تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  حضرت مهدی (عج):قلب‏هاى ما جايگاه خواسته ‏هاى الهى است؛ هرگاه او بخواهد ما نيز مى‏&...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816485950




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقتي طلبه شدم (3)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: وقتي طلبه شدم (3)
hb*j 7d(g 4/e (3)
 گروه‌هاي مختلفي در حوزه وارد مي‌شوند، اما از ميان آنها تنها عده کمي باقي مي‌مانند. البته به نظر مي‌رسد که اين مساله يک علتش در اخلاق و رفتار و انگيزه‌هاي طلبه است و علت ديگر آن را بايد در برنامه ريزي‌هاي ضعيف حوزه دنبال کرد.  به هر حال بد نيست از خاطرات گذشته پندهايي بگيريم و يا تجربيات و خوانده‌هايمان را به طلابي که تازه واردند، منتقل کنيم.ادامه خاطرات طلبگي و فراز و نشيب هاي طلبگي را مطالعه کنيد: داوود از اول به نظام آموزشی حوزه انتقاد داشت. می‏گفت: «طلبه لابه‌لای عبارات عجق وجق و متون پر پیچ و خم حوزه گم می‏شود، این همه معطلی اصلاً برای نیازهای طلبه ضرورت ندارد. در دنیای امروز، باید برای آموزشکمترین زمان را صرف کرد و سریع و بی تکلّف پیش رفت». برای همین، 6 سال اول را در دو سال و نیم خواند، ولی در هیچ یک از رشته‏های تخصصی قبول نشد و همین موجب سرخوردگی او شد. او هنوز که هنوز است از برنامه حوزه گلایه دارد و چون توان استفاده از متون سنگین را ندارد، سیستم علمی حوزه را ناکارآمد می‏داند. یک‏بار به او گفتم، «چرا حوزه را رها نمی‏کنی؟ » گفت: «دیگر دیر شده است، مردم چه می‏گویند؟ » گفتم: «چرا به دنبال کاری که به آن علاقه و در آن استعداد داری نمی‏روی؟ تحصیل حوزه برای تو فایده‏ای ندارد! ». گفت: «در این وضعیت، اگر به کار دیگری بپردازم و از حوزه خارج شوم، یا می‏گویند بی‏سواد است یا متهم به خلع لباس و اخراج از حوزه می‏شوم». از آن زمان تا به حال، هشت سال می‏گذرد، ولی برنامه‏اش فرقی نکرده است. قاسم و ابراهیم معتقد بودند که طلبه باید از جریانات سیاسی آگاه باشد، حجره آن‏ها، مرکز بولتن و روزنامه بود و همیشه آخرین رویدادها و اطلاعات را با چند رنگ تحلیل و تفسیر، می‏شد آن‏جا پیدا کرد. معمولاً تا چند ساعت پس از نیمه شب، به جر و بحث سیاسی می‏پرداختند و به همه چیز و همه کس کار داشتند. چند دفعه با مدیر مدرسه مجادله کردند که چرا در مورد جریانات روز بیانیه صادر نمی‏کند؟ کلاس‏های درس را به طور مرتب شرکت نمی‏کردند. به همین‏خاطر همیشه با واحد حضور و غیاب مدرسه مشکل داشتند. الآن هم که می‏بینی از فعالان سیاسی یکی از احزاب هستند و درس را کنار گذاشته‏اند. احسان که سال‏های اول طلبگی خیلی به تحصیل علاقه‏مند بود، پس از چند سال معلّم عربی دبیرستان شد و بعد هم یک مرکز ترجمه و آموزش زبان عربی باز کرد. شبیه مجتبی که اول طلبه‏ها را به فراگیری کامپیوتر و تسلط بر ابزارهای نوین پژوهش دعوت می‏کرد، بعد هم خودش آن‏قدر در این رشته غرق شد که طلبگی را رها کرد و یک موسسه آموزش علوم کامپیوتری دایر کرد. عین همین داستان، در باره یکی دیگر از رفقا که به هنر علاقه‏مند بود، پیش آمد. جعفر پس از دو سال که به سختی و فشار درس‏ها را تحمل کرد، احساس وظیفه کرد که در مسجد روستای زادگاهش، یک کانون فرهنگی تأسیس کند و بچه‏ها را تحت پوشش بگیرد. الآن بیش از 10 سال است که در آن‏جا مشغول فعالیت است؛ بیش‏تر روزها را به کشاورزی می‏پردازد و شب‏ها هم در مسجد برای مردم مسئله می‏گوید. مرتضی علی‏رغم علاقة فراوان و تلاش پی‏گیری که داشت، دروس حوزه را خوب درک نمی‏کرد. وقتی مشکلات اقتصادی بر او فشار آورد، ترجیح داد درس را کنار بگذارد. الآن هم در یکی از پاساژهای قم پارچه فروشی می‏کند. دوست دیگری هست که زندگی عجیبی دارد؛ از ابتدای طلبگی به شدت اهل کار علمی است، کمتر با کسی دوست می‏شود، بلکه کمتر با دوستی حرف می‏زند. یک حجرة کوچک یک نفره، زیر پلة مدرسه گرفته و صبح و شام سرش در کتاب است. خودش مدعی است که در 25 سالگی مجتهد شده. من هم بعید نمی‏دانم. البته از فضاهای جدید علم فقه اصلاً اطلاع ندارد، فقط به سبک قدیمی کار کرده است. آدم عجیبی است، قدرت گفت و گو با دیگران را ندارد. از حرف‏های غیرعلمی یا بهتر بگویم از حرف‏های غیرفقهی حوصله‏اش سر می‏رود. از مسایل سیاسی و اجتماعی سر در نمی‏آورد. در معامله، کلاه سرش می‏رود. خیلی زودباور و ساده است، به همین جهت از ارتباط با مردم وحشت دارد. گویا در قرن چهارم زندگی می‏کند! زبان و قلمش به سبک 200 سال پیش است، نه روزنامه می‏خواند، نه تلویزیون نگاه می‏کند و نه با کتب غیرحوزوی سر و کار دارد، حتی خیابان‏های شهر قم را بلد نیست. به احتمال قوی معنای واژه اینترنت، چت و ایمیل را نمی‏داند. در هیچ ورزشی مهارت ندارد. دوچرخه‏سواری هم یاد نگرفته است. من هر چه فکر می‏کنم نمی‌‌فهمم این همه اطلاعات فقهی که جمع‏ کرده، به چه دردی می‏خورد و چه گرهی را باز می‏کند؟ مشکل بزرگ او این است که چون سنش بالا رفته، به‏دست آوردن این مهارت‏های اجتماعی برای او بسیار دشوار شده و خودش هم به کلی ناامید است.ادامه دارد ...محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن