واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حديث از امام رضا(ع) / توحيد
الصدوق قال: حدّثنا عبد الواحد بن محمّد بن عبدوس النيسابورى العطار بنيسابور فى شعبان سنة اثنتين و خمسين و ثلاثمائة قال: حدّثنى أبوالحسن علىّ بن محمّد بن قتيبة النيسابورى، قال: قال أبو محمّد الفضل بن شاذان النيسابورى عن الرضا عليه السلام . . . قال: قال قائل: لِمَ أمر الخلق بالإقرار بالله و برسله و بحججه و بما جاء من عند الله عزّوجلّ؟ قيل: لعلل كثيرة، منها: أنّ من لم يقرّ بالله عزّوجلّ و لم يجتنب معاصيه و لم ينتهِ عن ارتكاب الكبائر و لم يراقب أحداً فيما يشتهى و يستلذّ عن الفساد و الظلم، و إذا فعل الناس هذه الأشياء و ارتكب كلّ إنسان ما يشتهى و يهواه من غير مراقبة لأحد كان فى ذلك فساد الخلق أجمعين و وثوب بعضهم علي بعض، فغصبوا الفروج و الأموال و أباحوا الدماء و النساء، و قتل بعضهم بعضاً من غير حقّ و لاجرم، فيكون فى ذلك خراب الدنيا و هلاك الخلق و فساد الحرث و النسل. و منها: أنّ الله عزّوجلّ حكيم، و لايكون الحكيم و لايوصف بالحكمة إلّا الّذى يَحظُر الفساد و يأمر بالصلاح، و يزجر عن الظلم، و ينهى عن الفواحش، و لايكون حظر الفساد و الأمر بالصلاح و النهى عن الفواحش إلّا بعد الإقرار بالله عزّوجلّ و معرفة الآمر و الناهى، و لو ترك الناس بغير إقرار بالله عزّوجلّ و لامعرفته لم يثبت أمر بصلاح و لانهى عن فساد إذ لاآمر و لاناهي. و منها: أنّا وجدنا الخلق قديفسدون بأمور باطنة مستورة عن الخلق، فلولا الإقرار بالله و خشيته بالغيب لم يكن أحد إذا خلا بشهوته و إرادته يراقب أحداً فى ترك معصية و انتهاك حرمة و ارتكاب كبيرة، إذا كان فعله ذلك مستوراً عن الخلق غير مراقب لأحد، فكان يكون فى ذلك خلاف الخلق أجمعين، فلم يكن قوام الخلق و صلاحهم إلّا بالإقرار منهم بعليم خبير يعلم السّر و أخفى، آمر بالصلاح ناهٍ عن الفساد و لاتخفي عليه خافية، ليكون فى ذلك انزجار لهم عمّا يخلون به من أنواع الفساد. صدوق گويد: ... أبو محمد، فضل بن شاذّان از امام رضا(ع) نقل كرد كه فرمود: اگر كسي بگويد: چرا مردم مأمور شدهاند به اين كه به خداوند و فرستادگان و حجّتهاي او و به آنچه از نزد خداي عزّوجلّ آمده است اقرار كنند؟ در جواب گفته شود: به دلايل فراواني; يكي اين كه: كسي كه به خداي عزّوجلّ ايمان نياورد از نافرماني او نپرهيزد و از ارتكاب گناهان بزرگ خودداري نورزد و در انجام فساد و ظلم ملاحظهكسي را نكند. و چون مردم اين كارها را بكنند و هر انساني آنچه را ميخواهد و هوس ميكند مرتكب شود و ملاحظه احدي را نكند و كسي را مراقب اعمال خود نداند جامعه به كلّي فاسد ميشود و مردم به جان يكديگر ميافتند و به ناموس و اموال هم تجاوز ميكنند و خونها و حرمتها را مباح ميشمارند و يكديگر را بناحق و بدون گناه ميكشند. در نتيجه، دنيا خراب ميشود و انسانها از بين ميروند و حرث و نسل به تباهي كشاندهميشود. دوم اين كه: خداوند عزّوجلّ حكيم است، و حكيم نيست و به حكمت وصف نشود مگر كسي كه از فساد و تباهي منع كند و به صلاح و پا كي فرمان دهد و از ظلم جلوگيريكند و از زشتكاريها باز دارد جلوگيري از فساد و امر به صلاح و پاكي و نهي از زشتكاريها هم ميسر و مؤثر واقع نشود مگر پس از اقرار به وجود خداي عزّوجلّ و شناخت كسي كه امر و نهي ميكند. اگر مردم بدون اقرار به خداوند عزّوجلّ و بدونشناخت او به حال خود رها شوند در آن صورت امر به صلاح و پاكي و نهي از فساد ثابت نشود; در اين صورت آمر و ناهي در كار نباشد. سوم اين كه: ما ملاحظه ميكنيم كه انسانها گاه در نهان و بدور از چشم خلق مرتكبفساد ميشوند: پس اگر اقرار به خدا نباشد و كسي در خفا از او نترسد هيچ كس، وقتي با خواستها و هوسهاي خود خلوت كند، ملاحظه كسي را نميكند و كسي را ناظر اعمال خودنميداند تا ترك معصيت كند و هتك حرمت نكند و مرتكب گناهان كبيره نشود، چه، اعمال او از چشم مردم پنهان است و كسي را مراقب خود نميداند. و اين خود باعثتباهي همه مردم و جامعه ميشود; بنابر اين، قوام جامعه و صلاح مردم تحقق نيابد مگر با اقرار و اعتراف ايشان به موجودي كه دانا و آگاه است و اسرار و نهانيها را ميداند، بهصلاح و پاكي امر ميكند و از فساد و تباهي باز ميدارد و هيچ امر پنهاني بر او پوشيدهنيست; اقرار و اعتراف به وجود چنين خدايي باعث ميشود كه از ارتكاب فساد و گناه در خفا خودداري ورزند .منبع: عيون أخبار الرضا 2/ 99 - 100.بخش حريم رضوي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]