تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):دانايى سرآمد همه خوبى‏ها و نادانى سرآمد همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827759239




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اگه پدر يا مادر بوديد،با فرزندتون چطور رفتار ميكرديد؟


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: Griffin5729th June 2008, 03:50 PMسلام به همه معمولا روش تربيتي كه پدران و مادران ما برامون در پيش گرفتن با اون چيزي كه مد نظر ماست فرق ميكنه. حالا اگه نقشهامون عوض بشه.در اين حالت چيكار ميكرديد؟! mehdi sezar29th June 2008, 04:05 PMبايد كاري كنيد كه بچه ي شما با شما راحت باشه يعني بتون همهي حرفاشو به شما بزنه كاري نكنيد كه فرزند شما دچار اضطراب بشه مثلا اگه حرفي از پول يا مشكلات بيرون از خونه هست نبايد جلوي فرزندتان بگيد يا وقتي كه شما با تلفن صحبت مي كنيد اگر فرزندتان هي ميگه بابا بابا كيه پشت تلفن بهش بگين به شما مربوط نيست عزيزم اگه كه ابنو نگيد فرزندتان دچار اضطراب ميشه و براي كودكان خوب نيست سعي كنيد اين كارو از كودكي فرزندتان انجام دهيد تا به اين روال عادت كنه. Griffin5730th June 2008, 05:30 PMبايد كاري كنيد كه بچه ي شما با شما راحت باشه يعني بتون همهي حرفاشو به شما بزنه كاري نكنيد كه فرزند شما دچار اضطراب بشه مثلا اگه حرفي از پول يا مشكلات بيرون از خونه هست نبايد جلوي فرزندتان بگيد يا وقتي كه شما با تلفن صحبت مي كنيد اگر فرزندتان هي ميگه بابا بابا كيه پشت تلفن بهش بگين به شما مربوط نيست عزيزم اگه كه ابنو نگيد فرزندتان دچار اضطراب ميشه و براي كودكان خوب نيست سعي كنيد اين كارو از كودكي فرزندتان انجام دهيد تا به اين روال عادت كنه. ضمن تشكر از آقا مهدي عزيز دوستان شما با نظر ايشون موافقيد ؟ يا ... نسترن7430th June 2008, 07:39 PMضمن تشكر از آقا مهدي عزيز دوستان شما با نظر ايشون موافقيد ؟ يا ... اره من موافقم. به نظر من پدر و مادرها باید روشی رو در نظر بگیرن که فرزندشون خیلی راحت مشکلاتش رو بهشون بگه. مامان من خیلی سعی کرد یه مدت هم خیلی موفق بود ولی من الان اصلا باهاش راحت نیستم.مشکلات و مسائلم رو نمیتونم با مامانم در میون بذارم.شاید از عکس العملها میترسم. پدر و مادرها اگر عکس العمل هاشون رو کنترل کنند فرزندشون راحت تره. romina 11st July 2008, 12:28 AMآره... باید طوری رفتار کرد که فرزندان بتونند مشکلاتشون رو با اونها درمیون بذارن... اکثر پدر و مادرها به خاطر اینکه نگران بچه هاشون هستند ، تا کوچکترین مشکلی پیش میاد، دستپاچه میشن و مسئله رو بزرگ میکنند! واقعا ً عکس العمل ها خیلی تأثیر داره... اگه وقتی فرزند داره با مادر یا پدرش صحبت ( یا درد و دل ) میکنه ، والدین با خونسردی به حرف های فرزندشون گوش بدن و به جای سرزنش دلداریش بدن... مثلا ً حرف های اونو تأیید کنند. ولی اگر حرف هاش به نظرشون منطقی نیومد ، به جای نصیحت کردن منطقی باهاش صحبت کنند. مطمئن باشن ، یک بچه هم اگر با خودش مثل خودش صحبت کنی و از استدلال های خودش واسه حل کردن مسئله هاش استفاده کنی ، هم حرف های والدین رو میفهمه و هم پدر و مادر براش مثل دو تا دوست میشن... متأسفانه بعضی پدر و مادرها فکر می کنند که اگه بخوان با بچه هاشون دوست باشن ، باید باهاشون بازی کنند! فکر می کنند با گذروندن ِ اوقاتِ فراغت و بازی کردن با بچه هاشون دیگه با اونها صمیمی هستند و بچه هر مشکلی واسش پیش میاد براشون میگه!!! ولی واقعا ً اینطور نیست!!! اگه پدر و مادر موقعیت های فرزندشون رو درک نکنند ، هیچوقت نمی تونند دوست های خوبی واسه بچه شون باشند... یک بچه بسته به سنش نیازهای متفاوتی داره... من اگه بخوام خودم رو مثال بزنم ، مادرم همیشه برام مثل یه خواهر بزرگتر بود. از بچگی چون فرزند اول خانواده بودم و خواهر و برادر بزرگتری نداشتم ، مادرم باهام بازی می کرد. برام بادبادک درست می کرد و خیلی چیزهای دیگه... هر چی بزرگتر میشدم بازی های مورد علاقه ام عوض میشد. مثلا ً وقتی مدرسه رفتم ، بیشتر بازی های فکری و اسم فامیل و از اینجور چیزا :D خلاصه مادرم تونسته بود دوستِ خوبی برام باشه... ولی مشکلم از وقتی پیدا شد که به دوره ی نوجوانی رسیدم... اون موقع دیگه نیازهای من فرق می کرد. دیگه اون بچه ی چند سال پیش نبودم که تنها دغدغه ی من بازی کردن و گذروندنِ وقتِ اضافه ام باشه... ولی مادرم این دیگه نتونست درکم کنه... این باعث میشد احساس تنهایی کنم و... ولی چون به شدت درونگرا بودم ، همین خودش باعث شد که به دوست هام هم زیاد اعتماد نکنم.... خوب یک بچه اگه به خانواده مشکلاتش رو نگه! اگه به دوست هاش نگه! پس به کی بگه؟؟! مجبوره خودش به تنهایی واسه خودش تصمیم بگیره... اونوقت اگر اشتباهی توی زندگی مرتکب بشه اولین کسایی که سرزنشش می کنند ، همین خانواده هستند! پس پدر و مادر باید توی شرایط سنی مختلف نیازهای فرزندانشون رو پیدا کنند.... وقتی فرزندشون باهاشون صحبت میکنه ، شنونده ی خوبی باشند.... به جای سرزنش کردن ، راه حل های خوب و منطقی واسه حل مشکلات فرزندشون پیدا کنند تا دفعه های بعد که به مشکل بر خورد ، اولین جایی که میره پیش والدین باشه..... شاد باشید و پیروز کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند Griffin573rd July 2008, 01:55 PMآره... باید طوری رفتار کرد که فرزندان بتونند مشکلاتشون رو با اونها درمیون بذارن... اکثر پدر و مادرها به خاطر اینکه نگران بچه هاشون هستند ، تا کوچکترین مشکلی پیش میاد، دستپاچه میشن و مسئله رو بزرگ میکنند! واقعا ً عکس العمل ها خیلی تأثیر داره... اگه وقتی فرزند داره با مادر یا پدرش صحبت ( یا درد و دل ) میکنه ، والدین با خونسردی به حرف های فرزندشون گوش بدن و به جای سرزنش دلداریش بدن... مثلا ً حرف های اونو تأیید کنند. ولی اگر حرف هاش به نظرشون منطقی نیومد ، به جای نصیحت کردن منطقی باهاش صحبت کنند. مطمئن باشن ، یک بچه هم اگر با خودش مثل خودش صحبت کنی و از استدلال های خودش واسه حل کردن مسئله هاش استفاده کنی ، هم حرف های والدین رو میفهمه و هم پدر و مادر براش مثل دو تا دوست میشن... متأسفانه بعضی پدر و مادرها فکر می کنند که اگه بخوان با بچه هاشون دوست باشن ، باید باهاشون بازی کنند! فکر می کنند با گذروندن ِ اوقاتِ فراغت و بازی کردن با بچه هاشون دیگه با اونها صمیمی هستند و بچه هر مشکلی واسش پیش میاد براشون میگه!!! ولی واقعا ً اینطور نیست!!! اگه پدر و مادر موقعیت های فرزندشون رو درک نکنند ، هیچوقت نمی تونند دوست های خوبی واسه بچه شون باشند... یک بچه بسته به سنش نیازهای متفاوتی داره... من اگه بخوام خودم رو مثال بزنم ، مادرم همیشه برام مثل یه خواهر بزرگتر بود. از بچگی چون فرزند اول خانواده بودم و خواهر و برادر بزرگتری نداشتم ، مادرم باهام بازی می کرد. برام بادبادک درست می کرد و خیلی چیزهای دیگه... هر چی بزرگتر میشدم بازی های مورد علاقه ام عوض میشد. مثلا ً وقتی مدرسه رفتم ، بیشتر بازی های فکری و اسم فامیل و از اینجور چیزا :d خلاصه مادرم تونسته بود دوستِ خوبی برام باشه... ولی مشکلم از وقتی پیدا شد که به دوره ی نوجوانی رسیدم... اون موقع دیگه نیازهای من فرق می کرد. دیگه اون بچه ی چند سال پیش نبودم که تنها دغدغه ی من بازی کردن و گذروندنِ وقتِ اضافه ام باشه... ولی مادرم این دیگه نتونست درکم کنه... این باعث میشد احساس تنهایی کنم و... ولی چون به شدت درونگرا بودم ، همین خودش باعث شد که به دوست هام هم زیاد اعتماد نکنم.... خوب یک بچه اگه به خانواده مشکلاتش رو نگه! اگه به دوست هاش نگه! پس به کی بگه؟؟! مجبوره خودش به تنهایی واسه خودش تصمیم بگیره... اونوقت اگر اشتباهی توی زندگی مرتکب بشه اولین کسایی که سرزنشش می کنند ، همین خانواده هستند! پس پدر و مادر باید توی شرایط سنی مختلف نیازهای فرزندانشون رو پیدا کنند.... وقتی فرزندشون باهاشون صحبت میکنه ، شنونده ی خوبی باشند.... به جای سرزنش کردن ، راه حل های خوب و منطقی واسه حل مشکلات فرزندشون پیدا کنند تا دفعه های بعد که به مشکل بر خورد ، اولین جایی که میره پیش والدین باشه..... شاد باشید و پیروز کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 1. درميان گذاشتن مسائل با پدر و مادر 2. نگرانيهاي پدر و مادر 3. عكس العمل و برخورد خانواده با مسائل فرزندانشون 4. گوش دادن به درد دل فرزندان 5. عدم سرزش و مقايسه با اشخاص ديگه 6. صحبت كردن با فرزندان به زبان روز و به فراخور حال آنها! (امام علي (ع): با فرزندان خود به زبان روز رفتار كنيد) 7. دوستي پدر و مادر با فرزند در درجه اول اهميته 1.ايجاد صميميت بين دو طرف 2. درك متقابل والدين و فرزندان از هم 3.نيازهاي اوليه و نيازهاي ثانويه فرزند!(لزوم توجه به نيازهاي جديد فرزندان) 4. اهميت دوره نوجواني (دوره غرور فرزندان) 1. درك درست از شرايط سني فرزندان(همرا با رشد فيزيكي، فرزند رشد روحي و رواني هم داره) 2. پدر و مادر بهترين پايگاه روحي و رواني فرزندان خوب دوستان با اجازه از رومينا جان،مطلبي رو كه نوشته بود با استفاده درك و فهم خودم كه شايد ناقص هم باشه،موضوعات رو در غالب عنوان هاي كوتاه و فهرست وار ذكر كردم. حال اميدوارم با كمك شما دوستان عزيز يكي يكي اونها رو بتونيم مورد نقد و بررسي قرار بديم.(اميدوارم كه اين بحث جايي براي متهم كردن پدر يا مادر و يا بچه ها نباشه). از مطالب بسيار زيبا و آموزنده رومينا باز هم تشكر ميكنم. BOODA7th July 2008, 12:38 AMهیچوقت سعی نمی کردم روش خاصی بکارببرم. چون خونه وخونواده کارگاه روانشناسی نیست. انقداخلاقم خوب هست که همینجوری همه چی خوب پیش بره................ malkom x7th July 2008, 12:58 AMهیچوقت سعی نمی کردم روش خاصی بکارببرم. چون خونه وخونواده کارگاه روانشناسی نیست. انقداخلاقم خوب هست که همینجوری همه چی خوب پیش بره................ جنابعالی هم وقت کردی یک کم از خودت تعریف کنکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند space10th July 2008, 02:34 AMمتاسفانه امروزه پدرو مادرا میخوان نظریات خودشون و به بچه هاشون تحمیل کنن. باید یادمون باشه که بچه های ما ، آدمای جدا ازما هستند ، با عقاید و طرز زندگی خودشون. البته خانواده تاثیر گذار هست ، اما نمیتونه عقیده و فکر شکل گرفته ی فرزندش رو عوض کنه.... mehdi sezar10th July 2008, 09:23 AMمشكل همينه ديگه كه پچه ها هم باهاشون لج ميكنن و بر خلاف خواسته ي آنان عمل ميكنن استاد26th July 2008, 05:28 PMاگر من جای پدر و مادرم بودم طوری رفتار می کردم که الان دوست دارم پدر و مادرم با من رفتار کنند:d Ays@n22nd September 2009, 06:39 PMبه به عجب نظري من كه خيلي استفاده كردم ايده ي خودم همينه :d سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1009]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن