تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن غبطه مى خورد و حسد نمى ورزد، و منافق حسد مى ورزد و غبطه نمى خورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815743989




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقش شاه و دربار در ناکارآمدي دولتها سالهاي 1332-1320(3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقش شاه و دربار در ناکارآمدي دولتها سالهاي 1332-1320(3)
نقش شاه و دربار در ناکارآمدي دولتها سالهاي 1332-1320(3)   نويسنده: علي محمدي *   نخست وزيري علي سهيلي از (بهمن 1321تا اسفند 1322)   پس از استعفاي قوام ،نمايندگان مجلس علي سهيلي را به عنوان نامزد نخست وزيري به شاه پيشنهاد کردند ،ولي شاه محمد ساعد را ترجيح مي داد زيرا بيش از علي سهيلي گوش به فرمان بود .فشار شاه بر کابينه سهيلي به منظور عضويت دست کم چهار تن از نامزدهاي دربار که دو نفر آنان از نزديکان شاه به شمار مي رفتند ،منجر به وزارت رسيدن آنها شد.طبق گزارشات سفارش انگليس در اين زمينه : «به طور کلي چنين تصور مي شد که اين اولين قدم شاه در تمرين حکومت بر کشور از طريق يک کابينه فرمانبردار باشد همان روشي که پدرش بکار برده بود ..شاه مصمم است همانگونه که اسماً فرمانده کل قوا است ،در عمل نيز اين مقام را دردست گيرد .»(بولارد به ايدن ،6آوريل 1944) نخست وزيري ساعد (اسفند 1322تا آبان 1323)   در اعتراض به کابينه دولت ساعد در مجلس چهاردهم ،شمار زيادي از نمايندگان معتقد بودند که اعضاي کابينه وي کلاً از وزيران پيشين تشکيل شد ،و اعتقاد داشتند که اعضاي کابينه هاي پيشين را دربار تحميل کرده است و آنان نبايد در کابينه جديد گنجانده شوند.(رعد امروز ،1332) در 25مهر ماه 1323دکتر مصدق در هنگام بررسي لايحه اعطاي اعتبار به ارتش ،شاه را به دليل دخالت در امور دولت و ارتش مورد انتقاد قرار داد و نگراني خود را از نفوذ فاسد کننده اطرافيان چاپلوس شاه اعلام داشت.(نطق مصدق در مجلس ،مذاکرات مجلس 25 مهرماه 1323) در نهايت به دليل از دست دادن پشتيباني دربار و مخالفت هاي روسها که عليه او شدت يافته بود ،تنها راه باقي مانده يعني استعفا را برگزيد. نخست وزيري محسن صدر (خرداد 1324تا مهر ماه 1324)   محسن صدر در خاطرات خود در مورد عدم تمايل شاه نسبت به نخست وزيري اش مي نويسد که : «محمد رضا شاه از آغاز سلطنت هيچ دوستي واقعي نسبت به من نداشت ،در دوران نخست وزيري نيز ،من نه تنها حمايتي از جانب او تجربه نکردم ،بلکه وي حتي براي متزلزل کردن موقعيت من اقدام مي نمود .دليل اين رفتار اين بود که هرگاه مصالح کشور يا منافع حقيقي شاه ايجاب نمي کرد من از اطاعت يا اجراي اميال شاه خودداري مي کردم.» ( خاطرات محسن صدر،ص 517 ) نخست وزيري قوام( بهمن1324تا آذر 1325)   در تير ماه 1325احمد علي سپهر (مورخ الدوله )وزير پيشه و هنر به واسطه همدستي با دربار در دسيسه گري عليه نخست وزير به کاشان تبعيد شد و خود وي اقرار کرد که زد و بندهايش با دربار به تبعيد وي انجاميد .(عظيمي ،1374 ،ص195)برکناري قوام يک تعويض کابينه عادي نبود روشن بود که شاه پس از کسب موافقت و دعاي خير سفراي آمريکا و انگليس دست به چنين اقدامي زده است .تلگرامهاي سفارت انگليس به وزارت خارجه آن کشور حاکي است که سفير لوروژن ،سفير انگليس در 21آبان 1326ضمن ملاقات با شاه موضوع برکناري قوام را مورد بحث قرار داده است .(اوضاع سياسي ايران ،گزارش سفارت انگليس ،13نوامبر 1947)لحن اين بخش از گزارش سفير آمريکا نيز نظر موافق او را با برکناري قوام نشان مي دهد: «شاه به دليل قوام را درمسند قدرت نگاه داشت ،که مسئوليت رد امتياز نفت به شوروي را به گردن او بيندازد ،چون شاه مايل نبود هيچ گاه قوام بتواند با پشتيباني شوروي به قدرت باز گردد سرانجام هنگامي که قوام منظور شاه را تأمين کرد ،شاه با سرش اشاره اي کرد ومجلس او را بيرون انداخت.»(نامه جورج آلن به جان جرنيگان ،31ژانويه 19478) نخست وزيري ابراهيم حکيمي از (آذر 1326تا خرداد 1327)   در اين زمان نامزد دلخواه دربار ،عبدالحسين هژير بود .تصميم گرفنه شد شروع کار را با يک کابينه موقت خردمندانه تر خواهد بود . نيک پي ،لوروژتل سفير انگليس را آگاه ساخت که طرفدار شاه با اين شرط به حکيمي رأي دادند که وي هژير را به عضويت کابينه درآورد (لوروژتل ،24دسامبر 1947)وي نخست از اين اقدام سرباز زد ولي به هر حال کابينه اش تعدادي کافي از عناصر هواخواه دربار از جمله دو امير ارتش را دربرمي گرفت يکي از آن دو سپهبد مرتضي يزدان پناه آجودان شاه از سال 1323بود که دوست نزديک رضاه شاه بود ،حضور يزدان در کابينه در مقام وزير جنگ ،موجب افزايش کنترل دربار بر دولت مي گرديد و در اسفند 1326هژير نيز به عنوان وزير مشاوره به دولت پيوست. در نهايت عليرغم تلاش گسترده اي که وي براي کسب حمايت دربار و نمايندگان هوادار آن در مجلس بکار برد ،به موقعيت چنداني دست نيافت شاه به سختي سرگرم تدارک ديدن زمينه نخست وزيري هژير و مهم تر از آن ،ترميم قانون اساسي بود(عظيمي ،1374 ،ص145). نخست وزيري عبدالحسين هژير از (خرداد تا آبان 1327)   کابينه هژير همچنانکه انتظار آن از مدتها قبل مي رفت تشکيل گرديد .وي در واقع مزد دربار براي پست نخست ويزري بود که دربار توانسته بود وي را بر سرکار بياورد .قاسم غني در خاطرات خود عنوان مي کند که اشراف پهلوي و عواملش تلاش و فعاليت گسترده اي را براي زمامداري او بعمل آوردند(قاسم غني ،خاطرات دکتر قاسم غني ،تهران ،1361 ،ص248) فخرالدين عظيمي در بحران دموکراسي در خصوص وابستگي هژير به دربار و ناکامي دولت وي مي نويسد: «اساساً ناکامي هژير در ايجاد تصوير و چهره اي معتبر از خود ،از اين واقعيت سرچشمه مي گرفت که وي سر سپرده دربار و دوست دار وفادار دانسته مي شد.»(عظيمي ،1374 ،ص265) در نهايت با توجه به وضعيت پيش آمده در 15آبان 1327هژير استعفا داد. نخست وزير محمد ساعد از (آبان 1327تا اسفند 1328)   پس از استعفاي هژير ،بر خلاف روش معمول و متعارف براي انتخاب نخست وزير ،اين بار بدون رأي تمايل رسمي مجلس ساعد از طرف شاه مأمور تشکيل کابينه شد.در گزارش شپرد(وزير مختار انگليس )در 11دسامبر 1950عنوان شده بود که سيد ضياء ادعا کرد که تمام اعضاي کابينه ساعد از جانب شاه برگزيده شده بودند و بدين ترتيب از آغاز کار کابينه مزبور تضعيف شده بود. نخست وزيري علي منصور از (فروردين 1329تا تير ماه 1329)   بعد از سقوط ساعد ،شاه به گلشائيان داشت و در آخرين روز سال 1328او را احضار نمود و به وي دستور داد ظرف يک هفته افرادي را تعيين و براي تصدي وزارت خانه معرفي کند.گلشائيان در موعد مقرر صورت وزيران انتخابي خود را حضور شاه برد.شاه به او گفت ميل ما انتخاب شما بود ،ولي بعضي از همسايگان به زمامداري علي منصور هستند و ما چاره اي جز قبول نداريم و در آينده نزديک از وجود شما استفاده خواهد شد(عاقلي ،1374ص678).از مجلس هيچ دعوتي به عمل نيامد که قبل از انتصاب منصور ،طبق سنت هاي پارلماني به او رأي تمايل بدهد و اين امر موجب انتقادات شديد نمايندگان مجلس و سناتورها گرديد و همان گونه که انتظارمي رفت منصور کابينه خود را از سلطنت طلبان وفادار پر کرد . براي نخستين بار پس از سال 1320دربار توانسته بود ،نمايندگان همه گروههاي ديگر را از کابينه بيرون کند .(آبراهيان ،1377 ،ص322) در روز 5تير ماه 1329به کاخ احضار و به وي تکليف کناره گيري شد و وي پس از کناره گيري به سفارت ايتاليا منصوب شد. نخست وزيري رزم آرا (تير ماه 1329تا اسفند 1329)   پس از توافق انگليس و آمريکا بر سر نخست وزيري رزم آرا ،شاه بدون اتلاف وقت در 5تير ماه منصور را وادار به استعفاء کرد و بلافاصله به دنبال اين کار رزم آرا را بدون اخذ رأي تمايل مجلسين به نخست وزيري منصوب کرد و در واقع با اين اقدام تصميم داشت که اقتدار خودش را نشان دهد و اقتدار پادشاهي خود را عيان نمايد. با اين که در آغاز کار ، کليه قراين دلالت بر اين داشت که شاه از رزم آرا پشتيباني مي کند ،اما اين فکر به مرور که رزم آرا دست به اقداماتي مي زد منجر به سلب اعتماد شاه از وي مي شد و همينطور به دنبال آن مشاجره بين دولت و پارلمان شدت مي گرفت .رزم آرا قبل از زمامداري به پايمن شکايت کرده بود که «شاه با انواع و اقسام مردم ملاقات مي کند.»که هر يک براي منافع شخصي خود وي را تشويق مي کنند که در امور سياسي دخالت کند و خاطر نشان کرد که به عنوان رئيس ستاد ارتش از شاه خواسته بود که فقط با او طرف باشد و افسران را به طور فردي به حضور نپذيرد .بدون شک رزم آرا کوشيده بود شاه را از دخالت بي جا در امور دولت باز دارد ولي اين کار با خلق و خو و سبک کار شاه مغايرت داشت و به آساني به آن تن در نمي داد.(عظيمي ،1374 ،ص325) رزم آرا اندکي پس از آنکه به نخست وزيري رسيد ،از اينکه شاه در مسائل مختلف دخالت مي کند ابراز نگراني کرده بود ،در گزارش پايمن در 5اوت 1950عنوان شده بود که «شاه مکرراً با مخالفان رزم آرا ملاقات مي کند »و رزم آرا شکايت کرده بود که «او يک کارمند جزء يکي از سازمان هاي دولتي را احضار مي کند و به او دستور مي دهد چنين و چنان بکنند .»(گزارش پايمن ،17اوت 1950) نخست وزيري حسين اعلاء(اسفند 1329تا ارديبهشت 1330)   شاه که مصمم بود نظر مجلسين را در انتخاب نخست وزير ناديده بگيرد از علاء خواست که کابينه را تشکيل بدهد ،شاه هيچگونه رأي تمايلي از مجلس نخواست و بدين جهت نمايندگان جبهه ملي از دادن رأي اعتماد به او خودداري ورزيدند. از جمله محمود نريمان عضو جبهه ملي ايران طي نطقي اعلام نمود که نخست وزيري حسين علاء برخلاف رويه معمول در کشور بوده است و شاه ،درباره ي انتصاب او به نخست وزيري از مجلس رأي تمايل نخواسته است .بنابرين او نخست وزير منبعث از طرف مردم نبوده و نمي تواند در مقام رياست دولت باقي بماند.(عاقلي ،1374 ،ص704) نخست وزيري محمد مصدق از (ارديبهشت 1330تا 28مرداد 1332)   در شب استعفاء علاء ،يقين به نظر مي رسيد که فعاليت هاي پشت پرده نخست وزيري سيد ضياء را تضمين کرده است در واقع سيد ضياء مشغول مذاکره در اين خصوص با شاه و در انتظار تصويب مجلس و صدور فرماني همايوني براي انتصابش بود که به پيشنهاد جمال امامي ،مصدق با قبول زمامداري همه را دچار حيرت ساخت. روز 25 تير ماه 1331دکتر مصدق در دربار حضور يافت و با شاه ملاقات کرد و صورت وزيران کابينه را به اطلاع شده رسانيد و از برنامه دولت و اختيارات سخن گفت . مصدق مي خواست مسئوليت وزارت جنگ خود را خود بر عهده بگيرد .شاه به عنوان فرمانده کل قوا با واگذاري اين شغل به دکتر مصدق به علت فقدان اطلاعات نظامي موافقت نکرد .مصدق پس از ترک دربار با عده اي از وکلاي مجلس مشورت کرد و سپس عصر همان روز استعفاي خود را به شاه اعلام داشت.مصدق هميشه از دسيسه گري هاي دربار خشمگين بوده ،دربار به تدريج به عنوان منشأ عمده الهام و پشتيباني از مخالفان دولت مجدداً سر بلند مي کرد و از مدتها پيش مورد سوءظن بود که به گروههاي مخالف دولت کمک مالي مي کند. او همچنين از اين نا خشنود بود که چرا دولت هيچ گونه نظارتي بر چند و چون مصرف يا هزينه و درآمدهاي هنگفت دربار ندارد. اکنون مصدق احساس مي کرد که ديگر تاب شکيبايي ندارد و تهديد کرد که اگر شاه دست از دسيسه ها و اعمال نادرستش برندارد استعفاء خواهد کرد .دلايلي آن را به اطلاع عامه مردم خواهند رساند شاه علاء را نزد مصدق فرستاد و مصدق فهرست طولاني شکايت خود را به تسليم کرد. مصدق تقاضا داشت شاه از ملاقات با مخالفان دولت دست بردارد و از نظارت بر توليت آستان قدس رضوي و حق تسليم عايدات و املاک سلطنتي صرف نظر کند .(گزارش سفارت آمريکا 124آوريل 1953)(عظيمي ،1374 ،ص429) نتيجه گيري   واقعيت اين است که با توجه به آنچه بيان شد ما در طول سالهاي 1332-1320شاهد يک واقعيت و مبارزه بين مراکز قدرت هستيم که در يک سوي آن شاه و دربار قراردارد که مي کوشيد ديگر مراکز قدرت را از صحنه خارج کند . در اين رقابت دربار به انحاء گوناگون سعي در تضعيف و کارشکني و نهايتاً سقوط دولت هايي که تلاش مي کردند در برابر شاه و دربار اظهار وجود کنند مي کرد. طرد منظم نخست وزيران قوي و مستقل از دربار ،همچوم قوام و مصدق که مي خواستند مقابل دربار بايستند توسط دربار و شاه صورت مي گرفت و در مقابل نيز حمايت از نخست وزيران ضعيف را که مرعوب و مطيع شاه بودند در سرلوحه برنامه هاي خود قرار داده و همچنين تحميل وزيران به دولت و تلاشهاي پيگير شاه در محدود کردن اختيارات کابينه ها نهايتاً منجر به ناکار آمدي کابينه و در نتيجه بي ثباتي آن و سقوط نخست وزيران مي گرديد. در اين مدت نوزده نخست وزير به نخست وزيري رسيدند که ميانگين عمر هر کابينه بدون در نظر گرفتن ترميم ها هشت ماه و با در نظر گرفتن ترميم ها سه ماه و نيم بود که اين مدت خود شاخص عمده اي براي بي ثباتي دولتها محسوب مي گردد. واقع امر اين است که بخش عمده اي از مشکلاتي که اگر گريبانگير کابينه ها و نخست وزيران بود در حقيقت از دربار و عملکرد دربار و شخص شاه نشأت مي گرفت و دولتها که طبق قانون اساسي مسئوليت امر حکومت را بر عهده داشتند از قدرت لازم و کافي براي انجام اقدامات مؤثر محروم بودند و تغيير نخست وزيران و ترميم کابينه ها به نحو چشمگيري کارآيي دولت ها را کاهش داده بود. به هر حال تلاش هاي شاه براي دستيابي به مقام بلامنازع در طول سال هاي 1332-1320 ادامه داشت و بالاخره پس از فراز و فرود بسيار در 28مرداد 1332اين فرصت براي وي به کمک انگليس و آمريکا فراهم شد تا بتواند مراکز ديگر قدرت را از صحنه خارج کند و خود در داخل کشور تصميم گيرنده نهائي باشد. پی نوشت ها :   *عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد آشتيان.   منابع و مآخذ 1-آبراهاميان ،برواند ، ايران بين دو انقلاب ،ترجمه احمد گل محمدي و محمد ابراهيم فتاحي ،تهران ،نشر ني ،1377 . 2-آوري ،پيتر ،تاريخ معاصر ايران (جلد 2) ،ترجمه محمد رفيعي مهر آبادي ،تهران ،عطائي ،1368. 3-ازغندي ،عليرضا ،تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي ايران (جلد 2) ،تهران ،انتشارات سمت ،1379 . 4-جعفري ندوشن ،علي اکبر ،تجديد نظره هاي چند گانه در قانون اساسي مشروطه ،تهران ،انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامي .1382 5-فردوست ،حسين ،ظهور و سقوط سلطنت پهلوي (جلد1) ،تهران ،موسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي اطلاعات ،1371 . 6-طيراني ،بهروز ،اسناد احزاب سياسي ايران (جلد1) ،تهران ،انتشارات اسناد ملي ايران ، 1367 . 7-عاقلي ،باقر ،نخست وزيران ايران ،تهران ،انتشارات جاويدان ،1374 . 8-عظيمي ،فخرالدين ،بحران دموکراسي در ايران 1332-1330 ،ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوي ،تهران ،نشر البرز ،1374 . 9-لاجوردي ،حبيب اله «سرآغاز پشتيباني آمريکا از حکومت فردي در ايران »ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوي ،ماهنامه اطلاعات سياسي -اقتصادي ، شماره 118-117 ،سال يازدهم ،1376 . 10-مقصودي ،مجتبي و ديگران ،تحولات سياسي اجتماعي ايران 1357-1320 ،تهران ،انتشارات روزنه ،1380 . 11- مرواريد ،يونس ،ادوار مجالس قانونگذاري در دوران مشروطيت ،تهران ،نشر اوحدي ،1377. فصلنامه علمي-پژوهشي ( ويژه نامه علوم سياسي )  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 348]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن