تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد (ص) رها کنید، مبادا دوستى آل محمد (ص) ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812819846




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سیاست‌نامه‌ی خواجه نصیر


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سیاست‌نامه‌ی خواجه نصیر
سیدحسین نصر: خواجه نصیر در اخلاق ناصری درس سیاست می‌دهد
خواجه نصیرالدین طوسی در اخلاق ناصری به نوعی درس سیاست می دهد. اصولاً این نوع متفکران حال چه سنی و چه شیعه آثاری را تالیف کردند که با اخلاق سروکار دارد اما اخلاقی که باید جنبه کاربردی برای مردان سیاست هم داشته باشد نه اینکه فقط به درد مردم کوی و برزن و طلبه و دانشجو بخورد.سیدحسین نصر که به همت او متفکران بزرگ تمدن اسلامی از جمله خواجه نصیرالدین طوسی به غرب شناسانده شده‌اند، به مناسبت همایش علمی و فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی گفت‌وگویی با موسسه پژوهشی میراث مکتوب داشته و اندیشه و تفکر فلسفی ـ کلامی و سیاسی خواجه نصرالدین طوسی را بررسی کرده که آنچه می‌خوانید گزیده‌ای از این گفتگوست:اگرچه خواجه نصیر یکی از ارکان اندیشه ملاصدرا است، اما ارکان دیگری چون ابن سینا و سهروردی و ابن عربی هم هستند. خواجه نصیر وزیر مقتدر هلاکوخان بود و از او برای اشاعه معارف شیعی استفاده کرد و این امر موجب گسترش معارف شیعی شد و به تبع آن تشیع در ایران نیز گسترش پیدا کرد و اینها علل و معلول به هم پیوسته ای است تا اینکه به صفویه می رسیم.خواجه نصیر وزیر مقتدر هلاکوخان بود و از او برای اشاعه معارف شیعی استفاده کرد و این امر موجب گسترش معارف شیعی شد در این دوره، شیعه اثنی عشری مذهب اصلی ایران شد و نوعی محیط یک دست شیعی در ایران به وجود آمد که کسانی مانند ملاصدرا در این محیط پرورش یافتند اما اینکه به صورت قاطع بگوییم اگر خواجه ای نبود ملاصدرا هم نبود، آن هم به فقط به لحاظ فلسفی، من با آن مخالف نیستم.تدابیر خواجه نصیر در انقراض سلسله عباسیان موجب شد تا اهل تسنن و تا حدی جهان عرب نسبت به او بدبینی های پیدا کنند، در اینکه عده ای به او بدبین هستند شکی نیست، حال چه این مسئله درست باشد یا نباشد، عده ای از دانشمندان اهل تسنن شبه قاره هند [یا اهل تسنن عرب] محبتی به خواجه نصیر ندارند، زیرا عده ای معتقدند او به هلاکوخان توصیه کرد تا بغداد را فتح و خاندان عباسی را منقرض نماید. البته من به لحاظ تاریخی این حرف را قبول ندارم، زیرا حتی اگر خواجه نصیر هم نبود، این سیل مهیب هجوم مغول در پشت دروازه های بغداد نمی ایستاد و لااقل مقداری جلو می آمد، یعنی مانند موج دریا تا حدی می آمد، می ایستاد و بازمی گشت...برای مغول ها این موج به پایان نرسید تا اینکه به صحرای سینا رسیدند و درآنجا از قوای ممالیک شکست خوردند و در حقیقت از اینجا تا بغداد خیلی راه بود...لذا اگر خواجه هم نمی بود، همینطور که اینها سمرقند و مرو و شهرهای بزرگ خراسان را هم تصاحب کردند، به هر حال بغداد را هم به چنگ می آوردند لذا این برداشتی که وجود دارد مبنی بر اینکه خواجه مسبب انقراض سلسله عباسیان بوده است، سخن درستی نیست.اگر خواجه هم نمی بود، همینطور که اینها سمرقند و مرو و شهرهای بزرگ خراسان را هم تصاحب کردند، به هر حال بغداد را هم به چنگ می آوردند زمانی که خواجه نصیر مقداری قدرت داشت و می توانست معارف اسلامی را حفظ کند، حتی المقدور به مدارس شیعی توجه داشت اما این دلیل بر آن نبود که با مدارس اهل سنت مخالفت کند یا اینکه دستور دهد که آنها را از بین ببرند لذا هیچگاه در اسناد معتبر تاریخی چنین چیزی وجود نداشته است.به نظر می رسد که خواجه در "اخلاق ناصری" به نوعی درس سیاست می دهد، لذا عده ای معتقدند که می توان برای او نوعی فلسفه سیاسی هم در نظر گرفت البته نه مثل آثار فارابی یا شرح ابن رشد بر جمهور افلاطون. اخلاق ناصری همانگونه که از نامش پیدا است بیشتر با اخلاق سروکار دارد. اما در دیدگاه اسلامی، اخلاق و سیاست از هم جدا نیستند لذا بعضی از تعالیم خواجه در اخلاق ناصری بدون شک جنبه سیاسی دارد، اصولاً این نوع متفکران حال چه سنی و چه شیعه آثاری را تالیف کردند که با اخلاق سروکار دارد اما اخلاقی که باید جنبه کاربردی برای مردان سیاست هم داشته باشد نه اینکه فقط به درد مردم کوی و برزن و طلبه و دانشجو بخورد.خواجه در اخلاق ناصری چندان به اخلاق ارسطویی توجه ندارد و در حقیقت با نگارش کتاب اوصاف الاشراف اخلاق را در عرفان پیدا می کند و این حتی به خود ابن عسکویه هم باز می گردد. ما از یک جهت شاهد ظهور اخلاق فلسفی در تفکر اسلامی هستیم. یعنی این نوع برداشت از اخلاق و تعریف رذائل و فضایل بعد از مطالعه آثار اخلاقی ارسطو در عالم اسلامی و در میان فلاسفه بزرگ اسلامی به وجود آمد یا به عبارتی همه تحت تاثیر آن بودند، به همین دلیل است که ما از این اخلاق به اخلاق فلسفی تعبیر می کنیم زیرا این فیلسوفان بودند که در این باره گفتند و نوشتند.خواجه بدون شک متکلم است اما فیلسوف هم هست. لذا یک جنبه، جنبه دیگر او را نقض نمی کند و ما در تاریخ تفکر کمتر افرادی را داریم که چنین جامعیتی را دارا بوده باشندخواجه نصیر دارای عقائد عقلانی ـ فلسفی بود، با این حال نمی توان گفت این یا آن، خواجه مباحث مهمی در کلام دارد اما کلام او در نسبت با معتزله و اشاعره در مسائل عقلانی، بارزتر است، لذا خواجه بدون شک متکلم است اما فیلسوف هم هست. لذا یک جنبه، جنبه دیگر او را نقض نمی کند و ما در تاریخ تفکر کمتر افرادی را داریم که چنین جامعیتی را دارا بوده باشند البته خیلی از دانشمندان امروز عرب، منکر 700 سال تاریخ فلسفه اسلامی در ایران هستند و بیان می کنند که اصلاً از خواجه به بعد آنچه بوده یا کلام فلسفی است و یا کلام عرفانی است که لباس فلسفه به خود پوشانده.البته کسانی که با فلسفه اسلامی سرو کار دارند با این امر موافق نیستند، لذا یکی از خصائص حیات عقلانی ایران از دوره خواجه نصیر به بعد این است که کلام و فلسفه و عرفان، هر سه به صورت مشخص ادامه پیدا کردند لذا هر کدام حیات معنوی و عقلانی و تاریخ مجزا دارند در عین حال که با هم فعل و انفعالات زیادی داشته‌اند. بخش کتاب‌خوانی تبیانمنبع:نیوز آنلاین





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن