محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832954190
صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) نويسنده:دکتر سيد نعمت الله تقوي بهبهاني چکيده در ابتدا نگاه و داوري صوفيان را به ارباب قدرت با ذکر مواردي مانند برخورد حاتم اصمّ با خليفه عباسي و امام محمد غزالي با سنجر سلجوقي و... ذکر شده، سپس به دنياگرايي صوفيان به ويژه حکومت خواهي آنان پرداخته شده است. اقدام صوفيان حروفي و نوربخشي براي رسيدن به قدرت در عصر تيموريان و به حکومت رسيدن سربداران صوفي مسلک در خراسان بدبيني ارباب قدرت را نسبت به آنان برانگيخت. پادشاهان صفوي نيز پس از رسيدن به قدرت به دليل عملکرد گذشته صوفيان اين تنگناها را براي آنان به وجود آوردند. ابتدا دست متشرعان را در انتقاد از صوفيان باز گذاشتند و سرانجام، خود با مخالفان هم آواز شده و به آزار و تعقيب صوفيان پرداختند. بيشترين آثار قلمي عليه تصوف و عرفان در عصر صفوي نگاشته شد. در اين نوشتار به مهم ترين اين آثار نيز پرداخته مي شود که آثار مجلسي دوم و ملامحمد طاهر قمي و صاحب حديقه الشيعه را نيز شامل مي شود. واژگان کليدي: تصوف، عرفان، صفوي، عرفان ستيزي، اباحي گري، قدرت طلبي، و حکومت خواهي. صوفيان اوليّه زاهداني بودند که از دنيا و دنياگرايان اعراض مي کردند، از اين رو هم در نگاه ارباب قدرت محترم بودند و هم عامّه مردم آنان را گرامي مي داشتند. گاه اربابان قدرت از پندها و تعريض ها و انتقادها و نيشهاي آنان در امان نبودند. حاتم اصمّ خليفه عباسي را زاهد خواند و چون خليفه خود را شايسته اين عنوان ندانست در جواب گفت: زاهد کسي است که به اندک چيزي قناعت کند چون تو به دنياي بي ارزش بسنده کرده اي، پس تو زاهدي.(1) امام محمّد غزالي دعوت سنجر سلجوقي را براي رفتن به لشگرگاه و پذيرفتن عنوان استادي نظاميه نمي پذيرد و به صراحت مي گويد که: در حرم ابراهيم خليل پيمان بسته است که هديه از هيچ سلطاني نپذيرد و در هيچ درباري حاضر نشود.(2) عين القضات همداني در نامه اي به يکي از دوستانش که در دربار سلطان محمد، برادرزاده سنجر سلجوقي به سر مي برد، گفته است: هيهات تو چه داني که چه مي رود! اي مسکين در خدمت سلطان محمود عمر عزيز را خرج کني تو را با خدمت کفش مردان چه کار؟! عاشقان راه خدا ديگران اند و روندگان راه سلطان محمود ديگر چه گويي اين سلطان نه چون تو مخلوقي است؟(3) تاثير نامه غزالي به سنجر به حدي بود که سنجر از او خواست تا خلاصه اي از اين اندرزها را براي وي بنويسد.(4) او در يک نامه سعادت خازن را که خزانه دار معروف سلجوقيان و از رجال متنفّذ به شمار مي رفت از روزي بيم داد که پادشاه و وزيري به فريادش نمي رسند که: «ايشان را خود هزاران دستگير حاجت بود». و در نامه اي ديگر به عين الملک وزير او را بيم مي دهد که چرا از مي خوارگي توبه نمي کند و اين بهانه او را که سلطان نمي گذارد ناپسند مي شمارد و به وزير ديگري يادآور مي شود که در قيامت وقتي ستم گران را بازخواست مي کنند، حتي از کساني هم که قلم و دوات آنها را آماده کرده باشند، نمي گذرند. (5) غزالي در جواب اميراني که از او تاييد مي خواستند به شعري از شاعران عرب استناد کرد که هيچ ستمي چون اين ستم که برما ميرود نديده ام؛ بر ما ستم مي کنند و از ما مي خواهند که بدان شکر کنيم.(6) صوفيان گاه با بي اعتنايي به حاکمان غرور آنان را مي شکستند. شيخ ابوالحسن خرقاني دعوت محمود غزنوي را براي رفتن به نزد او نمي پذيرد و هنگامي که محمود با گلايه پيام داد که مگر آيه اطيعوالله را نخوانده اي شيخ در پاسخ مي گويد: «محمود را بگوييد که چنان در اطيعو الله مستغرقم که در اطيعو الرسول خجالت ها دارم تا به اولي الامر چه رسد (7)، محمود به ديدار شيخ رفت. شيخ هديه محمود را نپذيرفت و هنگام رفتن محمود به احترام او به پا خاست. محمود با شادماني پرسيد: چرا موقع آمدنم چنين حرمتي روا نداشتي؟ شيخ پاسخ داد: هنگام آمدن با روحيه شاهانه وارد شدي ولي موقع رفتن با خضوع درويشانه بيرون مي روي از اين رو حرمتت لازم مي نمايد. (8) صوفيان به دليل استغنايي که در حضور حاکمان و اميران از خود نشان مي دادند از تأثير کلام قابل توجهي بر آنان برخوردار بودند. موعظه حسن بصري در خطاب به عمربن عبدالعزيز (9) و وعظ گيراي ذوالنّون مصري در حضور متوکل عباسي که متوکل را به گريه انداخت (10) از اين نفوذ کلام حکايت مي کند. صوفيان گاه براي حل مشکلات مردم و تأثيرگذاري بر اميران و حاکمان، همنشيني با آنان را سفارش مي کردند. از قول علاءالدّوله سمناني آورده اند که از اعراض از دربار و گوشه نشيني پشيمان شده بود و خدمت به مردم را در دربار حاکمان، به انزوا ترجيح مي داد و مي گفت: اگر آنچه در آخر عمر معلوم من شد در اول معلوم مي شد ترک ملازمت سلطان نمي کردم و در دربار سلطان به کار ستم ديدگان مي رسيدم (11). مجدالدّين بغدادي نيز به شهاب الدّين خيوقي توصيه کرد که در دربار بماند تا بتواند به بيچارگان و نيازمندان کمک کند.(12) از قرن هفتم به بعد مشايخ صوفيه در دربار خلفا و اميران حضور بيشتري يافتند. شهاب الدّين سهروردي صوفي نزد خليفه الناصرلدين الله تقرب فراوان داشت و شيخ الشيوخ بغداد بود(13) و مکرراً به نمايندگي او به سرزمين هاي ديگر و نزد اميران ديگر رفت و آمد مي کرد (14) و خليفه نيز براي او در بغداد رباطي ساخت. (15) در عصر ايلخانان صوفيان نفوذ چشم گيري در دربار داشتند و در زمان غازان خان براي به سلطنت رساندن آلافرنگ پسر غازان خان تدارکهايي ديده بودند که با کشف توطئه آنان به قتل رسيدند. (16) خواجه رشيدالدّين فضل الله در تعيين شيخ براي بقاع صوفيه دخالت مستقيم داشت و در يکي از اين احکام انتصابي، شرط اين کار را تدريس کتاب عوارف المعارف سهروردي در آن بقعه دانسته است. (17) ظاهراً بدبيني اميران نسبت به اغراض دنيوي به مشايخ صوفيه از روزگار تيمور آغاز مي شود.تشکيل حکومت صوفيان سربداران در سبزوار خراسان در بدبيني تيمور نسبت به اغرا ض حکومت خواهي صوفيان بي تأثير نبود. تيمور خود به حکومت سربداران پايان داد اگر چه خود در جواني دست ارادت به مرشدي به نام شيخ شمس الدّين داده بود (18) و در سرزمين هاي متصرّفه نيز همواره به ديدار مشايخ و خانقاهها مي رفت و با اخلاف شيخ صفي الدين اردبيلي رابطه اي نيکو داشت. (19) اما تيمور نسبت به صوفي پرداعيه اي مانند شاه نعمت الله ولي نظر مساعد نداشت ظاهراً چشم داشت او و فرزندش را نسبت به حکومت دريافته بود، از اين رو به نعمت الله گفت: دو پادشاه در يک شهر نمي گنجند. (20) تيمور با چند جنبش حکومت خواه روياروي بود. در خراسان سربداران و در آذربايجان فضل الله حروفي و در مازندران مرعشيان در پوشش تصوّف و عرفان حکومت مي کردند. (21) پس از مرگ تيمور صوفيان زمينه را براي تحقق دعاوي خود مساعدتر يافتند يکي از مريدان سيد محمد نوربخش در نامه اي به شاهرخ ميرزا، پس از نکوهش او از عدم اطاعت شاه از نوربخش مي نويسد: دوران سلطنت او رو به پايان است، زيرا نوبت آل محمّد رسيده که بر جهان فرمان برانند.(22) رابطه خوب نقشبنديه با دربار هرات و رقابت صوفيانه نقشبنديه با حروفيان و نوربخشيه موجب شد تا دو گروه اخير بيشتر در تنگنا قرار گيرند. سوء قصد صوفيان حروفي به جان شاهرخ تيموري و مجروح شدن او فشار بر صوفيه را بيشتر کرد. اين ستيزها به قتل و تبعيد برخي از مشايخ صوفيان انجاميد و جنبش حکومت خواهي آنان به شکست انجاميد. قدرت طلبي صوفيان سرانجام پس از دو قرن تحقق يافت و از ميان گروههاي مختلف صوفيان، حروفيّه، نقطويه، نوربخشيه، نقشبنديه، نعمت الهيه و... سرانجام صوفيان صفويه با شعار تشيّع و تصوّف به قدرت رسيدند. صفويان قدرت هاي محلي مانند آق قويونلوها و قره قويونلو را در آذربايجان و مشعشيان را در خوزستان و ديگر اميران محلي سرکوب کرده و پس از چند قرن حکومتي متّحد و واحد در سراسر ايران تشکيل دادند. رسيدن صوفيان صفوي به قدرت سرآغاز انحطاط تصوّف و عرفان در ايران بود. دنياگرايي همراه با خشونت در برابر مخالفان که با روح تصوّف ناسازگار بود، نام نيکي را که صوفيان و عرفا در طي قرن ها به دست آورده بودند به يک باره بر باد داد. صوفيان پس از استقرار حکومت خود را شريک در قدرت مي دانستند از اين رو پا از گليم خود فراتر بردند و از آنجا که خودکامگان نيز هيچ شريکي را براي خود در قدرت بر نمي تابند، بين شاه به عنوان مرشد اعظم صوفيه و صوفيان دون پايه چالش پديد آمد. انحطاط اخلاقي و دنيامداري صوفيان زمينه اي ذهني در جامعه براي سرکوب آنان به وجود آورد از اين رو آنان را تحقير و با خشونت با آنان برخورد کردند و آنها را به جلاي وطن و نفي بلد و قتل و مواخذه محکوم کردند. (23) در همان روزگار صوفياني که داعيه قدرت طلبي نداشتند مورد احترام دربار بودند شاه اسماعيل صفوي در شيراز به ديدار شيخ محمّد لاهيجي، مولف شرح گلشن راز، رفت، شاه عباس دوم دو بار به ديدار درويش صالح لنباني رفت. اين نکته نشان مي دهد که مخالفت با صفويه در عصر صفويه در آغاز جنبه نظري نداشته است. اقدامات صوفيان از قبيل قتل شيخ زاده حيدرميرزا پسر و وليعهد شاه طهماسب(24) و درگيري با داروغه قزوين که منجر به کشته شدن حدود پانصد تن از صوفيان توسط شاه اسماعيل دوم شد(25) و نيز کشتن مهدعليا همسر سلطان محمّد خدابنده و اقدام صوفيان در برکناري سلطان محمّد و به تخت نشاندن فرزندش شاه عباس اول(26) نشان دهنده نفوذ شديد صوفيان در دربار صفويه و انسجام و هماهنگي و تشکيلات منسجم آنان بود. اين عوامل که به شدت مرشد اعظم -شاه- را نسبت به آنها بدبين کرده بود، موجب شد تا پادشاهان صفوي از قدرت صوفيان بيمناک شده و تدريجاً از نفوذ آنها بکاهند. دعوت دربار صفويه از شيخ عبدالعالي کرکي- محقق کرکي- از لبنان و قرار دادن زمام امور کشور در دست او که شاه عملاً نايب السلطنه او شمرده مي شد، براي کاستن از نفوذ صوفيان بود. با وجود اقدامات جدي و گاه خشن شاهان صفوي، پس از آزادي سلطان محمد خدابنده از زندان ورامين توسط فرزندش شاه عباس اول، صوفيان توطئه اي تدارک ديدند تا در حلقه ذکري با طرح اين سوال که پير ما کيست؟ زمينه بازگشت خدا بنده را به سلطنت فراهم کنند، ولي اين توطئه به جايي نرسيد و به برخورد شديد شاه عباس و کشته شدن بزرگان صوفيه انجاميد. (27) پادشاهان صفوي براي از بين بردن نفوذ مردمي صوفيان از علما و فقها کمک خواستند و ظاهراً محقق کرکي بدين منظور رساله المطاعن المجرميّه في ردّ الصوفيه را نوشت.(28) تهاجم فرهنگي و ديني و سياسي همراه با برخوردهاي خشن و قهر آميز موجب شد تا علما و دانشمنداني که از ديدگاه نظري به عرفان معتقد بودند، حساب عرفان را از تصوّف جدا کنند و به نقد و ردّ و نکوهش صوفيان بپردازند. شيخ بهاءالدّين محمّد عاملي معروف به شيخ بهايي که کشکول او سرشار از نکات و مباحث عرفاني است. در موش و گربه صوفيان را ملامت مي کند و آنان را شايسته اين عنوان نمي داند، امّا در ردّ و طرد آنها تندروي نمي کند و آنان را تکفير و تفسيق نمي کند. (29) ميرداماد فقيه و محدث و فيلسوف برخي از آموزه هاي صوفيان از جمله تحقير استدلال و چوبين دانستن پاي استدلاليان را به معارضه طلبيد. (30) صدرالدّين شيرازي عرفان مدرسه اي را بنياد گذاشت و خارج از عرفان و تصوّف خانقاهي روحي تازه به عرفان اسلامي بخشيد و با نگارش کتاب کسر اصنام الجاهليه راهش را از تصوّف خانقاهي جدا کرد. صدرا دو داماد فاضل داشت: فيّاض لاهيجي و فيض کاشاني. فيّاض گرچه صوفيان را يکسره رد نمي کند و بر اين باور است که در گفته هاي صوفيان هم حق وجود دارد و هم باطل و القاب و عناوين مريدي و مرادي را خارج از شريعت مي داند.(31) فيض گرايش بيشتري به عرفان داشت و کتاب هاي متعددي در اين باره نگاشت. اصول المعارف را بر مشرب حکمت متعاليه و کلمات مکنونه را مطابق عرفان ابن عربي نوشت. کار نمايان ديگر فيض نقد و تهذيب احياءالعلوم امام محمّد غزالي است که آن را بر مذاق و مشرب شيعي بيان کرده است. فيض براي ابراز بيزاري از صوفي گري -و نه عرفان -در کتاب هاي خود از جمله بشاره الشيّعه و کتاب وافي به نقد اعمال صوفيان پرداخت و در تفسير وافي زير آيه: ادعوا ربکم تضرّعاً و خيفهً (55/7) اعمال صوفيان از قبيل بلندکردن صداها با کلمه توحيد و اظهار مواجيد را تجاوز از حدود شرعيّه دانسته است و رقص و پاي کوبي (سماع) و فرياد کشيدن و دست زدن آنها را نکوهش کرده است. (32) پي نوشت 1- شرح تعرف، ج1، ص 30 2- مکاتب غزالي، ص 12 3- عين القضات و استادان او، ص 27 4- فرار از مدرسه، ص 127 5- همان، ص 174 6- همان منبع ص162 7- تذکره الاولياء، ص669 8- همان منبع ص 670 9- ارز ش ميراث صوفيه، ص50 10- ترجمه رساله قشيريه ص27 11- ارزش ميراث صوفيه، ص75 12- سيرت جلال الدين، ص322 13- متفکران اسلام، ج4، ص179 14- تشيّع و تصوّف، ص348 15- ترجمه عوارف المعارف، ص14، مقدمه مصحح 16- مسايل عصر ايلخانان، ص348 17- همان ص353 18- مقدمه مصحح نفحات الانس جامي، ص143 19- تشيّع و تصوّف ص377 20- همان 232 21- حروفيّه در تاريخ، ص8 22-تشيّع و تصوّف ص318 23- تاريخ ادبيات ادوارد براون، ج4، ص20 24- همان ص231 25- همان 26- همان 27- زندگاني شاه عباس، ج2، ص165 28- تشيّع و تصوّف ص395 29- رک. به: ديوان شيخ بهايي 30- جلوه حق، ص122و مباحثي در معارف اسلامي ص202 31- دنباله جست و جو در تصوّف ايران، ص254 32- وافي ، ج9ص1440و خيراتيه ج1، ص50 (استاديار دانشگاه آزاد اسلامي مشهد)* منبع:پايگاه نور- ش 13 /ن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 747]
صفحات پیشنهادی
صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1)
صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1)-صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) نويسنده:دکتر سيد نعمت الله تقوي بهبهاني چکيده در ابتدا نگاه و داوري صوفيان را ...
صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1)-صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) نويسنده:دکتر سيد نعمت الله تقوي بهبهاني چکيده در ابتدا نگاه و داوري صوفيان را ...
صعود و سقوط صوفيان در عهد صفويه (2)
صعود و سقوط صوفيان در عهد صفويه (2) چهره ديگري که در اين زمان به صف صوفي ... وسائل الشّيعه بود که کتابي با عنوان الاثناعشريّه في ردّ الصّوفيه (1) نگاشت.
صعود و سقوط صوفيان در عهد صفويه (2) چهره ديگري که در اين زمان به صف صوفي ... وسائل الشّيعه بود که کتابي با عنوان الاثناعشريّه في ردّ الصّوفيه (1) نگاشت.
سنت صوفيان
سنت صوفيان نويسنده:محمد رضا رجبی در تعبيرى كلى، تصوف را مى توان به درونى كردن ... ترديد دارند نوعاً تصوف را نهضتى مى دانند كه بعد از عصر پيامبر]ص [وارد اسلام شد. ..... صعود و سقوط صوفيان در عهد صفويه (2) ... فريتيوف شوان و سنت اسلامي (1) ...
سنت صوفيان نويسنده:محمد رضا رجبی در تعبيرى كلى، تصوف را مى توان به درونى كردن ... ترديد دارند نوعاً تصوف را نهضتى مى دانند كه بعد از عصر پيامبر]ص [وارد اسلام شد. ..... صعود و سقوط صوفيان در عهد صفويه (2) ... فريتيوف شوان و سنت اسلامي (1) ...
بزم شاعرانه شيراز و حافظ شيرازي (1)
بزم شاعرانه شيراز و حافظ شيرازي (1)-بزم شاعرانه شيراز و حافظ شيرازي (1) ... بزم شاعرانه شيراز و حافظ شيرازي (1) ..... صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) ...
بزم شاعرانه شيراز و حافظ شيرازي (1)-بزم شاعرانه شيراز و حافظ شيرازي (1) ... بزم شاعرانه شيراز و حافظ شيرازي (1) ..... صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) ...
مجله تصاوير شماره 39
مآخذ قصص و تمثيلات بوستان و گلستان سعدي (1) · صعود و سقوط صوفيان در عهد صفويه (2) · صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) · ستايش هاي سنايي از پيامبر ...
مآخذ قصص و تمثيلات بوستان و گلستان سعدي (1) · صعود و سقوط صوفيان در عهد صفويه (2) · صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) · ستايش هاي سنايي از پيامبر ...
رويارويى علما با فرقه هاى انحرافى در دوره قاجار (2)
1. ناآگاهى و خردگريزى: در حوزه و قلمرو اسلامى مهمترين آگاهى، آگاهى به مبانى دين و آشنايى همه سويه با آموزههاى آن است. .... صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) ...
1. ناآگاهى و خردگريزى: در حوزه و قلمرو اسلامى مهمترين آگاهى، آگاهى به مبانى دين و آشنايى همه سويه با آموزههاى آن است. .... صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) ...
مآخذ قصص و تمثيلات بوستان و گلستان سعدي (2)
مَن مَلَک َ نَفسَهُ عِندَ الغَضَبِ (محاضرات الادباء ،223/1؛ ثعالبي،ثمار القلوب ،35) 16ـ ديدم گل تازه چند دسته بر گنبدي از گياه .... صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) ...
مَن مَلَک َ نَفسَهُ عِندَ الغَضَبِ (محاضرات الادباء ،223/1؛ ثعالبي،ثمار القلوب ،35) 16ـ ديدم گل تازه چند دسته بر گنبدي از گياه .... صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) ...
دانستنیهای تغذیه ورزشی (1)
دانستنیهای تغذیه ورزشی (1) اگر شما ورزش نمی کنید و درانجام آن تردید دارید، به خاطر این موضوع که نگران هستید بعد از .... صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) ...
دانستنیهای تغذیه ورزشی (1) اگر شما ورزش نمی کنید و درانجام آن تردید دارید، به خاطر این موضوع که نگران هستید بعد از .... صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) ...
ستايش هاي سنايي از پيامبر (ص)
فرناز رهنما در نقش مرلین مونرو، در نمایش «پس از سقوط» / عکس. ... صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) ... مآخذ قصص و تمثيلات بوستان و گلستان سعدي (1) ...
فرناز رهنما در نقش مرلین مونرو، در نمایش «پس از سقوط» / عکس. ... صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) ... مآخذ قصص و تمثيلات بوستان و گلستان سعدي (1) ...
آیا شما تنها کاربر رایانه خود هستید؟
مآخذ قصص و تمثيلات بوستان و گلستان سعدي (1) · صعود و سقوط صوفيان در عهد صفويه (2) · صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) · ستايش هاي سنايي از پيامبر ...
مآخذ قصص و تمثيلات بوستان و گلستان سعدي (1) · صعود و سقوط صوفيان در عهد صفويه (2) · صعود و سقوط صوفيان در عصر صفويه (1) · ستايش هاي سنايي از پيامبر ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها