واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بزرگترین نعمت خداوند بر بندگان
نزول قرآن كریم به گونهای انجام گرفته كه از هرگونه تصرف اسباب و عوامل یا دخالت معارضین و شیاطین مصون بوده است. حتی پس از نزول وحی بر پیغمبر (ص)، آیات الهی تحت مراقبت و صیانت است تا كسی نتواند در قلب یا زبان پیغمبر دخالت و تصرف كند.این مراقبت و صیانت برای آن است تا بر مردم حجت تمام شود و آنها با اعتماد كامل به پیام الهی عمل كنند : «وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ» خود خدا بر همه اینها احاطه دارد : «وَ أَحْصی كُلَّ شَیْءٍ عَدَداً» كه شماره همه چیز را میداند، همه چیز با تفاصیلش در نزد خدا معلوم است ، خدا اشتباه نمیكند. این قدرت را نیز دارد كه وحی را سالم به پیغمبر و از پیغمبر به مردم برساند. محافظ اصلی قرآن خداستخداوند در پایان سوره جن میفرماید : «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً * إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُكُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً * لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ أَحْصی كُلَّ شَیْءٍ عَدَداً»1 خدا امور غیبی و اسرار خود را، بیپرده آشكار نكرده و در دسترس همه قرار نمیدهد.كسانی از غیب الهی و اسرار پوشیده نزد خدا، آگاه میگردند كه رسول الهی باشند ، خدا غیب و اسرار پوشیده را برای پیامبرانی كه مورد پسند و رضایت او هستند، آشكار میكند. خداوند برای آنكه این پیام، به سلامت به دست رسولان، برسد و آنها نیز سالم به مردم برسانند، مراقبان و رصدهایی قرار داده ؛ «فَإِنَّهُ یَسْلُكُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً» به طوری که مراقبان از پیش و پس، پیام الهی را پاسداری و مراقبت میكنند.هنگامی كه كاروان وحی از نزد خدا حركت میكند، فرشتگان از آیات و پیام الهی پاسداری میكنند. در روایات است که بعضی از سورههای قرآن را هفتاد هزار فرشته همراهی میكردند تا آن سوره بر پیغمبر اكرم نازل شود.2 در هنگام نزول وحی بر پیامبر خدا (ص) كاروان فرشتگان از پیش و پس از آیات الهی مراقبت میكردند ؛ «یَسْلُكُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً» تا كسی مزاحم نزول وحی نشود؛ «لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ» تا خدا بداند كه پیامهای الهی سالم به مردم رسیده است. محافظت از قرآن بعد از نزول نیز ادامه دارد!حتی پس از نزول وحی بر پیغمبر (ص)، آیات الهی تحت مراقبت و صیانت است تا كسی نتواند در قلب یا زبان پیغمبر دخالت و تصرف كند.این مراقبت و صیانت برای آن است تا بر مردم حجت تمام شود و آنها با اعتماد كامل به پیام الهی عمل كنند : «وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ» خود خدا بر همه اینها احاطه دارد : «وَ أَحْصی كُلَّ شَیْءٍ عَدَداً» كه شماره همه چیز را میداند، همه چیز با تفاصیلش در نزد خدا معلوم است ، خدا اشتباه نمیكند. این قدرت را نیز دارد كه وحی را سالم به پیغمبر و از پیغمبر به مردم برساند. در جایی قرآن میفرماید: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» آیا ندیدی كسانی كه هوا و هوس را معبود خود قرار دادند گمراه كردیم. هیچ كسی نمیتواند آنان را هدایت كند. اگر كسی به جای اطاعت از خدا، از دلخواه و هوس خود اطاعت كند ما نیز او را گمراه میكنیم، به گونهای كه هدایت نشود : «فَمَنْ یَهْدِی مَنْ أَضَلَّ اللّهُ» حتی اگر بلعم باعورا با آن همه عبادت باشدرمز استدلال به قرآنقرآن معجزه است و هیچ كسی نمیتواند آیه و سورهای مثل آیات و سورههای قرآن را بیاورد. این نشان میدهد كه همه قرآن از جانب خداست.اگر كسی بتواند یك سوره مثل سورههای قرآن یا چند آیه از آیات قرآن را بگوید، قرآن از ادعای اعجاز خود دست برمیدارد.اگر تمام انس و جن جمع بشوند، سورهای از سورههای قرآن را نمیتوانند بیاورند. بنابر این از باب ادله اعجاز قرآن میتوان اثبات كرد كه همه قرآن، از جانب خداست و بر همین اساس به این آیه استدلال میكنیم كه وحی از دسترس هر تجاوز كنندهای ، مصون و محفوظ است. بیبهره ماندن گمراهان از قرآنقرآن میفرماید: خداوند چشمان كسانی كه آلوده به هوا و هوس و غرور هستند، را میبندد.
از پیش و پس، مانع و سدی برای آنها ایجاد میكند كه حقیقت را نبینند . پردهای قرار میدهد تا چشم آنان چیزی را درك نكند.آیات فراوانی در قرآن آشكارا بر این مطلب تأكید میکند. در جایی دیگر قرآن میفرماید: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»3 آیا ندیدی كسانی كه هوا و هوس را معبود خود قرار دادند گمراه كردیم.هیچ كسی نمیتواند آنان را هدایت كند. اگر كسی به جای اطاعت از خدا، از دلخواه و هوس خود اطاعت كند ما نیز او را گمراه میكنیم، به گونهای كه هدایت نشود : «فَمَنْ یَهْدِی مَنْ أَضَلَّ اللّهُ» حتی اگر بلعم باعورا با آن همه عبادت باشد.چگونه پیغمبری که درسی نخوانده ، قرآن را قرائت می کند؟ماجرای كربلایی كاظم ساروقی از الطاف بزرگ خداست كه به این پرسش، پاسخ میدهد. او کاملاً بیسواد بود. در نوجوانی در كنار پدر خود، كشاورزی میكرد و گندم و جو میكاشت. گویا در یك ماه رمضان یا ماه دیگر، یك مبلّغ روحانی به روستای ساروق میرود و درباره احكام و و مسائل الهی، به ویژه درباره خمس و زكات و اموال حلال و حرام مطالبی را به مردم روستا میگوید. این نوجوان كه در آغاز سنّ تكلیف قرار داشته، میبیند كه براساس مسائل اسلامی، پدر او باید خمس بدهد. كربلایی كاظم نیز با همان سن اندك به پدر میگوید: شما نیز اموال خود را محاسبه كن و خمس آن را بپرداز. گویا پدر ایشان حرف او را نمیپذیرد. كربلایی كاظم به پدر خود میگوید: در این صورت زمینی كه قرار است بعداً به من برسد، از زمین خود جدا كنید و به من بدهید تا من خود مخارج و اموالم را حساب كنم. پدر ایشان موافقت میكند و زمین زراعی كوچكی را به فرزند خود میدهد. كربلایی كاظم، خمس زمین را میپردازد و شروع میكند به كشاورزی كردن در زمین. جو و گندم میكاشت تا از آن به عنوان خوراك استفاده كند و پنبه میكاشت تا برای خود لباس تهیه كند.تمام امتیازات این مؤمن همین بود كه دستورات خدا را انجام میداده است. یك روز برای آبیاری به زمین خود میرود. خسته از كار و تلاش استراحت میکند . ناگهان چند نفر محترم به نزد او رفته و نشانی امامزاده روستا را می پرسند. كربلایی كاظم مسیر را به آنها نشان میدهد ، آن افراد محترم به او میگویند : اگر شما به همراه ما بیایید، بهتر است. ایشان آن افراد محترم را تا امامزاده همراهی میكند . وقتی وارد امامزاده میشوند كربلایی كاظم، محیط امامزاده را غیر از آن چیزی كه همیشه میدیده، می بیند. محوطه امامزاده نورانی و دور تا دور امامزاده، با نور سبزی، قرآن نوشته شده بود. آن افراد به او میگویند : «بخوان» !كربلایی كاظم میگوید: من سواد ندارم. میگویند: میتوانی و بخوان. كربلایی كاظم میبیند آنچه كه دور تا دور امامزاده نوشته شده، گویا در قلب او نیز نوشته شده است و در درون خود میتواند آنها را ببیند. شروع به خواندن كه میكند، از هوش رفته و مدتی در آنجا میافتد. پس از ساعتها اهالی روستا به سراغ او میآیند و او را پیدا میكنند. وقتی برای مردم ماجرای خود را تعریف میكند، مشهور شده و او را به نزد علما در قم و دیگر شهرها میبرند. مرحوم نواب صفوی رضوان الله علیه ایشان را به نزد علمای مصر میبرد تا او را امتحان كنند. با عنایت و لطف خدا ،حافظ قرآن شده بود . مینشست و با همان لباس ساده روستایی، بیهیچ ادعا و تشریفاتی قرآن می خواند. علاوه بر حفظ تمام آیات قرآن، الفاظ قرآن را نیز به ترتیب می دانست و همچنین اطلاعات بسیار ارزشمندی از قرآن را میدانست.بعضی از كسانی كه ایشان را خصوصی دیده و آزموده بودند، میگفتند : ایشان خواص آیات قرآن را نیز میدانست و نیز میدانست که فلان آیه چند حركت و چند نقطه دارد . علاوه بر این در هر كجا كه آیات قرآن نوشته شده بود، آنها را میخواند با اینكه اصلاً سواد نداشت. میگفت آیات قرآن نور دارد.قرآن نعمت عظیمی است كه سعادت میلیاردها انسان را در طول تاریخ تضمین میكند، مسلمانان، مستقیم از آن بهرهمند میشوند و غیر مسلمان در شعاع علوم و معارف اسلامی و احكام و هدایتهای قرآن از آن استفاده میكننداگر خداوند بتواند روستایی ساده و بیسوادی را خوانا و حافظ قرآن قرار دهد، آیا پیامبر خدا (ص) را نمیتواند حافظ و دانای قرآن قرار دهد؟ قرآن عظیمترین نعمت خالق بر بندگان
قرآن نعمت خداست در بین بندگان. اگر قرآن در بین ما نبود، اعتبار آن سخنان پیامبر خدا (ص) از كجا و چگونه برای ما ثابت میشد؟ حتی اگر میدانستیم كه پیغمبر (ص) آنان را گفته است ، تا زمانی كه قرآن عصمت پیغمبر را اثبات نكرده و نفرماید كه هر آنچه پیغمبر میگوید، از جانب ماست و شما باید اطاعت كنید، ما چه دلیلی داشتیم كه پیغمبر هر آنچه میگوید، صحیح است؟اگر قرآن نبود، به چه چیز میتوانستیم ، در مقابل ادیان مختلف استناد بكنیم؟ قرآن میفرماید: «قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصاری عَلی شَیْءٍ وَ قالَتِ النَّصاری لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی شَیْءٍ»4؛ یهودیان، مسیحیان را لعنت و مسیحیان، یهودیان را لعنت میكردند. هر كدام می گفتند: ابراهیم از ماست. اگر قرآن نبود از كجا میدانستیم حق و باطل كدام است؟ نتیجه گیری :قرآن نعمت عظیمی است كه سعادت میلیاردها انسان را در طول تاریخ تضمین میكند، مسلمانان، مستقیم از آن بهرهمند میشوند و غیر مسلمان در شعاع علوم و معارف اسلامی و احكام و هدایتهای قرآن از آن استفاده میكنند. فرآوری : زهرا اجلالبخش قرآن تبیانپی نوشت ها :1. جن / 26-28. 2. الكافی، ج 2، ص 622، باب فضل القرآن. 3. جاثیه / 23. 4. بقره / 113.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 232]