واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
به تغيير خود بينديشيم نه ديگران تهيه و تنظيم: اشرف آهنگري وقتي نزديكان شما كاري انجام ميدهند كه دلخواه شما نيست يا از انجام دادن كارهاي دلخواه شما امتناع ميكنند، با آنها تعارض و اختلاف پيدا ميكنيد. همهي ما، گاه وسوسه ميشويم كه با اجتناب كردن، به تعارضات واكنش نشان دهيم. براي برخي افراد، آسانتر است كه تسليم شوند و از مشاجره اجتناب كنند. اين كار، به طور موقت اضطراب را كاهش ميدهد، اما در درازمدّت به تنش بيشتر ميانجامد، زيرا ما هرگز نميدانيم كه تا چه زماني تعارضات با ما خواهند بود. براي برخي ديگر از افراد، سادهتر اين است كه به جاي راهحل دروني، سعي كنند طرف مقابل را تغيير دهند. اين افراد، تصور ميكنند اگر احساس و ذهنيت يا رفتار طرف مقابل را تغيير دهند، تعارض ازبين ميرود و اوضاع بهبود مييابد، اما چنين نگرشي معمولاً به راهحلّ اجباري، احساس فشار و احساس گناه منجر ميشود. انتخاب هركدام از اين راحلها، موضوع چالشبرانگيزي است كه روابط بين فردي را تحت تأثير قرار ميدهد. راهكارهاي زير، ميتوانند در اين زمينه به شما كمك كنند. گام1: همزمان، به نقاط مثبت و منفي طرف مقابل توجه كنيد به هنگام تعارض با ديگري، هرچه بيشتر طرف مقابل را آرماني (خوب مطلق) يا بيارزش (بد مطلق) كنيد، بيشتر احساس آشفتگي ميكنيد. اگر طرف مقابل را آرماني كنيد، با خود فكر ميكنيد: «چطور اين فرد دوستداشتني، با من چنين رفتاري كرد؟»، «من اشتباه بزرگي مرتكب شدم كه او را از خود رنجاندم.» به اين ترتيب، كلّ شخصيت خود را زير سؤال ميبريد و خود را تمام و كمال، مقصر ميدانيد. درصورتيكه طرف مقابل را كاملاً بيارزش كنيد، فكر ميكنيد كه تعامل با چنين فردي، غيرقابل تحمل است. تجارب خوبي را كه با او داشتيد، كاملاً فراموش ميكنيد و به طور كلّي، او را فاقد ارزش ميدانيد. اما بايد بدانيد، حقيقت همواره چيزي بين اين دو موضوع است! به خود بگوييد كه در حدّ فاصل سفيد سياه، رنگي به نام خاكستري وجود دارد. اگر سعي كنيد ويژگيهاي مثبت و منفي طرف مقابل را همزمان درنظر بگيريد و به واقعيت توجه كنيد، كمتر احساس خشم ميكنيد و نقش قرباني به خود نميگيريد. گام2: از آنچه به ديگري نسبت ميدهيد، آگاه باشيد ديدگاه ما نسبت به ديگران، همواره تركيبي از دو مورد است: 1. انتظارات آرماني ما از ديگران 2. شخصيت واقعي آنها، تصورات قالبي ما، تجارب گذشته، انتظارات، احساسات و بينش نسبت به همهي اينها، نيازهاي ما و نسبت دادن آنها به ديگران، باعث ميشود تصويري از آنا در ذهن ما شكل گيرد. اين مكانيسم، فرآيندي ميشود. فرافكني، يكي از مكانيسمهاي متداولي است كه ازطريق آن، شخص، انديشهها و افكار غيرقابل پذيرش يا تمايلات دروني و ناخودآگاه خويش و همچنين تقصيرها و اشتباهات خود را به ديگري نسبت ميدهد. در فرافكنتي، فرد ديگران را علّت رفتار و اعمال خود قلمداد ميكند و چون ديگري علّت و منشأ رفتار تلقي ميشود، فرد، لزومي نميبيند كه خود را تغيير دهد. چنين فردي، پيوسته از ديگران به خاطر دارا بودن خصوصيات منفي، انتقاد ميكند، درحاليكه اين خصوصيات، درواقع نقاط ضعف خود اوست. لازم به يادآوري است كه فرآيند فرافكني، يكي از تظاهرات قديمي و متداول روان انسان است كه از زمانهاي بسيار قديم، شناخته شده است. ضربالمثل قديمي «كافر همه را به كيش خود پندارد»، تعبيري از همين مكانيسم است. مثال ديگر، دانشجويي است كه در امتحان مردود شده و عدم موفقيت خود را، بيروني ميكند و ميگويد كه امتحان مبهم و مشكل بوده يا استاد، غرض شخصي داشته است. همهي ما، گاهي ممكن است تحت فشار احساسات غيرقابل قبول، به اين مكانيسم متوسل شويم، اما افرادي كه به طور افراطي از اين مكانيسم استفاده ميكنند، حقيقت خارجي را كاملاً تحريف و سوء تعبير ميكنند. زمانيكه رفتار طرف مقابل باعث يادآوري بدرفتاريهاي گذشته ميشود، فوراً تجارب و انتظارات گذشته را به طرف مقابل فرافكني ميكنيم و منتظريم تا وي، تصور منفي موجود در ذهن ما را تكميل كند و ما نقش قرباني را به خود بگيريم. اگر سعي كنيد در تعامل با ديگران، اين مكانيسم را تشخيص دهيد و به جاي سرزنش ديگران، مسئوليت رفتارتان را بپذيريد، كمتر احساس خشم ميكنيد و رفتار طرف مقابل را واقعبينانهتر ارزيابي ميكنيد و راحتتر ميتوانيد او را ببخشيد. گام3: حقوق و مرزهاي خود را تعيين كنيد. بهترين روش براي شناخت خود، اين است كه نسبت به احساسات و نيازهاي خود، قضاوت ارزشي نداشته باشيد. شما درمقام يك انسان، ميتوانيد طيفي از احساسات و نيازها را داشته باشيد و صرف داشتن اين احساسات و نيازها، ازلحاظ اخلاقي خوب يا بد و درست يا نادرست نيست. بنابراين، در اين زمينه، با خود روراست باشيد. دربارهي خوب يا بد بودن هيجانات خود سؤال نكنيد و به جاي آن، توجه خود را به ارضاي نيازهاي خود بدون صدمه زدن به ديگران متمركز كنيد. البته، اگر بخواهيد به فكر نيازهاي خود باشيد، مسلماً با ديگران دچار تعارض و تضاد خواهيد شد. ممكن است از خود بپرسيد: «آيا بايد منطقي باشم؟»، «احساس و خواستهي واقعي من چيست؟»، «اين كار، باعث خشنودي و رضايت من است يا اينكه صرفاً براي اجتناب از تعارض، اين كار را انجام ميدهم؟» بايد بياموزيد، اخمها و انتقاداتي را كه درنتيجهي امتناع از پذيرفتن خواستهي ديگران ميبينيد، تحمل كنيد. البته تسليم شدن و عدم جرأتمندي راحتتر است، چون روشي است كه با كمترين مخالفت همراه است. اما وقتي به عدم جرأتمندي عادت كنيد، بررسي راهحلهاي ديگر براي شما دشوار خواهد بود. جرأتمندي، يعني دفاع از حقوق خود و بيان افكار و احساسات خود به شيوهي مستقيم، صادقانه و مناسب. از آنجا كه جرأتورزي، مستلزم تدبير و مذاكره است، لازم است انعطافپذير باشيد. هرچند ممكن است هميشه به تمايم خواستههاي خود نرسيد. نظر به اينكه افراد ديگر نيز خواستهها و نيازهايي دارند، جرأتورزي بهترين روش براي دست يافتن به روابط بين فردي رضايتبخش است. گام4: منتظر و پذيراي مقاومت و جبههگيري طرف مقابل باشيد زماني كه جرأتمندانه رفتار ميكنيد، اغلب اوقات با مقاومت طرف مقابل روبهرو ميشويد. در چنين مواقعي، ممكن است به رفتار و واكنش طرف مقابل، اعتراض كنيد. اعتراض، درواقع نوعي انكار است. به عبارت ديگر، با اعتراض كردن به واكنش طرف مقابل، ميگوييد كه مباور نميكنم كه چنين رفتاري از تو سر بزند.» به اين ترتيب، حقوق طرف مقابل را ناديده ميگيريد و به وي اجازه نميدهيد آزادانه احساساتش را ابراز كند. درنتيجه، مقاومت وي تشديد ميشود و شما بيشتر احساس قرباني شدن ميكنيد. بپذيريد كه ديگران با نظر شما مخالفت كنند يا احساسات متفاوتي داشته باشند، تحمل تفاوتهاي بين فردي، درواقع، احترام به احساسات و نگرشهاي ديگران است. گام5: به خودتان اعتماد كنيد به احساسات واقعي خود توجه كنيد و آنها را ناديده نگيريد. با انكار احساسات و نيازهاي خود، درواقع از شخصيت واقعي خود ميگريزيد. شما، در مقام يك انسان، حق داريد نسبت به برخي مسائل، احساسات منفي ازقبيل خشم، نفرت و ترس را ابراز كنيد. براي احساسات و هيجانات خود، ارزش قائل شويد و با تجارب هيجاني خود آشتي كنيد. اعتماد به دنياي دروني، به امنيت رواني بيشتر ميانجامد. منبع: پيام مشاور شماره70- دانشگاه تهران مجله 7 روز زندگي شماره 78
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 517]