واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: TEXT-ALIGN: justify">آخرین نیوز: وقتی صدا و سیما در چندین سال پیش با جوانی در بخش اخبار خود مصاحبهی مفصلی را انجام داد، بسیاری شادمان گشتند و گمان كردند كه ابن سینایی دیگر در راه است. جوانی بیست ساله كه دكترا دارد و حافظ قرآن و نهج البلاغه است و رمان نوشته است و طب سنتی میداند و … . اما دیری نپائید كه طبل رسوائی به صدا درآمد و پرده از دغلكاریهای جوانك كنار رفت و دود بر دیگ خالی جعبهی جادو ماند. به گزارش آینده به نقل از روات حدیث؛ سنگ بزرگ آن جوان خراسانی و چند نشریهی منتقد كمالات كاهی آن جوان را بر باد داد، اما همواره این پرسش بوده است كه چه كسی در صدا و سیما، پر مخاطبترین رسانهی كشور، بر مدرك و سواد كارشناسان و صاحبنظران نظر دارد. این بحث اگرچه به همهی حوزهها و فنون مربوط است، اما این نوشته ناظر به مبحث دینی و كارشناسان آن در صدا و سیماست. روشن است كه هر كارشناسی باید در عرصه مورد بحث خبره باشد و متناسب با مبحث و موضوع دانش داشته باشد. در یكی از برنامههای سیما از فردی دعوت كرده بودند كه در حوزهی مخابرات و رسانه سخن بگوید. مهمان تلفنی از ایشان سؤالی پرسید و كارشناس محترم فرمود كه با عرض پوزش چون تخصص من مخابرات نیست من نفهمیدم شما چه گفتید. مهمان تلفنی هم در جواب گفت پس چرا كارشناس این برنامهاید؟ تأسف بارتر از این پاسخ این نكته بود كه این كارشناس محترم یك روحانی بود. همانطور كه نباید یك روحانی غیر متخصص در روز جهانی مخابرات بر صندلی كارشناسی بنشیند و نتواند پرسش تخصصی یك خبره را بفهمد و پاسخ دهد، نباید یك فرد كه مطالعات دینی تخصصی ندارد، بر كرسی كارشناسی و مشاورهی دینی تكیه دهد. این كارشناس اعم از اینكه روحانی باشد یا غیر آن باید تخصص و مطالعات كافی داشته باشد. اما متأسفانه بسیار و بسیار در صدا و سیما میبینیم كه كسانی كه منبر صدا و سیما را اشغال كردهاند و از دین برای مردم میگویند از تخصص برخوردار نیستند. نمونههای فراوانی را میتوان شمرد. در یكی از برنامههای شبكه خبر وقتی مجری از روحانیای از نسبت اخلاق و دین پرسید، روحانی محترم مثل آب خوردن نظریهی اشاعره را به خورد مخاطبین و مجری داد. سخن این روحانی نه از این باب بود كه نظریهی خود وی بود، بلكه به خاطر ناآگاهی از نظریات مطرح شده بود. نظریهی دستور الهی در اخلاق كه اشاعره به آن قائلاند نظریهی باب میل عوام است و متدینان در نگاه نخست به این سخن روی میآورند. اما شیعه و معتزله منشأ خوبی و بدی افعال را امر الهی نمیدانند بلكه قائل به حسن و قبح عقلی اند. این نزاع علمی، یكی از مهمترین نزاعهای شیعه و معتزله در برابر اشاعره است. اما صدا و سیما با دعوت از یك كارشناس ناكارشناس به تبلیغ اشعریگری میپردازد. در سالهای اخیر رویكرد صدا و سیما به كارشناسان دینی غیر روحانی مشاهده میشود. در برنامههای بامدادی، نیمروزی و پایان شب بسیاری از غیرروحانیون را میبینم كه تكیه بر منبر صدا و سیما دادهاند و از دین برای مردم میگویند. دور از انصاف است كه همهی آنها را در یك ردیف قرار دهیم و به همه هجمه آوریم، اما به جرآت میتوان گفت كه تكیهی بسیاری از كارشناسان غیر روحانی بر منبر جعبهی جادو به ناحق است و سزاوار آن نیستند. تاریخ این سالهای صدا و سیما پر از این استادسازیها است كه بیهیچ پشتوانهی علمی وعظ و خطابه میكنند. مثلاً برای مدت طولانیای فردی با گیسوان سفید ریخته بر شانه را همراه یك بازیگر مرد عشوهگر استاد خطاب میكردند و استاد از عشق و خدا و عرفان برای عوام الناس میبافت و پس از آن برنامه نه از استاد خبری شد و نه نامی از آن به میان آمد و به درّهی نسیان تبعید شد. یا نمونهای دیگر كه صرفاً با مطالعهی شب پیش تفسیر نمونه و كمی چاشنی نرم و لطیف كردن صدا مفسر قرآن شده است.البته غیر روحانیونی بودهاند كه در صدا و سیما متخصص تفسیر بودند و خوب میگفتند. ورود غیر كارشناسان به عرصهی نظریه پردازی به جایی رسید كه برخی برای فهم فلسفهی ملاصدرا سریال فرار از زندان را پیشنهاد دادند زیرا فرار از زندان مطابق اسفار چهارگانهی عرفانی است!! پس باید مطابق حكمت متعالیهی صدرا باشد و دیگری مبنای ولایت فقیه را به معاطات تنزل میدهد. در حالی كه این دو سخن جز مهملات هیچ چیز دیگری نیستند و در واقع هیچ معنایی ندارند و گویندگان آن نه میدانند حكمت متعالیه چیست و نه ولایت فقیه و معاطات را فهمیدهاند. عمق فاجعه را میتوان در فیلمها و سریالهای مذهبی كه با مشاورهی این كارشناسان ساخته میشوند، دید. روی دیگر این اشكال القاب و درجاتی است كه صدا و سیما به كارشناسان و … اهدا میكند و گاهی میستاند. این سخن در غیر روحانیون كمتر اتفاق میافتد؛ زیرا یا تحصیلات دانشگاهی دارند كه مطابق آن معرفی می شوند یا ندارند كه به خطاب كلی استاد مزین می شوند. البته گاهی خلاف این رویه نیز مشاهده شده است. اما با توجه به عدم ضابطه و قانون مدونی در باب القاب روحانیون و عرفی بودن آن، در باب القاب روحانیون حرف و حدیث بسیاری پیش آمده است.مثلاً هر گاه باب میل صدا و سیما باشد آقای هاشمی رفسنجانی آیت الله میشود و هرگاه باب طبع نباشد همان حجت الاسلام و المسلمین باقی میماند. یا فلان منبری و واعظ محترم كه به امر اجتهاد نپرداختهاند و مجتهد نیستند به درجه آیت اللهی میرسند. عكس این قضیه نیز صادق است گاهی مجتهد مسلمی را كه در عرف نیز به آیت الله معروف است با تنزل درجه به حجت الاسلام و المسلمین تبدیل میكنند.روشن است كه این القاب جز الفاظی برای احترام و اكرام نیستند، و نه چیزی به صاحب عنوان افزوده میكند و نه چیزی كم میكند، اما وظیفهی ماست كه مطابق شأن علمیشان خطابشان كنیم. از اشتباهات بزرگ صدا و سیما در این زمینه میتوان به لقب مرجع بزرگوار تقلید شبیری زنجانی اشاره كرد. مراجع تقلید را با عنوان ”آیت الله العظمی” خطاب میكنند، اما صدا و سیما ایشان را حجت الاسلام و المسلمین مینامد. با توجه به این نكته كه ایشان از مراجع هفتگانهای بودند كه پس از رحلت مرحوم آیت الله العظمی اراكی جامعه مدرسین معرفی كردند و تسلط و تبحر ایشان در تفقه در حوزهی علمیه زبانزد است. این پرسش مطرح است كه چه كسی بر این القابدهیها و ارتقاء و تنزیل آن و گاهی القابسازیها نظارت دارد و با چه ملاكی یك فرد كارشناس دینی می شود و بر كرسی و وعظ و تبلیغ در صدا و سیما مینشیند.
سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]