تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شب و روز بر هر كس بگذرد، او را ادب مى‏كند، فرسوده‏اش مى‏نمايد و به مرگ نزديكش مى‏س...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837955927




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مادر بابا


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مادر بابا
حضرت زهرا
غروب نزدیک بود. پدر هنوز نیامده بود. فاطمه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏،نگران بود. پدر همیشه زودتر می‏آمد.فاطمه آهی کشید. از سایه نخل برخاست و به طرف در رفت. می‏ترسید. پدر، دشمنان زیادی داشت. چند لحظه کنار در ماند. کاش می‏توانست بفهمد پدر کجاست. اگر پسر عمویش علی، در خانه بود می‏رفت خبری می‏آورد. چند قدم داخل کوچه رفت. کوچه، ساکت و خلوت بود. اگر پدر می‏آمد و او را نمی‏دید، نگران می‏شد. رفت جارو را برداشت تا حیاط را جارو کند. باید خودش را سرگرم می‏کرد. مرغ وجوجه‏هایش را آب و دانه داد. بعد به طرف اتاق رفت. ظرف‏ها و کاسه‏های سفالی را برداشت تا بشوید. از وقتی که مادر از دنیا رفته بود بیشتر کارها را فاطمه انجام می‏داد. اما پدر هم کمکش می‏کرد. فاطمه، پدر را خیلی دوست داشت. هر وقت پدر، او را در آغوش می‏گرفت و می‏بوسید، خستگی را فراموش می‏کرد. با صدای قُمری روی نخل از فکر بیرون آمد. سبد ظرف را برداشت تا به اتاق ببرد. صدای پای پدر را شنید. سبد را لبه ایوان گذاشت و به طرف پدر دوید. حال پدر خوب نبود. آهسته قدم بر می‏داشت. پدر به دیوار تکیه داد. پاهای پدر زخمی‏و خونین بود. فاطمه جیغ کشید. لباس‏‏های سفید پدر، خاک‏آلود و کثیف شده بود و موهایش پر از خاشاک بود. باز، بت پرستان ، پدر را اذیت کرده بودند. فاطمه به اتاق رفت و پارچه تمیز زردی آورد. دست پدر را گرفت. به طرف نخلستان رفتند. دست زخمی ‏پدر گرم بود. پدر زانو زد و دست‏های لطیف دخترش را نوازش کرد و بوسید. فاطمه قطره اشکی ریخت. پیامبر ، اشک او را پاک کرد و با محبت دستی بر گونه  او کشید. گریه فاطمه بلند شد. پدر، دختر کوچکش را در آغوش گرفت و گفت :«دخترم! چیزی نشده است.»فاطمه از پدر خواست، کنار نخل بنشیند. بعد رفت ظرف آبی آورد. آب ریخت تا پدر دست و صورتش را بشوید. پیامبر پارچه زرد را گرفت و دست و صورتش را خشک کرد. فاطمه خار و خاشاکی را که لابه‏لای موهای پدر بود، برداشت و با پارچه خیسی خاک‏ها را گرفت و آب ریخت. پدر موهایش را شست.
حضرت زهرا
وقتی پدر پاهایش را تمیز شست، بر خاست و رفت تا لباس‏هایش را عوض کند. فاطمه ، مرغ و جوجه‏هایش را به لانه برد. پیامبر بیرون آمد. نگاهی به چهره خسته دخترش کرد. به یاد مادرش، آمنه افتاد. جلوی فاطمه زانو زد. بازوهای دخترش را گرفت و پیشانی او را بوسید. نگاه فاطمه به مهربانی نگاه خدیجه بود. پیامبر ، فاطمه را به سینه چسباند. چشمانش را بست و با مهربانی گفت:« مادر بابا » چقدر دخترکوچکش مهربان بود. درست مثل فرشته‏هایی که می‏دید. بخش کودک و نوجوان تبیانمنبع: نسیم رضوانمطالب مرتبط:داستان شاه عباس و شیخ بهایی  ایثار حاتم طاییانوشیروان و پیرزن فقیرمرد سقّا و خرشمرد شهری و باغ روستاییخانه بی زمین...خارکش پیرمرد دباغ و بازار عطر فروشانراه و رسم بندگیغریبی که به دنبال مسکن می گشتحکایت آن ناشنوا





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 192]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن