تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس يك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ايمان از او جدا مى‏شود
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845501027




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صعود و سقوط صوفيان در عهد صفويه (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
صعود و سقوط صوفيان در عهد صفويه (2)
صعود و سقوط صوفيان در عهد صفويه (2)     چهره ديگري که در اين زمان به صف صوفي ستيزان پيوست شيخ حرّعاملي صاحب کتاب وسائل الشّيعه بود که کتابي با عنوان الاثناعشريّه في ردّ الصّوفيه (1) نگاشت. با ضعف حکومت مرکزي در اصفهان و نفوذ شديد فقها بر پادشاهان به ويژه در عصر شاه سليمان و شاه سلطان حسين نه تنها صوفي گري مورد تهاجم قرار گرفت، بلکه اساس و پايه عرفان نيز مورد انکار واقع شد. در اين روزگار صوفيه جاي خود را با فقها و متشرعه عوض کرده بودند و کرامات و روياهايي که پيش از اين به صوفيه نسبت داده مي شد، از آن فقها گشت. (2) فشار شديد فقهاو متشرعان بر صوفيان و عارفان موجب شد که سيد قطب الدّين نيريزي از مشايخ ذهبيه نزد شاه شکوه برد تا از اين که واعظان حتي به اجداد پادشاه که صوفي بودند نيز اهانت مي کنند، انتقاد کند. شاه که به شدت زير نفوذ مجلسي دوم بود، جوابي جز طعن و لعن و نفرت در حق صوفيه به او نداد. (3) مخالفان تصوّف و عرفان با خلط اين دو، تهاجم خود را عليه عرفان نظري و عملي آغاز کردند. اين يورش ابتدا توسط ملا محمّدطاهر قمي صورت گرفت. او نه تنها صوفيان را در معرض هجوم قرار داد، بلکه عالماني که اندک گرايشي به عرفان داشتند از هجوم او در امان نماندند. يکي از اين عرفان گرايان محمّدتقي مجلسي بود. او در ابتدا تمايلات صوفيانه داشت و اهل رياضت بود و به روشهاي عملي صوفيه مانند اذکار و چله نشيني بي ميل نبود؛ از اين رو مورد حمله صوفي ستيزاني مانند محمّدطاهر قمي قرار گرفت. محمّدطاهر قمي و مجلسي اول مناظره اي کتبي و خواندني درباره باورهاي عرفا دارند. (4) اگر چه لحن آنها نسبت به يکديگر در آغاز مناظره ملايم بود ولي به تدريج به پرخاش و اتهام انجاميد. در يک جا قمي به مجلسي مي نويسد: اين درشتي ها که حضرت آخوند ابتدا به آن فرموده اند همه بي ادبي و بي شرمي و بي حيايي است و معلوم مي شود که بويي از محبت الهي به مشام حضرت آخوند نرسيده، زيرا که محبان را حيا از اين بيشترک مي باشد. (5) در جايي ديگر از اين مناظره مي گويد: اميد است که حق تعالي حضرت آخوند را به راه راست آورد و دعوي اي که حضرت آخوند در مکاشفه نموده اند ظاهراً بي خبط دماغي نمي شود (6) اگر چنان چه خواهي که اندکي از سواد ما را بداني بايد که رساله اي را که در امر بين الامرين نوشته ايم مطالعه نمايي واگر چه فهميدن همه مطالب آن گويا شما را ميسر نيست ولي آنقدر توانيد فهميد که به بي انصافي و بي شرمي و بي حيايي و بي ادبي خود اعتراف نماييد. (7) گفتني است که مقام و جايگاه علمي مجلسي اول بسي فراتر از جايگاه علمي قمي بوده است و اين ادعاي قمي جدلي بي پايه است. در مورد مناظره قمي و مجلسي اول که نشانگر دو دستگي علماي عصر صفويه در مورد تصوّف و عرفان است، مي توان گفت که قمي با جدل هاي مرسوم متکلّمان، صوفيان و عرفا را به سني گري و اباحي مذهبي و گمراهي و انحراف از شرع متهم مي کند و در برابر او مجلسي اول اين اتهامات را نسبت به صوفيه بي پايه شمرده و از جمله مي آورد علماي اين فن اين طريقه را از احاديث اهل بيت که مفسر کلام مجيد رباني است، اخذ نموده اند و قرآن و احاديث مشحون است از اين طريقه. (8) مجلسي اول بر اين باور بود که معاني سخنان صوفيه و عرفا براي همه کس قابل فهم و درک نيست، از اين رو مطالعه کتب آنان براي عوام زيان بخش است، زيرا که اين سخنان به حسب ظاهر کفر است و زندقه و محمل هاي او بسيار دقيق است و همه کس نمي تواند يافت تا آن که فضلاي علما که قايل به آن شده اند، مثلا مولانا جلال و مولانا شمس الدّين محمد خفري و غير ايشان معلوم نيست که فهميده باشند. زيرا که درک اين معاني فوق عقل است و تا نور کشف بعد از رياضيات بسيار و مجاهدات بي شمار دست ندهد، بويي از آن نمي توان برد و شيخ بهاءالدّين محمّد رحمه الله مجملي از اين معاني بيان کرده است در شرح چهل حديث و روزي اين حقير از شيخ مرحوم پرسيدم که حديث کميل که مستند صوفيه است و وحدت وجود، صحيح است؟ فرمودند که از آن گذشته است که شک در آن تواند کرد و از آن جمله شيخ عبدالرزاق تصحيح او نموده و او از شيخ نورالدّين عبدالصمد نطنزي نقل کرده است و ايشان از معظم علماي شيعه اند و حالات ايشان از آن گذشته که شرح توان کرد. گفتم که شرح فرماييد. گفتند که تا کسي رياضت بسيار نکشد به آن نمي توان رسيد (9) بعداز مجلسي اول فرزندش محمّدباقر - مجلسي دوم- پرچم دار مبارزه با صوفيان شد. او در مورد جانب داري پدرش از عرفا مدّعي شد که پدرش اوايل کار با صوفيان آمد و شد داشته ولي بعداً از آنان روي برتافته است. (10) مجلسي دوم در دوره ابتذال تصوّف رفتار صوفيان اباحي گر و دنياجو را نقد مي کند. طبيعي است که اين نقد متوجه جنبه عملي بعضي از صوفيه است و نه رد انديشه هاي عرفاني. مجلسي دوم در بحث از مبتدع بودن صوفيه مي گويد که هر رأي يا کار ديني يا حکم يا عبادتي که در شريعت نسبت به آنان بياني نرسيده يا مصداق يک بيان عام نيست بدعت است.(11) نکته گفتني اين است که چون مجلسي دوم اخباري بود مطابق مسلک و مشرب اخباريان عدم امر را دليل حرمت دانسته است؛ در حالي که مجتهدان اصولي عدم حرمت را دليل اباحه مي دانند. مجلسي دوم درباره نمودهاي عملي صوفيه مانند پشمينه پوشي و عزلت از مردم و... نيز داوري کرده است و آنها را بدعت دانسته است. (12) مجلسي دوم اولين کسي است که به عارف شيعي، حافظ برسي تاخته و از وي بيزاري جسته است (13) او دليل ستيز بي امانش با صوفيه را روي آوردن مردم به تصوّف مي داند. (14) مجلسي بر خلاف معاصرانش کتاب مستقلّي در ردّ صوفيه ننوشته است فقط در لابه لاي کتاب هايش به مناسبت موضوع به نقد ردّ باورهاي عرفاني و صوفيانه مي پردازد که برخي از داوري هايش را درباره تصوّف و عرفان در مجلّدات بحارالانوار و نيز در کتاب عين الحيات مي توان ديد. مجلسي علاوه بر ستيزهاي نوشتاري عليه صوفيان به دليل نفوذي که بر دو پادشاه معاصرش -سليمان و سلطان حسين داشت تنگناهاي عملي فراواني نيز براي صوفيان پديد آورد. در همين زمان بود که عارف وارسته اي مانند ملا محمّدصادق اردستاني را در زمستان سرد با خانواده اش از اصفهان بيرون کردند که در اين تبعيد اردستاني سختي ها ديد و فرزند خردسالش از شدت سرما از بين رفت. (15) از نوشته هاي مجلسي دوم درباره صوفيان مي توان دريافت که عليرغم برخورد تند و تکفير مآبانه او عليه صوفيان، او هم مانند پدرش کساني را مورد حمله قرار مي دهند که به گمان او صوفي صافي نيستند بلکه صوفي نماياني هستند که در لباس دين به دنبال دنيا هستند. او در رساله جوابات مسائل ثلاث که در پاسخ پرسش هاي ملاخليل قزويني نوشته شده است مي نويسد: طريقه صوفيان عظام که حاميان دين مبين بودند در ذکر و فکر و رياضت و ارشاد مباين است با طريقه صوفيه که به مشايخ منسوب اند و چرخ زدن و سماع کردن و برجستن و شعرهاي عاشقانه خواندن در ميان ايشان نمي باشد.(16) مجلسي دوم و ديگر صوفي ستيزان عصر صفوي دلايل خود را براي ستيز با صوفيان به صورت زير آورده اند: (17) الف -پاي بند نبودن بسياري از اهل تصوّف به آداب و رسوم ديني و منکرات اخلاقي ب-رواج آيين هاي عبادي و رفتاري اجتماعي و اخلاقي خارج از شريعت ج-پيدايش آموزه هاي ناسازگار با مباني ديني در ميان صوفيه عصر صفوي به هر روي در اواخر حکومت صفويه صوفيان را از شهر اصفهان بيرون و برپايي مجالس ذکر را براي آنان ممنوع کردند حتي مردم را از گفتن ياهو، شعار صوفيانه منع کردند. شاگردان مجلسي در شهر به راه افتادند و در دکان هاي کوزه گري خمره ها را شکستند به اين بهانه که اگر در آنها دميده شود طنين ياهو بلند مي شود.(18) هم زمان با مجلسي دوم چهره ديگري نمايان شد که در ستيز صوفيان از مجلسي تندروتر بود. اين عرفان ستيز پرشور ملا محمّدطاهر قمي بود که مناظره اش را با مجلسي اول پيش از اين ديديم. قمي چند کتاب مستقل در رد مباني صوفيان و عرفا نگاشت. معروف ترين کتاب قمي تحفه الاخيار نام دارد. از کتاب هاي ديگر او مي توان: حکمه العارفين في رد شبهه المخالفين من المتصوّفين و المضلّين و نيز الفوائد الدّينيه في الرّد علي الحکماء و الصوفيه را نام برد. قمي در مخالفت با صوفيان و عرفا به جاي پژوهش و استدلال لحن حماسي و جدلي را به کار مي برد. او نه تنها صوفيان بلکه که هر کس را که الفاظ و اصطلاحات آنان را به کار برده، تکفير کرده است. قمي پس از نقل جملاتي از مولانا جلال الدّين درباره شمس تبريزي گفته است: «شک نيست در اين که گوينده اين قول از فجّار است بلکه اعظم از کفّار و هم چنين کافر است کسي که در کفر گوينده اش شک نمايد. (19) جالب اين است که قمي چون حساسيت شاهان صفوي در مورد جدشان شيخ صفي را مي دانست حساب او را از ساير صوفيان جدا کرده و مي نويسد: «حضرت والارتبت متعالي منزلت غفران و رضوان موهبت سلطان العارفين و الدالسلاطين و الخواقين المروجين للدين المبين و الشرع المتين سلطان صفي الدّين العلوي الحسيني الموسوي رحمت الله عليه از طالبان اين مطلب عظيم و ساکنان اين مسلک مستقيم بوده (20)» در حالي که بر پژوهش گران صوفي بودن و سني بودن شيخ صفي مسلم است.(21) ملا محمّدطاهر يک چند نيز با فيض کاشاني درافتاد و گستاخانه با او برخورد کرد. گفته اند که او در پايان از خرده گيري هايش بر فيض دست کشيده و به کاشان رفت و از او پوزش طلبيد. (22) علاوه بر سه کتاب ياد شده کتاب هاي ديگري نيز به ملا محمّدطاهر نسبت داده اند، يکي از اين کتاب ها هدايه العوام و فضيحه اللّئام نام دارد که مؤلف خود را محمّدبن نظام الدّين مشهور به عصام معرفي کرده است. برخي پژوهش گران (23) نا م مؤلف را مستعار دانسته و به دلايلي کتاب را از قمي دانسته اند. از جمله دلايل اين که در کتاب گفته است که ما اين مباحث را در تحفه عباسي و تحفه العقلا ذکر نموده ايم و در جاي ديگر از کتاب حکمه العارفين خود ياد کرده است. تأليفات قمي در رد تصوّف و عرفان در زمان خود نيز بي جواب نماند. يکي از اين رديه ها از شخصي به نام محمّدکريم شريف قمي است و تحفه العشّاق نام دارد و نويسنده ضمن رد سخنان قمي اظهار مي دارد که کساني مانند شيخ بهائي، ميرداماد، عبدالرزاق لاهيجي ، ملارجب علي تبريزي، ملامحسن فيض کاشاني و محمّدتقي مجلسي و کساني ديگر از علماي پيشين مشرب تصوّف داشته اند. (24) بيزاري از صوفيه در آن روزگار فراگير شده بود و هر يک از دانشمندان و علماي آن روزگار به نوعي از صوفيان بيزاري جستند. در عصر پادشاهي شاه عباس دوم سيد حبيب الله صدرنامي از علماي آن روزگار در مورد گفتار و باورهاي صوفيان نظرخواهي کرد. چهره هاي برجسته اي ماننند محقق سبزواري، شيخ علي نقي کمره اي، مير سيداحمد علوي و ميرزا رفيع الدّين نائيني صوفيان را فاسق ناميدند. رساله رد صوفيه از ملا مطهربن محمّد مقدادي شامل اين فتواهاست که به خوبي نظر فقهاي آن عصر را در مورد صوفيان نشان مي دهد. (25) صوفي ستيزان براي مبارزه با تصوّف و عرفان گاه به جعل و تزوير نيز دست مي زدند. در همين روزگار صفويان کتابي نگارش يافت به نام مجعول حديقه الشّيعه منسوب به مقدّس اردبيلي که يک فصل آن به بدگويي و نکوهش صوفيان اختصاص دارد. زين العابدين شيرواني و پس از او معصوم علي شاه نايب الصدر صحّت انتساب آن را به مقدس اردبيلي رد کردند.(26) درباره اين انتساب گفته اند کسي که در شرح بر تجريد محقق طوسي خود وحدت وجود را ثابت مي کند.(27) چگونه ممکن است بگويد: ايشان(=صوفيان) به وحدت وجود قايل اند و همه چيز و همه کس را خدا مي دانند. چنان که گذشت اين گروه از نمرود و شداد و فرعون بدترند. (28)کساني ديگر از جمله صاحب روضات الجنات نيز در صحت اين انتساب ترديد کرده اند. (29) کم اطلاعي نويسنده اين کتاب در حدي است که کتاب نهج الحق علّامه حلي را به خواجه نصيرالدّين توسي نسبت مي دهد. دکتر مهدي تدين عرفان پژوه تيزبين باغور در اين اثر دلايل زير را در رد انتساب اين کتاب به مقدس اردبيلي ذکر کرده است: 1ـ در حديقه الشيعه آمده است که ميرزا مخدوم، از رجال دربار شاه اسماعيل دوم که گرايش او به اهل سنت معروف بود، هنگام مرگ اشک به چشم آورد و گفت: حبّ جاه، حبّ جاه، حبّ جاه. سه بار اين را بگفت و جان سپرد. در حالي که ميرزا مخدوم تحقيقاً در سال 995و مقدس اردبيلي در سال 993 درگذشته اند و چنين چيزي محال است که نويسنده وضعيت جان دادن کسي را که دو سال بعد از او درگذشته است، توصيف کند. 2ـ در صفحه 575 صوفيان را پيروان محمود پسيخاني معرفي کرده است و اين موضوع مربوط به خروج نقطويان عليه سلطنت شاه عباس بوده است که سال ها پس از گذشت مقدّس اردبيلي بوده است. 3ـ خنده آورتر از همه اين که در صفحه 573 حديثي از بحارالانوار مجلسي نقل مي کند، در صورتي که مؤلّف بحار در سال 1111درگذشته است که 118 سال پس از درگذشت مقدس اردبيلي بوده است و مؤلف بحارالانوار حدود نيم قرن پس از درگذشت مقدس به دنيا آمده است. دکتر تدين مستنداً ثابت کرده است که مولانا معزّالدّين اردستاني از علماي شيعه در دربار عبداله قطب شاه کتابي به نام کاشف الحق در سال 1058تأليف کرده و آن را به پادشاه مذکور تقديم داشته است. چند سال پس از اين تاريخ که مخالفت با تصوّف اوج گرفته و رديه نويسي عليه صوفيان رواج يافت، شخصي مقاله اي در نکوهش صوفيان نوشته و براي آن که سخنش خريدار بيشتري داشته باشد، آن را در کتاب کاشف الحق اردستاني درج کرده است. مقداري از اول و آخر کتاب از جمله اشعار عرفا و آثار صوفيه را از اصل آن حذف کرده و تا آن جا که توانسته است، نشانه هاي مؤلف اصلي را محو نموده و آن را به نام مقدس اردبيلي منتشر ساخته است.(30) کوتاه سخن اين که صفويان صوفيان مريد خود را نردبان قدرت قرار دادند و پس از بدنام شدن صوفيان به دليل عملکردهاي خشن و ستم گرانه خود به دليل ترس از صوفيان در پناه قدرت فقيهان و متشرعان قرار گرفته و صوفيان را هم به صورت عملي - با قتل و تبعيد و حبس- و هم نظري - با نوشتن آثاري عليه باورها و عملکرد صوفيان- از صحنه سياست بيرون کردند. سرنوشت صوفيان در عصر صفويه و صعود آنان بر اريکه قدرت و سقوط بعدي آنها از حاکميت و منفور شدن آنان در اذهان عامه يادآور شعر زيبا و پرمغز مولانا است که به حق سروده است: نردبان خلق اين ما و مني است عاقبت زين نردبان افتادني است هر که بالاتر رود ابله تر است کاستخوان او بتر خواهد شکست (31) پي نوشت   1- انتشارات علميه قم 1408قمري 2- رک به: بحارالانوار چاپ حاج محمد اصفهاني، ج23ص14 3- دنباله جست و جو در تصوّف ايران، ص262 4- صفويه در عرصه دين، فرهنگ و سياست، رسول جعفريان، پژوهشکده حوزه و دانشگا ه قم 1376ج2صص658-605 5- همان منبع ص640 6-همان جا، ص648 7- همان جا، ص649 8- همان جا، ص651 9- همان، 656 10- علامه مجلسي ص252 11- همان، ص227 12- عين الحيات، صص223-229 13- تشيّع و تصوّف، ص247 14- علامه مجلسي، ص218 15- سياست و اقتصاد عصر صفوي، ص389 16- طرائق الحقايق، ج1، ص151 17- علامه مجلسي، ص219 18- تشيع و تصوف، ص400 19- تحفه الاخيار، ص28 20- همان ، ص29 21- ر ک به: شيخ صفي و تبار او از احمد کسروي 22- کلمات مکنونه مقدمه مصمح صفحه ز. 23- کيهان انديشه، شماره 33، سال 1369مقاله رويارويي فقيهان و صوفيان از رسول جعفريان، ص112 24- همان ، ص111 25- دنباله جست و جو در تصوّف ايران، ص258 26-طرائق الحقايق ، ج2، صص189-186 27- دنباله جست و جو در تصوّف ايران، ص259 28- حديقه الشيعه، ص568 29- مجله معارف آذر، اسفند 1364 30- همان. 31- مثنوي 2764/4. منابع و مآخذ: 1ـ ارزش ميراث صوفيه، عبدالحسين زرين کوب، انتشارات امير کبير ، تهران 1353 2ـ تاريخ ادبيات ايران، ادوارد براون، ترجمه رشيد ياسمي ، ج4، انتشارات مرواريد، تهران 1351 3ـ تحفه الخيار، ملا محمّدطاهر قمي، انتشارات نور، تهران 1336 4ـ تذکره الاولياء، عطّار نيشابوري، تصحيح دکتر محمّد استعلامي، انتشارات زوار تهران 1372 5ـ تشيّع و تصوّف، مصطفي الشيبي، ترجمه ذکاوتي قراگزلو، انتشارات امير کبير ، تهران1359 6ـ جلوه حق، ناصر مکارم شيرازي، انتشارات دارالفکر، قم بي تا 7ـ حديقه الشيعه، منسوب به مقدس اردبيلي، چاپخانه سعدي ، تهران 1361 8ـ خيراتيّه، آقا محمّدعلي کرمانشاهي، انتشارات وحيد بهبهاني ، بي جا، بي تا 9ـ دنباله جست و جويي در تصوّف ايران، عبدالحسين زرين کوب، انتشارات امير کبير، تهران 1369 10ـ رساله قشيريه (ترجمه)، ابوالقاسم قشيري، تصحيح بديع الزّمان فروزان فر، انتشارات علمي و فرهنگي، تهران 1374 11ـ زندگاني شاه عباس، نصرالله فلسفي انتشارات علمي، تهران 1374 12ـ سياست و اقتصاد عصر صفوي، محمّد ابراهيم باستاني پاريزي، انتشارات صفي علي شاه، تهران 1367 13ـ سيرت جلال الدّين، تصحيح مجتبي مينوي، انتشارات علمي و فرهنگي، تهران 1365 14ـ صفويه در عصر دين، فرهنگ و سياست، رسول جعفريان، تصحيح محمّد روشن، انتشارات اساطير ، تهران 1363 15ـ شرح تعرّف لمذهب التصوّف، مستملي بخار، تصحيح محمّد روشن، انتشارات اساطير، تهران 1363 16ـ طرائق الحقايق، معصوم علي شاه نايب الصدر، به کوشش دکتر محمّدجعفر محبوب، انتشارات باراني، تهران 1229 17ـ علامه مجلسي، حسن طارمي، انتشارات طرح نو، تهران 1375 18ـ عين الحيات، محمّدباقر مجلسي، انتشارات اسلامي، تهران 1391ق 19ـ عوارف المعارف(ترجمه)، شهاب الدّين سهروردي، ترجمه ابومنصور اصفهاني، انتشارات علمي و فرهنگي، تهران 1364 20ـ عين القضات و استادان او، نصرالله پورجوادي ، انتشارات اساطير، تهران 1374 21ـ فرار از مدرسه، عبدالحسين زرين کوب، انتشارات امير کبير، تهران 1364 22ـ کلمات مکنونه، فيض کاشاني، تصحيح عزيزالله عطاردي، انتشارات فراهاني، تهران 1360 23ـ متفکران اسلام، بارون کارادو، ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران 1361 24ـ مثنوي، مولانا جلال الدّين تصحيح و تعليق محمّد استعلامي دفتر 4، انتشارات زوار، تهران 1375 25ـ مسايل عصر ايلخانان، منوچهر مرتضوي، انتشارات آگاه، تهران 1370 26ـ مجله معارف، آذر، اسفند 64 27ـ مکاتب غزالي، امام محمّد غزالي تصحيح عباس اقبال آشتياني، انتشارات اميرکبير تهران 28ـ نفحات الانس جامي، عبدالرحمن جامي، به کوشش محمود عابدي انتشارا ت اطلاعات تهران 1370 منبع:پايگاه نور- ش 13 /ن  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1448]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن