واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چرا برخی دنیاپرست می شوند؟آنچه ذیلاً بیان میشود گوشهای از وصایا و مواعظ ارزشمند امیرالمؤمنین علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع) است:«و ایاک ان تغترّ به ما تری من اخلاد اهلها و تکالبهم علیها و قد نبّاک الله جل جلاله عنها و نعت الیک نفسها و تکشفت لک عن مساویها؛ مبادا دلگرمی اهل دنیا که به دنیا دل بستهاند و بر سر دنیا به یکدیگر میپرند، تو را فریفته سازد، چه خدا تو را از دنیا خبر داده و دنیا نیز وصف خویش را با تو در میان نهاده و پرده از زشتیهایش گشاده است».
دنیا دوستی و حب آخرت هرگز با هم جمع نمیشوند لذا قلب آدمی به عنوان مرکز حب و بغض، جایگاه یکی از این دو است و نمیتواند هر دو را با هم در خود جای دهد. از نظر معارف اسلامی و الهی قلب مؤمن باید معدن آخرت دوستی باشد. در راستای تأمین این مقصد مطلوب و ایده آل، بیان عواملی که رهزن آدمی شده و موجب تمایل وی به دنیا و فراموش نمودن آخرت میگردد، همواره مورد توجه و اهتمام بوده و هست. حضرت امیرالمؤمنین (ع) در این قسمت از وصیت نامه رهنمودهایی در مورد عوامل دنیاپرستی و تحذیر از دلباختگی به دنیا بیان میفرمایند. قبل از هر عاملی به یکی از عوامل جذب دنیا که بر دیگر عوامل سبقت دارد، اشاره میکنیم. 1. این عامل که زمینه ساز تأثیر دیگر عوامل است و موقعیت را برای نفوذ عوامل دیگر فراهم میسازد، عدم رشد شناختی و اخلاقی آدمی است. بدین معنا آدمی به واسطه عدم شناخت و تکامل معنوی لازم، سریع مجذوب دنیا میگردد و آخرت خود را فراموش میکند؛ چرا که همگان میدانیم لذایذ دنیا خود به خود و به طور طبیعی جاذبه دارند و انسان را به سوی خود می کشانند. از این روی کسانی که هنوز رشد معنوی نکرده و دلشان با معارف الهی و امور ماورای حس آشنا نشده است، تحت تأثیر این جاذبه قرار میگیرند و دنیا دوستی و دنیاپرستی در وجودشان جوانه میزند. 2. علاوه بر عدم رشد و تکامل آدمی، دل فریبی دنیا، خود عامل دیگری است که آدمی را مجذوب خویش میسازد، یعنی جاذبههای طبیعی لذایذ دنیا انسان را به خود جذب میکنند. این جاذبهها آن چنان بشر را مجذوب میسازند که قدرت اندیشه از وی سلب میگردد. البته در کنار این علل و اسباب، عوامل دیگری نیز وجود دارند که این جاذبه و کشش را افزون میسازد.3. یکی از آن عوامل، عامل اجتماعی است. معمولاً در هر اجتماعی اکثر مردم علاقه شدیدی به دنیا دارند و برای به دست آوردن متاع دنیا سر و دست میشکنند. آدمی وقتی به اطراف خود مینگرد و میبیند همت جمع زیادی متوجه به دست آوردن لذایذ دنیاست، سریع همرنگ جماعت شده و تحت تأثیر آن موج و تحریک اجتماعی، مجذوب دنیا میگردد. دنیا دوستی و حب آخرت هرگز با هم جمع نمیشوند لذا قلب آدمی به عنوان مرکز حب و بغض، جایگاه یکی از این دو است و نمیتواند هر دو را با هم در خود جای دهد
وقتی آدمی مشاهده میکند که اکثر مردم به طرفی حرکت میکنند و بر سر متاع و کالایی سر و دست میشکنند و حتی تا نقد جان بر آن پافشاری دارند، این وضعیت اجتماعی وی را به آن سمت تحریک میکند و توجهش به آن جلب میشود؛ چون میپندارد که یقیناً چیز مهمی است که مردم به آن توجه دارند. از جانب دیگر وقتی انسان این حالت را در افراد سرشناس و اشخاص صاحب موقعیت اجتماعی مشاهده میکند، بسیار سریعتر و عمیقتر تحت تأثیر موج توفنده دنیاطلبی واقع شده و بدون اندک فکر و اندیشهای به آن سمت میغلتد و به همان اعمال مبادرت میورزد. واضح است که این عامل جاذبه اجتماعی بیش از هر عامل اجتماعی و عوامل طبیعی دیگر که در دنیا وجود دارد، انسان را به طرف دنیا سوق میدهد. البته عوامل اجتماعی دیگری، نظیر چشم و هم چشمی و یا فرار از مذمت و نکوهش دیگران و ... نیز وجود دارند که آدمی را به سمت دنیا می کشانند. به عنوان نمونه، برخی افراد به منظور فرار از حرف زشت دیگران و یا اینکه مبادا فامیلها و زن و فرزند وی به او بگویند: تو بی عرضه هستی که کاری برای خود دست و پا نمیکنی و مقام و پست و پولی به دست نمیآوری و به یک زندگی محدود قناعت نمودی و ... با سرعت باور نکردنی به طرف دنیا رفته و از آخرت غافل میشوند. عامل دیگری که باید به این عوامل اضافه نمود، عامل وسوسههای شیطانی است که همیشه در صحنه فعالیتها حاضر است و از دیگر عوامل نیز تغذیه و بهره برداری میکند و موجب روی آوردن آدمی به دنیا شده و دنیا را در منظر وی دوست داشتنی و پسندیده جلوه میدهد. گروه دین تبیانمنبع: آیت الله مصباح یزدی، رهتوشه، ج1، ص323
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]