واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روسيه، در جستجوي ريشه هاي اسلامياش نويسنده:ژاك لوسك1 چكيده تحكيم چند قطبي بودن، گفت وگو ميان «غرب مسيحي»و «شرق اسلامي»و توسعه روابط روسيه و كشورهاي اسلامي، به يكي از اولويت هاي سياست خارجي مسكو بدل گشته است.با وجود درگيري در چچن، اين سياست به ثمر نشسته است و شامل كشورهايي مانند عربستان سعودي، مصر و تركيه نيز مي شود كه متحد سنتي ايالات متحده محسوب مي شوند. با وجود جنگ بي رحمانه اي كه در آن زمان در چچن جريان داشت، آقاي ولاديمير پوتين مفتخر شد تا اولين رئيس جمهور كشوري با اكثريت غير مسلمان باشد كه براي سخنراني در نشست سران سازمان كنفرانس اسلامي(OCI)دعوت مي شود؛ نشستي كه دهم اكتبر 2003، پنجاه و هفت دولت اسلامي را گرد هم آورد:موفقيتي سياسي و ديپلماتيك.با توجه به اينكه فدراسيون روسيه بيش از پانزده درصد تبعه مسلمان دارد و هشت جمهوري خودمختار از مجموع بيست جمهوري، نام مردم مسلمان را بر خود دارند، روسيه جايگاه بازرس اين سازمان بين المللي را به دست آورد؛ لطفي كه با حمايت متناقض ايران و عربستان سعودي همراه بود.از آن زمان، آقاي پوتين و ديگران سران روس، از جمله سرگئي لاوروف، وزير امور خارجه، در هر فرصتي تأكيد مي كنند كه روسيه «تاحدودي، جزو دنياي اسلام محسوب مي شود».در مصاحبه اي كه شانزدهم اكتبر 2003 در«شبكه الجزيره»انجام شد، آقاي پوتين خاطرنشان ساخت كه بر خلاف مسلماناني كه ساكن اروپا هستند، هم كيشانشان در روسيه، بومي هستند.وي تأكيد كرد كه حضور اسلام در روسيه، مقدم بر حضور مسيحيت است. براين اساس، از اين پس مسكو خواستار رابطه سياسي ويژهاي با جهان غرب و مسلمانان است.به نظر مي رسد كه روسيه، دولتي كه در درجه اول اروپايي است، نقشي تاريخي براي واسطه شدن ميان جهان غرب و جهان اسلام برعهده دارد.درتوضيح معنا و عواقب چنين خواسته هايي و همچنين سياست هاي وابسته به آن سه علت وجود دارد: 1.براي زدودن اثرات زيانبار جنگ چچن در روسيه و ديگر نقاط جهان.به ويژه با تقويت حس تعلق مسلمانان به دولت روسيه، هدف، از بين بردن يا دست كم محدود ساختن قطبي شدن روابط ميان اكثريت قومي روس و مسلمانان روسيه است.آقاي پوتين در همان مصاحبه تأكيد مي كند كه«بايد از اسلام گريزي ممانعت كرد»اين كار دشوار است، به ويژه زماني كه مي دانيم نه تنها در چچن كه همه جا ،در تعقيب كساني هستند كه فقط در مظان اسلام گرايي افراطي قرار دارند.وي تأكيد مي كند كه «هويت تروريسم را نبايد در هيچ دين، فرهنگ و سنتي نمادين ساخت»اگر پيش از يازدهم سپتامبر 2001 و كمي پس از آن وي بر حسب عادت، شورشيان چچن را «تروريست هاي افراط گراي مسلمان»مي ناميدند، از آن پس ،با پرهيز از هرگونه ارجاعي به اسلام، آنها را «تروريست هاي وابسته به شبكه هاي بين المللي قاچاق مواد مخدر و اسلحه»مي خواند. 2.جست وجوي رابطه اي برتر با دنياي عرب و مسلمانان، جنبه دوم اين سياست است كه در راستاي هدف رسمي سياست خارجي روسيه مبني بر«تقويت جهان چند قطبي»و يا به عبارت ديگر، پشتيباني و تقويت مراكز مقاومت عليه سلطه تك جانبه ايالات متحده امريکا است.منظور از ان ،انتفاع از خصومت فراگير با سياست خارجي واشنگتن در كل جهان عرب و مسلمان است.پيش ازاين، اتحاد جماهير شوروي خود را همچون متحد طبيعي دنياي عرب، ضد امپرياليستي و «داراي جهت گيري، سوسياليستي»نشان مي داد.از اين پس،روسيه مي خواهد رابطه اي محكم، نه فقط با ايران و سوريه، بلكه همچنين با عربستان سعودي، مصر و تركيه ايجاد كند كه از مدت ها پيش به ايالات متحده آمريكا نزديك بودهاند.ملاحظات اقتصادي، به ويژه در بخش انرژي، لوكوموتيو، بازگرداندن روسيه به صحنه بين المللي را با فشار به جلو مي راند.كرملين،در بخش انرژي هسته اي و در صادرات نيروگاه هاي هسته اي، آينده خوبي را براي خود پيش بيني مي كند كه مي تواند در عرصه رقابت بين المللي در حوزه هاي فن آوري پيشرفته، جايگاهي فراتر از يك كشور صادركننده مواد اوليه انرژي زا براي خود ايجاد كند.در زمينه صادرات اسلحه نيز اوضاع به همين ترتيب است؛ بخش بسيار كارآمد اقتصاد اتحاد جماهير شوروي كه در دهه 1990دچار مشكلات جدي شده بود. كرملين ديگر به دنبال اتحادهاي ظاهري نيست.همچون شرايط حاكم بر سازمان همكاري شانگهاي (OCS)،(روسيه، چين، قزاقستان، قرقيزستان، تاجيكستان و ازبكستان)مسكو بدون آنكه خود را در رويارويي مستقيم با ايالات متحده آمريكا بداند،به جاي روابط تصنعي، خواهان روابط سياسي قوي است.اين نكته نيز قابل توجه است كه ايران كه خواهان عضويت رسمي در اين گروه بود، فقط به عنوان ناظر پذيرفته شد. 3.در نهايت، سومين توجيه اين سياست جديد در قبال دنياي اسلام، ريشه در جست وجوي هويت روسيه پس از فروپاشي اتحاد جماهير، هم از جنبه بين المللي و هم از جنبه داخلي دارد.در اين راستا، سياست فقط از فرصت طلبي سياسي مبتني بر مقتضيات ناشي نمي شود.در سال 2005، سرگئي روگوف عضو فرهنگستان، در نشريه رسمي روابط خارجي نوشت:«در وهله اول، فاكتور اسلامي سياست روسيه، مسئله هويتي است»وي مي افزايد:«اين يكي از علت هايي است كه بنابر آن، روسيه نمي تواند دولت-ملت، در معناي اروپايي آن باشد».و ادامه مي دهد:«روابط ما با دنياي اسلام، به طور مستقيم،با امنيت ما در ارتباط است.» بايد به درستي معناي اين سخنان را درك كرد.در سپتامبر 2003، آقاي ايگور ايوانف وزير امور خارجه وقت تأكيد كرد كه جنگ عراق، همچون ساير نقاط دنيا، باعث افزايش تعداد سوء قصدهاي انجام شده در خاك روسيه شده است.اين سخن پيش از فاجعه بسلان-يكي از پيامدهاي اسف بار اين جنگ -بيان شد.بي شک ،اين موارد جايگاه مسکو را نشان مي دهد.نبايد جهتگير ي مشترك فرانسه، آلمان و روسيه را در شوراي امنيت سازمان ملل متحد از نظر دور داشت كه مشروعيت بين المللي جنگ به راه افتاده توسط ايالات متحده آمريكا را از بين برد.مسكو با كمك اين ائتلاف، اميد داشت، شاهد ظهور نشانه جهان جديد چند قطبي باشد.به نظر مي رسد رهبران روسيه، آقايان پوتين و ديميتري مدودوف در رأس قدرت، واقعاً از اين موضوع نگران هستند كه نظريه «جنگ تمدن ها» به پيشگويياي بدل شده است كه خود به خود تحقق مي يابد.با وقوع جنگ عراق،كمي پس از افغانستان،و حمايت بي قيد و شرط و بي سابقه واشنگتن از سياست هاي سازش ناپذير اسراييل،رهبران روسيه را به اين باور رساند كه حملات آمريكايي ها به ايران،باعث ايجاد فاجعه اي در روابط جهاني خواهد شد و پيامدهاي بي ثبات كننده فراواني در اين منطقه وسيع نزديك روسيه و تعداد بي شماري از جمهوري هاي پيشين شوروي و حتي خود روسيه،برجاي خواهد نهاد.اين يكي از كليدهاي فهم روابط پيچيده و مشكلي است كه روسيه با ايران دارد.از يك سو، تهران يك شريك ژئوپولتيك مهم به حساب ميآيد و فراتر ازآن، پس از چين و هند سومين مشتري عمده صنايع نظامي روسيه و همچنين ويتريني براي صادرات كنترل شده نيروگاه هاي هسته اي است.رهبران ايران همواره از حمايت از شورشيان چچن شانه خالي كرده اند.دو كشور براي حمايت بسيار فعالانه از نيروهاي نظامي مخالف طالبان در افغانستان، حتي پيش از اقدام ايالات متحده آمريكا در اين زمينه،هم پيمان شده اند.بايد يادآوري كرد كه افغانستان تحت سلطه طالبان، تنها كشوري بود كه استقلال چچن را به رسميت شناخته بود و كمك هايش به مبارزان چچني را نيز نبايد از نظر دور داشت. از سوي ديگر،مسكو، با نفي گفته هاي رئيس جمهور محمود احمدي نژاد درباره اسراييل،آنها را مردود مي داند و فشارهاي چشم گيري بر ايران وارد مي كند؛ از جمله همراه با واشنگتن،در شوراي امنيت سازمان ملل متحد، به تحريم هاي اقتصادي عليه ايران رأي مي دهد كه به هر حال عملي بود در جهت محدود شدن و مهار پيامدهاي نظامي.چنين مواضع چند جانبه اي، در نزديكي سياسي به كشورهايي چون تركيه و عربستان سعودي-هم پيمانان سنتي ايالات متحده آمريكا-نقش داشتند.بي شك، اينان-رقباي ايران-از دستيابي تهران به سلاح هسته اي مي هراسند. به هر حال، همچون روسيه و به همان علت ها،با واكنش نظامي واشنگتن مخالفت مي كنند.اين كشورها از نتايج چنين حمله اي،نه تنها براي خود بلكه براي همسايگان نزديكشان نيز در هراسند. در نتيجه جنگ عراق، تركيه در مرزهايش شاهد ظهور كردستاني در عمل مستقل،شد.اين مشكل به تنهايي،با بي ثباتي ايران وخيم تر خواهد شد.بي شك، روسيه در نظر دارد، در دوراني كه مبادلات اقتصادي و همگراييهاي سياسي بين دو كشور روسيه و تركيه به بالاترين سطح خود در دويست سال گذشته رسيده است، بهترين نتايج را از اين نزديكي بدست آورد. در سطحي پايين تر، روابط روسيه با عربستان سعودي نيز در همين چهارچوب پيش مي رود؛ عربستان سعودياي كه علي رغم دشمنياش با صدام حسين، مخالف جنگ عراق بود(با اين حال به ايالات متحده آمريكا اجازه داد تا از پايگاه هايش در خاك اين كشور استفاده كند)در فوريه 2007، آقاي پوتين به عنوان اولين رئيس جمهور روسيه يا اتحاد جماهير شوروي، از اين كشور ديدن كرد.پيشنهاد قراردادهاي ساخت نيروگاه هاي هسته اي و فروش تسليحات نظامي مطرح شد و همچنين بر روي افزايش تعداد مسلمانان روسي در مراسم حج سالانه توافق شد.دفاع از شورشيان چچني از ميان رفت كه رياض، تا سال2002، به طور علني از آنان حمايت مي كرد؛ البته بدون آنكه خودمختاري اعلام شده از طرف آنها را بپذيرد. 1.(Jacques Levesque استاد علوم سياسي و حقوق دانشگاه كبك مونترال.) منبع:www.ir.mondediplo.com منبع: نشريه سياحت غرب شماره 74 /ن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 421]