واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: �شت استوانه کوروش به کشورمان، اتفاقی قابل توجه در حوزه میراث فرهنگی به شمار می رود. 29 اکتبر 539 قبل از میلاد. این تاریخ برای بشر تاریخ بسیار مهمی است. در این روز مرحلهای از تمدن تمام و مرحله جدیدی آغاز شد. کورش دوم هخامنشی معروف به کورش کبیر در این روز وارد شهر باستانی بابل (به کسر باء دوم) شد. با این کار او دولت بابل فروریخت و تمدنهای بینالنهرین به پایان کار خود رسیدند. این تمدنها که نوشتن، خط میخی، اعداد و مبادلات پولی را به بشر هدیه داده بودند، برای 3 هزار سال قبل از این تاریخ، مهمترین کانونهای تمدنی بشر به حساب میآمدند اما با فتوحات کورش، عصر بینالنهرین به پایان رسید. در عوض، کورش بنیان واحدی سیاسی به اسم «امپراتوری» را گذاشت که تا قرن بیستم بعد از میلاد و زمان جنگ جهانی اول در تاریخ ماندگار بود. برای توضیح باید بدانیم که قبل از کورش مفهومی به اسم کشور وجود خارجی نداشت. هر دولتی متشکل بود از یک شهر اصلی و چند شهر اقماری خودش. در واقع به جای کشورهای بزرگ، دولت ـ شهر وجود داشت. اما اقدام جسورانه کورش در ادغام انبوهی از این دولت- شهرها در داخل یک قلمروی واحد، مفهوم سیاسی و به دنبال آن مفاهیم فرهنگی و اجتماعی جدیدی را شکل داد؛ مثلا ترجمه از زمانی شروع شد که این امپراتوری چندملیتی بزرگ شکل گرفت. حالا لازم بود فرمانهای شاه به سراسر قلمرو برود و مطالب آنها هم برای شاه قابل فهم باشد. پس صنفی به اسم مترجمان یا دبیران شکل گرفتند که تا قرنها در دربارها حضور داشتند (نمونهشان ابوالفضل بیهقی است که دبیر بود.) یادگار این روز بزرگ تاریخی یک منشور گلی است به شکل استوانه که کورش در آن ماجرای پیروزیاش را تعریف میکند. این منشور علاوه بر یادآوری این تاریخ مهم در زندگی بشر، دو ویژگی اختصاصی هم برای ما ایرانیها دارد. اول اینکه جزء معدود منابعی است که در زمان خود کورش نوشته شده و روایتی دست اول از او به ما عرضه میکند (روایتهای یونانیان از کورش حداقل با یک قرن فاصله نوشته شده) و دوم اینکه کورش در این فرمان مطالبی را مبنی بر رعایت حقوق اقلیتهای دینی و نژادی آورده که قدیمیترین نمونه از رعایت حقوق بشری است. این منشور با این درجه از اهمیت حالا به ایران آمده است تا برای چهار ماه مهمان موزه ملی ایران باستان باشد. مشخصات منشور کورش 5/22 سانتیمتر طول و 11 سانتیمتر عرض (در بیشترین قطرش) دارد. جنس این استوانه از گل س پخته است؛ یعنی اول متن را روی آن حک کردهاند بعد آن را توی کوره گذاشتهاند تا بپزد و سفت بشود و خطوط از بین نروند. دورتادور منشور 45 سطر نوشته وجود دارد. بخشهایی از این 45 خط تخریب شده و از بین رفته؛ مثلا در سطر 45 فقط دو کلمه «برای همیشه» قابل خواندن است. درحالی که مثلا سطر 26 دارای 42 کلمه است. در سال 1957 محققان دانشگاه ییل آمریکا متوجه شدند که کتیبه کوچک و آسیبدیدهای که در این دانشگاه نگهداری میشود، بخش گمشدهای از منشور کورش است. این بخش شامل 9 سطر پایانی متن (سطرهای 37 تا 45) است. آن بخش از کتیبه به موزه بریتانیا منتقل و ضمیمه منشور اصلی شد. انتشار و ثبت فرمانها و یادمانهای رسمی روی استوانههای گلی، سابقه طولانیای در تمدنهای بینالنهرین داشته. معمولا فرمانها و نوشته هایی که قرار بود همه آن را بخوانند یا در انظار عمومی نصب شود روی لوحههای مسطح نوشته میشد، اما اسناد اداری و چیزهایی که برای ثبت در تاریخ و نگهداری در خزانه بودند، روی استوانههای گلی ثبت میشد. مثلا از نبونید (آخرین پادشاه بابل که دولتش توسط کورش سرنگون شد) هم یک استوانه به جامانده که در سال 543 ق م نوشته شده (هفت سال قبل از منشور کورش) و اتفاقا در آنجا از ظهور پادشاهی در ایران به اسم کورش یاد شده است. آیا آن زمان نبونید حدس میزد که کورش خودش را هم سرنگون کند؟ (استوانه نبونید هم در موزه بریتانیا است.) کوروش کجاها رفته است بابل (عراق): روز 29 اکتبر 539 قم سپاه کورش وارد بابل- بزرگترین شهر دنیای قدیم- شد. یک سال بعد، یعنی 538 ق م کورش دستور نگارش منشور را داد. این استوانه گلی قرنها همانجا ماند تا سال 1879، در جریان کاوشهای یک گروه انگلیسی در معبد بزرگ اِسَگیلَه (نیایشگاه مردوک، خدای بزرگ بابلی) منشور توسط یک باستانشناس عراقی به نام هرمز رسام (1826 ـ 1910) پیدا شد. لندن (انگلیس): سال 1880 سر هنری راولینسون انگلیسی (1810 ـ 1895)، کسی که به «کاشـف رمز خط میخی» معروف است موفق شد منشور را بخواند و بفهمد که ماجرا مربوط به فتح بابل است. از همان سال این منشور در اتاق 55 موزه بریتانیا است. نیویورک (آمریکا): سال1969 یک نسخه کپی از منشور کورش ساخته شد تا به عنوان کهنترین سندِ شناختهشده حقوق بشر و دوستی ملتها در ساختمان سازمان ملل متحد نگهداری شود. این منشور در فضای بین تالار اصلی شورای امنیت و تالار قیمومت جای دارد و در کنار آن ترجمه متن به سه زبان فارسی، انگلیسی و فرانسوی نوشته شده است. مادرید (اسپانیا): سال2006 منشور برای سه ماه به مادرید رفت و آنجا نمایش داده شد. تهران (ایران): منشور تا به حال دوبار به ایران سفر کرده. یک بار سال1971 (1350 خورشیدی) منشور به مدت 10 روز به ایران آمد و در موزه برج آزادی به نمایش گذاشته شد. امسال، بار دومی است که منشور به تهران آمده؛ این بار برای چهار ماه. مدرک دیگری هم هست از زمان کورش، فقط منشور خود او مانده است و یک لوح دیگر به اسم «رویدادنامه نبونید ـ کورش». این لوح گلی پشت و رو به ثبت رویدادهای سال به سال شروع پادشاهی نبونید (556قم) تا فتح بابل (539قم) میپردازد و در زمان پادشاهی کورش اما قبل از منشور نوشته شده. این لوح که در موزه بریتانیا و پیش منشور کورش نگهداری میشود، تاریخ دقیق ماجراهای فتح بابل را ثبت کرده (تاریخ 29 اکتبر 539 قم از روی همین لوح آمده.) در این لوح گزارش کاملی از حمله کورش، منحرف کردن شاخهای از دجله که از حصار شهر بابل میگذشت (برای اینکه سربازها از جای خالی آن به داخل شهر بیایند)، یک قتل عام (معلوم نیست به دست چه کسی؟ کورش یا نبونید؟)، فرار نبونید بعد از 15 روز جنگ، ورود کورش به شهر در روز شانزدهم، شوروش پسر نبونید علیه کورش و سرکوب او آمده. بخشی از متن، کاملا شبیه منشور کورش است: «به پیش گامهای او (کورش)، شاخههای سبز افشانده میشد. او با مردمان شهر، پیمان صلح و آشتی گذارد. کورش به همه مردمان بابل، پیام درود و شادباش فرستاد.» کورش چی میگوید؟ دورتادور منشور 45 سطر نوشته دارد که البته بخشهایی از این خطها تخریب شده و از بین رفتهاند. از 45 سطر منشور کورش، 19 سطر اول به روایت سوم شخص (احتمالا از زبان تاریخنویسان بابلی) نوشته شده که روایتی است از ظلم و ستم نبونید (آخرین پادشاه بابل) و اینکه خدایان کورش را انتخاب کردند. «مردوک (خدای بابلیها) به دنبال فرمانروایی دادگر در سراسر همه کشورها به جستوجو پرداخت؛ به جستجوی شاهی خوب که او را یاری دهد. آنگاه او نام «کورش» را برخواند. » (سطر 12) بخش دوم منشور - یعنی از سطر 19 تا 45- به روایت اول شخص و از زبان کورش است. بخش معروف منشور کورش همین بخش است؛ جایی که کورش میگوید چه کارهایی در زمان فتح بابل کرده است: «سپاهیان من به صلح وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این سرزمین وارد آید. (سطر 24)... من برای صلح کوشیدم. نبونید مردم درمانده بابل را به بردگی کشیده بود (سطر 25)... من بردهداری را برانداختم. به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند.... مردوک از کردار نیک من خشنود شد.» (سطر 26) استوانه کورش به خط میخی بابِلی نو (اَکدی) است (خط میخی فارسی باستان بعد از کورش به وجود آمد. ) برای اینکه کل یک خط منشور را ببینید، اینجا سطر 20 منشور را برایتان آوردهایم که معنیاش میشود: «منم کـورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَکـد، شاه چهار گوشه جهان.» کوروش راست می گوید این یک بحث قدیمی است که چهقدر می شود به منابع باستانی اعتماد کرد. کورش در متن منشورش آورده که او بدون جنگ به بابل وارد شده، نگذاشته سپاهیانش «که به مانند قطرات رودخانه بیشمار بودند» (سطر 16) کسی از اهالی شهر را اذیت بکنند، پرستشگاههای بابلیها را باز گذاشته، بردهها را آزاد کرده، ... و کلی کار خیر دیگر. تا مدتها این متن به عنوان یک حقیقت مسلم قبول میشد اما 50 سالی هست که برخی محققان در درستی تمام آن شک کردهاند. حرف منتقدان دو نکته است: یکی اینکه سطرهای 1 تا 19 منشور کورش به بدگویی از نَبونید (آخرین پادشاه بابل) و شرح ظلم و جنایتهای او اختصاص دارد. اما نکته اینجاست که در سایر مدارک باستانی، نبونید این قدرها هم بد نیست و هرچند او عرضه مملکتداری نداشته اما ظاهرا علت اصلی بدگوییها از او چپ افتادنش با کاهنها بوده. نبونید میخواسته خدای دیگری را جایگزین خدای کاهنهای بابل بکند. نکته دوم هم اینکه منابع یونانی نوشتهاند که کورش بعد از فتح بابل، با نبونید خیلی محترمانه رفتار کرد و حتی او را حاکم جایی در ایران (احتمالا کرمان) کرد. آن وقت این کار او با آن بدگوییهای 19 سطر اول نمیخواند. نیل مک گرگور، رئیس موزه بریتانیا: ممکن است تصور کنیم تبلیغاتی که درباره این سند انجام شده باعث شهرت بیش از اندازه آن شده باشد اما واقعیت این است که باید مطالب این منشور را تا وقتی که سندی بر خلاف آن پیدا نکردهایم قبول بکنیم. این سند را باقی اسناد موجود در موزههای دنیا هم تایید میکنند. التون ال دانیل، متخصص تاریخ باستان: آن طور که در منابع یونانی بعدی آمده، مردم بابل چهار بار علیه حکومت پارسها قیام کردند که بار اول آن در زمان خود کورش بوده است. هر چهار قیام بابلیها به سختی سرکوب شد؛ یعنی درست چیزی برعکس آن که کورش در منشور معروفش نوشته است. پس در قضاوت درباره این منشور باید بیشتر دقت کرد. ریچاردنلسون فرای، ایرانشناس: روحی که در منشور کورش هست، بهخوبی نشان میدهد که چه اندازه روحیه رواداری و تساهل نزد ایرانیان وجود داشته. آنها در تمام دوران امپراتوری خود چنین روشی را دنبال کردند و برخلاف رومیان که دین و زبان خود را به مردم متصرفات خود تحمیل کرده و آنها را برای داشتن آیینی جز آیین خودشان تعقیب و شکنجه میکردند، هیچگاه به چنین اعمالی دست نزدند. ویل دورانت، نویسنده اثر کلاسیک «تاریخ تمدن»: رفتاری که کورش با سایر متصرفاتش داشت، نشان میدهد که گفتههایش در منشور معروفش چه اندازه درست است. کورش از کشورگشایانی بوده است که بیش از هر کشورگشای دیگر او را دوست میداشتهاند. دشمنان وی از نرمی و گذشت او آگاه بودند و به همین جهت در جنگ با کورش مانند کسی نبودند که با نیروی نومیدی میجنگد و میداند چارهای نیست جز اینکه بکشد یا خود کشته شود. منبع: همشهر ی سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 829]