واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مهارت زندگی برای جوانان اغلب جوانان می توانند بدون اتكا به پدر و مادر، از پس مسئولیت های زندگی برآیند. البته این شامل همه جوان ها نمی شود. برخی از جوانان، از خیلی پیش از این سن، این توانایی را به دست می آورند و به اصطلاح «پخته» می شوند و برخی دیگر، حتی تا 24 سالگی هم نمی توانند از پس كارهایشان برآیند.
جوانی كه نتواند در 24سالگی از پس زندگی اش برآید و توانایی چرخاندن دست كم چرخ زندگی خودش را نداشته باشد، احتمالاً تا پایان عمرش هم توانایی این كار را نخواهد داشت. چون دیگر زمانی برای آموزش دادن به او باقی نمانده است. او در واقع حالا، چندی است كه وارد جامعه شده و اگر به ابزار مهارت های زندگی مجهز نیست - حالا به هر علتی، چه سستی های خودش، چه سستی خانواده اش و چه كم كاری نهادهای آموزشی- بعد از این هم، چندان امیدی به تجهیز شدنش به این مهارت ها نمی رود. مگر این كه به مرور زمان تجربه كسب كند. آزمون و خطا كند و فرصت هایی را از دست بدهد و با مشكلاتی عدیده دست و پنجه نرم كند تا چیزهایی یاد بگیرد كه آن وقت چیزی حدود یك دهه از وقت مفیدش را از دست خواهد داد. به عقیده روانشناسان در گذشته، به كسانی كه به دوره نوجوانی می رسیدند مسئولیت هایی داده می شد. برای مثال، كارهایی كوچك در محل كار پدر یا كارهایی در خانه، اما حالا به یك جوان 24ساله می گویند كودك! برخی پدرها و مادرها، اعضای خانواده و اطرافیان، جوری تلقین می كنند كه به نظر جوان 24ساله هنوز بچه است و توانایی انجام خیلی كارها را ندارد چه رسد به اداره یك زندگی و حتی برای انجام كارهای شخصی اش نیاز به كمك دارد. در این میان كسی یا گروه ها و نهادهایی تأثیرگذارند. و بیشتر از هر كس و هر نهادی، جامعه سهم دارد؛ چرا كه والدین امروزی به نوعی قربانیان تربیت غلط در گذشته هستند. جامعه باید امكان انجام یك سری از كارها را به جوانان بدهد و آنان را در انجام كارهای اجتماعی وارد كند.باید از ابتدا و به ویژه از دوران مدرسه روی بچه ها كار شود. آنان، اغلب، اعتماد به نفس ندارند. باید به آن ها اعتماد به نفس داد. آموزش ها در این زمینه باید به طور مستقیم و غیرمستقیم داده شود. هدف آموزش مستقیم، خود جوانان هستند و هدف آموزش غیرمستقیم، والدین. در واقع باید طریقه فرزند داری به والدین آموزش داده شود. ما به یك موضوع جدی برخورده ایم: «جوانانی كه كودك بار آمده اند. » یعنی امروزه، تعداد بچه ها در خانواده ها كمتر شده است، بچه ها نقش تولیدی ندارند بلكه ارزش آنان تفاوت پیدا كرده است، بویژه در جوامع شهری، خانواده ها فرزندمدارند، خانواده در خدمت فرزند استما به یك موضوع جدی برخورده ایم: «جوانانی كه كودك بار آمده اند. » یعنی امروزه، تعداد بچه ها در خانواده ها كمتر شده است، بچه ها نقش تولیدی ندارند بلكه ارزش آنان تفاوت پیدا كرده است، بویژه در جوامع شهری، خانواده ها فرزندمدارند، خانواده در خدمت فرزند است و سعی می كند تمام خواسته های آنان را جامه عمل بپوشاند، به این ترتیب در این خانواده های فرزندسالار، مسئولیت پذیری در بچه ها كاهش پیدا كرده است و برخی جوان ها كودكانه تربیت شده اند. راه حل این قبیل مشكلات، برنامه ریزی صحیح است. جوان ها، اگر این مهارت ها را كسب نكرده اند باید بجنبند. وقتی نمانده است. اگر نتوانید این مهارت ها را یاد بگیرید، والدین خوبی برای بچه هایتان نخواهید شد و این مشكل، مثل یك دور تسلسل تكرار خواهد شد و گریبان نسل های بعدی را هم خواهد گرفت. خلاصه این كه اگر دوست دارید، نسل بعد از چند و چون امور زندگی آگاهی پیدا كنند و دچار مشكلاتی نشوند كه شما در مسیر ورود به جامعه و مسئولیت پذیری دچار آنها شدید، هرچه سریع تر عزمتان را جزم كنید و ضمن یاد گرفتن مهارت های زندگی، شیوه های یاد دادن آنها به بچه هایتان را هم یاد بگیرید. آن وقت می بینید كه به كار بردن جمله «من نیمرو هم بلد نیستم درست كنم» از سوی یك پسر یا یك دختر، یك ارزش نیست بلكه یك ضدحال است. در دنیای جدید در كنار هر كوچه و خیابان، رستوران ها و فست فودهای زیادی هست كه افراد بی شماری، خوراك روزانه خود را از آنها تهیه می كنند و همین موجب می شود كه انتظار ما از یك جوان خیلی با گذشته تفاوت داشته باشد. حال با توجه به این اوضاع و احوال دنیای مدرن، آیا شما به عنوان یك خانم آن قدر توانایی دارید كه یك وعده غذای شام میهمانان خودتان را در منزل تهیه كنید و یا ترجیح می دهید كه از نزدیك ترین رستوران محل زندگی تان بگیرید و از آنجا طلب غذا داشته باشید و یا شما به عنوان یك آقا پسر رشید، آیا می توانید از قابلیت های دنیای مدرن برای اداره یك زندگی به خوبی استفاده كنید و به قول معروف، چند نفر دیگر هم از نان بازوی شما بهره مند شوند.
روان شناسان به این مسئله هم اشاره می كنند كه اگر جوان ها مهارت های زندگی را یاد بگیرند، خیلی بهتر در اداره كردن یك زندگی موفق می شوند. جامعه شناسان توصیه می كنند كه البته مهارت ها در دنیای مدرن با سنتی تفاوت دارد اما نه در همه موارد. ما در مهارت های بیرون از منزل دست به سیاه و سفید نمی زنیم و هرچه دنیا مدرن تر می شود، این وضعیت هم پیشرفت می كند. در بحث مهارت های درون منزل هم شرایط طوری است كه بیشتر نیازهای خانواده در بیرون منزل ارائه می شود و افراد در این باره به زحمت نمی افتند. البته توجه داشته باشید كه مهارت های زندگی، قرص و دارو نیست كه برای شما تجویز شود و شما هم یك دفعه از عهده همه امور زندگی برآیید بلكه این یك فرآیند و روال پیچیده ای است كه با جامعه پذیری در طول زمان شكل می گیرد و بسته به همت خود شما دارد و البته مهمترین كانون جامعه پذیری، خانواده است. از پدر و مادر و اعضای خانواده خودتان بخواهید كه شما را كمتر به خودشان وابسته كنند. بخش خانواده ایرانی تبیانمنبع : کیهان : دوران سرنوشت ساز جوانی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 345]