را به سیطره ی خود در آوریم و از کلمه ی آزادی نهایت سوء استفاده را برد" و قید کردند که بعد از طلا رسانه دومین قدرت ما است.در جایی دیگردر پروتکل دوازدهم اینطور آمده است که: ".... اگر تدابیری را که در مورد مطبوعات اندیشیده ایم به مرحله اجرا در آوریم، فکر و ذهن غیر یهودیان به تسخیرمان در می آید و آنان وقایع جهان را از پشت عینکهای رنگی که ما به چشم آنان می گذاریم، می نگرند"یا در جای دیگر در پروتکل 7 اینچنین اشاره می کند که" برای آن که به هدف نهایی خود برسیم لازم است که اولا افکار خود را به وسیله روزنامه ها به تمام مردم تزریق کنیم، تا اگر دولت بخواهد با ما مبارزه کند آن را با عصای مخالفت با افکار عمومی تادیب کنیم"این تنها نمونه ای از فهم دشمنان ما از اهمیت بالای ارتباطات و رسانه است و نه تنها این فهم را با این واژه ها به نگارش درآورده اند بلکه در راستای سلطه خود آنها به خوبی نیز به کار بسته اند. در همین راستا امپریالیسم شبکه های مختلف بی بی سی به زبانهای مختلف را می سازد تا نگرش سیاسی افراد را شکل دهد و ام بی سی ها و فارسی وان گونه هایی را تدارک می بیند تا زیست فرهنگی ملت ها از ارزش های غربی جا نماند. در این درک زیرکانه، دشمن جهانی سازی خود را با ابزار ارتباطات در جبهه جنگ نرم پیش می برد.
اما باید دید ما در این جنگ چگونه از این ابزار استفاده می کنیم. اسلام و فرزند خلف امروزش انقلاب اسلامی رقیبی سرسختی است که همچون رقبای غربی خود داعیه وراثت آینده جهان را دارد و در این راه نه مانند غربی ها نگاهی اومانیستی به بشر داشته بلکه نگاهی الهی دارد و آنچه را فطرت خدادی انسان طلب می کند را برای عرضه آورده است و در دنیای مادی زده اکنون که این کالا بی شک خواهان زیادی خواهد داشت، ابن جنگ نرم دشمن است که در راه این جهانی سازی مانع تراشی می کند و در راس تمام جنبه های این جنگ این زیست ارتباطی ماست که میزان موفقیت ما را در جهانی سازی مهدوی نمایانگر خواهد شد.آنچه از نگاه از بالا بر حوزه ارتباطی ما مشخص است نگاه جامع و عمیق بزرگان ما به ارتباطات و اهمیت آن در جنگ امروز است.امام خمینی که سر منشا تحولات امروزی به سوی جهانی سازی مهدوی در عصر حاضر است بارها در سخنانش بر اهمیت و جایگاه ارتباطات و تبلیغات و رسانه در صدور ارزش های انقلاب اشاره کرده است. ایشان در جمع اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در سال 59 اهمیت مسئله تبلیغات را اینطور بیان می دارند: "مسئله تبلیغات یک امر مهمی است که می شود گفت در دنیا در راس همه امور قرار گرفته است و می توان گفت که دنیا بر دوش تبلیغات است..." امام خمینی در عصر حاضر سلاح تبلیغات را برنده تر از کاربرد سلاح در میادین جنگ توصیف می کنند. اکنون فضای ارتباطی ما درگیر عدم تخصص و گاها تعهد شده است و می بینیم که هیچگاه نتوانسته ایم به صورت متعادل این دو را در یک جهت کنار هم و در حرکت قرار دهیم. امری که در راستای جهانی سازی مهدوی در ودر راس جنگ نرم امروز در فضای ارتباطی به شدت محتاج آن هستیمو می گویند دنیا با تبلیغات حرکت می کند و دشمن آنطور که از این حربه استفاده می کند از طریق دیگری استفاده نمی کند و ما هم باید چنین باشیم. اما بعد از امام، مقام معظم رهبری از همان ابتدا به جنگ فرهنگی جدید و نقش رسانه ها تاکید داشتند و بارها نقش همگان را به خصوص اهالی هنر و رسانه و ارتباطات را در مقابله با شبیخون فرهنگی دشمن و جنگ نرم متذکر شده اند. ایشان در تاریخ 26/6/68که تنها چندین ماه از آغاز رهبریشان می گذشت شرایط جدید را اینطور تبیین می کنند: " اینک ما در دورانی قرار گرفته ایم که جهاد فی سبیل اللله در شکلی اگر نه به صراحت دوران جنگ، اما با همان دشواری ها و شاید با ظرافت بیشتر بر دوش همه ی ماست" اما این تنها پیغامی
زودگذر نبود بلکه ایشان همواره و در هر فرصتی در طول این چند سال به طور مداوم بر نقش ارتباطات در عصرکنونی تاکید داشتند و جبهه قوی در داخل رابرای مقابله با جنگ نرم دشمن مطالبه می کردند. ایشان در دیدار جمعی از شعرا در سال88 پیرامون جنگ نرم اینگونه بیان می دارند" جنگ نرم؛ راست است، این یك واقعیت است؛ یعنى الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمیزنم، من از بعد از جنگ - از سال 67 - همیشه این را گفتهام؛ بارها و بارها. علت این است كه من صحنه را مىبینم؛ چه بكنم اگر كسى نمىبیند؟! چه كار كند انسان؟! من دارم مىبینم صحنه را، مىبینم تجهیز را، مىبینم صفآرائىها را، مىبینم دهانهاى با حقد و غضب گشوده شده و دندانهاى با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همهى این آرمانها و علیه همهى آن كسانى كه به این حركت دل بستهاند را؛ اینها را انسان دارد مىبیند، خب چه كار كند؟ این تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظیفه داریم. وظیفهى مجموعهى فرهنگى و ادبى و هنرى هم وظیفهى مشخصى است: بلاغ، تبیین؛ بگوئید، خوب بگوئید. من همیشه تكیه بر این میكنم: بایستى قالب را خوب انتخاب كنید و هنر را بایستى تمام عیار توى میدان بیاورید؛ نباید كم گذاشت، تا اثر خودش را بكند." البته توصیه به جنگ نرم و نقش عوامل ارتباطات در آن در این سطح متوقف نشده و کسانی چون شهید آوینی نیز در خط مقدم نظری و عملی این جنگ بوده اند. اما در نگاهی افقی و هم سطح آنچه مشاهده می شود این است که این توصیه ها همیشه آنطور که مطالبه بزرگان بوده به دلایل مختلف به اجرا درنیامده و با کم کاری ها، درگیر تفسیر به رای شدن ها، مصلحت گرایی ها و کمیت کاری ها دچار انحراف گشته است و ما را از جنگ نرم دشمن عقب نگه داشته است.: "مسئله تبلیغات یک امر مهمی است که می شود گفت در دنیا در راس همه امور قرار گرفته است و می توان گفت که دنیا بر دوش تبلیغات است..." اکنون در کشور بدنه ای حجیم و فعال در عرصه ارتباطات را مشاهده می کنیم که به فردی فربه می مانند که درون آن پر است از اضافات. اکنون فضای ارتباطی ما درگیر عدم تخصص و گاها تعهد شده است و می بینیم که هیچگاه نتوانسته ایم به صورت متعادل این دو را در یک جهت کنار هم و در حرکت قرار دهیم. امری که در راستای جهانی سازی مهدوی و در راس جنگ نرم امروز در فضای ارتباطی به شدت محتاج آن هستیم اما آنچه به چشم می آید این است که این عرصه به وسیله نااهلان غصب شده است و رایحه اصلاح از این روند به مشام نمی رسد و این تنها ما را از پیشروی سریعتر در این جنگ بازمی دارد. و درمان این درد نیز رو آوردن به تخصص گرایی و تعهد در راستای ارتباطات دینی است و به عرصه آوردن سربازانی لایق و بیدار کردن کسانی است که در درون ندانسته به این بدنه و خط از جنگ در حال ضربه زدن هستند. و بعد از این است که مای اسلامی ما می تواند کدخدای ارزش های جهان باشد.عطاالله باباپوربخش ارتباطات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]