واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > موسوی، سیدعبدالجواد - استاد محمدرضا شجریان این روزها بهانه به دست کسانی داده است که هیچ شأن و اعتباری برای هنر و هنرمند قائل نیستند. آنها در زندگی غایتی جز دشنام دادن به اشخاص محبوب و مشهور ندارند و چه فرصتی بهتر از اینکه به نام دفاع از انقلاب و اسلام و نظام و مردم به شخصی بتازند که یکی از ارکان فرهنگی این سرزمین است. میتوان با آرای سیاسی یا حضور استاد در رسانههای بیگانه مخالف بود، چنانکه بسیاری مخالفند اما اینکه یک روز او را به تیتر یک روزنامهمان بدل کنیم و دیگر روز حتی منکر هنرش بشویم، نشان از چیزهایی دارد که واکاویاش را باید به روانکاوان سپرد. در میان منکران محدود اما به ظاهر قدرتمند استاد کسانی که ایشان را به سلطنتطلبی متهم میکنند، از همه جالبتوجهترند. باید از این دوستان قدرتمند پرسید چرا پس از قریب به سی و دو سال چنین راز پنهانی را آشکار کردهاند؟ چرا گذاشتند سه دهه گوش مردم عزیز ایران با صوت ربنای این نوچه فرح پهلوی آزرده شود؟ مردم مؤمن و روزهدار چه گناهی کرده بودند که هر سال باید هنگام افطار مثنویخوانی یک منافق را بشنوند؟ به راستی اگر شجریان همینی بود که این دوستان میگویند - حتماً همین بوده، این دوستان که دروغ نمیگویند، به ویژه در ماه مبارک رمضان - چرا باید دهه فجر را هر سال با صدای او آغاز میکردیم؟ چرا باید مردم آغاز حکومت اسلامی را با تصنیفهایی مثل «ایران ای سرای امید»، «ایران خورشیدی تابان دارد» یا «بشنوید ای گروه جانبازان» جشن میگرفتند؟ بیش از این سر به سر دوستان قدرتمند نگذاریم اما باور کنید این سؤالها به ذهن هرکس ممکن است برسد و بدون شک هیچ پاسخ قانعکنندهای نمیتوان برای آنها یافت. من البته دلیل و خاستگاه این برخوردهای غیرمنطقی را خوب میدانم و هیچگاه چنین پرسشهایی به ذهنم خطور نمیکند. در عالم سیاستزدگی چیزی به نام منطق و عقل و آگاهی وجود ندارد. اصل و اساس منافع فردی و حزبی است. آن هم منافع زودگذر. معیار «قدرت» است ولاغیر. قدرتی که از آن به حق تعبیر میشود و حق هم در عالم سیاستزدگی چیزی جز «منیّت» و «انانیّت» نیست. من و ما حقیم و هرکه خارج از این دایره قرار بگیرد عین باطل است و خون و مال و آبرو و ناموسش بر من و ما حلال. توقع دارید با چنین مبنایی هنر و هنرمند چه جایگاهی داشته باشد؟ بارها گفتهام و بار دگر میگویم آنکه معیار حقیقی «حق» بود و هست هنگامی که از او میخواهند تا نظرش را درباره برتری شاعر عرب بگوید، امروءالقیس را نام میبرد که در شعر جاهلی عرب به فسق شهره بود. در ماهی که به نام نامی معیار «حق» مزیّن است و همه دوستان «قدرتمند» به بهانههای مختلف نام او را تکرار میکنند، کمی هم با خود صادق باشیم و گفتار و کردار خود را به «میزان حق» ارائه کنیم. انگ و تهمت و افترا زدن و ناجوانمردانه پشت مفاهیم دینی و اخلاقی پنهان شدن سیره هرکس که باشد سیره «معیار حق» نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 409]