واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: وصیت نامه ای از فاو
روحانی شهید: علی آراسته تاریخ تولد :1346 تاریخ شهادت : 10/2/1365محل تولد : آذربایجان شرقی/ روستای ارزنق از توابع سرابطول مدت حیات :19 محل شهادت : فاو_ ام القصر علی در سال 1346 در روستای ارزنق دیده به دنیا گشود. 7 ساله بود که به مدرسه رفت و تحصیلاتش را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد و در ضمن آن علوم دینی و حوزوی را فرا گرفت.او که تشنهی حضور در میدان رزم بود، از سال 1361 تا 1365، 8 مرتبه به جبهه رفت تا شاید بتواند دینش را به اسلام و انقلاب ادا کند.آراسته در عملیات والفجر 4 از ناحیهی کتف بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شد ولی بدون معالجه دوباره به خط مقدم بازگشت.سال 1365 و عملیات والفجر 8 آخرین حماسهی ماندگار او در جنگ بود؛ علی در سنّ 19 سالگی در جادهی فاو – امالقصر به شهادت رسید.مروری بر وصیت نامه شهید علی آراسته قالالله تعالی: «وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین کله لله» اشهد ان لاالهالاالله و اشهد ان محمداً رسولالله و علیاً ولیالله. به نام خدایی که جانم در دست اوست. بنام او که تمامی نصرتها و پیروزیهای ما از اوست. بنام او که بر ما منت نهاد و چه منتی و چه نعمتی والاتر از این که ما را در آن دنیا نزد خدا و پیامبران و امامان رو سفید نمود. من یقین دارم که اگر همه ما شب و روز خدای را شکر کنیم، حتی یک میلیونیم شکر او را بجای نیاوردهایم. چرا که گفتن شکر، خودش هم شکری لازم دارد و حالت شکرگویی پیداکردن، شکری دیگر. اگر در کشور ما انقلاب نمیشد، در ذهن خود تجسم کنید که در چه وضعی بودیم؟... ... مسئولیت شما مردم بسیار خطیر است و هر کس قادر نیست از امتحان الهی بیرون آید. گروهی کمبودهای ناشی از جنگ و انقلاب را نقل مجالس خویش نمودهاند. من از اینها میپرسم که آیا در زمان گذشته هم میتوانستید اینگونه نق بزنید در حالیکه وضعتان از هر لحاظ مخصوصاً از نظر معنوی پایین صفر بود؟ پس بدانید که به شما آزادی دادهاند ولی سعی کنید که از این آزادی سوء استفاده نکنید. این عده مطمئن باشند که این جوانان و نوجوانان معصوم که جان خود را نثار انقلاب کردند ولی کلمهای در مورد کمبودهای ناشی از انقلاب و جنگ را بر زبان نیاوردند بلکه خود را مدیون انقلاب میدانستند، آنها را فراموش نخواهند کرد. یک نفر که از ما به شهادت میرسد، باید دهها نفر جای او را پر کنند. مگر جان ما از جان آنها عزیزتر است. مگر آنها پدر و مادر ندارند. مگر آنها زندگی ندارند. وصیت شهیدان در آخرین لحظات این بود که اگر میخواهید در آن دنیا رو سفید باشید، اسلحه ما را بردارید و به یاری دین بشتابید. من یک خواهش از تمام برادران حزباللهی دارم و آن این است که شما را قسم میدهم به خون بناحق ریخته شده شهیدان، بین برادران متعهد و حزب اللهی فاصله نیاندازید و هر کس را با یک مارک از صحنه دور نکنید. به خدای سبحان قسم که این از بزرگترین گناهان است و بزرگترین عامل شکست انقلابعدهای از گوشه و کنار زمزمه میکنند که جنگ طولانی شده، ولی بدانند که این هم عللی دارد که یکی از آن علتها این است که خداوند میخواهد ما را سخت امتحان کند تا همه را بیازماید و ببیند که در طول جنگ هر کس دنبال چه هدفی است و با خون شهیدان چه بازی هایی میکند و با فریفتن مردم و با ظاهر اسلامی چه مقاصدی را دنبال میکند. «انّ ربک لَبالمرصاد». و شاید علت دیگرش هم خود ما باشیم چرا که ما آنطور که شاید و باید احساس وظیفه نمیکنیم. اگر همه ما از اول وظیفه اسلامیمان را میشناختیم و عمل میکردیم، شاید قدرت عمل بیشتری در عرصه جهانی داشتیم. من یک خواهش از تمام برادران حزباللهی دارم و آن این است که شما را قسم میدهم به خون بناحق ریخته شده شهیدان، بین برادران متعهد و حزب اللهی فاصله نیاندازید و هر کس را با یک مارک از صحنه دور نکنید. به خدای سبحان قسم که این از بزرگترین گناهان است و بزرگترین عامل شکست انقلاب. این جوانان معصوم را اذیت نکنید. اینها برای انقلاب زحمتها کشیدهاند و حتی بعضی جانشان را در این راه دادهاند. اینها در این انقلاب از ما سهیمتر هستند. از خدا بترسیم و هر یک از اینها را با عنوان فلانی زیاد مسئولیت شناس نیست، به پایگاه نیاید بلکه سعی کنید جذب کرده و بعد آنها را به وظایفشان آشنا سازید، همه که یکسان نیستند. از برادران محصل و طلبه که تا حال بسیار در انقلاب فعالیت نمودهاند و حتی با شرکت در جبهههای جنگ شهدای زیادی به انقلاب فدا کردهاند، خواهش میکنم که به وصیت این شهدا عمل کنند و این طور توجیه نکنند که آری، درس خواندن از جبهه رفتن واجب تر است. اگر ما در موقع احتیاج به جبهه نرویم و دشمن خدای نکرده بر ما مسلّط شد، درس چه فایدهای به جامعه خواهد داشت؟ آنها که شهید شدند خیلی هم از ما متعهدتر بودند و خیلی علاقه داشتند که به انقلاب و آینده مسلمین خدمت کنند، ولی احساس وظیفه کردند و رفتند و شهید شدند. اگر ما اکنون احساس وظیفه نکنیم آن موقع هم به فکر محرومان نخواهیم بود بلکه در خدمت طبقه مرفّه قرار خواهیم گرفت. ما باید ارزش این شهیدان را بدانیم. آنها بر گردن ما حق دارند و در بهترین لحظات زندگی برای دفاع از حق تکه تکه شدند. اینها بودند که فساد را از جامعه ریشه کن نمودند. اینها بودند که بیحجابی را از جامعه ما زدودند و الآن که میبینید گروهی لباس های زننده پوشیده و یا بدحجابی میکنند، میخواهند لجاجت کنند. این کارشان جنبه سیاسی دارد. میخواهند امت اسلامی را اذیت کنند و میخواهند احترام خون شهدا را از بین ببرند و ما از مردم و مسئولین جمهوری اسلامی میخواهیم که جلوی اینها را بگیرند. مردم از دست این مفسدین خسته شدهاند.در پایان متذکر میشوم که ای مردم ایران! تا حال امتحان خود را بحمدالله خوب دادهاید، سعی کنید تا زمانی که فتنه در جهان است به این جنگ ادامه دهید و در تشییع جنازه شهدا و مراسم نماز جمعه و دعای کمیل و مراسم ایامالله شرکت کنید و بدانید که برای اجانب در کشور ما جایی نمانده است و بعد از شما هم فرزندانتان با سرمشق گرفتن از شما به این نهضت به نحو احسن ادامه خواهند داد. من از تمام کسانی که به نحوی از من بدی دیدهاند، عاجزانه میخواهم که به بزرگواری خودشان ببخشند و مرا حلال کنند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته بنده ذلیل و گناهکار خدای سبحان و رحمان علی آراسته استان: آذربایجان شرقی شهرستان: سراب فراآوری: رها آرامی بخش فرهنگ پایداری تبیان منابع:جلوه ایثارکانون گفتگوی قرآنی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 428]