واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
انگيزش و يادگيري (3) عوامل بنيادي مؤثر بر انگيزه فرهنگ هنگامي که مذهب، افسانه ها، ادبيات عاميانه، قوانين مدني در مورد تعليم و تربيت، موقعيت حقوق معلمان و انتظارات والدين از فرزندان در مدرسه و نقش آن ها در ارتباط با مدرسه همه بر اهميت و ارزش دانش آموزي و پيشرفت علمي تأکيد داشته باشند و اگر يادگيري و پيشرفت در مدرسه به صورت فضيلت شخصي مهم و موضوع معنوي تلقي شود و اين امر واکنش مثبتي از سوي ساير دانش آموزان و خانواده داشته باشد، ترويج اين فرهنگ مي تواند يادگيرندگان را در پوييدن راه دانش با انگيزه سازد.خانواده پژوهش ها نشان مي دهد که والدين، مهم ترين عامل مؤثر بر انگيزه ي فرزندان براي يادگيري هستند. نقش آنان در برانگيختن فرزندانشان به يادگيري در هر مرحله از رشد غير قابل انکار است، به طوري که اين تأثير تا سال هاي دبيرستان و فراتر از آن ادامه دارد. (1)خانواده هايي کارآمد، نگرش مثبتي به فرزندانشان مي دهند که اين به کاميابي آن ها در مدرسه و زندگي کمک مي کند. کلارک ويژگي هاي ذيل را به خانواده هاي کارآمد نسبت مي دهد:1- احساس کنترل بر زندگي خويش؛ 2- ابزار انتظارات و توقعات بالا و بجا براي فرزندان (اميد خانواده به کاميابي آينده ي آن ها)؛3- اعتقاد به اين که سخت کوشي کليدي براي پيروزي است؛4- شور زندگي فعال نه راکد و ساکن؛5- استفاده از امکانات اجتماع؛6- 25 تا 35 ساعت يادگيري در خانه در هفته؛ 7- بيان قواعد روشن و پيگيري اجراي آن؛ 8- تماس پياپي با معلمان؛ 9- تأکيد بر رشد معنوي.(2) معلممعلمان، محيط آموزش را فراهم و آموزش را اعمال مي کنند. جهت گيري آن ها درباره ي تدريس و يادگيري چارچوبي فراهم مي کند که انگيزش کلاسي در آن چارچوب تحقق مي يابد. اگر معلمان فاقد ويژگي هاي لازم يعني الگودهي، علاقه مندي، گرمي و هم حسي و انتظارات مثبت باشند، هيچ يک از عناصر يادگيري نمي تواند چندان مفيد و مؤثر باشد. در ادامه، هر يک از اين ويژگي ها توضيح داده مي شود.الگودهي معلم رفتار معلم به خودي خود تأثير مهمي بر رفتار دانش آموزان دارد. اگر معلمان به مطالبي که تدريس مي کنند، بي علاقگي و بي رغبتي نشان دهند، ايجاد انگيزه در شاگردان عملاً غير ممکن خواهد بود. ذکر عبارت هايي نظير «من مي دانم اين مطلب کسالت آور است؛ ولي ما مجبوريم آن را ياد بگيريم» هيچ هدف مفيدي را دنبال نمي کند و براي انگيزش هم بسيار مخرب است.علاقه مندي معلم علاقه مندي و دلسوزي معلم به صورت الگو، تأثير بسيار مثبتي در جلب علاقه ي شاگردان به مطلب دارد. اين علاقه مندي از طريق رفتارهاي کلامي و هم رفتارهاي غير کلامي به شاگردان منتقل مي شود.گرمي و هم حسي «تدريس» عبارت از فعاليت انساني است که در آن، انسان ها با هم ارتباط برقرار مي کنند. در اين سطح است که گرمي و هم حسي معلم تا اين حد در تحت تأثير قرار دادن انگيزش کلاسي مهم است. بهترين راهي که مي توان گرمي و هم حسي را منتقل کرد، صرف زمان است. قدم زدن در حياط و صحبت با دانش آموزان يا اظهار نظر معمول درباره ي لباس شاگرد، علاقه و توجه معلم را به او نشان مي دهد. (3)انتظارات معلمانتظارات معلمان در مورد پيشرفت درسي دانش آموزان به شکل ظريفي هر روز در کلاس به دانش آموزان منتقل شود. اين انتظارات هم به صورت کلامي و هم به صورت غير کلامي انتقال مي يابد و فضاي کلاس، انگيزش دانش آموزان و سرانجام يادگيري آن ها را تحت تأثير قرار مي دهد. شواهد قابل توجهي وجود دارد که نشان مي دهند انتظارات معلمان واقعاً ادارک ها و پيشرفت تحصيلي شاگردان را تحت تأثير قرار مي دهد. باور داشتن به اينکه دانش آموزان مي توانند ياد بگيرند و ياد خواهند گرفت، متغير کليدي است که معلمان با توان را از معلمان ناتوان و ناکارآمد متمايز مي کند. متأسفانه معلمان اغلب تبعيض قائل مي شوند و با دانش آموزاني که معتقدند پيشرفت خوبي دارند، رفتاري مساعدتر و مطلوب تر دارند تا با دانش آموزاني که در انتهاي ضعيف طيف پيشرفت قرار دارند. دانش آموزان نسبت به اين رفتارهاي متفاوت حساسند. (4)مشکل کمبود انگيزش يادگيري دانش آموزان، با کمبود علاقه ي آنان به يادگيري موضع هاي تازه ي ناشي از شکست هاي پي در پي قبلي در درس هاي مشابه درس جديد است. بنابراين، مهم ترين راه رفع مشکل اين است که سطح رفتارهاي ورودي شناختي دانش آموزان را بالا ببريم و کيفيت آموزش را نيز بهبود بخشيم. اين اقدام ها سبب افزايش يادگيري و کسب کاميابي از سوي دانش آموز در درس هاي تازه خواهد شد. اين کاميابي موجب مي شود که يادگيرنده به تدريج به تصوري مثبت تر از توانايي هاي خود درباره ي يادگيري آموزشگاهي دست يابد. اگر اين جريان در چند واحد يادگيري ادامه يابد، از تصورات منفي دانش آموز درباره ي توانايي اش در زمينه ي يادگيري مطالب آموزشگاهي کاسته مي شود و به جاي آن تصورات مثبت تري از اين مورد کسب خواهد کرد که اين خود علاقه و انگيزه ي يادگيري او را افزايش مي دهد. (5)يادگيرندهآموختن در بسياري جهات مثل کشت و کار است. هر دو به بستر رشد نيازمندند. معلم نمي تواند بيش از توان و تلاش دانش آموزان به آن ها چيزي بياموزد. تا دانش آموز انگيزه ي يادگيري نداشته باشد، جريان آموزش به راحتي انجام نمي گيرد. پرسش اين است که دانش آموز خوب و سالم و با انگيزه چه جلوه اي دارد؟ويژگي دانش آموزان با انگيزهدانش آموزان با انگيزه به درس توجه کامل دارند؛ زيرا به آنچه گفته مي شود، علاقه مندند؛ انگيزه ي دروني دارند و فرايند يادگيري را خوشايند مي يابند. فراوان مي پرسند؛ در بحث هاي کلاسي شرکت دارند؛ يادگيرندگان خود تنظيمي هستند و تکاليف تعيين شده را با دقت و به موقع انجام مي دهند و مي دانند که مسئوليت اصلي يادگيري بر عهده ي خودشان است. براي تلاش ارزش قائلند. مسائل را به خوبي حل مي کنند و مي دانند چگونه از منابع استفاده کنند. معلم را وا مي دارند که براي پاسخ گويي به پرسش هاي آن ها به منابع اضافي مراجعه کند و اطلاعات خود را افزايش دهد. نمره هاي خوبي مي گيرند اما اين نمره ها را مختصر اطلاعي از کيفيت يادگيري مي دانند نه ملاک تلاش و توان خود. عموماً ارزش هاي خانواده و مدرسه ي خويش را درباره ي يادگيري مي پذيرند. گاهي نگران مي شوند و در مورد برخي امتحانات دلشوره دارند. افت در يادگيري خويش را آگاهي از وضع خود تلقي مي کنند نه شکست در يادگيري. (6)پی نوشت ها : 1- ولادکوفسکي، شوق يادگيري، ترجمه ي محمد پناهي، ص 35.2- همان، ص 38.3- يوسف کريمي، روان شناسي تربيتي، ص 184.4- همان، ص 186.5- علي اکبر سيف، روان شناسي پرورشي، ص 170.6- ولادکوفسکي، شوق يادگيري، ترجمه ي محمد پناهي، ص 41.منبع: نشريه اسلام و پژوهشهاي تربيتي شماره 1/ن
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 453]