تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسن مجتبی (ع):خردمند به کسى که از او نصیحت مى خواهد، خیانت نمى کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830886071




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دولت تيموريان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دولت تيموريان
دولت تيموريان نویسنده : عزت الله نوذری تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت ( قسمت بیست و ششم ) 21 . دولت تيموريان در نيمه قرن چهاردهم م . (قرن هشتم هجرى )، تيمور وارد صحنه سياست آسياى ميانه و ماوراء النهر گرديد. وى در جنگ هاى غارتگرانه خود مانند چنگيز و خان هاى جغتاى آسياى ميانه ، مى كوشيد منافع بزرگان چادرنشين مغول و ترك ، و بزرگان اسكان يافته تاجيك را تامين و آنان را با هم آشتى دهد. تيمور درك مى كرد كه بزرگان مزبور، فقط هنگامى كه از جنگ هاى خانگى صرف نظر كنند، پشتيبان يك دولت نيرومند مركزى خواهند شد. دولت مزبور نيز، مى تواند با پشتيبانى نيروهاى نظامى آن بزرگان ، جنگ هاى پردامنه و غارتگرانه اى را به منظور تسخير كشورهاى ديگر به راه اندازد تا بزرگان فئودال بدان وسيله ، اراضى جديد و غنايم فراوان به دست آورند. تيمور كه سخت مى كوشيد منافع طبقه ى فئودال ، بويژه گروه زمامداران ، يعنى بزرگان چادرنشين مغول و ترك را تامين كند، نقشه وسيعى براى فتح و تسخير اراضى ايران و هندوستان و قفقاز و كشورهاى آسياى مقدم (آسياى غربى ) طرح كرد (300).كلاويخو در سفرنامه خود مى نويسد:تيمور، سايه وحشت بر كليه سرزمين هاى تحت نفوذ خويش ايجاد نموده است . (301)تيمور مى كوشيد با غارت كشورهاى مفتوحه ، نيروهاى مولد ماوراء النهر را ترقى دهد وجود وسايلى كه در جنگ ها از طريق غارت و چپاول به دست مى آورد، براى احداث قنوات ، ابنيه و تدوين شهرهاى آن ديار، مورد استفاده قرار مى داد و از ممالك تسخير شده ، پيشه وران را به ماوراء النهر مى آورد. ابن عربشاه مى نويسد:خلاصه آنان را به سمرقند گرد آورد و در آن شهر از اهل هر هنرى شگرف و داناى هر صنعتى عجيب آن را كه بر ديگران برتر و استاد بود فراهم آورد (302).بديهى است كه تيمور، اين اقدامات را به نفع طبقه ى فئودال به عمل مى آورد.تيمور در نظر داشت نظارت خود را بر جاده هاى كاروان رو بازرگانى ميان اروپا و آسيا برقرار سازد، و بدين سبب كوشيد تا ايران و عراق عرب و كشورهاى قفقاز و آسياى مقدم (آسياى غربى ) را كه اكثرا جاده هاى ياد شده از آن مى گذشت تسخير كند. تيمور مى خواست جاده هاى كاروان روى شمالى را كه از نواحى مجاور كرانه درياى سياه و صحراهاى كرانه بحر خزر مى گذشتند به روى تجار و بازرگانان مسدود نمايد. زيرا، تيمور نمى توانست قدرت خويش را در آن نواحى مستقر و استوار سازد. بدين منظور، تمام شهرهايى را كه بر سر جاده هاى اخير الذكر وجود داشت ، ويران ساخت . گرگانج ، حاجى طرخان ، سراى بركه ، آزوف و غيره ، پس از آن ، ظرف مدت سى سال ، تجارت ميان اروپا و آسيا از طريق جاده هاى كاروانى كه از ايران مى گذشت صورت مى گرفت .تيمور، مانند فاتحى بيگانه وارد ايران نشد، بلكه مانند دژخيمى خونخوار و فرونشاننده ى نهضت هاى خلق و در عين حال ، بازگرداننده سنن مغولان ، به ايران گام نهاد.در واقع ، قابل درك است كه تيمور، در لشكركشى هاى خود به ايران ، از پشتيبانى بخشى از طبقه فئودال به ويژه بزرگان چادرنشين مغول و ترك ، كه نمى توانستند با نيروى خود از عهده ى نهضت هاى خلق برآيند برخوردار بود بر روى هم ، سياست تيمور و اطرافيان وى ، كاملا جنبه ى ارتجاعى داشت (303).جانشينان تيمور اميرتيمور در هنگام فوت (304)، از پسر و نواته ذكرش ، سى نفر بازمانده داشت (305)، كه دو پسرش ، در زمان حيات پدر درگذشتند، تيمور چهار پسر و يك دختر داشت ، كه عبارت بودند از غياث الدين جهانگير، ميرزا عمرشيخ ، ميرانشاه ، ميرزا شاهرخ . اما خواندمير در كتاب تاريخ حبيب السير، در ذكر تعداد اولاد و احفاد تيمور مى نويسد:از اولاد ذكور صاحبقران مغفور در زمان وفات سى و شش نفر موجود بودند (306).پس از مرگ تيمور (1404 م . - 807 ه .ق .) بناى امپراتورى عظيم وى ، كه پايه اقتصادى يكدست و هماهنگى نداشت ، به سرعت تمام فرو ريخت .جنگ ميراث خواران آغاز گشت و در اين مبارزه سرانجام شاهرخ ، پسر كوچك تيمور، كه در دوران حيات پدر، حكومت خراسان را به وى داده بودند، پيروز شد.وى پس از تصرف سمرقند توانست مدت چهل و سه سال حكومت نمايد.ابن عربشاه مى نويسد:مردم شهر به استقبال از شهر بيرون شدند و به ديدار ماه جبيش شادمان گشتند. شاهرخ هر يك از مردم شهر را در مقامى شايسته بداشت و هر تن را در مرتبتى سزاوار جايگزين كرد. در آن هنگام كه سراسر مملكت بر شاهرخ مسلم گشت ، بعضى برصدد برآمدند و جماعتى پايمال شدند، يكى را بلندى و ديگرى را پستى نصيب افتاد.پس از شاهرخ ، فرزندش الغ بيگ ، به پادشاهى رسيد وى سلطانى عالم و دانشمند بود، كه غير از فعاليت هاى فرهنگى ، به تشويق علما و منجمين همت گماشت ، و به يارى آنان زيج معروف الغ بيگى را برپا نمود. در سال 852 ه .ق . ميرزا عبداللطيف - پسرش - بر وى شوريد و او را دستگير و مقتول نمود. هر چند دوران او نيز كوتاه بود و سال بعد، به دست نوكران خود كشته شد.پس از مرگ الغ بيگ ، جنگ هاى شاهزادگان و حكام ، ده سال دوام يافت تا سرانجام ابو سعيد - نواده ميرانشاه ، پسر تيمور - چندى بر اوضاع مسلط شد. پس از شكست و قتل وى به دست نواده ى گوهرشاد آغا، يكى ديگر از بزرگان تيمور، موسوم به سلطان حسين بايقرا، به كمك ياران خود در هرات به سلطنت رسيد وى اميرعلى شيرنوايى ، را كه از دانشمندان زمان بود به وزارت خود برگزيد. سلطان حسين بايقرا، سى و سه سال سلطنت نمود و آثار هنرى فراوان از دوره ى خود به يادگار گذارد.دوران قدرت بازماندگان او، چندان نپاييد و سرانجام ، حكومت تيموريان با تجاوز شيبك خان و ظهور صفويه به كلى برافتاد.تقسيم بندى و نظام اجتماعى دوره ى تيمورى تيمور، اطرافيان خود را به چند طبقه تقسيم نموده بود كه عبارت بودند از:1 - سادات ، دانشمندان و علما.2 - مشاوران سلطان ، كه از طبقات مختلف انتخاب مى شدند.3 - زاهدان .4 - فرمانروايان و روساى نظامى .5 - سپاهيان .6 - رازداران كه به منزله ى مشاوران او محسوب مى شدند.7 - وزراء و مستوفيان كه (آينه هاى امپراتورى ) خوانده مى شدند.8 - اطباء، منجمان و مهندسان .9 مورخان و وقايع نگاران .ساير طبقات عبارت بودند از:نايب ها، وزراء صدور، يساولان ، قراچريك (گارد ملى )، قضات ، مفتى ها يا مفسران بزرگ قوانين مذهبى ، معلمان ، شعرا، نساخ ، مكتب داران ، مساجد، قاريان و خطاطان قرآن ، قصه گويان و وعاظ، رقاصان و آوازه خوانان ، كسبه ى بازار، خردفروشان ، شحنه ها و داروغه ها، عسس ها يا شبگردان ، غريبان ، گدايان ، قوشچى و شكارچى ها، نوكران ، دراويش ، كدخدايان و عياران .اوضاع تشكيلات ادارى و كشورى و لشكرى و ماليات در زمان تيموريانوزراى عهد تيمورى ، مجالس مشاوره اى داشتند كه درباره ى معضلات امور بحث مى كردند. براى تشكيل چنين مجلس مشاوره اى ، حداقل چهار تن لازم بود و رييس آنان را ديوان بيگ مى خواندند.وزراى اين دوره عبارت بودند از: وزير ولايات ، وزير خارجه ، وزير اقتصاد، وزير ماليه ، وزير انتظامات ، وزير سپاه ، وزير انبارالسبيل ، وزير دربار، وزير سرحدات ، وزير داخله ، و صاحب ديوان عرض ، كه ماموريت داشت درباره ى مسائل مهم مملكت با متخصصان و ماموران ، شورا تشكيل دهد.در اين دوران ، كشور به دو بخش تقسيم گرديد: ولايت ، كه اهميت بسيار داشت ، و تومان ، كه در درجه نازل ترى واقع شده بود. در امور حكومت ، سه وزير، حاعلى بن موسى الرضا را يارى مى كردند: وزير عامه ، وزير سپاه و وزير املاك بلامتصدى .در زمان تيمور، ديوان بريد (اداره پست ) اهميت فراوان داشت ، به طورى كه تعداد نامه رسانان در حدود سه هزار نفر ذكر گرديد، كه يك هزار نفر ايشان پياده و يك هزار تن اسب سواره و بقيه هم شترسوار بوده اند.در اين دوره ، وصول ماليات يكسان نبود، ولايات مفتوحه روش مالياتى گذشته خود را حفظ مى نمودند و ماليات فردى وجود نداشت . تنها از كشاورزان به نسبت سطح كشت از آنان ماليات گرفته مى شد. يرمحمد تيمورى ، در روش مالياتى تغييراتى داد و ابوسعيد و عمر شيخ كه از ديوان سالاران دروه ى تيمورى بودند، سياست مالى خاصى را در پيش گرفتند.عايدات موقوفات و ماليات ها در خزانه جمع مى شد و اين عوايد به وسيله مين باشيان و امير هزاره - سران سپاه - تقسيم مى گرديد. تيمور، براى از بين بردن تكدى ؛ مكانى را ترتيب داده بود و گدايان كه نشانه هاى مخصوص ‍ حمل مى نمودند با آن نشانه ها در آن جا غذا دريافت مى كردند.ابن عرب شاه در مورد ارتش و سپاه تيمور مى نويسد:در لشكريان تيمور از همه گونه مردان : ترك ، بت پرست ، آتش پرست ، مشرك و كافر، غيب گوى و افسونگر، بسيار بودند و مشركان ، بت هاى خود را همراه داشتند، گوشت حيوان مرده و خون فروريخته مى خوردند و در برابرشان حيوان كشته و خفته شده يكسان بود بعضى آنان فالگير و پيشگوى بودند.در لشكريان تيمور، هر كس را كه سنگين دل تر و بدخوى تر و بى رحم تر و كافرتر و فرومايه تر بودى گرامى تر داشته ، به پيشوايى برگزيدندى و به رهنمايى او، نافرمانى و سركشى با خداى آغاز نهادندى . در لشكريان تيمور بسيارى از زنان بودند كه به غوغاى ميدان نبرد و بانگ هياهوى جنگاوران رغبت بسيار داشتند با مردان جنگى ، برابرى مى كردند و به سخت ترين كشتارها دست مى زدند و اگر يكى از آبستنان آنان را، گاه زدن فرا مى رسيد، هم چنان كه ديگران به راه خود مى رفتند. او از زياده روى بگردانده در گوشه اى تنها از مركب به زير آمده بار فرو مى نهاد و كودك خود را پيچيده به مركب بر مى شد و به ديگران مى پيوست . در لشكريان او مردانى بودند كه در سفر به دنيا آمده و به سن رشد رسيده و ازدواج كرده و فرزند آورده و روى وطن نديده بودند (307).خواندمير در مورد لشكريان تيمور مى نويسد:ملازمان خاصه آن حضرت ، در حين توجه به جانب ختاى ، سيصد و هشتاد و دو هزار و ششصد و دوازده نفر در شمار آمده بودند و عدد مجموع سپاه مظفر در اثر آن سفر، به هشتصد هزار سوار و پياده مى رسيد (308).قضاوت در دوره تيمورى جنايت و جرم ها، بر حسب نوع آن ها، به محاكم شرعى و محاكم فرعى ، كه قضات و روستاييان را صدور مى خواندند احاله مى شد. تيمور كسى را كه براى نخستين بار مرتكب جنايت شده بود مى بخشيد ولى در مورد تكرار جرم بى گذشت بود.انتظامات شهرها با مامورانى بود كه به آنان كوتوال مى گفتند. آنان ، زير فرمان قرچى ها بودند، كه به كار نظم شهر مى رسيدند و نيز شحنه ها و يساولان و داروغه ها هم بودند كه به كارهاى انتظامى رسيدگى نموده و از ماموران قواى انتظامى محسوب مى شدند.ظاهرا كوتوال ، قرچى ، شحنه ، يساول و داروغه ها همه در كار نظم و انتظام شهر بوده اند. اما تفاوت آنان روشن نيست .علاوه بر اينان ، گارد ملى از افرادى به نام يساغل و قراچريك يا قراقولوق تشكيل يافته بود، قراسوران ها، كه نوعى ژاندارم محسوب مى شدند مامور راهنمايى و همراهى مسافران و مال التجاره ها بودند.هنر در دوره تيمورى در عهد تيمورى ، مدارسى كه به روزگار مغول و به همت غازان خان و سلطان محمد خدابنده و خواجه رشيد الدين فضل الله و ديگر بزرگان ايرانى برپا شده بود هم چنان داير بوده و در اين مدارس ، فقه ، فلسفه ، تفسير، علوم قرآنى و كلام تدريس مى شد.شاهرخ ، خود طبع شعر داشت و خط نيكو مى نوشت . به فرمان او در هرات كتابخانه بزرگى تاسيس گرديد. بناى مسجد گوهرشاد در مشهد به دستور گوهرشاد آغا - همسر شاهرخ - احداث شد. احتمالا مسجد تايباد و مدرسه غياثيه در خارگرد خراسان نيز از اوست .بايسنقر، فرزند شاهرخ از دوستداران كتاب بود وى كتابخانه بزرگى را بنيان نهاد و به فرمان وى چهل خوشنويس به راهنمايى جعفر تبريزى به استنساخ كتب مشغول شدند.بايسنقر خود از خطاطان به نام عصر خود بود. قرآنى كه از وى برجا مانده بر اين امر گواه صادقى است . هم چنين كتيبه ى مسجد گوهرشاد كه از آثار اوست ، بر حسن خط او دليل دارد.شاهنامه فردوسى ، كه بار ديگر به فرمان وى فراهم آمد، مقدمه اى بر آن نگاشته كه به مقدمه ى بايسنقرى معروف است .الغ بيگ ، فرزند ديگر شاهرخ ، خود از رياضى دانان و منجمان حمايت مى كرد. به فرمان وى ، در سال 724 ه . در سمرقند رصد خانه بزرگى ساختند. الغ بيگ تاريخ اولوس چهارگانه مغول را كه در باب چهار طايفه منشعب از نسل چهار فرزند چنگيزخان است نگاشت كه خلاصه آن هنوز باقى است ، وزير سلطان بايقرا، حسين امير على شيرنوايى صاحب مجالس ‍ النفايس ، ديوان شعر تركى و فارسى و از خطاطان نامدار روزگار خويش بود (309).هنر خط و تذهيب و نقاشى و مينياتورسازى در اين عهد به مرتبه بلندى نائل گشت و در باب پيشرفت فن خط كاشى سازى ، حكاكى و منبت كارى و نقاشى مينياتور پيشرفت چشمگيرى داشته است .پی نوشت ها :300- تيمور پدرش نزغاى ، پسر ابغاى و مولدش قريه ايست به نام خواجه ايلغار، از اعمال كش ، و آن شهريست به نزديكى سمرقند، زندگى شگفت آور تيمور، ص 4301- سفرنامه كلاويخو، ص 183302- زندگى شگفت آور تيمور، ص 314303- تاريخ ايران از دوران باستان تا پايان قرن هيجدهم ، ص 429304- زندگى شگفت آور تيمور، ص 290 و مقايسه كنيد با كتاب تاريخ حبيب السير، ج 3، ص 554305- شرح وفات تيمور را ابن عربشاه اين طور مى نويسد: آن زمان كه خلعت عذابش را از دوزخ آماده كردند و آن روح پليد را چون سيخى گداخته كه از پلاسى پشمين برآرند، بدر كشيدند و او در تجوار لعنت خدا و كيفر او قرار گرفت و بدرياى عذاب دردناك او غوطه ور گشت اين واقعه در شب چهارشنبه هفدهم شيعبان سال 807 ه .ق بود. زندگى شگفت آور تيمور، ص 236306- تاريخ حبيب السير، ج 3، ص 541307- زندگى شگفت آور تيمور، ص 324 - 325308- تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 426309- تاريخ سياسى و اتماعى ايران از مرگ تيمور تا مرگ شاه عباس ، ص 22 - 23ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : sm1372 /ن





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 672]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن