واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: انتظار، انواع و آثار (1)قسمت اول
منجیگرایی و فرجاماندیشی، باور ظهور انسانی والا در پایان هستی و در هم پیچیده شدن بساط ستم و پستی به شکلهای مختلف همچون تار و پودی در اندیشهها و آموزههای ادیان و اقوام و ملل مختلف جهان تنیده شده است.انتظار، در مفهوم غیر شیعی تنها به معنای نظرداشت ظهور منجی به کار میرود؛ در حالی که طبق دیدگاه شیعیان، علاوه بر چنین انتظاری، انتظار ملاقات و دیدار با منجی نیز قابل تصور است. بنابراین در دیدگاه شیعیان انتظار به دو گونه تقسیم شده است که هر یک نیز آثار و نتایج خاص خودش را دارد: «انتظار ظهور منجی و تشکیل حکومت عدالت گستر جهانی» و «انتظار ملاقات منجی و تحقق پیوند معنوی». انتظار ظهور منجی و تشکیل حکومت عدالت گستر جهانیاین انتظار وجه مشترک تمام نگرشهای منجی گرایی میان ادیان و آیینهای آسمانی و غیر آسمانی است. در کتب مقدس هندوان «باسک»، «شاکمونی»، «ریک ودا»، «دید»، «وشن جوک»، «دادتک» و «پاتیکل» از ظهور منجی موعود با نامهای مختلف همچون «کشن»، «ویشتو» نام برده شده است. در کتب مقدس زرتشتیان، همچون «زند»، «جاماسبنامه» و «یسنا» نیز از انتظار آمدن «خورشید جهان»، سوشیانس [نجات دهنده بزرگ جهان] گفت و گو شده است. سایر ملل همچون اسن ها، سلت ها، اقوام اسکاندیناوی، یونانیان و ... نیز گفته میشود که چشم انتظار ظهور مصلحی بزرگ به سر میبرند.از نگاه روایات اسلامی، برترین اعمال امت، انتظار فرج، یعنی انتظار گشایش و پیروزی جبهه حق بر باطل دانسته شده است.1در این نوع از انتظار، فرض آن است که دست مردم از دسترسی به منجی کوتاه است؛ زیرا قرار بر این است که منجی آنان، در زمان آتی و نامشخص پا به عرصه خاک گذاشته یا ظهور کند و وعده نهایی نجات را عملی سازد. با چنین فرضی است که به مردم توصیه میشود کمرهای خود را بسته و چراغهای خانه را افروخته نگاه دارند. از سویی دیگر، انتظار به این مفهوم به سطحی عمومی و جهانی ناظر است؛ یعنی هر چشمی منتظر است که منجی پرده را کنار زند تا چشم همه جهانیان به او روشن شود.انتظار، در مفهوم غیر شیعی تنها به معنای نظرداشت ظهور منجی به کار میرود؛ در حالی که طبق دیدگاه شیعیان، علاوه بر چنین انتظاری، انتظار ملاقات و دیدار با منجی نیز قابل تصور است. بنابراین در دیدگاه شیعیان انتظار به دو گونه تقسیم شده است که هر یک نیز آثار و نتایج خاص خودش را دارد: «انتظار ظهور منجی و تشکیل حکومت عدالت گستر جهانی» و «انتظار ملاقات منجی و تحقق پیوند معنوی»انتظار ملاقات منجی و تحقق پیوند معنوی
این نوع از انتظار عموماً مورد غفلت قرار گرفته است و معمولاً وقتی سخن از انتظار میرود، همان مفهوم و گونه نخست به ذهن تداعی میکند.بر اساس تفکر شیعه هر انسان مؤمن و دلباخته امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف میتواند با برطرف کردن حجابها و تحصیل سلامت و نزاهت باطنی و برخورداری از ظرفیت کتمان دیدار، در انتظار ملاقات منظم یا غیر منظم امام عصر عجلالله تعالی فرجه الشریف نشسته و به فیض حضور آن ذخیره الهی نایل آید.2انتظار از نوع نخست، جمعی و جهنی بوده و هدف از انتظار، ظهور منجی برای تمام جهانیان است؛ در حالی که انتظار در مفهوم دوم، میتواند شخصی بوده و ملاقات با امام مهدی عجلالله تعالی فرجه الشریف تنها برای شخصی خاص میسر گردد.برای انتظار ظهور منجی و تشکیل حکومت عدالت گستر جهانی، نمیتوان زمان مشخصی در نظر گرفت؛ بدین سبب گاه ناگهانی بودن ظهور و ضرورت آمادگی همه زمانی منتظران، مورد تأکید قرار گرفته است؛ چنان که در روایات اهل بیت علیهم السلام توقیت و تعیین زمان ظهور به شدت انکار شده است.3 آثار انتظار ظهور منجی و تشکیل حکومت عدالت گستر جهانیآثار باور شناختی انتظار ظهور منجیاگر اعتقاد به ظهور منجی و حاکمیت عدالت و ارزشهای اخلاقی و الهی در گستره خاکی را کنار بگذاریم، ممکن است این پرسش در اذهان نقش ببندد که اگر علت غایی و هدف نهایی از آفرینش انسانها تحقق آرمان پیامبران در همین دنیا بوده است؛ چگونه با حکمت خداوند سازگار است که بدون برنامه ریزی برای تحقق خواست و امید هزاران پیامبر، پرونده این جهان را بدون داشتن فرجامی خوش برای انسانهای صالح و نگون سازی کافران و فاسقان در هم میپیچد؟از این روست که باور به ظهور منجی و انتظار آن، ایمان به حکیمانه بودن آفرینش را در دل انسانها تقویت میکند.از سوی دیگر نیز باور و اذعان به ظهور منجی و تحقق عدالت و ارزشهای والای انسانی در پایان جهان، به حل این شبهه که چگ.نه با خیر مطلق بودن خداوند سازگار است، کمک میکند؛ زیرا بر اساس پدیده انتظار ظهور منجی و بسط عدالت گیتی گستر، حرکت و سمت و سوی هستی، بر اساس خیر و نیکی است و تمام زشتیها که در اثر سوء انتخاب آدمیان پدید آمده است، صفات عارضی و خارج از ذات هستی تلقی میشود. فرجام نیک عالم، به همگان اثبات خواهد کرد که مدار عالم بر نیک و خیر مداری است و اگر اراده الهی مبنی بر اختیار انسانها، این اجازه را به گروهی از پلیدان داد تا برگهایی از تاریخ را با ستم و پلیدی سیاه کنند،فرجام جهان، بر مدار خیر و نیکی خواهد بود.4حضرت نوح علیه السلام از خداوند خواست بر روی زمین، هیچ کافر ناسپاسی باقی نگذارد و با طوفان سهم آسای الهی، زمین را از لوث وجود پلیدان پاک کند، به جز شماری اندک که به پاکی گراییده بودند: «وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا * إِنَّکَ إِن تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبَادَکَ وَلَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا»؛ «نوح گفت: پروردگارا! هیچ یک از کافران را بر روی زمینی باقی مگذار؛ چرا که اگر آنها را باقی بگذاری، بندگانت را گمراه میکنند و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمیآورند»ماندگاری اصل امید در دلها
امید در دلها، مانند چراغ فروزانی است که با روشنایی خود طراوت و شادمانی را به ارمغان میآورد. شاید میان حالات روحی و روانی، صفتی تأثیر گذارتر از امید وجود نداشته باشد؛ چنان که عکس آن نیز صادق است؛ به این معنا که صفتی شکنندهتر از یأس و ناامیدی قابل تصور نیست. همه روان شناسان بر این باورند که اگر لحظهای امید از دلهای مردم زدوده شود و این چراغ برای تنها چند دقیقه به خاموشی گراید، تمام فعالیتهای انسانی در گسترههای مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... دچار اختلال و ایستایی میشود؛ زیرا انسانها در هر سطح فکری و شغلی که باشند، به امید فردایی بهتر و روشنتر به تلاش و کوشش دست میزنند. حتی عارفان واله که از زندگی، چیزی جز لقای حق و رسیدن به مقام فنا را انتظار نمیبرند، اگر امید دستیابی به وصل و لقای حق از آنان ستانده شود؛ ناگهان دچار حیرت سردرگمی خواهند شد. امید به فردایی روشن، همانگونه که در حوزه زندگی و فردی اشخاص تأثیر گذار است، در بعد اجتماعی و جهانی نیز حیات و نشاط را در جانها میدمد. دقت در گذشته تاریخ، به خوبی نشان میدهد که هماره گروه حق مداران و عدالت خواهان در مقایسه با باطل کیشان و ستمکاران، کمتر بوده و تن رنجور آدمیت، پیوسته از زخم ستم و پلیدی و تازیانه قدرت خواهی و فزون طلبی حاکمان ستمگر هماره به خود نالیده است و گاه این فضای تاریک و دیجور، چنان هستی را در هم پیچیده که شست و شوی کامل و همه جانبه گستره خاکی از همه انسانهای پلید را در پی داشته است. هم چنان که هنگامی که حضرت نوح علیه السلام از خداوند خواست بر روی زمین، هیچ کافر ناسپاسی باقی نگذارد و با طوفان سهم آسای الهی، زمین را از لوث وجود پلیدان پاک کند، به جز شماری اندک که به پاکی گراییده بودند: «وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا * إِنَّکَ إِن تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبَادَکَ وَلَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا»؛ «نوح گفت: پروردگارا! هیچ یک از کافران را بر روی زمینی باقی مگذار؛ چرا که اگر آنها را باقی بگذاری، بندگانت را گمراه میکنند و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمیآورند».5* (بخش معتنابهی از محتوای این نوشتار از مقاله"نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات بخش آن" به قلم حجت الاسلام دکتر علی نصیری"، اخذ و اقتباس گردیده است)فراوری: زهرا رضائیانبخش مهدویت تبیانپی نوشت:1. بحارالانوار، ج 50، ص 318.2. مصباح المتهجد، ص162.3. کافی، ج 1، ص 368.4. ر.ک: نصیری، علی، نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات بخش آن، نشریه انتظار موعود، ش 24.5. نوح: 26 ـ 27.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 490]