واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راهي بهتر براي خلق پول نويسنده :جرج مانبيوت(1) چکيده: نويسنده دراين مقاله با تشريح طرح پول مكمل و تجربه موفقيتآميز به كارگيري آن در برخي از جوامع، به دولت انگليس پيشنهاد ميكند كه در بحبوحه بحران اقتصادي كه كشور باآن دست به گريبان است و با توجه به ناكارآمدي طرح هاي به اجرا گذاشته شده براي مقابله با آن، ميتوان به كارگيري اين طرح را مدنظر قرار داد. در رمان راسل هوبان با عنوان «ريدلي واكر»،جان سالم به در بردگان از قتل عام هسته اي، در وسط قلوهسنگ ها كليد بازسازي تمدن خود را مي يابند. آنها به اين باور ميرسند كه پاسخ اين كار،اختراع يك بمب اتمي ديگر است! وقتي طرح هاي جديد دولت براي نجات ما از بحران اعتبارات را ميخواندم،به ياد اين صحنه از رمان هوبان افتادم. هدف اين طرح ها- به قيمت متحير كردن ملت-تشويق بانكها به دست به كار شدن براي وام دهي دوباره در سطوحي مشابه سطوح سال 2007 است.مگر در وهله اول، همين موضوع باعث ايجاد اين مشكل نشده است؟ آيا وام دهي در سطوح نابخردانه، راهحل بحراني است كه در نتيجه وامدهي در سطوحي نابخردانه ايجاد شده است؟ بله،ميدانم كه بدون پول از كسب و كار خبري نخواهد بود و بدون كسب وكار، شغلي وجود نخواهد داشت. اين را نيز مي دانم كه بيشتر پول در گردش، از طريق ذخايرمالي بانك ها به شكل وام به جريان افتاده است.وجود اين وضع، يعني اينكه نميتوان يك مشكل را (فقدان پول) بدون آنكه باعث بروز مشكل ديگري شود (كوهي از بدهي) حل كرد. بايد راهي بهتر از اين وجود داشته باشد. اگرچه خود من در اين پيشنهاد ذي نفع نيستم، ولي ميخواهم راه ديگري را براي گفت و گو بر سر بحران اعتبارات به شما معرفي كنم كه هيچ خطر اخلاقي در بر ندارد؛ نه خمار كسي را ميشكند و نه مستلزم هزينه هاي عمومي است. در بررسي اين راه حل، تكيه من بر پيشنهاد عضو اسبق بانك مركزي، برنارد ليتار است. ليتاردركتاب خود «آينده پول»- همان گونه كه دولت به آن اشاره كرد- خاطر نشان ميكند كه در وضعيت هايي مثل وضعيت ما،درخواست پول متوقف مي شود و ديگر كسي متقاضي پول نمي شود. اما او اين را نيزگفته است كه هيچ دليلي وجود ندارد كه توضيح دهد، چرا پول بايد به شكل استرلينگ باشد يا از سوي بانك ها به جريان بيفتد.پول فقط عبارت است از «يك توافق در قالب يك اجتماع،براي استفاده از چيزي به عنوان يك واسطه براي تبادل كالا.» اين واسطه تبادل كالا،مادامي كه همه كساني كه از آن استفاده مي كنند اعتماد دارند كه همه افراد ديگر نيز ارزش آن را به رسميت مي شناسند، ميتواند هر چيزي باشد. در طول دوران «ركود بزرگ» كسب و كارها در ايالات متحده،دم خرگوش، گوش ماهي و صفحه هاي چوبي به عنوان وجه رايج به جريان افتادند و نيز انواع و اقسام ژتون كاغذي و فلزي ديگر مورد استفاده قرار ميگرفت.درسال 1971، جيم لنار شهردار كوريتيبا در برزيل، اقتصاد شهر را به حركت واداشت و دو مشكل اجتماعي عمده شهر را با به جريان انداختن يك وجه رايج به شكل ژتونهاي اتوبوس حل كرد. مردم با جمع و جدا كردن زبالهها، اين ژتونها را به دست ميآوردند.به اين ترتيب، خيابان ها تميز مي شدند و آنها ابزاري را براي مبادله با كار به دست ميآوردند. طرح هايي مثل اين، كمك كرد تا كوريتيبا به يكي از مرفه ترين شهرهاي برزيل تبديل شود.اما پروژه هايي كه اثبات شده موثرتر از همه بوده اند، طرح هايي بودند كه الهامبخش آنها اقتصاددانان آلماني سيلويو گسل بوده است كه در مقطعي به سمت وزيرامورمالي در جمهوري باواريابي بدفرجام گوستاو لندور منصوب شد.او پيشنهاد كرد، اجتماعاتي كه به دنبال نجات خود از فروپاشي اقتصادي هستند، بايد وجه رايج خود را به جريان بيندازند.آنها براي دلسرد كردن مردم از ذخيره كردن پول،بايد مالياتي را براي آن وضع كنند كه همان تأثير بهره منفي را دارد. پشت هر اسكناس بايد دوازده خانه وجود ميداشت. براي معتبر باقي ماندن اسكناس، مالك آن مجبور بود هر ماه تمبري را خريداري كند و داخل يكي از اين خانه ها بچسباند.بعد از يك سال نيز از به گردش افتادن آن جلوگيري مي شد. اين نوع پول، «گواهي تمبر» ناميده مي شود: نوعي پول به جريان افتاده به شكل اختصاصي كه هر چه بيشترآن را نگاه داريد، از ارزش آن بيشتر كاسته مي شود. يكي از نخستين مكان هايي كه اين طرح در آن به اجرا درآمد،شهر كوچك شوانن كرشن در آلمان بود. در سال 1923، تورم بسيار شديد باعث بحران اعتبارات به شكلي متفاوت شده بود. دكتر هبه كر مالك يك معدن زغالسنگ در شوانن كرشن، به كارگران خود گفت كه اگر آنها گواهي تمبر با پشتوانه معدن زغال سنگي را كه او ابداع كرده بود نپذيرند،او بايد معدن «ورا» را به اجبار تعطيل كند.او قول داد كه در اولين فرصت، آن گواهي تمبرها را در برابر غذا تعويض كند. اين طرح بلافاصله جواب داد. طرحي كه هم معدن و هم شهر را نجات داد. اين طرح از سوي دو هزار شركت در سراسر آلمان به كار گرفته شد. اما در سال 1931، وزير امور مالي زير فشار بانك مركزي اين پروژه را تعطيل كرد كه پيامدهاي فاجعه باري را براي اجتماعاتي در پي داشت كه به اين طرح وابسته شده بودند. ليتار خاطر نشان مي كند كه تنها گزينه باقيمانده براي اقتصاد آلمان، برنامه اقتصادي به شدت متمركز اين كشور بود. آيا اگر طرح هايي مشابه طرح ورا امكان بقا مي يافتند، فردي چون هيتلر در آلمان به قدرت ميرسيد؟ شهر اتريشي وورگل نيز در سال 1932 ايده «گسل» را به اجرا گذاشت.اين شهر نيز مثل بيشتر جوامع اروپايي درآن زمان از بيكاري شديد و كمبود پول براي پروژههاي دولتي در رنج بود. شهردار اين شهر به جاي هزينه كردن بودجههاي ناچيز شهر در پروژه هاي جديد، آنها را به عنوان تضمين گواهي تمبري كه او به جريان انداخت، در حساب سپرده گذاشت. او با پرداخت اين پول جديد به كارگران، خيابانها را سنگفرش كرد، سيستم آب رساني شهر را بازسازي كرد و يك پل جديد، خانههاي جديد و يك سايت پرش اسكي ساخت. از آنجا كه اين پول خيلي زود ارزش خود را از دست مي داد، شيلينگ هاي خود وورگل، سريعتر از پول رسمي به جريان مي افتاد كه در نتيجه، هر واحد از اين پول، دوازده تا چهارده برابر بيشتر ايجاد شغل ميكرد. مقامات شهرهاي ديگر در پي اجراي اين طرح در شهرهاي خود افتاده بودند كه در آن مقطع- سال 1933- بانك مركزي مانع از اجراي آنها شد. كارگران وورگل بار ديگر بيكار شدند. در همان زمان،طرح هايي مشابه اين طرح در چندين كشور ديگر به اجرا گذاشته شد. تقريباً تمام اين طرح ها از سوي بانك مركزي اين كشورها كه نگران از دست دادن كنترل خود بر پول خود بودند، تعطيل شدند. روزولت با صدور يك فرمان اجرايي، به جريان انداختن پول هاي مكمل را ممنوع كرد،اگر چه اين پولها روشي سريعتر، ارزان تر و كارآمدتر از برنامه اصلاحات او را براي بيرون كشيدن آمريكا از ركود بزرگ در اختيار اين كشور قرار مي دادند. هيچ كس نميگويد كه ما پول هاي رسمي خود را با پولهاي محلي جايگزين كنيم: اين يك سيستم مكمل است،نه يك سيستم جايگزين. ليتار نيزاين راه را به عنوان راه حلي براي تمام بيماريهاي اقتصادي پيشنهاد نداده است. اما شما حتي قبل از آنكه بينديشيد،چگونه ميتوان سيستم ليتار را از طريق فن آوري اطلاعاتي نوين بهبود داد، نبايد آن را رد كنيد.ما نبايد در انتظار دولت يا بانك مركزي بمانيم كه براي نجات ما كاري انجام دهد. ما ميتوانيم خودمان اين سيستم را به راه بيندازيم. اين كار براي مالياتدهندگان هيچ هزينه اي را در پي ندارد. اين طرح بانكهاي طمعكار را دور ميزند. اقتصادهاي محلي را توان دوباره مي بخشد و به كسب و كارهاي محلي در برابر چند مليتيها امتيازي منحصر به فرد ميبخشد. اين طرح را ميتوان متناسب با نيازهاي جامعه به اجرا گذاشت. اين سيستم ما را ملزم نميكند كه يك بخش از كشور را از فرط فشار مچاله كنيم تا بخش ديگري از آن مرفه شود. شايد مهم تر از همه اينكه، اين سيستم مكمل،مشكل زيستمحيطي نرخهاي تنزيل را وارونه ميكند. اگر شما براي حفظ پول خود مجبور به پرداخت پول شويد، بعداً سود آن نصيبتان خواهد شد؛ به اين صورت كه ارزش پولتان بيشتر خواهد شد. بنابراين در قالب اين سيستم، سرمايهگذاري درازمدت اقتصادي جلوه خواهد كرد. به اين دليل كه باقي ماندن منابع در زمين، بهتر از پولي كه در بانك است ارزش آنها را حفظ مي كند؛ اين سيستم حفظ بهتر اين منابع را تشويق ميكند. 1-(George Monbiot ، روزنامه نگار انگليسي همكار گاردين.) منبع: www.monbiot.com منبع:نشريه سياحت غرب،شماره 73 /ن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 341]