واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جوان ،كارو بهداشت رواني پيدايش كار ،با آفرينش انسان همزاد است . نياز انسان به كار،همانند نياز به آب و غذاست . همانطوركه آب و غذا ، نيازهاي حياتي را برطرف مي سازند، كار نيز براي انسان ، حياتي است . وي به آرامش و آسايش نياز دارد و خواهان آرامش فكري و رواني است و فقط با كار مي تواند به آنها دست يابد. اشتغال به كار و حرفه اي خاص ، افزون براينكه انسان را به آسايش مادي و آرامش روحي مي رساند؛ به او كمك مي كنه پله هاي ترقي را يكي پس از ديگري بپيمايد و سطح مادي زندگي اش را بهبود بخشد و آينده اي مطمئن و روشن براي خود و خانواده اش رقم بزند. از نظر روان شناختي ، كار عاملي مؤثر در تأمين بهداشت رواني جوانان است و فرصتهاي سرنوشت ساز را در اين دوران ، پيش روي آنها قرار مي دهد. ابعاد روان شناختي كار جواني كه از نظراقتصادي كاملاً به خانواده اش وابسته بوده ، پس از اشتغال ، به استقلال مالي مي رسد و شيريني دريافت نخستين دستمزد يا حقوق ، برايش فراموش ناشدني است؛ چرا كه موفق شده است نتيجه تلاش و زحمت خويش را ببيند . احساس استقلال ، يكي از نيازهاي مهمي است كه جوان مي تواند با كاركردن ، به اين نياز، پاسخ مناسب دهد. نياز رواني ديگري كه در اين دوره ، در اوج خود قرار دارد ، هويت يابي يا جست و جوي هويت است . جوان كه حساس ترين و ظريف ترين دوران زندگي اش را سپري مي كند ، با ضمير كنجكاو و جست و جوگر خود همواره در پي يافتن هويت خويش در اين دوران است . او مي خواهد به خود معنا ببخشد ، سازمان رواني جديدي را پي ريزي كند و مطابق آن در اجتماع و خانواده خويش شناخته شود. كار ، جوان را درهويت بخشي به خود ياري مي رساند و او را از قرارگرفتن بر سر دو راهي و در نهايت ،بلاتكليفي ها نجات مي دهد. جوان ، معمولاً از پذيرش مسئوليت استقبال مي كند؛ اين رفتار دو علت اصلي دارد: يكي به دليل جلب توجه بيشتر خانواده و اجتماع به اوست؛وي در مي يابد كه ديگر نقش پررنگي در زندگي يافته و مي تواند در پيشبرد اهداف اجتماع مؤثر باشد و از اينكه اجتماع او را فردي مفيد به شمار آورد لذت مي برد. دليل ديگرآن است كه جوان با پذيرش مسئوليت ،خودرا در سطحي بالاتر از آنچه قبلاً مي شناخته ، مي بيند . او ناخودآگاه احساس مي كند كه بايد براي تشكيل خانواده آماده گردد.همچنين در مي يابد كه سطح انتظارات خانواده و جامعه از او ، بالاتر رفته است .پس با كاركردن ، درصدد اثبات خود به ديگران بر مي آيد و دوست دارد همه ، او را فردي مؤثر و مسئوليت پذير بدانند. براين اساس از اينكه سربار ديگران باشد ، بيزار است و در واقع شخصيت اصلي او ، با كار و تلاش ، در همين دوران پي ريزي خواهد شد . دوران جواني ،دوران طلايي زندگي انسان است؛ زيرا انرژي و توان در اين مرحله از زندگي ،با ديگر دوره ها قابل مقايسه نيست؛ جوان در اوج توان فيزيكي و رواني قرار دارد. نوآوري فكري ، قدرت تجزيه و تحليل ،توان حل مسائل ،ارائه راهكارهاي مؤثر و ...همه و همه در جواني به اوج شكوفايي خود مي رسند و آثار آنها تا پايان عمر انسان ،وي را همراهي مي كند. بي توجهي به ارزش جواني و گذر عمر ، آثار بسيار زيان بار و جبران ناپذيري به دنبال دارد. سعدي دراين باره چنين هشدارمي دهد كه : بودم جوان كه گفت مرا پير اوستاد فرصت غنيمت است نبايد ز دست داد و در جاي ديگر مي گويد : كاشكي قيمت انفاس بدانندي خلق تا دمي چند كه مانده است غنيمت شمرد! پی نوشت ها : 1-نک:وحيد رضا نوربخش،«کار ونيازهاي ايمني»،حديث زندگي ،سال ششم ،ش3،صص7و8. منبع:نشريه گلبرگ ،شماره 123. /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 436]