واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تجربهگرایی یك كارگردان با تجربه
سیروس مقدم به گواهی آثارش كارگردانی است كه قالب تلویزیون را خوب میشناسد. در كارنامه او سریالهایی از ژانرهای كمدی (چاردیواری) گرفته تا پلیسی و اجتماعی (نرگس، زیر هشت و رستگاران) دیده میشود. این درست كه كیفیت نهایی این سریالها نوسان داشتهاند اما مساله اصلی این است كه همهشان با اقبال نسبی مخاطب مواجه شدهاند. سیروس مقدم رگ خواب مخاطب تلویزیونی را خوب میشناسد. او میداند قصههای پیچ در پیچ و پركش و قوسش را چگونه تعریف كند تا مخاطب بیشتری را پای جعبه جادویی تلویزیون بنشاند.فیلم تلویزیونی «زندگی خصوصی امیر» فرم روایی پیچیدهای دارد. رفت و برگشتهای زمانی فیلمنامه آنقدر زیاد است كه گاه مخاطب عادی در تشخیص زمان حال و گذشته دچار اشتباه میشود. ضمن اینكه فرم روایت قصه در این فیلم خطی نیست. در زندگی خصوصی امیر با یك داستان 4 اپیزودی مواجهیم كه قصه 3 شخصیت اصلی (امیر، آیدا و سودابه) را روایت میكند.این سه شخصیت، 3 قطعه از پازلی هستند كه در نهایت طرح نهایی داستان را شكل میدهند. استفاده از این شیوه روایت این امكان را فراهم میآورد كه هر بار موضوع را از زاویه دید یكی از شخصیتها ببینیم. خط اصلی داستان انتقام امیر (مهدی سلوكی) از جاوید پدر آیدا (حدیثه تهرانی) است. این وسط سودابه (یكتا ناصر) واسطه است برای آن كه كنش انتقامجویانه امیر سریعتر و آسانتر صورت بگیرد. آیا نمیشد این داستان را به شكل خطی و غیراپیزودی روایت كرد؟ بهرهگیری از شیوه فعلی چه امتیاز ویژهای را به فیلمنامه میدهد؟احتمالا پاسخ این سوال را باید در مقدمه ابتدایی این مطلب جستجو كرد. كارگردانی كه در ساخت آثار داستانی تلویزیونی به بلوغ و پختگی رسیده حالا دوست دارد دست به تجربهگرایی بزند و قصهگویی با فرمهای پیچیدهتر را بیازماید.در جشنواره فیلم فجر امسال رضا میركریمی نیز فیلمی به نام «یه حبه قند» را ارائه كرد كه به لحاظ فرم روایی با تمام آثارش متفاوت بود. در فیلم او تا ده دقیقه مانده به پایان هیچ اتفاق تعیینكنندهای نمیافتاد. این مشابهت علاقه 2 كارگردان مطرح را در تجربه حوزه ناشناخته و كمتر تجربهشده نشان میدهد. زیر هشت و زندگی خصوصی امیر به شدت یادآور دنیای فیلمهای مسعود كیمیایی هستند. تاكید هر دوی اینها روی مضامینی چون انتقام، رفاقت، جوانمردی و شخصیتهایی چون زنان زخمخورده، آدمهای جنوب شهری تنها و درمانده نشان میدهد كه كارگردان تعلق خاطر زیادی به فیلمهای كیمیایی دارد.به نظر میرسد در حوزه كارهای تلویزیونی اینگونه تجربه كردنها ریسك بیشتری داشته باشد. چون بینندگان پرشمار تلویزیونی با این شیوههای متفاوت روایی آشنا نیستند و ممكن است در ارتباط با كلیت اثر دچار مشكل بشوند.البته میتوان موضوع را از جنبه دیگری نیز مورد بررسی قرار داد. باید مخاطب تلویزیونی را عادت داد تا بتواند با روایتهای جدید و مدرن هم ارتباط برقرار كند. مخاطبان سادهپسند و راحتطلب دوست دارند كه داستانی دوخطی و سرراست را دنبال كنند. برای آنها خوشایندتر این است كه داستان با تاكیدی چند باره برایشان تعریف شود و هیچ نكته مبهم و گنگی در آن وجود نداشته باشد. در این شرایط فیلمنامههایی كه نیاز به تعمق بیشتر دارند میتوانند خطشكن باشند و مخاطبان سادهپسند را وادار به اندیشیدن كنند.زندگی خصوصی امیر به لحاظ مضمونی ادامه فضایی است كه كارگردان در زیر هشت آن را ایجاد كرده بود. زیر هشت و زندگی خصوصی امیر به شدت یادآور دنیای فیلمهای مسعود كیمیایی هستند. تاكید هر دوی اینها روی مضامینی چون انتقام، رفاقت، جوانمردی و شخصیتهایی چون زنان زخمخورده، آدمهای جنوب شهری تنها و درمانده نشان میدهد كه كارگردان تعلق خاطر زیادی به فیلمهای كیمیایی دارد. در سریال زیر هشت خیلیها این مشابهت را به علاقه شخصی فیلمنامهنویس كار (سعید نعمت الله) مربوط میدانستند. اما در این تلهفیلم دیدیم كه با تغییر فیلمنامهنویس باز هم همان خط فكری تكرار شد.در زندگی خصوصی امیر فضای تلخ و غمبار زیر هشت اندكی تلطیف شده است. 2 شخصیت مثبت (مادر امیر و همسرش آیدا) تا اندازهای غلظت حضور آدمهای بد و انتقامجو و خلافكار را كمرنگ كردهاند. در زیر هشت به مقدم انتقاد میشد كه چرا هیچ روزنه امیدی به سوی رستگاری و روشنایی نگشوده است. او در فیلم جدیدش، 2 شخصیت مهربان طراحی كرده كه البته این دو هم به نوعی قربانی شرایط خشن اجتماعی هستند. آیدا، قربانی میل شدید امیر به انتقام و ثروتاندوزی میشود. مادر امیر هم در قالب یك شخصیت موجه ظاهر میشود اما او هم حاشیه امنیتی ندارد. چون مجبور است با پسرش و خواهرش كه در چاه تباهی سقوط كردهاند وارد چالش شود.فیلمنامه زندگی خصوصی امیر به لحاظ خط اصلی قصه به فیلم سگكشی پهلو میزند. در آنجا هم یك زن قربانی آرزوهای بلندپروازانه یك مرد میشود. روایت سگكشی به گونهای چیده شده كه مخاطب در لحظات پایانی به نیت شوم مرد پی میبرد. اما در زندگی خصوصی امیر با مواجهه امیر و سودابه همه چیز لو میرود و تعلیق داستان در لحظات میانی از بین میرود. در كنار شخصیتهای داستان باید به عنصر دیگری هم توجه كنیم. ثروت 200 میلیون تومانی كه یكباره وارد زندگی امیر میشود، رفتار همه را دستخوش تغییر میكند. جالب آن كه با خروج این پول همه دوباره رنگ خوشبختی را میبینند و بدین ترتیب كارگردان بیانیهاش را درباره مضرات پول حرام صادر میكند.انگیزه شخصیتهای داستان در نیمه اول خوب طراحی شده است. امیر میخواهد با قربانی كردن آیدا هم از جاوید (شریك پدر فوت شدهاش) انتقام بگیرد و هم ثروت پدرزنش را تصاحب كند. جاوید دخترش را دوست دارد و برای خوشبخت شدن او بدهی میلیونی دامادش را میپردازد و...با این حال تحول یكباره امیر ، ندا و سودابه در لحظات پایانی چندان باورپذیر نیست. آیدا با اینكه میداند مورد سوءاستفاده قرار گرفته و پایه زندگیاش بر دروغ و فریب بنا شده دوباره به سمت امیر برمیگردد و تصمیم میگیرد به زندگی مشتركش با او ادامه دهد. امیر هم كه میل شدیدی به انتقام داشت، قید پولها را میزند تا همه چیز به خوبی و خوشی تمام شود.زندگی خصوصی امیر فیلمنامه پرشخصیتی دارد. اگر چه در عنوان فیلم نام امیر برجسته شده اما روایت تنها یك نفر را به عنوان قهرمان اصلی معرفی نمیكند. در خط اصلی داستان زندگی سودابه ، آیدا و جاوید هم به اندازه امیر مورد بررسی قرار میگیرد. شاید به دلیل همین كثرت شخصیت است كه فیلمنامهنویس فرصت پرداختن به جزئیات و ظرایف همه آدمها را پیدا نكرده است.سینما و تلویزیون تبیان جام جم آنلاین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 452]